مقدمه
هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری شگفتیسازانی دارند. ترامپ با سخنان جنجالی خود توجه رسانهها را به خود جلب نموده و از همین راه آرای بسیاری از ایالتها را از آنِ خود کرد تا جایی که اکنون به عنوان نامزد نهایی جهموریخواهان انتخاب شده است. ولی در مقابل سندرز به عنوان یک چهره خارج از تشکیلات رسمی حزب دموکرات هر چند شانس کمتری برای نامزدی در دور نهایی انتخابات ریاست جمهوری دارد، ولی نتایج خیرهکنندهای کسب کرده است. در عین حال از پوشش رسانهای درخور کمپین او چه در آمریکا و چه در ایران بهرهمند نبوده است. به همین دلیل رأیدهندگان کمتری از برنامهها و اهداف او اطلاع درستی دارند. و چه بسا همین موضوع او را با مشکل جدی در انتخابات مقدماتی مواجه ساخته و احتمالاً او را در برداشتن گامهای بزرگتر ناکام خواهد گذاشت. در این یادداشت تلاشی میکنیم به شناخت بیشتری از سندرز به عنوان یکی از پدیدههای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دست یابیم.
مختصری از پیشینه سندرز
برنارد برنی سندرز، سناتور 74سالهی ایالت ورمانت در بروکلینِ نیویورک در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. پدر او یک لهستانی بود که با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال این کشور به آمریکا مهاجرت کرد. سندرز میگوید: «پدرم پولی نداشت، نمیتوانست انگلیسی صحبت کند…. او جان خود را در اردوگاههای کار اجباری از دست داد و جوانمرگ شد.» او معتقد است عاملی که باعث بروز آگاهی طبقاتی در او شد، سپری کردن دوران کودکیاش در کاشانهای کوچک و محقر بود.
با وجود سختیهای فراوان توانست تحصیلات خود را در دانشگاه شیکاگو به پایان رساند. دانشگاهی که در آن فریدمن و شاگردان او با تئوریزه کردن اقتصاد نئولیبرالی، یکی از پایههای اساسی نئومحافظهکاری را بنیان گذاشتند؛ خط و مشیای که سندرز در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. سندرز در سال ۱۹۸۰ شهرداری برلینگتونِ ورمانت، پرجمعیتترین شهر این ایالت، برگزیده شد. سپس در سال ۱۹۹۰ به مجلس نمایندگان آمریکا راه یافت. او اولین «نماینده مستقل» در ۴۰ سال گذشته بود و تا سال ۲۰۰۷ که موفق به کسب کرسی در سنا شد، عضو مجلس نمایندگان باقی ماند. واشینگتنپست پیروزی او را به عنوان نخستین راهیابی یک سوسیالیست به مجلس نمایندگان توصیف کرد.[1]
سندرز میگوید در طول زندگی همواره اعتراض کرده است.[2] مبارزه علیه تبعیض نژادی و حضور در جنبش ضد جنگ ویتنام در جوانی، حمایت از اتحادیههای کارگری و قانونی شدن همجنسگرایی، مخالفت با دو جنگ آمریکا علیه عراق و… رویکرد معترضانه او را نشان میدهد. البته مایکل پرنتی، نویسنده و پژوهشگر سوسیالیست معروف آمریکایی- که از دوستان قدیمی سندرز نیز هست- معتقد است او یک دموکرات است درحالیکه خود را یک سوسیالیست و مستقل مینامد.[3] فرهنگ لغات آنلاین وبستر اعلام کرد پس از آنکه سندرز خود را یک «سوسیالدموکرات» نامید کنجکاوی شدیدی برای آشنایی با معنای این واژه پیدا شد بهگونهای که نهتنها در سال 2015 بلکه در مقایسه با چندین سال گذشته «سوسیالیسم» رکورد پربازدیدترین واژه در وبسایت «وبستر» را به خود اختصاص داده است.[4]
آیا سندرز یک نامزد مستقل است؟
انتساب صفت مستقل به او بیشتر ناشی از روند نامزدی و مبارزه انتخابی با کاندیداهای دو حزب اصلی است تا آنکه معنای تفکر سوم یا اقلیت سیاسی را در برابر دو جریان اصلی داشته باشد. برای نمونه سندرز در مقام سناتوری مستقل در سه دوره 110، 111 و 1۱2 کنگره به ترتیب در 97 درصد، 94 درصد و 91 درصد موارد با دموکراتها همراهی کرده است. همچنین او بهعنوان یک سیاستمدار مستقل، در سال 2013 توافقی با رهبری دمکراتهای سنا کرد که طبق آن پذیرفت در همه امور رویهای به دمکراتها رأی بدهد. در عوض او ارشدیت خود را حفظ و کرسیهای کمیتهها را که در صورت دمکرات بودن به وی تعلق میگرفت دریافت کند.[5]
انتساب صفت مستقل به سندرز بیشتر ناشی از روند نامزدی و مبارزه انتخابی با کاندیداهای دو حزب اصلی است تا آنکه معنای تفکر سوم یا اقلیت سیاسی را در برابر دو جریان اصلی داشته باشد. برای نمونه سندرز در مقام سناتوری مستقل در سه دوره 110، 111 و 1۱2 کنگره به ترتیب در 97 درصد، 94 درصد و 91 درصد موارد با دموکراتها همراهی کرده است. |
در انتخابات دور مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا نیز سندرز خود را به عنوان نامزد حزب دموکرات معرفی کرد. هرچند او خواهان اصلاحاتی در رویه حزب است. او میگوید: «کمپین و شیوه جمعآوری کمکهای مالی وی آینده حزب دموکرات را تعیین میکند.»[6]
سندرز واقعاً در این دو بخش عملکرد متفاوتی نسبت به سایرین داشته است. برای اولین بار در آمریکا نزدیک به ۲ میلیون نفر از قشرهای مختلف مردم «6 میلیون بار – هر یک بهطور میانگین مبلغی به ارزش 27 دلار – به کمپین سندرز کمک مالی اهدا کردهاند».[7]
سناتور سالخورده ورمانت میگوید برخلاف کلینتون و سایر نامزدهای انتخاباتی به نهادهای ثروت و قدرت تکیه نکرده و باور دارد که «باید به والاستریت، شرکتهای دارویی، کمپانیهای نفتی و همه ثروتمندان ذینفوذ بگوییم ما با شما نیستیم، ما پول شما را نمیخواهیم».[8] دموکراسی به معنای «یک نفر، یک رأی» است، نه اینکه مشتی میلیاردرِ آمریکایی «انتخابات را بخرند!»
سابقه سیاسی او نیز گواه آن است که وی همواره در زمینه جذب حمایت مالی از نزدیک شدن به ثروتمندان پرهیز داشته است. حتی از زمان ورودش به کنگره، سیاستمدارهای جمهوریخواه و دموکرات را به دریافت حمایتهای مالی از طرف اشخاص و شرکتهای ثروتمند متهم کرد.
سندرز همچنین درباره مبارزه انتخاباتی و کمپین خود میگوید: «کمپین ما شور و هیجان زائدالوصفی خلق کرده است. برای پیروزی حزب دموکرات نیاز به یک جنبش پرانرژی و سطحی از فعالیت مردمی داریم که تاکنون وجود نداشته است.» درواقع او بهجای بهرهگیری از رسانهها و جریان اصلی و حمایت نخبگان حاکم از ظرفیت مردم و بهخصوص جوانان استفاده میکند. تا حدود زیادی نیز در این زمینه موفق بوده است.[9] بهعنوانمثال در همه ایالتهایی که انتخابات بهصورت کاکِس برگزار میشود- یعنی مردم در مکانهای مختلف شهر جمع میشوند و بحث میکنند و دستآخر به یک نامزد رأی میدهند- نظیر آلاسکا، واشنگتن یا آیووا و… رقیب سرسخت خود، کلینتون را شکست داده است. او این پیروزی را مرهون انگیزه و انرژی جوانانهی حامیان خود است که سعی میکنند مردم را برای رأی دادن به این نامزد دموکرات ترغیب کنند.
آیا سندرز یک سوسیالیست است؟
نقد اصلی سندرز به نظام لیبرال دموکراسی آمریکا آن است که وضعیت فعلی به معنای واقعی کلمه نشان از دموکراتیک بودن این سیستم ندارد. او بیشتر به اولویت و نقش عموم مردم در تعیین سیاستهای دولت توجه دارد تا به جنبههای لیبرالی و کاپیتالیستی سیاست در آمریکا. بهعبارتدیگر وی نظام سیاسی آمریکا را بیش از آنکه دموکراتیک باشد یک الیگارشی میداند. سندرز در تعریف سوسیالدموکراسی میگوید: «نوعی از حکومت است که در خدمت همه مردم آمریکا باشد نه فقط قشر خاصی از صاحبان منافع. حکومتی که اقتصاد آن به فکر تأمین منافع تکتک مردم است نه در اختیار ثروتمندان جامعه.»[10]
اهداف و برنامههای اقتصادی او را میتوان همسو با برنامه «اصلاحات نوین» روزولت پس از «رکود بزرگ» در دهه 30 و نیز ایجاد نوعی دولت «رفاه اجتماعی لیبرال» در دوره جانسون در دهه 60 دانست.[11] در دوره کنونی نیز او گسترشدهنده سیاستهای شبهسوسیالیستی اوباما در زمینه بهداشت و درمان به حوزههای دیگری نظیر اشتغال و آموزش و… است. در واقع وقتی جریان اصلی حزب دموکرات با حمایت قاطع از کلینتون تا حد زیادی به اصول و سیاستهای جمهوری خواهان میانهرو نزدیک شد، مواضع اقتصادی سندرز جلبتوجه کرد؛ زیرا مواضع او در تقابل با نئوکانها قرار میگرفت. به نظر میرسد اگر رقیب او در این دوره فردی همچون اوباما بود، وی نمیتوانست تا این حد متمایز از دیگران جلوه کند.
بنابراین هرچند او میگوید «میلیونرها در حال نابودی دمکراسی آمریکا هستند»، ولی این به معنای به چالش کشیدن نظام سرمایهداری- نظیر آنچه بعضی چپهای آمریکایی با قرائت مارکسیستی به دنبال آنتیتز کاپیتالیسم هستند- نیست بلکه او خواهان انجام اصلاحاتی در نظام فعلی آمریکاست. یعنی یک نقد دورنسیستمی به آنچه در حال رخ دادن است. او میگوید: «هدف ما آن است که حزب دموکرات را بهطور کامل تجدید کنیم و آن را تبدیل به یک حزب مردمی بگردانیم.»[12] او قواعد بازی را پذیرفته است و بهجای تشکیل یک حزب جدید ترجیح میدهد در درون حزب دموکرات علیه رهبران آن دست به شورش بزند.
بااینحال برخی سوسیالیستهای آمریکایی- همچون نهاد سوسیالیست دموکراتیک آمریکا بهعنوان بزرگترین جامعه جناح چپ این کشور- که از سندرز حمایت میکنند، معتقدند در نهایت نظام سرمایهداری باید تغییر یابد ولی چون این امر در آینده نزدیک محتمل نیست باید به انجام اصلاحاتی مبادرت کرد که طی آن از قدرت ثروتمندان کاسته و بر توان نیروی کار افزوده شود.[13] از همین روی آنها از نامزدهای دموکرات نظیر کلینتون، جان کری و اوباما در انتخابات پیشین حمایت کردهاند؛ زیرا بر این باور هستند که ماهیت سیستم سیاسی آمریکا بهگونهای است که بهندرت شانس شکلگیری یک حزب سوم به دست میآید؛ یعنی خود را بین دو گزینه مخیر میکنند: تشکیل حزب سوم یا حمایت سلبی از حزب دموکرات برای جلوگیری از رأی آوردن جمهوریخواهان.[14]
باوجود ویژگیهای برجسته «جنبش سیاسی علیه میلیاردهای آمریکایی» این نگرانی وجود دارد که آینده این جنبش چه خواهد شد؟ آیا این حرکت اجتماعی نیز مانند سابق در «قبرستان حزب دموکرات» دفن خواهد شد؟ اگر سندرز به عنوان نامزد نهایی این حزب انتخاب نشود آیا این جنبش باید در راستای اهداف رهبران حزب دموکرات از کلینتون حمایت کنند؟ |
مهمترین برنامههای سندرز
مهمترین برنامههای سندرز، همانا نجاتِ دموکراسی و اقتصاد ملی از چنبرهی والاستریت، تغییر قوانین مالیاتى و به دنبالِ آن رایگان کردن کالجها و دانشگاههای دولتی، افزایش حداقل حقوق به پانزده دلار در ساعت، همگانی کردن بیمهی خدمات درمانی و سختگیری بر شرکتهای بیمه و داروسازی، افزایش حقوق بازنشستگی، اعطای مرخصی پس از زایمان با حقوق، برابری دستمزد زن و مرد به ازای کار یکسان، تقویت اتحادیههای کارگری و کاهش بودجهی نظامی است.
سندرز همچنین به دنبال حذف مجازات اعدام، قانونی کردن ماریجوانا در سطح فدرال، اصلاح نظام ورشکستهی قضایی، برچیدن زندانهای خصوصی، مخالفت با شنود و کنترل شهروندان، افزایش مهاجرپذیری و اعطای پناهندگی، کنترل خریدوفروش اسلحه، توسعهی بیمهی پزشکی برای سربازان برگشته از جنگ و حمایت از سازمانهایی است که به زنان، خدماتی مانند توقف داوطلبانهی بارداری ارائه میدهند.[15]
سندرز و جنبش سیاسیِ خواهان تغییر در آمریکا
سؤال اساسی آن است که سندرز چگونه میخواهد برنامههای خود را محقق کند؟
وی در این رابطه میگوید:
«بگذارید مطلبی را به شما بگویم که هیچیک از نامزدهای ریاست جمهوری به آن اشاره نمیکنند. در آمریکا مهم نیست چه کسی به عنوان رئیسجمهور برگزیده میشود، هر که باشد قادر نخواهد بود به مشکلات متعدد طبقات پایین جامعه ما رسیدگی بکند. به دلیل آنکه قدرت شرکتهای آمریکایی، والاستریت و حامیان مالی کمپینهای انتخاباتی، عظیمتر از آن است که رئیسجمهور بتواند بهتنهایی در مقابل آنها بایستد. این یک واقعیت است. به همین دلیل کمپین ما صرفاً برای انتخاب برنی سندرز به عنوان رئیسجمهور نیست، بلکه ما قصد داریم یک جنبش فراگیر سیاسی در کشور به وجود بیاوریم.»[16]
تجربه مبارزاتی او در طول سالهای گذشته به او ثابت کرده است که «یک اصل مهم تاریخی وجود دارد: در کشور ما، تغییر هیچگاه از بالا به پایین اتفاق نیفتاده است. تغییر همیشه از پایین به بالا اتفاق میافتد. تغییر وقتی صورت میگیرد که مردم به خودشان بیایند و بگویند که وضعیت فعلی قابلقبول نیست؛ و فکر میکنم که ما امروز در آن لحظهای از تاریخمان هستیم که بگوییم وضعیت فعلی قابل قبول نیست. از رسانههای تجاری و تصویری که آنها از واقعیت میدهند، فراتر برویم و «نه» بگوییم.»
با شروع رسمی مبارزات انتخاباتی او، جوانان و افراد مستقل شیفته شعار «انقلاب سیاسی» او شدند؛ و خیلی زود یک جنبش میلیونی با شعار «برابری اقتصادی و عدالت نژادی» شکل گرفت. شکلگیری چنین حرکتی نشان از آن داشت که نارضایتی گسترده سیاسی در بین مردم وجود دارد و آنها خواستار تغییرات واقعیاند.
البته توانایی و ظرفیت این جنبش فراتر از یک حامی صرف برای برنی سندرز و حزب دموکرات است. این حرکت میتواند به پیدایش راه و روش جدید در عرصه سیاسی آمریکا منجر بشود. بدنه جوان این جنبش نوید آن را میدهد که در صورت پایداری، دهه آینده شاهد تغییرات گستردهای در نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا باشیم.[17]
او میگوید «هدف ما آن است که حزب دموکرات را بهطور کامل تجدید کنیم و آن را تبدیل به یک حزب مردمی بگردانیم.» او قواعد بازی را پذیرفته است و بهجای تشکیل یک حزب جدید ترجیح میدهد در درون حزب دموکرات علیه رهبران آن دست به شورش بزند. |
چامسکی درباره سندرز و جنبش سیاسی کمپین او میگوید: «هر تغییر معناداری در آمریکا ناشی از مبارزات جنبشهای مردمی است که به چرخه رسمی انتخابات امید نبسته بودند. او یک چپ ترقیخواه محسوب میشود و حرفهای مهم و تأثیرگذاری میزند. کارهای خوب و شجاعانهای انجام میدهد. کمپین او باید به سمتی پیش برود که جنبش مردمی حتی بعد از انتخابات نیز حفظ بشود؛ اما متأسفانه چنین جنبش ماندگاری شکل نخواهد گرفت و بعد از انتخابات از بین خواهد رفت.»[18]
باوجود ویژگیهای برجسته «جنبش سیاسی علیه میلیاردهای آمریکایی» این نگرانی وجود دارد که آینده این جنبش چه خواهد شد؟ آیا این حرکت اجتماعی نیز مانند سابق در «قبرستان حزب دموکرات» دفن خواهد شد؟ اگر سندرز به عنوان نامزد نهایی این حزب انتخاب نشود آیا این جنبش باید در راستای اهداف رهبران حزب دموکرات از کلینتون حمایت کند؟
بعضی معتقدند اساساً روشی که سندرز برگزیده است، یک تناقض است. چگونه او میخواهد در درون حزب دموکرات- که رابطههای انکارنشدنی با اصحاب قدرت و ثروت دارد- یک جنبش بر ضد عملکرد حزب دموکرات را هدایت کند؟ درحالیکه بسیاری از اهداف این جنبش در تعارض با اصول و سیاستهای رهبران این حزب است.[19] بهعبارتدیگر حمایت از طبقه کارگر و جوانانِ خواهان تغییرات سیاسی از یک حزبِ عمیقاً آمیخته با منافع ابرشرکتها و الیگارشی حاکم بر آن امکانپذیر نیست.[20] بنابراین چنین جنبشی تنها در صورتی ادامه خواهد یافت که از چنبره حزب دموکرات رهاشده و یک مبارزه مستقل با مطالبات آشکار، اقدامات هماهنگ و در قالبی دموکراتیک را آغاز کند. در همین راستا، باید یک حزب سومی خارج از کمپین سندرز که جنبش 99درصدی را نمایندگی کند، تأسیس بشود.[21]
نشانههایی از درستی این نگرانی در سخنرانیهای سندرز نیز وجود دارد. جایی که او میگوید: «چه ببریم چه ببازیم، هدف ما این است که کشورمان و حزب دموکرات را متحول کنیم تا درهای حزب دموکرات به روی اقشار زحمتکش و جوانان و سالمندان کاملاً باز باشد نه طوری که امروز هست.» به عبارت دیگر چنین احساس می شود که نباید از کمپین او انتظار تغییراتی وسیعتر از راضی شدن به برخی اصلاحات در درون حزب دموکرات داشت. هر چند به نظر میرسد سقف خواستههای طرفداران او- به خصوص جوانان- فراتر از اهداف این کمپین انتخاباتی باشد.
سندرز و آینده سیاسی آمریکا
سندرز و آرمانهای او با راهحل واقعی مشکلات آمریکا و آمال جوانان این کشور فاصله دارد. با این وجود و با در نظر گرفتن انتقاداتی که به مواضع و عملکرد او وجود دارد، نمیتوان به راحتی از کنار این پدیده گذشت. علاوه بر اینکه کمپین او و صدای هواداران جوانش از تغییرات مهمی در لایههای مختلف اجتماعی در آمریکا حکایت میکند، توانسته تأثیرات مهمی در صحنه سیاسی آمریکا از خود به جای بگذارد؛ از جمله:
– درگير كردنِ جمعيت جوانِ ناراضى با امر سياسى.
– طرح دغدغههای عمومی همچون نشان دادنِ افزایش غیرقابل وصفِ اختلاف طبقاتی یا نژادپرستیِ نهادینهشده در نیروی پلیس و دستگاه قضایی و تبدیل آن به یک گفتوگوی ملی که در این چند دهه از گفتارهای رسمیِ رسانههای جریان اصلی در امریکا خارج شده بود.
– آشكارتر كردنِ قدرت والاستريت در روند تصميمگيرى نهادهاى سياسى.
– به چپ كشاندنِ گفتمانِ هيلارى كلينتون دستکم در حوزهى سياست داخلى و اقتصاد.[22]
[1] https://www.highbeam.com/doc/1P2-1158059.html
[2] http://www.iribnews.ir/fa/news/1065294/
[3] https://www.reddit.com/r/socialism/comments/399ppd/michael_parenti_on_bernie_sanders_they_knew_each/
[4] http://www.theguardian.com/books/2015/dec/16/socialism-most-looked-up-word-2015-merriam-webster-bernie-sanders
[5] http://edition.cnn.com/videos/politics/2015/10/15/bernie-sanders-veterans-affairs-griffin-dnt-ac.cnn
[6] http://abcnews.go.com/US/sanders-tells-wisconsin-democratics-campaign-represents-future-party/story?id=38114994
[7] http://abcnews.go.com/US/sanders-tells-wisconsin-democratics-campaign-represents-future-party/story?id=38114994
[8] http://abcnews.go.com/US/sanders-tells-wisconsin-democratics-campaign-represents-future-party/story?id=38114994
[9] https://www.whatthefolly.com/2016/04/05/transcript-bernie-sanderss-remarks-at-the-democratic-party-of-wisconsin-gala-part-6/
[10] http://inthesetimes.com/article/18623/bernie_sanders_democratic_socialism_georgetown_speech
[11] http://www.dsausa.org/bringing_socialism_back_dl
[12] http://downwithtyranny.blogspot.com/2016/04/sanders-wants-to-reform-revitalize.html
[13] http://www.dsausa.org/about_dsa
[14] http://www.liquisearch.com/democratic_socialists_of_america/organizational_history
[15] https://plus.google.com/104239632822744282249/posts
[16] https://twitter.com/berniesanders/status/632352471793422336
[17] http://www.independent.co.uk/voices/bernie-sanders-is-out-but-he-has-more-influence-on-the-future-of-the-democratic-party-than-hillary-a6934381.html
[19] http://www.socialistalternative.org/2016/03/01/sanders-left-role-socialists/
[20] http://www.socialistalternative.org/2016/03/17/sanders-run-independent-november/
[21] http://socialistpartyscotland.org.uk/2016/03/02/the-bernie-sanders-campaign-and-the-left-what-is-the-role-of-socialists/
[22] https://plus.google.com/104239632822744282249/posts