آنچه گذشت…
مناقشه کشمیر این بار هم به مانند گذشته کشته و زخمی بر جای گذاشت. دور تازه ناآرامیها در کشمیرِ تحت کنترل هند زمانی آغاز شد که مردم کشمیر روز شنبه 19 تیرماه، در اعتراض به کشته شدن برهان مظفر وانی، رهبر گروه مبارزان حزب المجاهدین و دو همراه وی در درگیری مسلحانه با نیروهای دولتی هند، به خیابانها آمدند و سه مرکز پلیس و دو ساختمان دولتی را به آتش کشیدند. در این درگیری بین نیروهای دولتی و مردم معترض کشمیر، 45 نفر کشته و 3500 نفر مجروح بر جای مانده، پلیس دهها هزار نسخه روزنامه در کشمیر را جمعآوری و کارکنان چاپخانهها را بازداشت و اطلاعرسانی را محدود کرده است. تیمهایی از افسران، شنبهشب به دفاتر روزنامههای اصلی در منطقه ناآرام کشمیر ریختند و روزنامهها را به منظور محدود کردن اخبار درباره درگیریهای کشنده ضبط کردند. در همین حال ممنوعیت آمد و شد تمدید گردیده و در شرایطی که اینترنت و شبکههای تلفن همراه قطع است، مقامها برنامههای تلویزیونی را هم قطع کردهاند و هراس دارند که انتشار اخباری از مرگ معترضان بیشتر به اعتراضات دامن بزند. این اقدامات در پی بدترین خشونتهای این منطقه در سالهای اخیر انجام شد. منطقه مسلماننشین کشمیر که از لحاظ بُعد منطقهای و دینی، مهم تلقی میشود، تاکنون به صلح پایدار نرسیده است و اقدامات سازمانهای بینالمللی اثرگذار نبوده است. به این ترتیب گذری به پیشینه درگیری و همچنین بررسی دیدگاههای آنان قابل توجه است.
مقدمه
ايالت جامو و كشمير حدود 222 هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و در قلب آسيا واقع شده است. اين سرزمين از شمال و شمال شرق با چين، از شمال غرب با افغانستان و از غرب و جنوب با پاكستان و هند مرز مشترك دارد. كشمير از شمال به جنوب 640 كيلومتر و از شرق به غرب 480 كيلومتر طول دارد. اين منطقه بين عرض جغرافيايي32/17 و 36/58 درجه شمالي و طول جغرافيايي 73/25 و 80/30 شرقي واقع شده است.
كشمير از نقطهنظر امنيتي هم براي پاكستان و هم هندوستان حائز اهميت است؛ چنانكه هردو كشور ثبات سياسي خود را با امنيت در كشمير مرتبط ميدانند. هندوستان به اين امر آگاه است كه از دست دادن كشمير چه از نظر سياسي و چه از نظر نظامي، در درازمدت فاجعهآميز خواهد بود و درصورت از دست دادن اين سرزمين، هند توسط پاكستان مورد تهديد قرار ميگيرد. همچنين به خاطر اينكه مرزهاي جنوب كشمير به دشتها و جلگههاي وسيع و سرسبز و هموار شمال تا جنوب هند منتهي ميشود، درصورت از دست دادن كشمير، دفاع از اين مرزها خيلي مشكل ميشود. از ديدگاه پاكستان نيز كشمير نقش مهمي در اقتصاد و امنيت اين كشور بازی ميكند مثلا سه رودخانه مهم پاكستان از كشمير سرچشمه ميگيرد. كشمير از نظر منابع طبيعي نيز بسيار غني است و هردو كشور هند و پاكستان براي به يغما بردن اين منابع تلاش زيادي ميكنند. تمام اين عوامل دست به دست هم داده و دو كشور مذكور را به خاطر اين سرزمين رودرروي هم قرار داده است.
کشمیر یکی از کانونهای اصلی بحران در آسیا به شمار میآید و تحولات آن بر محیط امنیتی این منطقه تأثیرات مهمی میگذارد. مسأله کشمیر یکی از مهمترین مسائل مورد اختلاف در روابط هند و پاکستان است. این منطقه کانون خصومتهای 69ساله میان هند و پاکستان نیز بوده است. دو کشور ادعای مالکیت کامل بر این منطقه دارند اما هریک کنترل بخشهایی از آن را در اختیار دارد.
پیشینه اختلافات
تا پیش از سال 1947 یعنی زمان خروج بریتانیا از شبه قاره، هند و پاکستان یک کشور را تشکیل میدادند اما از آن سال به بعد، هند به دو بخش تقسیم شد. از آن زمان تاکنون یعنی پس از حدود بیش از نیم قرن، این دو به صورت دشمنان اصلی یکدیگر در آمدهاند و تا به حال، سه بار وارد جنگ با یکدیگر شدهاند و بارها تا نزدیکی یک درگیری تمامعیار پیش رفتهاند.
کشمیر در زمان تسلط بریتانیا بر شبهقاره هند و قبل از استقلال هند و پاکستان، با وجودی که اکثر مردم آن مسلمان بودند، تحت حکومت فرمانروای هندو مذهب منطقه قرار داشت. هنگام تقسیم مستعمره هند به دو کشور مستقل هند و پاکستان، قرار بود سرزمینهای مسلماننشین به پاکستان و سرزمینهای هندونشین به هند واگذار شود، اما فرمانروای کشمیر شخصاً تصمیم گرفت سرزمین خود را در اختیار هند بگذارد. پاکستان به این تصمیم اعتراض کرد و در سال 1948، اولین جنگ کشمیر بین نیروهای هند و پاکستان رخ داد. سرانجام با میانجیگری سازمان ملل متحد دو کشور با آتشبس موافقت کردند و یک خط آتش و خط کنترل برای سربازان دو کشور تعیین کردند. اگرچه سازمان ملل توصیه کرده بود سرنوشت کشمیر با مراجعه به آرای مردم آن سرزمین تعیین شود، اما این همهپرسی هرگز انجام نشد.
چند سال بعد مجدداً جنگ دیگری بین دو کشور رخ داد، بدین ترتیب که در سال 1965، حملات ارتش پاکستان در خط آتشبس، واکنش نظامی هند و عبور نیروهای هندی از خط مرزی دو کشور در ناحیه لاهور پاکستان را در پی آورد. جنگ دوم نیز سرانجام با میانجیگری شوروی خاتمه یافت و در ژانویه سال 1966، رهبران وقت دو کشور در تاشکند، موافقتنامهای را مبنی بر خروج نیروهای خود از خاک یکدیگر و تعهد به حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات دوجانبه امضا کردند. با این همه، بحران کشمیر و تیرگی روابط هند و پاکستان همچنان ادامه یافت.
جنگ سوم، در سال 1971 و در پی حمایت هند از شورش استقلالطلبان پاکستان شرقی در مقابل پاکستان اتفاق افتاد که نهایتاً به تشکیل کشور مستقل بنگلادش منتهی شد که آتشبس سال 1972 و شناسایی بنگلادش توسط پاکستان در سال 1974، به این بحران خاتمه داد.
از سوی دیگر مقامات هندی معتقدند که براساس معاهده سیملا که در سال 1972 بین خانم ایندیرا گاندی نخستوزیر وقت هند و ذوالفقار علی بوتو همتای پاکستانی او بسته شد، دو کشور موافقت کردهاند تا قضیه کشمیر را در مذاکرات دوجانبه و نه از طریق سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد حل و فصل کنند.
بحران کشمير تا سال 1980 برخاسته از تلاش مليگرايان و عرفيگرايان براي الحاق به پاکستان بوده است، اما از اوايل دهه 1990 به دنبال الحاق دانشآموختگان مدارس مذهبي پاکستان و مبارزان افغاني به صفوف مبارزان کشميري، اين بحران، ماهيتي کاملاً مذهبي پيدا کرده است. سياست دولت پاکستان نيز در طول چند دهه گذشته مبتني بر حمايت از رزمندگان مسلمان کشميري بوده است. در همين ارتباط ديويد ريف معتقد است که مبارزان کشميري، اختلاف ميان پاکستان و هند در خصوص مسئله کشمير را مانند مسئله تعارض اعراب و رژیم صهیونیستی در خصوص بيتالمقدس دانسته و به مبارزه مداوم جهت دستيابي به حق خود معتقدند. تکنولوژي مورد استفاده گروههاي قومي و مذهبي درگير در بحران کشمير، توسل به عملياتهاي تروريستي در دو سوي خط کنترل براي تحقق خواستههاي خود است. جنگ غير متعارف که مورد استفاده گروههاي افراطي در اين منطقه ميباشد، با توجه به سهولت دستيابي به تکنولوژي مورد استفاده در تشديد بحران، بسيار مؤثر و در جلوگيري از سرگرفتن مذاکرات جدي کارآمد است. در حقيقت افراطگرايان قومي و مذهبي با بهرهبرداري از تکنولوژي جديد توانستند با کمترين ميزان هزينه، بالاترين خسارات را به بار آوردند.
با اینکه این درگیریها به صورت آتشبس صورت پذیرفت، ولی در سال 1974، هند آزمایشهای هستهای در کویر شمالی را آغاز کرد که نشان از خودنمایی برای آمادگی کامل برای تحرکات پاکستان بود. در مقابل، در سال 1998، پاکستان هم نشانههایی از قابلیتهای هستهای قابل توجهی را برای حفظ توازن منطقهای در برابر هند نشان داد. با این وجود بیشتر درگیریهای مسلحانه در سال 1999 از سر گرفته شد که در نهایت به آتشبس و مذاکرات صلح بین مشرف و نخستوزیر واجپایی ختم شد. با افزایش درگیری در منطقه مورد مناقشه، به ویژه با قتل عام 2001 راهآهن در جامو و کشمیر، حملات مجلس در ماه اکتبر 2001 و حمله به پارلمان هند در دسامبر همان سال باعث تقویت بعد نظامی هر دو کشور در خط کنترل (خط آتش)، افزایش تحریمهای دیپلماتیک، پایان حمل و نقل ارتباطی بین این دو کشور و اعلام ارتش هند از یک آمادهسازی برای جنگ قریبالوقوع شد.
این نکته قابل توجه است که پاکستان از گذشته تاکنون کشمیر تحت کنترل خود را به عنوان یک ایالت اعلام نکرده و از آن به عنوان کشمیر آزاد یاد میشود. نظر پاکستان این است که تا زمانی که کل کشمیر آزاد نشود این سرزمین را به طور رسمی به پاکستان ملحق نخواهد کرد. از گذشته، هند به تحریک مردم کشمیر توسط پاکستان معترض بوده و اقدامات اسلامآباد برای پشتیبانی از شبهنظامیان در کشمیر را محکوم کرده است. شبهنظامیان پاکستان عملیاتهای تروریستی زیادی علیه هند انجام دادهاند که حادثه بمبئی و حمله به پارلمان هند نمونه بارز آن است.
مبارزات مردم کشمیر تا سال 1988 تنها بعدی سیاسی داشت که پس از این سال و در پی رخدادهای سیاسی در داخل کشمیر و ناامیدی جریانات کشمیری از دستیابی به نتیجه، این مبارزات وارد فاز مسلحانه شد و گروههای مختلف کشمیری اقدام به مبارزه علیه سلطه هند در کشمیر کردند.
مبارزات مسلحانه از سال 1988 تا 2003 در اوج قرار داشت لکن پس از این سال تا سال 2008 میلادی مبارزات مردم کشمیر افول کرد. در سال 2008 و در پی تصمیم دولت هند به فروش زمینی در کشمیر به گروههای مذهبی هندو، مردم کشمیر یک بار دیگر قیام کرده و انتفاضه 2008 مردم کشمیر شکل گرفت که در آن صدها هزار تن از مردم به خیابانها ریختند و صدها تن نیز به شهادت رسیدند. از این سال عملا مبارزات مردم کشمیر وارد فاز اجتماعی شده و مردمی به خیابان ها آمدند که هیچ سلاحی در دست نداشته و تنها تقاضایشان اعطای حق تعیین سرنوشت به مردم کشمیر بود. از آن زمان تاکنون هر از چندگاهی مردم به خیابان ها آمده و اعتراضات خود را نشان می دهند و متاسفانه هر بار پاسخشان با گلوله داده می شود. در این بین نظرات طرف های درگیر قابل تامل است.
دیدگاههای طرف درگیر
نظرات اصلی هند، پاکستان و کشمیریها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1. دیدگاه هند
_ هند ادعا میکند که مهاراجه «هاری سینگ سند» الحاق کشمیر را در اکتبر 1947 امضا کرده است و کنترل پادشاهی جامو و کشمیر به هند واگذار شده که توسط قانون استقلال هند و امپراتوری بریتانیا تایید شده است.
_ هند ادعا میکند که پاکستان نیروهای نظامی خود را به عنوان اولین گام در اجرای قطعنامهها از منطقه خارج نکرده است.
_ هند پاکستان را به حمایت مالی از گروههای نظامی در منطقه برای ایجاد بیثباتی و به راه انداختن یک جنگ نیابتی متهم کرده است.
_ هند معتقد است پاکستان از طریق رسانهها به گسترش احساسات ضد هندی در میان مردم کشمیر و تغییر عقاید کشمیریها اقدام میکند.
_ بر اساس دیدگاه هندیها، بیشتر مناطق کشمیر پاکستان، بهویژه در نواحی شمالی، همچنان از عدم به رسمیت شناختن سیاسی، توسعه اقتصادی و حقوق اساسی رنج میبرند.
2. دیدگاه پاکستان
_ پاکستان ادعا میکند که بر اساس تئوری «دو ملت»، کشمیر برای پاکستان بوده است، به دلیل آنکه اکثریت آنان مسلمان هستند.
_ پاکستان استدلال میکند که هند با عدم برگزاری یک همهپرسی دموکراتیک نشان داده است که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد هند و پاکستان را نادیده گرفته است.
_ پاکستان ادعاهای هند در مورد کشمیر بر اساس سند الحاق را رد کرد. پاکستان اصرار دارد که مهاراجه از حمایت بسیاری از کشمیریها برخوردار نبوده است. همچنین مدعی است که مهاراجه کنترل جامو و کشمیر را تحت فشار واگذار کرده، در نتیجه مشروعیت آن را بیاعتبار میدانند.
_ پاکستان ادعا میکند که بین سالهای 1990-1999 نیروهای مسلح هند و گروههای شبه نظامی ضد شورش، مسئول مرگ 4501 غیر نظامی کشمیر بودهاند.
_ همچنین از 1990 تا 1999، اسناد زیادی در خصوص 4242 نفر از زنان بین سنین 7-70 سال که مورد تجاوز هندیها قرار گرفتهاند، وجود دارد. اتهامات مشابه نیز توسط برخی از سازمانهای حقوق بشر ارائه شده است.
_ پاکستان ادعا میکند که قیام مردم کشمیر نشان میدهد که دیگر مایل به ماندن تحت حکومت هندیها نیستند. پاکستان مدعی است که یا کشمیر میخواهد با پاکستان باشد یا به استقلال برسد.
توجه به اين نکته حائز اهميت است که نگاه پاکستان به مسئله کشمير يک نگاه قومي- مذهبي است چرا که رهبران پاکستان به دليل حساسيتهاي داخلي بر اين اعتقادند که دو ملت هند و پاکستان از لحاظ مذهبي هيچ تشابهي با يکديگر ندارند، بنابراين طبيعي است که کشمير به جهت ترکيب مذهبي آن متعلق به پاکستان باشد. در مقابل، هندوستان يک درک ارزشي از مسئله کشمير دارد و خواهان استقرار دولتي کاملاً عرفي ميباشد. مقامات هندي معتقدند که تنها در بطن يک هندوستان يکپارچه اين امکان براي مردم کشمير به وجود ميآيد که تحت يک حکومت عرفي به زندگي بپردازند. به بيان ديگر از نگاه دولتمردان هندي، جدايي کشمير از هندوستان در نهايت به سبب دخالتهاي پاکستان، منجر به ايجاد حکومتي دينسالار و تحت کنترل افراطيون مذهبي خواهد شد که باعث گستردگي وسيع ناآراميهاي قومي و مذهبي در هندوستان ميگردد.
3. دیدگاه کشمیریها
_ برای ارزیابی افکار عمومی کشمیریها و همچنین راهحلهای عملی برای حل این مناقشه بسیار سخت، میتوان آن را به تمام منطقه تعمیم داد. در کنار کسانی که همسو با دیدگاههای پاکستان یا دیدگاههای دولت هند هستند، کسانی نیز وجود دارند که به نفع استقلال کشمیر رأی میدهند. بر اساس یک نظرسنجی که از افکار عمومی کشمیریها صورت پذیرفت:
* 43 % از کل جمعیت بزرگسال خواهان استقلال کامل برای کشمیر بودهاند.
* ۱ درصد از کشمیر آزاد (در کشمیر تحت کنترل پاکستان) خواهان پیوستن به هند، در مقایسه با ۲۸ درصد در جامو و کشمیر (در کشمیر تحت کنترل هند).
* ۵۰ درصد از کشمیر آزاد خواهان پیوستن به پاکستان در مقایسه با ۲ درصد در جامو و کشمیر بودند.
* ۱۴ % از کل جمعیت میخواهند خطی که به عنوان مرز موقتی در نظر گرفته شده است (خط آتش) کنترل شود.
_ تمامی احزاب کنفرانس «حریت» نماینده اصلی جنبش جداییطلبان در کشمیر بودند. با این حال، این گروهها با شاخههای متعدد، هر کدام عقاید و نظرات متفاوتی در مورد چگونگی استقلال کامل کشمیر دارند. سه بخش اصلی گروههای شبه نظامی در کشمیر حزب المجاهدین، لشکر تویبا و حرکت المجاهدین هستند. همچنین یک گروه شبهنظامی چهارم به نام جبهه آزادی جامو و کشمیر، یک گروه سکولار و ملیگرا، تلاش کرده است استقلال کامل کشمیر از هند و پاکستان را دنبال کند ولی در طول چند دهه گذشته حمایت خود را از این مهم کاهش داده است.
نتیجهگیری
جدای از اینکه این دو کشور برای حکمرانی بر این منطقه درگیر هستند، این را باید در نظر گرفت که مردم مسلمانی که در آنجا زندگی میکنند، حق دارند برای تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرند. کشتار مردم بیگناه در این درگیریها نشان از این دارد که هیچ کدام از دولتها حاضر نیستند به پای میز مصالحه بنشینند و ترجیح میدهند کشتار بیشتری صورت بگیرد. با وجود این امر این سوال مطرح میشود که آیا کشورهای همسایه و کشورهای فرامنطقهای به دنبال میانجیگری برای صلح هستند یا ترجیح میدهند آن را به خودشان واگذار کنند. گفتنی است که قطعنامههای سازمان ملل نیز بر اعطای حق تعیین سرنوشت به مردم کشمیر تاکید میکند لکن دولت هند هیچگاه به این قطعنامه تن در نداد و با تروریست خواندن مردم کشمیر و مبارزات آنان، سعی در سرکوب آنان داشته است. لکن شواهد میدانی در کشمیر حاکی از آن است که علیرغم گذشته چهار نسل از آغاز بحران کشمیر، هنوز نیز مردم مسلمان کشمیر خواهان دستیابی به حقوق پایمال شده خود هستند.
با نگاه به نظرات دو کشور مبنی بر مالکیت بر کشمیر (به این معنی که هند معتقد است چون کشمیر ملک شخصی ماهاراجه این سرزمین بوده باید به این کشور واگذار شود؛ از طرفی پاکستان اصرار دارد که چون بیش از 90 درصد مردم کشمیر مسلمان هستند، طبق قرارداد بین دو کشور این سرزمین باید به پاکستان الحاق شود) میتوان درک کرد که هیچکدام از دو طرف کوتاه نمیآیند و دخالت کشورهای دیگر و سازمانهای حقوق بشر هم تاثیری در روند پایداری صلح ندارد.
نکته آخر اینکه در جنگ سیاسی و نظامی بین هند و پاکستان به مردم توجهی نشده است و قربانیان اصلی این جنگ طولانی و زخم کهنه کشمیر، مردمی هستند که توسط نیروهای امنیتی و شبهنظامیان کشته میشوند و به حقوق آنها احترام گذاشته نمیشود. هند و پاكستان بايد متوجه شده باشند كه نميتوانند به زور مردم يك سرزمين را به صورت مستعمره خود درآورند؛ زيرا مردم كشمير بارها براي استقلال خود دست به اقداماتي زدهاند. اين دو كشور نبايد به خاطر منافع خود بيش از اين مناقشات را در اين سرزمين دامن بزنند. اين دو كشور بايد خواست و حق تعيين سرنوشت كشميريها را محترم بشمارند و به اعاده استقلال اين ملت در يك كشمير متحد كمك كنند. حل مسالمتآميز مساله كشمير، صلح و بهروزي مردم جنوب آسيا را تضمين خواهد كرد و زمينه لازم را براي توسعه همكاري فراهم خواهد ساخت. بگذارند تمام انسانهاي با حسن نيت، انسانهاي دوست و صميمي فكرهاي خود را كنار هم گذاشته و جراحات اين بهشت زخمخورده را مرهم سازند.