روابط قطر و عربستان با مصر؛ تغییری راهبردی یا اقدامی تاکتیکی
مقدمه
مصر که بزرگترین کشور عربی تلقی میشود، کمکهای مالی فراوانی از عربستان، قطر، کویت، و امارات دریافت میکند، لذا این کشورها در شکلدهی سیاست خارجی مصر نقش مهمی به عهده دارند. از طرفی رقابت منطقهای شدیدی بر سر کسب نفوذ در منطقهی غرب آسیا موسوم به خاورمیانه در جریان است. گرچه این موضوع تازهای نیست، ولی سرعت تغییر و تحولات سیاسی و پویایی رویدادهای منطقهای، ماهیت ویژهای به رویکردهای سیاست خارجی قدرتهای اصلی منطقه داده است. با توجه به پیامدهای انقلابهای عربی و جبههبندیهای منطقهای و بین المللی، رقابت بر سر کسب نفوذ، با وضوح بیشتری دربارهی مصر، عربستان و قطر دیده میشود.
پس از سرنگونی حسنی مبارک، عربستان و قطر در یک رقابت آشکار از رهگذر کمک مالی به مصر تلاش کردند تا مدیریت سیاست خارجی و داخلی مصر را به عهده گیرند. در طول 2 سال گذشته، عربستان مجموعاً 8 میلیارد و قطر نیز حدود 12 میلیارد دلار کمک مالی مستقیم در اختیار دولت محمد مرسی قرار دادند.
در تعریف استراتژی یا راهبرد میتوان گفت: تجزیه و تحلیل روابط کشور با محیط پیرامونی، تعیین مسیر و اهداف، تثبیت فعالیتها و تنظیم دوباره با تخصیص منابع مورد نیاز. همچنین راهبرد را میتوان طرح جامعی تعریف کرد که نشان دهد کشور چگونه به اهداف دست مییابد. ولی تاکتیک عبارتست از علم ادارهی نیروها در صحنه. تاکتیک را باید اجمالاً به شگردها و روشهای خاص برای پیشبرد برنامهی راهبردی با مقتضیات زمان و محیط تعریف کرد که عمدتاً پس از تدوین برنامهی مورد توجه تدوینگران راهبرد یا همان استراتژیستها قرار میگیرد.
در صحنهی بین الملل نیز تاکتیک عبارتست از تصميمگيريهاي كوتاهمدت و ابزاری سیاست خارجی مطابق با وضعيت كه تغيير ميكند. پس میتوان تفاوت راهبرد و تاکتیک را در این مطلب دانست که راهبرد، تصميمات كلي اختصاص دادن منابع براي تحقق هدفهاست، در حالي كه تاكتيك در رابطه با به حركت درآوردن اين منابع، يعني به اجرا گذاشتن آنهاست. در این مقاله سعی میشود به این سوالات پرداخته شود که: 1. چرا قطر و عربستان راجعبه تحولات اخیر مصر پس از حضور نظامیان در رأس قدرت با تکیه بر دو مؤلفهی منافع سیاسی و اقتصادی مواضع متفاوت میگیرند؟ 2. آیا مواضع متفاوت قطر و عربستان میتواند نیابت از سایر کشورها باشد یا این که این دو کشور نماد و جریان متفاوت در منطقه هستند؟ 3. تفاوت سیاستهای آمریکا و عربستان در مورد مصر چگونه است و آیا این تفاوتها راهبردی است یا به صورت تاکتیکی در حال وقوع است؟
1. تلاش مصر برای کسب حمایت منطقهای
تلاش برای کسب حمایت منطقهای از حاکمیت نظامیان بر مصر، به اولویت دولت موقت این کشور تبدیل شده است. اعلام همپیمانی با کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس توسط مصر، با برگزاری سفرهای دوجانبه در سطح مقامات سیاسی و نظامی به چشم میخورد. چه اینکه «صدقی صبحی» رئیس ستاد مشترک ارتش مصر به منظور سفری دو روزه به امارات رفت و در ابوظبی، ضمن ملاقات با مقامات عالیرتبهی اماراتی، دربارهی تقویت مناسبات دو طرف، به بحث و تبادل نظر پرداخت. جالب اینجاست که در بیانیههای صادره نیز به علت سفر اشاره میشود و از جمله علت سفر ژنرال صدقی صبحی حمایت از روابط نظامی بین ابوظبی و قاهره بیان شده بود. انجام سفرهای دوجانبهی مصر در دولت موقت برای کسب حمایتهای منطقهای توسط سفرهای متعدد وزیر خارجه مصر نیز به صورت جدی دنبال میشود.
دو کشور عربستان و قطر هریک ابزارهای خاص خود را در داخل مصر دارند. قطر رابطهی تنگاتنگی با اخوان المسلمین مصر دارد و از طریق شیخ یوسف القرضاوی، مفتی قطری مصری الاصل که یکی از اعضای برجستهی اخوان المسلمین است و در الجزیره برنامهی هفتگی دارد، با این مجموعه مرتبط است.
در مقابل، سلفیهای مصری همواره از رژیم عربستان سعودی دستور میگیرند که رابط اصلی آنان شیخ «سلمان العوده» یکی از شیوخ وهابی و پرنفوذ و صاحب شبکهی ماهوارهای «العوده» عربستان است. شورای رهبری سلفیهای مصر که از شیخ عبدالمنعم شحات، محمد حسان، محمد عبدالمقصود، یاسر برهانی، سعید عبدالمنعم، حازم شومان، خالد سعید و محمد اسماعیل تشکیل میشود مستقیماً از سیاستهای رژیم عربستان پیروی میکنند.
هر دو جریان اسلامگرا یعنی سلفیها و اخوان المسلمین مصر که در مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی اختلاف نظر اساسی دارند، در یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن جلوگیری از برقراری رابطه میان مصر و ایران است با این تفاوت که سلفیها برای اجرائی کردن شریعت اسلامی از شیوههای خشونتآمیزی استفاده میکنند و حتی حمله به مساجد و حسینیههای شیعیان و تخریب اماکن عبادی شیعیان مصر را مجاز میدانند در حالی که اخوان المسلمین به شیوههای نرمتری معتقدند.[1]
امارات نیز مانند عربستان از جمله کشورهای عرب حاشیهی جنوبی خلیج فارس بود که از زمان اقدام نظامیان برای حذف محمد مرسیاز قدرت، به شدت از دولت موقت مصر حمایت کرد. امارات به همراه عربستان جزء اولین کشورهایی بودند که پس از کودتا، کمک یازده میلیارد دلاری در اختیار دولت موقت مصر قرار دادند. از آن زمان هم سران حاکم بر مصر روی کمکهای همهجانبهی این دو کشور حساب ویژهای باز کردهاند. به همین دلیل است که مقامهای مصری طی چند ماه اخیر، توجه خاصی به کشورهای عرب حاشیهی جنوبی خلیج فارس داشتهاند. البته موضع حمایتی این کشورها منحصر به پشتیبانیهای اقتصادی نیست، بلکه حمایت سیاسی را هم شامل میشود.حازمالببلاوی، نخستوزیر مستعفی مصر چندی پیش در زمان ریاستش برای اعلام مراتب خرسندی دولت موقت از موضع جانبدارانهی ریاض، به عربستان رفت تا از ادامهی کمکهای مالی عربستان به مصر، اطمینان حاصل کند.
در حال حاضر اوضاع داخلی مصر تحت تأثیر فضای انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته است. عدلی منصور، رئیس جمهور موقت مصر، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مصر را حوالی اردیبهشت 1393 اعلام کرده است؛ انتخاباتی که دولت موقت و ارتش مصر در تلاشند تا نام عبدالفتاحالسیسی از صندوقهای رأی خارج شود و یکبار دیگر یک نظامی در رأس هرم قدرت در مصر جای گیرد. ریاست جمهوری السیسی نه تنها آرزوی ارتش مصر بلکه خواست برخی کشورهای عرب حاشیهی جنوبی خلیج فارس و حتی آمریکاست. برای رسیدن به این هدف، دولت موقت مصر نیازمند پول و منابع مالی است. عربستان و امارات دو کشوری هستند که در مقطع کنونی، دولت موقت به کمکهای مالی آنها متکی است. سران کنونی قاهره میخواهند از کانال تقویت سرمایهگذاری خارجی و تزریق پول به اقتصاد بیمار مصر، آن هم قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، از این قضیه به نفع السیسی استفاده کنند.
در حال حاضر کشورهای عرب حاشیهی جنوبی خلیج فارس در محور توجهات دولت موقت مصر و ارتش این کشور قرار گرفتهاند.کشورهای عربی به طور سنتی دوست نظامیان مصری به حساب میآمدند و اساساً اقتصاد مصر در طول دهههای اخیر بر پول آنان چرخیده است. دولت موقت میخواهد همچون گذشته از حمایتهای مالی کشورهای عرب برخوردار شود لذا مقامهای سیاسی و نظامی مصری در حال رایزنی با دولتهای عربی هستند با این هدف که به سران عرب اطمینان دهند که قاهره همچون گذشته، همآهنگ با آنهاست و درکنار این موضع نیز از پولهای ناشی از نفت اعراب حاشیهی جنوبی خلیج فارس برای تثبیت مجدد حکومت نظامیان در مصر سود ببرند. موضوعی که کشورهای عرب حاشیهی جنوبی خلیج فارس نیز بیمیل نیستند و به نظر میرسد حاضرند هزینههای قرار گرفتن ارتش در رأس هرم قدرت در مصر را هم بپردازند.
2. تغییر تاکتیک عربستان در قبال مصر
با نگاهی به تحولات داخلی عربستان پس از برکناری مرسی متوجه میشویم که به دنبال کنارهگیری بندربنسلطان از پست ریاست تشکیلات امنیتی عربستان و همچنین سلب مسئولیت از وی در قبال مسائل منطقه، هماکنون کشمکش بر سر جانشینی وی شکل گرفته است. از یک سو برخی مسئولان سعودی از جمله سلمانبنسلطانجانشین وزیر دفاع عربستان خواستار تغییراتی در برنامهی پشتیبانی از گروههای مخالف سوری شده و معتقدند این مأموریت به همراه مأموریتهای مربوط به کشورهای اردن، ترکیه، لیبی و مصر باید در اختیار یک گروه مستقل قرار گیرد. در مقابل ولیعهد عربستان نظری مخالف مبنی بر تشکیل یک گروه امنیتی جدید برای اجرای این مأموریت دارد و خواستار حفظ این گروه است به طوری که در رأس آن فرزند ارشدش محمدبنسلمان مسئولیت داشته باشد. به طور کلی باید گفت عربستان سعودی در سطح داخلی با برخی از رویدادها همچون افزایش اختلاف در میان طیف شاهزادگان حاکم، قانون جدید مبارزه با تروریسم و ناآرامیهای شرق کشور مواجه است و در عرصهی خارجی هم میتوان به سیاستهای عربستان در قبال ایران، سوریه و اختلاف عربستان با قطر اشاره نمود که از سوی رسانههای منطقهای انعکاس یافته است. در همین راستا عربستان از تشکیل مثلث ایران، عراق و ترکیه، فشار بیشتری بر سیاست خارجی خود احساس خواهد کرد، به ویژه با توجه به مبهم بودن سیاست خارجی آمریکا در منطقهی غرب آسیا و ناتوانی یا بیمیلی این کشور برای اتخاذ تصمیم قاطع که موجب شده است میزان تعهد آمریکا به دفاع از منافع متحدان سنتیاش در منطقهی کشورهای عربی کاهش یابد.
در چنین وضعی، سیاست خارجی عربستان در برابر چالشهای منطقهای قرار میگیرد که تلاش مضاعف و توانایی زیادی برای مانور دادن میطلبد. البته ریاض تلاش کرد محور عربستان- مصر را احیاکند، ولی قاهره اکنون در شرایطی نیست که بتواند در روابط قدرتهای منطقهای توازن ایجاد کند، چرا که مصر به بازسازی سیاسی و اقتصادی خود مشغول است که به نتیجه رسیدن آن به زمان زیادی نیاز خواهد داشت. همچنین مصر با چالشهای مهمی در خصوص نفوذ خود در آفریقا و آیندهی آب رودخانهی نیل مواجه است چه اینکه عضویت آن در اتحادیهی افریقا ملغی شده و همچنین با تونس بر سر مسئلهی سد النهضه درگیر است. به هرحال، برای عربستان گزینهی حفظ روابط با مصر بهتر از گزینهی از دست دادن مصر است و حتی برای تقویت همبستگی عربی- که به علت ضعف انسجام نظام رسمی عربی دچار اختلال مزمن شده است- اهمیت دارد.[2]
انسجام محور کشورهای خلیج فارس از جمله قطر مسئلهای ضروری است ولی هنوز قادر به ایجاد توازن در روابط قدرتهای منطقهای نیست. البته برخی از این کشورها تا حد درخواست برای تشکیل اتحادیهی خلیج فارس پیش رفتند؛ درخواستی که دربارهی تحقق یافتن آن تردید وجود دارد.[3]
به طور کلی چالشهایی که رژیم آل سعود برای مصر میتواند ایجاد کند عبارتند از:
2.1. تروریسم و سلفیت
عربستان سعودی یکی از منابع اصلی در پرورش تروریسم محسوب میگردد. ریالهای سعودی در پاکستان و افغانستان و سپس در عراق و سوریه و اکنون در شمال سینا از منابع مهم تولید فکر و اندیشه در ساخت و راهاندازی تروریسم به شمار میآید. آقای السیسی به دلیل نیازمندیهای مصر سعی دارد با استفاده از مساعدتهای عربستان مشکل خود را حل و فصل نموده و در نگاه راهبردی از این کشور عبور نماید، اما نباید غفلت کرد که جریان تروریسم و تجهیز سلفیهای افراطی همچون شمشیر برنده بالای سر آنها باقی خواهد ماند تا در صورتی که سیسی بخواهد از مصر یک قدرت بزرگ منطقهای با رهبریت جهان عرب راهاندازی نماید، از این شمشیر برضد او استفاده شود. از طرفی تروریسم در مصر تا حدی نگرانکننده بوده است که در شرایط کنونی مقامات این کشور را به واکنش وا داشته است. سرلشکر محمد ابراهیم وزیر کشور مصر روز سهشنبه 22 بهمن 1392 در خصوص انتقال تروریسم که پلیس مصر با آن در نبرد است به اروپا و آمریکا هشدار داد و گفت: «اگر مصر در این نبرد مورد حمایت اتحادیهی اروپا قرار نگیرد، عناصر تکفیری به اروپا و آمریکا انتقال خواهند یافت.» شاید به دلیل همین اهمیت بوده است که در جلسهای خصوصی، شاهزادههای سعودی گفته بودند مصر همچون زمان مبارک در دستان ما باقی خواهد ماند.
در همین راستا است که عربستان به بهانهی مبارزه با تروریسم، تشکیلات القاعده در جزیره العرب، القاعده در یمن، القاعده در عراق، داعش، جبهه النصره، جنبش حزب الله سعودی، اخوان المسلمین و جماعت الحوثی را در لیست گروههای تروریستی قرار داد.[4]
تظاهرات چندی پیش سلفیها در برابر دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره که با اشارهی مستقیم عربستان سعودی صورت گرفته، از تأثیرگذاری این کشور در سیاستهای خارجی و داخلی مصر حکایت دارد.
سلفيها تاكنون در چندين مورد به طور مشخص در جهت تحقق خواستههاي سعوديها در مصر گام برداشتهاند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
2.1.1. مشاركت در كودتا عليه مرسي
برخي از ناظران بر اين باورند كه در قضيهی بركناري مرسي، حزب نور با عربستان وارد معامله شد به گونهاي كه در مقابل دريافت مبلغ ساليانه 150 ميليون دلار از اخوان دست كشيده و از كودتا عليه دولت اسلامگرا حمايت به عمل آورد. از سوي ديگر، برکناري محمد مرسي از رياست جمهوري مصر ممكن است برخي از سلفيهاي سنتي را به سلفيهاي جهادي نزديك گرداند. سلفيهاي جهادي بر خلاف سلفيهاي سنتي كه به مقولههايي نظير تبعيت از حاكم اعتقاد دارند، نه حكومت مبارك و نه حكومت خاندان سعودي را اسلامي نميدانند و معتقد به جهاد عليه آن هستند. پس از بركناري مرسي حتي برخي از گروههاي سلفي غيرجهادي نيز از تهديدها براي بازگشت به وضعيت گذشته و ادامهی فعاليتهاي خشونتبار سخن گفتند. در حالي كه پيروزي قاطع اخوان المسلمين و سلفيهاي سنتي در انتخابات مصر، اميدها براي دستيابي اسلامگرايان به قدرت از مسير دموکراسي را زنده کرده بود، كودتا اما تمامي اين اميدها را نقش بر آب كرد. بركناري مرسي بيش از پيش بر تقويت نظريهی سلفيهاي جهادي موثر خواهد بود. گروههاي سلفي جهادي در مصر و ديگر کشورهاي منطقه همواره بر اين اعتقاد اصرار داشتهاند که شيوهی دستيابي به قدرت براي تشکيل حکومت اسلامي از مسير دموکراتيک، شيوهاي نادرست است.
2.1.2. شيعههراسي و مخالفت با نزديكي روابط ايران و مصر
سلفيها پس از انقلاب حملات سهمگيني را عليه شيعيان تدارك ديده و با استفاده از شبكههاي ماهوارهاي، برگزاري كنفرانسها، چاپ كتاب و مجلات مختلف به نفرتپراكني عليه شيعيان و تكفير آنان روي آوردهاند. شدت فشارها عليه شيعيان به حدي بود كه آنها مجبور شدند مراسم عاشوري 2013 را لغو كنند. در قضيهی سفر گردشگران ايراني به مصر نيز سلفيها شديداً واكنش نشان داده و در تجمع عليه دفتر حفاظت منافع ايران در مصر نيز نقش داشتند.
2.1.3. عدول از ماده 219 قانون اساسي
علاوه بر مشاركت سلفيها در كودتا عليه مرسي و مخالفت با بهبود روابط مصر و ايران كه به دستور سعوديها صورت گرفت، حزب سلفی النور از خواستهی خود مبني بر گنجاندن مادهی 219 مربوط به شریعت اسلامی در قانون اساسی هم دست كشيد. اين ماده تأكيد ميكرد اصول شریعت اسلامی ادلهی کلی و قواعد اصولی و فقهی آن را شامل ميشود و منابع معتبر آن مذاهب اهل سنت و جماعت است. گفته ميشود فشارها و توصیههای عربستان موجب کوتاه آمدن حزب نور از این خواسته شد.[5]
2.1.4. چرايي و چگونگي حمايت عربستان از سلفيها در مصر
عربستان سعودي در مصر ابزارها و برگههايي در اختيار دارد كه به اين كشور قدرت مانور و تأثيرگذاري و اعمال نفوذ بر فرآيندهاي سياسي را ميدهد. منابع مالي گسترده، كمكهاي مالي به دولت و گروههاي مختلف سياسي، رسانهها، سرمايهگذاريهاي اقتصادي و كارگران مصري مقيم عربستان از جمله ابزارهاي فشار سعوديها است كه از طريق آنها ميتوانند اهداف و منافع خود را در اين كشور به پيش برند. اما در اين ميان ابزار مهم ديگر سعوديها در مصر- كه البته دارای جنسیت فكري و ايدئولوژيكي است- همان جريان رو به رشد سلفيهاست. سعوديها از اين ابزار به منظور كاستن از قدرت اخوان المسلمين براي مانور در برابر نيروهاي ليبرال و سكولار از يك سو و مانور در برابر ارتش از سوي ديگر استفاده ميكنند.
گسترش سلفيگري در مصر مزيت مهمتر ديگري هم براي عربستان به همراه خواهد داشت و آن عبارت است از ممانعت از گسترش نفوذ ايران در مصر و گسترش تفكر تشيع در اين كشور مستعد؛ چرا كه سلفيها دشمني آشكاري با شيعيان دارند و با برگزاري كنفرانسها، سخنرانيها، تظاهرات و… به موج شيعههراسي در مصر دامن زده و اقدامات فراواني را با هدف جلوگيري از گسترش موج تشيع در اين كشور انجام داده و در چندين نوبت حتي مانع از بهبود روابط مصر و ايران شدهاند و اين چيزي است كه مطلوب عربستان ميباشد زيرا هرگونه نزديك شدن مصر به ايران به معناي كاهش نفوذ منطقهاي محور سازش و افزايش قدرت محور مقاومت خواهد بود.
عربستان حمایتهای بسیاری از سفلیها در مصر انجام میدهد و ظرف 25 سال گذشته این جماعتها و گروهها حدود 25 میلیارد دلار از عربستان سعودی کمک مالی دریافت کردهاند و به این ترتیب این جریانها تحت عنوانها و پوششهای مختلف عملاً تحت اختیار عربستان قرار دارند. آنها شبکهی عظیمی در داخل مصر ایجاد کردهاند که شامل حدود 36 شبکهی تلویزیونی ماهوارهای، 20 هزار مسجد و 20 هزار جمعیت خیریه است و در واقع نیرو و جریان خطرناکی است که تا پیش از انقلاب زیر لوای دستگاههای امنیتی مبارک فعالیت میکرد و هم اکنون کشورهای حوزهی خلیج فارس مستقیماً این گروه را تحریک میکنند.[6] البته روابط عربستان با جريانهاي سياسي گوناگون در مصر تنها به سلفيها مربوط نميشود و عربستان شبكهی روابط عميق و گستردهاي با بسياري از جريانهاي سياسي خصوصاً نيروهاي ليبرال و مخالفان ايجاد كرده و علاوه بر اين روابط ممتازي هم با نهاد نظامي و بازماندگان نظام سابق دارد.
2.2. قطع کمکهای مالی
مشکلی که دولتهای مختلف مصر برای رهایی از وابستگی به عربستان با آن مواجه هستند، کمکهای مالی عربستان و حاشیهنشینهای خلیج فارس با اشارهی عربستان سعودی است. دولت مصر بخش عمدهای از مشکلات مالی خود را با کمکهای بلاعوض، وامهای عربی و سرمایهگذاریهای آنها حل و فصل میکند. در جریان بحران موجود مصر سعودیها حدود 5 میلیارد دلار و بیشتر از همین مقدار، شیخنشینها کمک مالی در اختیار مصر گذاشتهاند. در سفری که چندی پیش توسط السیسی به روسیه انجام گرفت، ایشان قراردادی نظامی به مبلغ دو میلیارد دلار با مقامات روس امضاء نمود که مسئوولیت پرداخت آن را سعودی و امارات به عهده گرفته بودند.[7]
2.3. مهاجرین مصری ساکن در عربستان
در زمان مبارک سطح بیکاری در مصر تا حدود 30 درصد افزایش مییافت. لذا مصریها برای رفع معیشت و مشکلات اقتصادی خود به کشورهای منطقه خصوصاً کشورهای ثروتمند عربی مهاجرت میکنند که از این مهاجرین حدود 800000 نفر به عربستان سعودی در زمینههای مختلف به کار اشتغال دارند. البته برخی آمارها تا حدود دو میلیون نفر را نیز گفتهاند. این مهاجرین علاوه بر اینکه معاش خود را از طریق کارهای سطح پایین در سعودی سپری میکنند، برای کشور مصر سودآوری بالایی دارند لذا هر دولتی در مصر بخواهد مقابل سعودیها بایستد و مصر را به عنوان کشوری محور در خاورمیانهی عربی مطرح سازد، سعودیها در مقابل، با اخراج این مهاجرین، دولت وقت مصر را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
3. بحران در روابط دوجانبهی مصر و عربستان
مصر و عربستان از آغاز دههی 1990، دو متحد منطقهاي به شمار میرفتند و در کنار سوریه، مثلث دیپلماسی عربی در دههی 1990 و آغاز سدهی 21 را تشکیل میدادند. اگرچه اختلافات عربستان با دمشق، پس از روي کار آمدن بشار اسد آغاز شد و در سال 2005 به اوج خود رسید، اما این امر نه تنها روابط ریاض- قاهره را دچار مشکل نساخت بلکه سران دو کشور را به تحکیم روابط در قالب محور موسوم به «اعتدال عربی» و رهبري این محور در برابر محور مقاومت رهنمون ساخت.[8]
با سرنگونیِ مبارک بحران در روابط مصر و عربستان آغاز شد. عربستان، به عنوان یک کشور محافظهکار تقریباً به صورت علنی در مقابل خواست انقلابیون و ملت مصر در سرنگونی مبارک ایستاد که نمونهی آن را میتوان در سخنان سرزنشآمیز ملک عبدالله در مورد بیتحرکی واشنگتن در پشتیبانی از مبارک دانست. مصریها مخالف دخالت سعوی در مسائل داخلی مصر بودند. پیشنهاد پناهندگی به مبارک نیز ملت مصر را بیش از پیش از عربستان خشمگین کرد. آنچه بدبینی مصریها نسبت به رویکرد عربستان به تحولات مردمی جهان عرب از جمله مصر را تشدید کرد، رویکرد دوگانهی ریاض بود. برای انقلابیون مصری سرکوب قیام بحرین و آتش دمیدن به بحران سوریه، مصداقی از کنشِ گزینشی و فرصتطلبانهی عربستان بود که در مورد مصر نیز صورت گرفته و میگیرد. نمونهی اخیر آن را میتوان در اعلام کردن اخوان المسلمین به عنوان گروه تروریستی توسط عربستان اشاره کرد.
بعد از دستگیری جیزاوی- وکیل مصری که با ویزای عمره به عربستان سفر کرده بود- در ماه آوریل ٢٠١٢، به اتهام واردکردن قرصهای آرامبخش، خشم مصریها شعلهور شد و نهایتاً به حمله به سفارت و کنسولگریهای عربستان در سراسر مصر و نوشتن تحقیرآمیزترین شعارها علیه آل سعود و ملک عبدالله منتهی شد؛ امری که موجب تعطیلی کنسولگریها و فراخواندن سفیر عربستان از مصر شد.
در سالهای رویارویی منطقهایِ دو محور مقاومت و اعتدال، مصر و عربستان به صورت دو متحد استراتژیک در برابر محور مقاومت به تشریک مساعی میپرداختند. در این دوره ریاض و قاهره در تمامی پروندههای مهم منطقه از جمله لبنان، فلسطین و عراق، سیاست یکسانی اتخاذ میکردند. این همآهنگی به ویژه در ترور رفیق حریری، جنگهای ٣٣ و ٢٢ روزه و نیز تحولات می ٢٠٠٨ لبنان و نیز پس از آن نمود یافت.[9]
از دید مصریها، بالا گرفتن نقش منطقهای عربستان در طول سه دههی گذشته، میراث عملکرد نظام مبارک است و چه بسا بسیاری از آنها بر آن باشند که با رفتن مبارک، نیازی به بقای چنین میراثی نیست. از این منظر مداخلههای عربستان در مسائل مصر پس از انقلاب، برای بسیاری از مصریها غیرقابل اغماض است.
در مورد آیندهی روابط باید گفت از هنگام تأسیس عربستان و استقلال مصر، روابط دو کشور تحت تأثیر منافع بوده است. هنگامی که مصر منافع خویش را در همراهی با عربستان میدید، روابط پیشرفت میکرد و هنگامی که مصر جهتگیریهای سیاسی خویش را تغییر میداد، منافع دچار اختلاف شده و روابط وارد تنش میشد. پس از حمله سفارت عربستان در مصر بود که نیروهای مختلف مصری نشان دادند مخالف تحرک مردمیِ صورت گرفته علیه عربستان هستند. این واقعیت را دیدار هیئت عالیرتبهای روشن میسازد که با هدف اعادهی روابط به وضعیت عادی از مصر راهیِ عربستان شد و موجب بازگشت سفیر عربستان به قاهره شد. عبدالمنعم سعید، نویسندهی مصری، پس از این دیدار نوشت این هیئت اعزامی که برای اولین بار پس از انقلاب مصر، تمامی نیروهای سیاسی داخلی مصر را نمایندگی میکرد، نشان داد که تمامی این نیروها بر لزوم تداوم روابط حسنه با ریاض تأکید دارند.
این مسئله نشان میدهد روابط قاهره- ریاض به راحتی آسیبپذیر نیست. رغبت به تداوم رابطهی حسنه صرفاً از سوی نیروهای سیاسی مصری مطرح نمیشود. سعودیها اگرچه شاید به اندازهی مصر از نظر اقتصادی، نگرانِ رابطه با قاهره نیستند، به لحاظ سیاسی، خود را به شدت نیازمند مصر میدانند و تداوم رابطهی حسنه با آن را در صفبندیهای منطقهای در برابر محور مقاومت و مشخصاً ایران جویا هستند.
ریاض که تحت تأثیر تصویری نامطلوب از احتمالات پیش روی مصر، در اوج بحران به مخالفت با انقلاب مصر پرداخته بود، از همان ابتدا نتوانست روابطی عادی با مصر جدید برقرار کند. عربستان سعودی در ابتدا از انقلابیون خواسته بود دست از مخالفت با ولی امر خویش یعنی حسنی مبارک بردارند و سپس، هنگامی که قیام مردم فاصلهی چندانی با پیروزی نداشت، به مبارک پیشنهاد پناهندگی داد.
مخالفت مصریها با رویکرد عربستان به انقلاب مصر، به بهترین نحو در حادثهای که بحران اخیر را آغاز کرد، دیده میشود و آن بازداشت وکیل مصری در فرودگاه جده به دلیل همراه داشتن قرصهای غیرمجاز بود که در سطح مردمی واکنش بسیار شدیدی داشت. توهین به ملک عبدالله و خاندان آل سعود با نامناسبترین کلمات، جزئی از حملهای بود که در آن جوانان مصری به سفارت و کنسولگریهای عربستانی در سراسر مصر صورت داده و ریاض را از «دشمنی با انقلاب مصر» برحذر داشتند. مصریها دنبال این بودند که یک واقعیت را نشان دهند: مصر انقلابی و مردمی شده دیگر به سانِ گذشته نمیتواند- بدون هیچگونه تغییری- متحد عربستانِ تحت دیکتاتوری آل سعود باشد.
برخي از گزارشها نيز حاكي از تماسها بين «سامي عنان» سرلشگر بازنشسته و عضو سابق شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر و رئيس ستاد جنگ ارتش با عربستان سعودي است، به گونهاي كه وي تلاش ميكند تا با كسب حمايت و تأييد جبههی سلفيه و جريانهاي سلفي مصري، در انتخابات رياست جمهوري آينده نامزد شود. عنان به روابط حسنه خود با سعوديها و آمريكا چشم دوخته است.
به هر حال از آنجا كه عربستان ترجيح ميدهد در مصر يك چهرهی نظامي به قدرت برسد تا يك چهرهی غيرنظامي، به نظر ميرسد سلفيها و به طور مشخص حزب نور- با توجه به عدم استقلال اين حزب در تصميمگيريهاي كلان و وابستگي محرز آن به سعوديها از يك نامزد نظامي چه عنان چه السيسي- حمايت به عمل آورده و از معرفي نامزد مستقل اجتناب ورزيده و در مقابل، تلاشهاي خود را براي ورود نامزدهاي سلفي به پارلمان متمركز خواهد كرد.
در مورد این که روابط عربستان با مصر انقلابی به صورت حسنه باقی خواهد ماند یا نه، میتوان اشاره کرد که این مسئله بستگی به جریان امور داخلی مصر دارد. چیره شدن ارتش و طرفداران نظام سابق، به بقای روابط حسنه کمک خواهد کرد.
4. تغییر تاکتیک قطر در قبال مصر
قطر کشور کوچک حاشیهی خلیج فارس با جمعیتی معادل 1.7 میلیون نفر، بخش عمدهی آن را مهاجران خارجی تشکیل میدهند. بعد از روی کار آمدن دولت موقت و عزل مرسی در مصر، دولت قطر که دولتی اخوانی است طبیعی بود که تلاش خود را برای بازگرداندن اخوان به قدرت انجام دهد. در این بین برخی کارشناسان امنیتی از جمله طلعت أبو مسلم معتقدند قطر به دنبال جدا کردن خود از اقدامات تروریستی اخوان است و در همین راستاست که برخی از رهبران فراری اخوان که به قطر پناهنده شده بودند را- مانند طارق الزمر و عاصم عبدالماجد- به شهر لندن فرستاده است و حتی انتظار دارد که لندن نیز رهبران تروریستی را نپذیرد. البته چنانچه رهبران اخوان به لندن بروند، مصر میتواند با کمک پلیس بین الملل اینترپل آنها را دستگیر کند. جایگاه و موضعگیری قطر در قبال اخوان تغییر کرده است و این تغییر ناشی از کنار آمدن با حکومت جدید مصر نیست بلکه از ترس قطر نسبت به موضعگیریهای دولتهای عربی دیگر ناشی میشود و در واقع قطر برای جلوگیری از انزوای بین المللی رابطهی خود را با اخوان و کمکهایش را به تروریسم کمرنگتر کرده است.[10]
در همین راستا روزنامهی المنار لبنان به نقل از برخی منابع نزدیک به دفتر امیر قطر از حمایت تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر از اخوان المسلمین مصر در گسترش خشونت و حمله به ارتش و پلیس این کشور پرده برداشت. امیر قطر در نشستی محرمانه با چهار تن از رهبران جریان اخوان المسلمین مصر در دفترش متعهد شد 500 میلیون دلار برای حمایت از اخوان المسلمین مصر بپردازد. این مبلغ برای حمایت از اخوان المسلمین در ادامهی اقدامات تروریستی علیه ارتش و پلیس در مصر و عملیاتهای تروریستی دیگر در این کشور اختصاص داده شده است.[11]
تشدید اختلاف قطر با عربستان دربارهی سوریه طی روزهای اخیر بازتاب رسانهای داشته است. در انتخاباتی که در ماه گذشته میلادی به منظور تعیین رئیس ائتلاف مخالفان سوری برگزار شد، انتخاب مجدد احمد الجربا که از سوی رژیم سعودی حمایت میشود، موجب شد که اختلاف بین عربستان از یک سو و قطر و ترکیه از سوی دیگر شدت یابد.
خبرگزاری رویترز گزارش داد، شبکهی تلویزیونی الجزیرهی قطر با انتشار فراخوانی، خواستار برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در مقابل سفارتخانههای مصر در سرتاسر جهان در روز پنجشنبه 8/12/92 شد. هدف از برگزاری این تجمعها، فشار به دولت مصر برای آزاد کردن 4 خبرنگار این شبکه اعلام شده است. «غسان أبو حسين» مدیر روابط بین الملل شبکهی الجزیره با حضور در یک کنفرانس خبری از همهی خبرنگاران درخواست کرد تا در مقابل سفارتخانههای مصر در سرتاسر جهان، تجمعهای اعتراضآمیز برگزار کنند. چهار خبرنگار این شبکهی تلویزیونی به دستور دولت موقت مصر بازداشت شده بودند.[12] همچنین به تازگی دولت قطر يك ميليارد و 500 ميليون دلار براي تشكيل گروه موسوم به ارتش آزاد در مصر به منظور جنگيدن با ارتش و پليس اين كشور اختصاص داد. قطر با همكاري اخوان المسلمين این مبلغ را براي آغاز كار تأسيس ارتش آزاد به منظور جنگ با ارتش و پليس مصر اختصاص داد. قطر در پي سرنگوني محمد مرسي، رئيس جمهور بركنارش شده مصر از تمديد مهلت 4 ميليارد سپرده در بانك مصر سرباز زد و شبكهی الجزيره بازوي رسانهاي قطر نيز حملهی شديدي را عليه مسئولان جديد مصر و حمايت از اخوان و اعتراضات آنها به راه انداخت.
5. دیدگاه مردم مصر نسبت به کشورهای دوست و دشمن
طی نظرسنجیهایی که در سالهای 2007 تا 2011 از مردم مصر شده است، ابتدا کشورهای عربی و از بین آنها فلسطین با 82% و سپس عربستان سعودی با 72% مقامهای اول و دوم کشورهایی را به دست آوردند که مردم مصر آنها را از بین کشورهای دیگر به عنوان دوست مصر انتخاب کرده بودند.[13] البته در سال 2010 عربستان با 87% مقام دوم را داشت که با 15% کاهش در سال 2011 مواجه شد. در این بین کشور قطر از نگاه این نظرسنجی ها با 52% جزء آخرین کشورهای عربی محسوب میشود که با مصر روابط دوستانه دارد. قطر نیز مانند عربستان از کاهش محبوبیت نزد عربستانیها رنج میبرد چه اینکه در سال 2010 با 65% مقام هفدهم از بیست کشور عربی را کسب کرده بود.[14] در مورد برداشتهای منفی مصریها از قطر باید به دشمنیهای شبکه الجزیرهی قطر به عنوان یکی از دلایل ایجاد این دید منفی بین مردم مصر اشاره کرد که در نظرات آنها در خصوص اعلام قطر به عنوان دشمن مصر تأثیر زیادی داشته است. البته این نظرسنجی از طرف وزارت کشور مصر انجام شده است و در آن رنگ و بوی سوگیریهای سیاسی نیز به چشم میخورد.
6. تقابل قطر و عربستان
با اوجگیری درگیریهای دیپلماتیک و نزاعهای سیاسی دو کشور قطر و عربستان سعودی، عربستان فهرستی از اقداماتی که قرار است ضد قطر انجام دهد، آماده کرده است که بستن مرزهای زمینی با این کشور، جلوگیری از استفاده از حریم هوایی عربستان برای حمل و نقل هوایی قطر، لغو پروانهی کار شرکتهای هواپیمایی قطر در عربستان و به حال تعلیق در آوردن پیمانهای تجاری عربستان با قطر که سال 2006 میلادی با این کشور امضا کرده، از این جمله است.[15]
از جمله مسائلی که باعث ناراحتی شدید مقامهای عربستانی از قطریها شده ، موارد زیر است:
– حمایت قطر از حوثیها در یمن.
– کمک مالی یکی از اعضای خانوادهی حاکم در قطر به اخوانیها در عربستان.
– استفادهی برخی گروهها و سازمانها از خاک قطر برای اعمالی که به ثبات مصر و عربستان آسیب میزند.
ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان بارها از سیاستهای قطر در منطقه ابراز ناخرسندی کرده و آن را با منافع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مغایر دانسته است. برخی آگاهان سیاسی میگویند امیر جدید قطر سعی میکند مشکلات کشورش با کشورهای همسایه و از جمله عربستان را حل کند اما پدر وی با اعمال نفوذ همچنان در سیاست خارجی این کشور دخالت و از اخوانیها حمایت میکند. به هر حال تمیم بن حمد امیر جدید قطر اخیراً موفق شده است پدرش را قانع کند راه حلی میانه را در پیش گیرد؛ یعنی اخوانیها را از قطر بیرون کند تا مصر و عربستان از قطر نرنجند اما همچنان به حمایتهای مادی آنان خارج از قطر ادامه دهد. مقامهای قطری با برخی وکلای برجسته در انگلیس تماس گرفتهاند تا آنها پروندهی پناهندگی برخی رهبران اخوان المسلمین مصر از جمله عاصم عبدالماجد، طارق الزمر، محمد محسوب، أشرف بدر الدین، محمود حسین، و حمزة زوبع سخنگوی رسمی حزب آزادی و عدالت را که اکنون در قطر به سر میبرند، برای پناهندگی در این کشور اروپایی بر عهده گیرند.
نتیجهگیری
روابط دو کشور عربستان و مصر در شرایط نوین، امکان تداوم بدون تغییر را ندارد. اگرچه میتوان گفت منافع مصر در عربستان، تمامی گروهها و احزاب مصری را بر سر لزوم حفظ روابط حسنه با ریاض متفق کرده است، اما این منافع امکان تغییر را در خود حمل میکنند و بر اساس سه شاخص: رابطهی مصر- اسرائیل، روند دموکراسی در مصر و نیز میزان و شدت بازبینیِ ترتیبات منطقهای مصر، آیندهی رابطهی قاهره- ریاض را رقم خواهد زد. مصر در 3 حوزهی مهم روابط خارجی، اقتصادی و امنیتی تحت تأثیر آمریکا، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و رژیم صهیونیستی قرار دارد.
در مورد قطر نیز که حکومتی اخوانی بر سر کار است، باید گفت طبیعی است که با عزل مرسی قطر تمام تلاش خود را مبذول دارد تا مرسی به قدرت بازگردد و در این راه از پناهندگی به رهبران اخوان ابایی نداشته باشد، ولی در سیاست خارجی خود میداند که اصرار زیاد بر بازگشت مجدد اخوان در مصر منجر به انزوای منطقهای او میشود لذا نه در سیاستهای اعلامی بلکه در پشت پرده در پی تحرکاتی به نفع اخوان بر میآید.
[1] نقش سلفی ها در جهت دهی سیاست های مصر/ شیعه نیوز، ۳۱ فروردين ۱۳۹۲.
[2] معالم التغیرات السیاسیة فی الساحة الإقلیمیة خالد بن نایف الهباس، الحیات، 17 فوریه 2014 ، نشانه های تغییرات سیاسی در صحنه منطقهای، مترجم: اکبر زارع زاده.
[3] مصر و عربستان؛ روابطی محکوم به دگرگونی، حسن احمدیان، گزارش راهبردی معاونت پزوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلح نظام، آذر 1391.
[4] قدردانی قاهره از عربستان به دلیل درج اخوان در لیست گروههای تروریستی/ خبرگزاری تسنیم، 92/12/16.
[6] «عربستان چگونه ميخواهد انقلاب مصر را مصادره كند؟»/ خبرگزاري مشرق، 90/11/2.
[7] السیسی و چالش های آینده درمنطقه و جهان، داوود کرماني، سايت خبری اسلام تایمز، 92/11/27.
[8] مصر و عربستان؛ روابطی محکوم به دگرگونی/ فصلنامه های پژوهشکده تحقیقات راهبردی،
[9] همان.
[10] أبو مسلم: قطر تريد التخلص من الإخوان/ الوفد، 2014/2/18.
[11] المنار لبنان: حمایت 500 میلیون دلاری پادشاه قطر از اخوان المسلمین مصر/ شفقنا،
[12] شبکه الجزیره خواستار تجمع اعتراض آمیز در مقابل سفارت خانه مصر در سرتاسر جهان شد/ باشگاه خبرنگاران،
.[14] www.pollcenter.gov.eg
[15] روابط عربستان و قطر بسیار پرتنش تر از گذشته شده است/ روزنامه العرب به نقل از شیعه نیوز، .
