همسویی سمیر جعجع با میشل عون و آینده‌ی معادلات داخلی لبنان

برخی از آگاهان سیاسی بر این اعتقاد هستند که روند نزدیکی سمیر جعجع و میشل عون در دو سال اخیر شکل گرفته است و علت آن نیز تضعیف جایگاه مسیحیان در عرصه‌ی سیاسی لبنان بوده است و این اتفاق یک امر هیجانی و فوری نبوده بلکه چندین مذاکره‌ی غیرعلنی میان آن‌ها بوده است تا مانع از به قدرت رسیدن افراد ضعیف از مسیحیان بر کرسی ریاست جمهوری شوند.

در روزهای اخیر، خبر حمایت سمیر جعجع از ریاست جمهوری میشل عون، کلّ تحولات سیاسی لبنان را تحت تأثیرخود قرار داده است زیرا حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع یکی از رقبای اصلی میشل عون، رهبر جریان آزاد ملی لبنان در ساحت سیاسی مسیحیان لبنان محسوب می‌شود. حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه عواملی موجب این حمایت و چرخش مواضع شده است و این اتفاق چه پیامدهایی بر آینده‌ی سیاسی لبنان به ویژه بر پرونده ریاست‌جمهوری و همینطور معادلات سیاسی غرب آسیا خواهد داشت؟

سمیرجعجع رهبر حزب نیروهای لبنانی[1]، دارای سابقه‌ی سیاهی از ترور و وحشت‌آفرینی در جنگ داخلی لبنان بوده است به طوری که در بسیاری از ترورها و ربایش‌های لبنان به ویژه رهبران مسیحی نقش داشته است. (مانند ترور رشید کرامی، تونی فرنجیه، دانی شمعون، مونسینیور بیر خریش و ربایش چهار دیپلمات ایرانی) او همینطور در کشتار اردوگاه‌های فلسطینی صبرا و شاتیلا با همکاری رژیم صهیونیستی نقش غیرقابل کتمانی داشته است[2]. با برقراری صلح طائف در سال 1990 و حضور ارتش سوریه در لبنان، سمیر جعجع بازداشت و زندانی شد اما با ترور رفیق الحریری در سال 2005 و تحولات بعد از آن که منجر به خروج ارتش سوریه از لبنان شد، سمیر جعجع از زندان آزاد شد و با پیوستن به جریان 14 مارس به یکی از ستون‌های این جریان تبدیل شد و مواضع و اقدامات ضد مقاومت او همواره یکی از چالش‌های جدّی جریان مقاومت بوده است به طوری که در میان سیاست‌مداران لبنانی شاید کمتر کسی را می‌توان یافت که مواضعی تند علیه حزب‌الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران و نظام سوریه در چند سال اخیر داشته است.

از سویی دیگر میشل عون که او نیز در جنگ داخلی لبنان یکی از عناصر فعال و ضد سوری بوده و درگیری‌های بسیاری را با حزب نیروهای لبنانی انجام داده است، با حضور ارتش سوریه در لبنان به فرانسه تبعید شد و بعد از ترور رفیق الحریری و خروج سوریه به تدریج به حزب الله نزدیک شد و حالا به یکی از ستون‌های جریان هشت مارس تبدیل شده است.

سمیرجعجع رهبر حزب نیروهای لبنانی، دارای سابقه‌ی سیاهی از ترور و وحشت‌آفرینی در جنگ داخلی لبنان بوده است به طوری که در بسیاری از ترورها و ربایش‌های لبنان به ویژه رهبران مسیحی نقش داشته است.

لازم به ذکر است دو جناح اصلی چهارده مارس و هشت مارس ریشه در جهت‌گیری‌های منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا دارند؛ به طوری که جریان هشت مارس کنار جریان مقاومت، شامل کشورهای جمهوری اسلامی ایران و سوریه و در مقابل، جناح چهارده مارس نزدیک به جریان محافظه‌کار، مثل عربستان سعودی و کشورهای دیگر حاشیه‌ی خلیج فارس است. جناح هشت مارس شامل حزب‌الله، جنبش امل، جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون، جریان المرده به رهبری سلیمان فرنجیه و چند گروه و حزب دیگر و جناح چهارده مارس شامل جریان المستقبل به رهبری سعد الحریری، حزب کتائب به رهبری امین جمیل، حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع و چندگروه و حزب دیگر است و حزب سوسیالیست پیشرو به رهبری ولید جنبلاط، گاهی در این جناح و گاهی در جناح دیگر چرخش می‌کند.

در میان مسیحیان لبنان، چهار حزب اصلی و مطرح وجود دارد که از نظر میزان قدرت حزب جریان آزاد ملی بیشترین طرفدار، حزب نیروهای لبنانی در مرتبه‌ی بعدی و حزب کتائب به رهبری خانواده الجمیل (امین و سامی جمیل) در مرتبه‌ی بعد و در آخر حزب المرده به رهبری سلیمان فرنجیه قرار دارد. هواداران سمیرجعجع در صحنه‌ی سیاسی لبنان از راست‌گرایان افراطی مسیحی محسوب می‌شوند و شعارهای افراطی طایفگی را مطرح می‌کنند و هواداران میشل عون از مسیحیان ملّی‌گرا محسوب می‌شوند و در میدان مبارزات سیاسی میان مسیحیان، این دو حزب تاکنون از رقبای اصلی همدیگر محسوب می‌شوند.

در قضیه‌ی انتخاب ریاست جمهوری که در دو سال اخیر به دلیل اختلافات جریان‌ها و گروه‌های لبنانی بر سر گزینه‌های ریاست جمهوری معطل مانده است، سمیر جعجع و میشل عون دو نامزد اصلی این پُست محسوب می‌شدند و هیچ یک از جریان‌های سیاسی حاضر نبودند که نامزد طرف مقابل به قدرت برسد و حتی بر اساس برخی اخبار منتشره، ریاست جمهوری میشل عون، خط قرمز عربستان سعودی است[3].

دو جناح اصلی چهارده مارس و هشت مارس ریشه در جهت‌گیری‌های منطقه‌ای در جنوب غرب آسیا دارند؛ به طوری که جریان هشت مارس کنار جریان مقاومت، شامل کشورهای جمهوری اسلامی ایران و سوریه و در مقابل، جناح چهارده مارس نزدیک به جریان محافظه‌کار، مثل عربستان سعودی و کشورهای دیگر حاشیه‌ی خلیج فارس است. جناح هشت مارس شامل حزب‌الله، جنبش امل، جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون، جریان المرده به رهبری سلیمان فرنجیه و چند گروه و حزب دیگر و جناح چهارده مارس شامل جریان المستقبل به رهبری سعد الحریری، حزب کتائب به رهبری امین جمیل، حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع و چندگروه و حزب دیگر است و حزب سوسیالیست پیشرو به رهبری ولید جنبلاط، گاهی در این جناح و گاهی در جناح دیگر چرخش می‌کند.

لازم به ذکر است بعد از پایان دوره‌ی ریاست جمهوری میشل سلیمان در 25 مه 2014م، به دلیل مخالفت اکثر گروه‌ها به ویژه جریان هشت مارس با تمدید این دوره که دلیل آن را مواضع ضعیف ایشان در قبال تحولات داخلی و منطقه‌ای اعلام کرده‌اند، کشور لبنان با بحران خلأ قدرت ریاست جمهوری مواجه گردید. بر اساس بند 49 قانون اساسی و عرف سیاسی لبنان، نامزد ریاست جمهوری (از شخصیت‌های طایفه‌ی مسیحی مارونی) باید در دوره‌ی اول رأی‌گیری، دوسوم آرای نمایندگان حاضر در مجلس نمایندگان را به دست آورد و در دوره‌های بعدیِ رأی‌گیری، آرای اكثریت مطلق را اخذ نماید و برای یک دوره‌ی شش‌ساله که قابلیت تمدید نیز دارد، ریاست جمهوری این کشور را بر عهده گیرد اما تاکنون به دلیل عدم حضور جهت‌دار نمایندگان، جلسات پارلمان لبنان به حد نصاب قانونی نرسیده است.

با اعلام حمایت سمیر جعجع از نامزدی میشل عون، ناگهان معادلات سیاسی دچار بحران جدیدی شد که در این مورد، علل مختلفی از سوی کارشناسان مطرح شده است که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

1. اقدامات حزب المستقبل به رهبری سعد الحریری: بسیاری از آگاهان سیاسی لبنان علت این اقدام حزب نیروهای لبنانی را ریشه در حمایت سعد الحریری از ریاست جمهوری سلیمان فرنجیه می‌دانند. به نظر می‌رسد سمیر جعجع این اقدام سعد الحریری را خالی کردن پشت او و حمایت از یکی از رقیبان این حزب دانسته است و این اقدام سعد الحریری بدون مشورت با یکی از هم‌پیمانان اصلی خود یعنی سمیر جعجع بوده است؛ به همین دلیل او نیز در اقدامی تلافی‌جویانه اقدام به این حرکت سیاسی کرده است[4].

 

2. پیروزی‌های اخیر سوریه در جبهه‌های مختلف: علت دیگری که می‌توان برای این موضوع بیان کرد، پیروزی‌های اخیر سوریه در جبهه‌های مختلف است. ورود روسیه به تحولات سوریه و همچنین پیروزی‌هایش و نیز تثبیت نظام سوریه، موجب شده است که بسیاری از احزاب مخالف سوریه که تا قبل از این فکر می‌کردند نظام سوریه سقوط خواهد کرد و می‌توان دست برتر را در تحولات لبنان بدست گرفت، به این نتیجه برسند که این امر حداقل در آینده‌ی نزدیک، امکان‌پذیر نخواهد بود. به همین سبب در صورت تداوم مخالفت‌های شدیدشان با نظام سوریه، این امکان وجود دارد که با قدرت‌گیری مجدّد سوریه در آینده و نیز بدلیل قدرت تأثیرگذاری این کشور بر تحولات لبنان، آن‌ها از معادلات سیاسی آینده‌ی لبنان حذف شوند. لذا اکنون موقع مناسبی برای نزدیک شدن به حامیان سوریه در تحولات سیاسی لبنان است.

 

3. اقدمات یک‌جانبه‌ی عربستان سعودی: برخی دیگر از تحلیلگران اعتقاد دارند علت این امر را باید در بُعد منطقه‌ای بررسی کرد. عربستان سعودی از حامیان اصلی جریان 14 مارس بویژه حزب المستقبل است. حمایت عربستان سعودی از حزب المستقبل و نادیده گرفتن نقش دیگر احزاب جریان 14 مارس، موجب فاصله گرفتن این احزاب از عربستان سعودی شده است. حتی هم‌پیمانان منطقه‌ای عربستان سعودی نیز از این امر ناراضی هستند، برای مثال سمیر جعجع ارتباطات زیادی با قطر دارد و با توجه به اقدامات یک‌جانبه‌ی عربستان سعودی در مورد پرونده‌ی ریاست جمهوری لبنان، قطر می‌خواهد نقش این کشور در تحولات لبنان دست‌کم گرفته نشود و عربستان سعودی تصمیمات مهم را بدون اخذ نظر قطر نگیرد. به همین دلیل از اقدام جعجع در حمایت از نامزدی میشل عون حمایت کرده است[5].

 

در قضیه‌ی انتخاب ریاست جمهوری که در دو سال اخیر به دلیل اختلافات جریان‌ها و گروه‌های لبنانی بر سر گزینه‌های ریاست جمهوری معطل مانده است، سمیر جعجع و میشل عون دو نامزد اصلی این پُست محسوب می‌شدند و هیچ یک از جریان‌های سیاسی حاضر نبودند که نامزد طرف مقابل به قدرت برسد و حتی بر اساس برخی اخبار منتشره، ریاست جمهوری میشل عون، خط قرمز عربستان سعودی است.

 

4. حمایت عربستان سعودی از گروه‌های تکفیری مسلح: حمایت عربستان سعودی از گروه‌های معارض سوری و تکفیری در سوریه و عراق بر همگان نمایان شده است. یکی از اقدامات اصلی گروه‌های تکفیری و مخالفان سوری، آزار و اذیت و کشتار اقلیت‌ها به ویژه مسیحیان سوریه و عراق بوده است به همین دلیل مسیحیان راست‌گرای منطقه نسبت به اقدامات عربستان سعودی حساس شده‌اند. حزب نیروهای لبنانی نیز بعنوان یک حزب مسیحی راست‌گرا برای از دست ندادن هوادارن خود در صحنه سیاسی، در صدد دور شدن حتی به شکل ظاهری از حامیان این گروه‌های تکفیری است. البته این روند را از چند سال پیش در روابط مسیحیان با عربستان شاهد هستیم.

 

5. نزدیک شدن برخی از دیدگاه‌های سمیر جعجع و میشل عون: برخی دیگر از آگاهان سیاسی بر این اعتقاد هستند که روند نزدیکی سمیرجعجع و میشل عون در دو سال اخیر شکل گرفته است و علت آن نیز تضعیف جایگاه مسیحیان در عرصه‌ی سیاسی لبنان بوده است و این اتفاق یک امر هیجانی و فوری نبوده بلکه چندین مذاکره‌ی غیرعلنی میان آن‌ها بوده است تا مانع از به قدرت رسیدن افراد ضعیف از مسیحیان بر کرسی ریاست جمهوری شوند.

 

6. اختلاف‌انگیزی بین هشت مارس: به نظر برخی از کارشناسان این اقدام سمیر جعجع یک خدعه‌ی سیاسی برای اختلاف‌اندازی بین اعضای جریان هشت مارس است. همانطور که می‌دانید، بدلیل اختلافات شدید حزب‌الله لبنان و عناصر دیگر هشت مارس با حزب نیروهای لبنانی، نزدیکی میشل عون به سمیر جعجع و همینطور کاندیداتوری سلیمان فرنجیه از ارکان هشت مارس بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری، موجب بروز اختلاف و فاصله گرفتن اعضای این جریان از یکدیگر خواهد شد.

 

در مورد پیامدهای این اقدام سمیر جعجع باید گفت این امر نشان‌دهنده‌ی افزایش شکاف بین اعضای اصلی جریان 14 مارس است که هنوز نه‌تنها در مورد کاندیدای موردنظر بین خود به نتیجه‌ی مشخص نرسیده‌اند، بلکه هریک برای سهم‌خواهی بیشتر، اقدام به انتخاب نامزد ریاست جمهوری از رقبای خود کرده‌اند به طوری که هم میشل عون و هم سلیمان فرنجیه از جریان هشت مارس هستند و این امر یک پیروزی سیاسی برای جریان مقاومت محسوب می‌شود و این اختلاف را به شکل گسترده‌تری در میان جریان محافظه‌کار در منطقه‌ی غرب آسیا شاهد هستیم.

حل بحران سیاسی لبنان، ریشه در حل بحران سیاسی بین رقبای سیاسی در غرب آسیا به ویژه بحران سوریه دارد و بنظر نمی‌رسد با توجه به سطح بالای اختلافات سیاسی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، چشم‌انداز روشنی برای حل بحران سیاسی لبنان وجود داشته باشد.

باید این موضوع را مد نظر داشته باشیم که حتی با حمایت سمیر جعجع از میشل عون، مسیر ریاست جمهوری عون با مشکلات جدی روبرو است و نیاز به حمایت‌های بیشتر سیاسی است که ممکن است بحران سیاسی لبنان را پیچیده‌تر کند؛ زیرا حزب نیروهای لبنانی، توان تغییر معادلات کلی سیاسی در لبنان را ندارد به همین دلیل موضوع ریاست جمهوری لبنان نسبت به قبل لاینحل‌تر می‌شود. در صورت کاندیداتوری سلیمان فرنجیه و حمایت برخی از احزاب هشت مارس- همچون حرکت امل- از او و چند پاره شدن آراء در دو جریان، موجب عدم نتیجه‌بخشی مذاکرات بین احزاب و گروهای لبنانی برای انتخاب ریاست جمهوری می‌شود. از سوی دیگر از روز اعلام نامزدی ریاست جمهوری سلیمان فرنجیه، حزب‌الله لبنان اعلام کرد کاندیدای اول حزب‌الله میشل عون خواهد بود و سلیمان فرنجیه نیز در صورت کناره‌گیری میشل عون، مورد حمایت حزب‌الله خواهد بود. به نظر می‌رسد حزب‌الله لبنان همچنان از میشل عون حمایت خواهد کرد اما حزب الله اگرچه از وی دفاع می‌کند اما به هیچ وجه راضی به مشارکت سیاسی با حزب نیروهای لبنانی نیست زیرا حزب‌الله به دلیل مواضع سمیر جعجع علیه مقاومت، نگاه خوش‌بینانه‌ای به ایشان و جهت‌گیری‌هایش ندارد. لازم به ذکر است بر اساس اطلاعات منتشر شده از مذاکرات سلیمان فرنجیه با سعد الحریری به‌نظر می‌رسد سعد الحریری قصد بازگشت به نخست‌وزیری لبنان را دارد و این امر به‌گونه‌ای خط قرمز برای حزب‌الله محسوب می‌شود؛ به همین دلیل حزب‌الله نمی‌تواند روند به قدرت رسیدن سلیمان فرنجیه را با فرمول حزب المستقبل بپذیرد.

در جمع‌بندی مطالب فوق باید گفت حل بحران سیاسی لبنان، ریشه در حل بحران سیاسی بین رقبای سیاسی در غرب آسیا به ویژه بحران سوریه دارد و بنظر نمی‌رسد با توجه به سطح بالای اختلافات سیاسی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، چشم‌انداز روشنی برای حل بحران سیاسی لبنان وجود داشته باشد. تغییرات و جهت‌گیری‌های این‌چنینی اگرچه موجب افزایش وزن سیاسی حزب‌الله لبنان و محور مقاومت خواهد شد، ولی تأثیر عمیقی در حل بحران ریاست جمهوری لبنان ندارد.



[1] القوات اللبنانية

[2] جمال أيوب، “مجرم صبرا وشاتيلا سمير جعجع مرشح للرئاسة”، الموقع تحت المجهر الأخباري، 15/4/2014:

http://www.almjhar.com/ar-sy/NewsView/230/72253.aspx

[3] “ميشال عون: سعود الفيصل وراء تعطيل انتخاب الرئيس في لبنان”، الوعي نيوز، 20/11/2014:

http://alwaienews.com/العالم-العربي/1416476592

[4] “سقط ترشيح جعجع لعون بالضربة القاضية”، جريدة الديار الالكترونية، 17/1/2016:

http://www.addiyar.com/article/1116338

[5] ” وزير خارجية قطر: جعجع بترشيحه عون أخذ بعين الاعتبار مصلحة لبنان “، موقع النشرة، 19/1/2016:

http://www.elnashra.com/news/show/953818

ارسال دیدگاه