مقدمه
بی شک بزرگترین واقعهی قرن بیستم در خاورمیانه، به رهبری مردی حکیم و فرزانه چون حضرت امام خمینی(ره) در کشور عزیز و اسلامیمان ایران رخ داد؛ پیروزی مستضعفان بر سلسلهی دیکتاتوری شاهنشاهی پهلوی که حمایت ابرقدرتها و مدعیان دموکراسی را به همراه داشت. دکترین حکومتی حضرت امام، مردم سالاری دینی و نظام جمهوری اسلامی، در برابر تئوری های حکومتی شرقی و غربی برای اولین بار به بوتهی آزمایش گذاشته شد. بعد از حکومت پیامبر اکرم در مدینه که ولایت شرعی و عرفی را همزمان بر عهده داشتند، این اولین حکومت شیعی بود که پس از قرنها قدرت سیاسی و اجتماعی را داشت و در آن، ادارهی حکومت به فقیهان واجد شرایط، به عنوان نایبان حضرت ولی عصر، سپرده شده بود. حضرت امام از ابتدای پیروزی انقلاب مردم را به پای عرصهی تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی کشاند و نوع حکومت و قانون اساسی را به همهپرسی عمومی واگذاشت. اعمال حاکمیت مردم، آن هم با درصد مشارکتی بسیار بالا، چشم جهانیان را خیره کرد و بر همتشان در نابودی اسلام و انقلاب افزود (چرا که نمود این رضایت مردمی و تعیین سرنوشتشان به دست خود، که ناشی از استقلال از ابرقدرتها و تاسیس حکومت مستقل دینی بود، میتوانست در سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامیِ تحت یوغ ستمکاران نیز تاثیرگذار باشد و آنان را هم به قیام وادارد؛ نظیر آنچه بحمدالله در بیداری اسلامی شاهدش هستیم). آمار مشارکت 98% و حتی 85%، در کمتر کشوری از دنیا سابقه دارد، حتی در کشورهایی که خود را مهد تمدن و دموکراسی می دانند هم اینگونه نیست. درا ین نوشته بر آنیم که نقش حضور و مشارکت حداکثری ملت در چگونگی وضع تحریم ها و همراهی کشورهای جهان با سیاست های خصمانه امریکا را بررسی نماییم.
اصول سیاست خارجی ایران
بر اساس اصل 152 قانون اساسی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر پایه نفی هر گونه سلطه خارجی، سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه، دفاع از حقوق مسلمانان، حمایت از نهضت های آزادی بخش و اسلامی، عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دولت های غیر محارب استوار است.این مساله بر اساس مبانی و اصول انقلاب اسلامی، اصلی تعیین کننده در عرصه سیاست خارجی با کشورهای جهان می باشد.
مهم ترین موضوع در روابط سیاست خارجی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می توان رابطه سیاسی با ایالات متحده آمریکا نام برد. بررسی تاریخ روابط سیاسی ایران و آمریکا و نفوذ 25 ساله آنها تا قبل از 22 بهمن ماه 1357 نشان از یک حضور تحقیرآمیز و مخرب داشت.
ظهور انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) که با حمایت تودههای مختلف مردمی و بر بنیادها، آموزهها و ارزشهای دینی بنا شده بود، نویدبخش پایان این روابط تحقیرآمیز و ناعادلانه گردید، چرا که انقلاب اسلامی ایران در ذات و ماهیت خود نه تنها با نظام سلطه آمریکایی بلکه با هرگونه زیاده خواهی بین المللی، تعارضات اساسی و آشتی ناپذیر داشته است.
تاریخ این روابط و بررسی سیاست های آمریکا در ایران نشان می دهد که کانون تصمیم گیری و اجرایی در ایران از طریق کاخ سفید پیگیری می گردد. حضور و نفوذ آمریکا در ایران به حدی شتابنده و سریع بوده است که در طول آن نتوانست در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشور حضوری فعال داشته و همراه با یک نقش آمرانه باشد.
جرج بال، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا، معتقد است:« ما شاه را به طور کامل تحت نظارت داشتیم. این ما بودیم که می گفتیم شما به فلان چیز احتیاج دارید و به فلان چیز احتیاج ندارید.»[1]
رابطه سیاسی ایران و آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان ادامه داشت اما این ارتباط دستخوش دگرگونی اساسی گردید. خوی استکباری و مداخله جویانه دولت مردان آمریکایی با مبانی و اصول اعلام شده انقلاب اسلامی هیچگونه همخوانی نداشت.
سفارت آمریکا در زمان دولت موقت مهندس بازرگان در یک حرکت براندازانه اقدام به ادامه همان سیاست های گذشته خود کرد که در نهایت، این لانه جاسوسی در تاریخ سیزدهم آبان ماه 1358 به تسخیر دانشجویان پیرو خط امام درآمد.
آمریکا در یک اقدام غیر متعارفانه سیاسی و دیپلماتیک به دنبال دستگیری کارکنان سفارت که مشغول طرح ریزی و توطئه علیه انقلاب بودند، در تاریخ بیستم فروردین 1359 رابطه خود را با جمهوری اسلامی به طور یک طرفه قطع نمود.
تحریم و اهداف آن
بعد از این وقایع تا کنون و به ویژه در شش سال اخیر، دولت آمریکا برای رسیدن به اهداف سلطهطلبانهی خود و وادار نمودن جمهوری اسلامی، تحریمهای همهجانبهای را حتی در زمینههایی که ارتباط مستقیمی با جان و سلامت مردم دارند اعمال نموده است تا نظام جمهوری اسلامی را ناچار به پذیرش حرکت در راستای سیاست کشورهای غربی نماید.
تحریم به این میزان تا کنون در جهان و برای هیچ کشوری سابقه نداشته و به تعبیر رهبر انقلاب، رفتاری وحشیانه است. محتوای غالب تحریمهای غرب به ویژه قطعنامههای اخیر علیه جمهوری اسلامی، اقتصادی بوده است. تحریم تکنولوژی، تحریم بانکی، تحریم پولی، محاصرهی بنادر و بازرسی بنادر و کشتیها همگی ماهیتی اقتصادی دارند و برای محاصره اقتصادی ایران انجام میشوند ماهیت تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی به وضوح نشان میدهد که هدف تحریمها علیه ایران، تغییر نظام و ایجاد نفرت و نارضایتی در خیابانهای ایران است که این امر نشان میدهد واشنگتن از دیپلماسی دست کشیده است و در راستای جنگ اقتصادی گام برمیدارد. تحریمها نه ابزاری برای صلح و دلسوزی برای ملت ایران، بلکه نشاندهندهی یک «جنگ اقتصادی» است که محور اصلی تهدید آمریکا علیه ایران را تشکیل داده است؛ جنگی تمامعیار که علیه مردم ایران آغاز شده است تا آنان دست از آمال و آرمانهایشان بردارند و پشت نظام را خالی کنند.[2]
1- تسلیم یا براندازی نظام جمهوری اسلامی
عمده ترین اهداف شیطان بزرگ در اعمال تحریم، تسلیم ایران یا براندازی نظام جمهوری اسلامی است. آن ها در صددند با این فشارها مردم را خسته کنند و سرمایه اصلی نظام یعنی پشتیبانی مردمی را از نظام بگیرند و در نتیجه نظام مجبور به تسلیم شود. در همین راستا وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اظهار امیدواری می کند “تحریم ها بتواند سناریویی مانند میدان التحریر مصر در ایران ایجاد کند، ایران بر اثر تحریم های بین المللی با نارضایتی داخلی مواجه گردد که این نارضایتی بتواند باعث سرنگونی رژیم شود.”راشاتودی نیز می نویسد ” امریکا و انگلیس دنباله روی سیاست های صهیونیست ها هستند تحریم ها موثر نیست می خواهند با فشار بر ملت ایران آن ها را بر ضد حکومت بشورانند”
2- روی کار آوردن عناصر غربی
در مرحله بعد چنان چه به این هدف نرسند امیدوارند در سایه تحریم، عناصر متمایل به غرب سر کار آیند. از این رو، این گونه وانمود می کنند که چنان چه ملت ایران در انتخابات به این گونه افراد تمایلی نشان بدهند تحریم ها برداشته خواهد شد. به عنوان نمونه پایگاه خبری تحلیلی المانیتور می نویسد : ” بحران اقتصادی ایران می تواند فرصتی برای ورود مجدد هاشمی رفسنجانی به عرصه سیاسی باشد.( سایت تحلیلی و خبری اشراف) اکونومیست نیز در مقاله ای ضمن بررسی موضوع نوسانات ارز و تبعات سیاسی با این سوال که ” آیا بحران پولی ایران راه را برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاسی کشور هموار می کند؟ ” در حال رصد شرایط برای بازگشت آن ها به حاکمیت و در حقیقت بازگشت غرب و امریکا بر کشور است. البته افرادی در داخل نیز با القائ آشفتگی اوضاع ایران، سعی می کنند این گونه القاء کنند که شرایط مهیا شده است وبه نحوی اوضاع از دست نظام خارج شده است” تلویزیون بی بی سی به نقل از هاشمی رفسنجانی می گوید:” این وضع که تمام فرهیختگان و دلسوزان کشور ناراضی باشند قابل دوام نیست.” تفسیر این سخن بلکه تصریحش این است که وقتی فرهیختگان و دلسوزان نظام همه ناراضی باشند اقشار مختلف مردم ناراضی ترند! بنابر این شرایط برای آن چه غرب به دنبال آن است فراهم است، از این رو چنان چه فشارها افزایش یابد می توان به یک نافرمانی مدنی که اصلاح طلبان در سال های 78 تا 83 در انتظارش بودند و مردم آن ها را ناکام گذاشتند، امیدوار بود.[3]
نقش و تاثیر تحریم
مشکلات کنونی اقتصادی یکی از نتایج مهم تحریمهای اقتصادی است که فشار اصلی آن متوجه مردم است. کاهش فروش و درآمدهای نفتی، تلاطمهای بازار ارز، تورم و… افت وضع معیشت مردم را به وضوح نشان میدهد و دهکهای پایین جامعه به خوبی تأثیر تحریمها را لمس میکنند. همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، «اشتباه است اگر در رسانهها گفته شود که تحریمها بیاثر بوده است. تحریمها تأثیرگذار است، اما مقاومت مردم افزایش یافته است. برخی اصرار دارند که چنین وانمود کنند که تحریمها بر مردم تأثیر ندارد. البته باید بیان شود که به موازات افزایش فشارهای اقتصادی، تحمل مردم نیز افزایش یافته است و افکار عمومی نشان میدهد که هرگز تسلیم خواست دشمنان خود نخواهند شد.»اما تحریمی موفق محسوب میشود که منجر به تغییر سیاستی از طریق تغییر رژیم یا دولت یا تنها همان سیاست خاص شود. بنابراین طبق ادبیات تحریم، ادعای ایران مبنی بر اینکه تحریمها اثر نداشتهاند بیراه نیست.چنان که گفته شد، هدف اصلی غرب از تحریمهای به اصطلاح فلجکننده، گسترش نارضایتیهای مردمی، تغییر رژیم و حداقل توقف برنامهی هستهای ایران بوده است؛ اماتحریمها بر خلاف توقع آمریکا و غرب، باعث توقف برنامهی هستهای یا تغییر رژیم ایران نشده است و ایران همچنان در عزم خود استوار است که توسعهی هستهایاش را به رغم تهدید حملهی نظامی اسرائیل، آمریکا یا هر دو، ادامه دهد و به علاوه، تحریمها به ایجاد نارضایتی و تحرکات اجتماعی منجر نشدهاند.[4]
نقش مشارکت حداکثری در وضع تحریم
يكي از سطوح و عرصههاي مهم مشاركت سياسي، شركت مردم يك جامعه در انتخابات است. كندوكاو در ادبيات موجود در مورد مشاركت سياسي اين نكته را روشن ميسازد كه با وجود راههاي گوناگون مشاركت و مداخله در سياست، پژوهشگران توجه خاص به « انتخابات» و «مشاركت انتخاباتي» داشتهاند. اهميت مشاركت انتخاباتي سبب گرديده كه محور مشاركت سياسي غالباً بر مشاركت انتخاباتي بچرخد. دليل واضح اين امر را هم ميتوان در اهميت انتخابات در جامعه دانست، بهگونهاي كه ميتوان گفت زندگي سياسي شهروندان در دنياي نوين تقريباً در انتخابات خلاصه ميشود.
مردم موتور اصلي حرکت جامعه و تضمين کنندة سعادت، رشد و تعالي جامعهاند و بي حضور و مشارکت آنان، اهداف متعالي اسلام و جامعه اسلامي هرگز تحقق نخواهد يافت. مرور گذرا بر قانون اساسي و مطالعه فصول و اصول مختلف آن، نشان ميدهد که مردم نقشي اساسي و جدي، هم در شکلگيري و پيروزي انقلاب اسلامي ايران، هم در تأسيس نظام جمهوري اسلامي و هم در استمرار و اداره نظام اسلامي داشته و دارند. از مهمترين عرصهها و نمودهاي نقش و تأثير مردم در نظام جمهوري اسلامي، ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد: شکلگيري انقلاب و پيروزي آن، حق حاکميت ملي، تعيين نوع نظام، تصويب قانون اساسي و اصلاحات آن، انتخاب غير مستقيم رهبري، انتخاب مستقيم رئيس جمهوري، انتخاب مستقيم نمايندگان مجلس، شوراها، همه پرسي، نظارت عمومي و… [5]
شركت در انتخابات عامترين، سهلترين و كم هزينهترين نوع مشاركت سياسي است و يكي از معيارهاي مناسب براي كشف ميزان مشاركت سياسي مردم و لو به شكل كمي آن ميباشد و تا حدودي انگيزهها و عوامل تشديد كننده مشاركت، همچنين موانع مشاركت مردم را در عرصه فعاليتهاي سياسي نشان ميدهد.
يكي از مشخصات انتخابات، خصلت « گزينشي» آن است. يعني هم نامزدي انتخابات (البته در چارچوب قوانين) آزاد است و هم راي دهنده ميتواند از ميان نامزدهاي مختلف اعلام شده، آزادانه آنهايي را كه تمايل دارد، برگزيند.
حق انتخاب کردن، از بالاترین مرجع قدرت گرفته، یعنی در انتخاب مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی تا شوراهای شهر و روستا، از بزرگترین نمودهای اعمال حق حاکمیت مردم در سازوکار سیاسی جمهوری اسلامی ایران میباشد. بدون شک این افتخارات ناشی از توکل به خداوند متعال و عنایات امام زمان-که فرمودند ما هیچ گاه از احوال شما شیعیان غافل نیستیم- و نیز ولایتمداری این ملت شریف میباشد. مردم در پاسخ به ندای خمینی کبیر- که نسلهای حاضر و آتی را مسئول سرنوشت کشور و اسلام خطاب کرد و به آنان وصیت نمود که در تمام انتخابات در صحنه باشند (15/3/68)- تا به امروز هیچ گاه عرصه را خالی از حضور هوشیارانه خویش نکردهاند. جایی برای تردید باقی نمی ماند که مشارکت سیاسی در هر زمانی به خصوص سال 1392 که حضرت امام خامنه ای آن را سال خلق حماسهی سیاسی توسط ملت نامیدند، برای هر کسی که دغدغهی اسلام و پابرجایی حکومت دینی را برای اجرای احکام اسلامی دارد و هر وطنخواه و ملیگرای واقعی، یک تکلیف الهی و ملی محسوب می شود. چرا که امروزه انتخابات به عنوان مظهری از دموکراسی و توسعهی سیاسی در جهان، بسیار مورد توجه دولتمردان و سیاستمداران، کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در سطح داخلی، منطقه ای و بینالمللی قرار میگیرد. همان طور که مقتدایمان امام روح اله فرمودند:
«انحراف از این امر مهم اسلامی (انتخابات)، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است». (21/12/1358)
اما انتخابات یک وجه دیگر هم دارد و آن حق مردم برای مشارکت در نظام سیاسی و اعمال حاکمیت سیاسی و جلوگیری از تبدیل شدن جمهوریت و مردم سالاری به دیکتاتوری و مطلقه شدن و یا تاسیس یک رژیم توتالیتر است. منظور از این جمله آن است که اگر به هر دلیلی خدای ناکرده مسیر نظام به گونهای تغییر یافت که به پایگاه مردمی پشت کرد، مردم باید این حق خود را از حاکمان طلب کنند و جلوی انحراف را بگیرند. جای بسی شکر است که مولایمان حضرت امام خامنه ای، ولیامر مسلمین جهان، به مسئله ی انتخابات و سلامت آن توجه بسیار دارند و از آن حراست می کنند و همهی مردم را نیز به شرکت در این مقولهی مهم که هم حق و هم تکلیف آحاد ماست فرا می خوانند.
«ميشنويد ديگر، مىبينيد؛ حالا در آن مقدارى كه به گوش مردم ميرسد، به چشم مردم ميرسد، در مطبوعات و در رسانههاى گوناگون، دشمنان ما، از آن صدر گرفته است، كه مركز و قرارگاه فرماندهى جبههى كفر و استكبار است، تا اين پادوها و ايادى كوچك و پيادهنظامشان كه همه جا پخشند، اينجا هم هستند، بيرون هم هستند. همهى تلاششان اين است كه كارى كنند كه مردم درانتخابات شركت نكنند. من با تجربهاى كه از رفتار اين مردم دارم، و با اعتمادى كه به لطف خداى متعال دارم، پيشبينى ميكنم كه به لطف الهى، به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، حضور مردم در اين انتخابات، يك حضور دشمنشكن خواهد بود و با اين انتخابات، خون تازهاى به پيكر انقلاب و كشور و نظام جمهورى اسلامی دمیده خواهد شد. حركت تازهاى براى او پيش خواهد آمد، نشاط تازهاى پيدا خواهد كرد؛ همچنان كه همهى انتخابات مظهر حضور مردم است؛ مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود است».[6]
به نظر مي رسد حضور مردم در عرصه سياسي نيز بهعنوان حربه اي در دست روشنفكرنما ها قرار گرفته است . اگر مردم در صحنه حضور نيابند مي گويند حكومت از مقبوليت افتاده است و اگر هم در صحنه حاضر شوند مي گويند حكومت پوپوليستي است و مردم را با كيك و سانديس راهي خيابان ها و شعب اخذ راي كرده اند!
اما بايد دانست كه اساسا حضور مردم در عرصه هاي سياسي خصيصه اي از دين مبين اسلام است و توجه به حضور مردم در تصميمات كلان سياسي شاخصه خاص نظام مردم سالاري ديني است.برخلاف حكومتهاي به اصطلاح دموكراتيك غربي كه آراي مردم را در لابهلاي خواستهاي لابي هاي سياسي پنهان مي كنند نظام اسلامي اعتقاد دارد كه فرد فرد جامعه بايد در صحنه سياسي حضور داشته باشد. تجربه نشان داده است كه غالب انتخابات ها در كشورهاي غربي با مشاركت پايين مردم روبه رو مي شود و اتفاقا هيچ سرو صدايي هم در مقطع انتخابات پديد نمي آيد. خود سياستمداران غربي نيز زياد اعتقادي به حضور مردم پاي صندوقهاي راي ندارند. اما در ايران همه به دنبال افزايش مشاركت سياسي هستند و مطمئنا ورود كل جامعه به صحنه انتخابات مي تواند حساسيت زا باشد و حتي مانند فتنه 88 اين فرصت را به دشمن دهد تا با ايجاد يك جرقه به دنبال پروژه انقلاب مخملي باشد.
موسسه نظر سنجي گالوپ ، نتايج يك نظر سنجي را كه از طريق تلفن انجام داده روز ۲۱ بهمن يعني تنها يك روز قبل از سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي منشر ساخته است. با وجود آنكه از متن گزارش بر مي آيد برگزاركنندكان سعي كرده اند با سئوالات جهت دار و غير علمي پاسخ هاي مطلوب خود را در ذهن پاسخگويان بكارند با اينحال نتايج جاليي از اين نظر سنجي ها به دست آمده است. از جمله اينكه ۶۳ درصد از پاسخگويان اظهار داشته اندكه با وجود آنكه اعمال تحريم هاي دولتهاي غربي به سركردگي آمريكا بر ضد ايران فشار هاي زيادي را در زندگي روزانه بر آنها تحميل كرده با اينحال خواهان ادامه برنامه هاي هسته اي صلح آميز ايران تا تحقق همه اهدافش هستند.
شبكه تلويزيوني BBC در سرويي خبري شامگاه ۲۱ بهمن خود نتوانست خشم خود از اين گزارش را پنهان بسازد. گوينده اخبار اين شبكه اعلام كرد كه اين موضوع نشان دهنده آن است كه دولت ايران و دستگاه هاي رسانه اي آن موفق شده اند افكار عمومي كشور را براي تحقق اهداف ملي كه همان به نتيجه رسيدن همه برنامه هاي پرونده صلح آمير هسته ايران است به خوبي تجهيز كنند.
اين نظر سنجي يافته جالب ديگري هم داشته از جمله اينكه حداقل ۴۷درصد از پاسخگويان دولت آمريكا را مسئول اعمال تحريم ها بر ضد ايران و بروز برخي مشكلات ارزي و اقتصادي عنوان ميكنند. اين نتايج عملاً براي واشنگتن بهت آور است. آمريكا بر پايه سياست تسخير قلوب و اذهان كه سالها قبل در دوران جنگ سرد اعلام شده بود هدف همه تحريم ها را همراه كردن مردم ايران با خود و جدا ساختن آنها از دولت جمهوري اسلامي ايران ناميده بود. اين نظر سنجي نشان ميدهد كه واشنگتن در تحقق نيت و هدف اصلي خود با شكست سختي روبرو شده است. مردم ايران سياست هاي واشنگتن بر ضد تهران را كينه توزانه دانسته و آنها را منطبق با اصول منطق و انصاف ارزيابي نمي كنند. [7]
اهميت مشاركت سياسي مردم در سرنوشت خود به قدري مهم است كه امام خميني همواره مي فرمودند كه تا زمانيكه مردم با اشتياق در امور سياسي كشور مشاركت ميكنند آينده انقلاب و به تبع آن امنيت كشور تظمين شده است.
حضور آگاهانه و میلیونی در مناسبت های مذهبی و انقلابی نظیر شرکت 85% در انتخابات ریاست جمهوری خردادماه 1388 و حضور پر شور و عارفانه در مراسم مذهبی همچون اعتکاف، نماز جمعه، عاشورا و رمضان، شرکت در راهپیماییهای سالانه روز قدس و 22 بهمن، حاکی از وجود یک مردم سالاری دینی همراه با بینش و بصیرت دینی و سیاسی مردم جمهوری اسلامی ایران می باشد. بر عکس حضور پایین و ناچیز مردم در جوامع غربی و مدعی مردم سالاری، نظیر شرکت کمتر از 35 درصدی مردم در انتخابات پارمان اروپا و انتخابات اخیر اوباما در آمریکا حاکی از شکست نظام سیاسی و اندیشه لیبرال-دموکراسی غربی است.
علل شکست هدفگذاری تحریمها
اعتراف مقامات و رسانههای آمریکایی به شکست هدفگذاری تحریمها، که ایجاد ناآرامیهای داخلی و اعتراضات مردمی بوده است، در جای خود قابل تأمل است. به عنوان یک نمونه، روزنامهی واشنگتنپست آمریکا، به نقل از تحلیلگران و دیپلماتهای غربی نوشته است که «کشورهای غربی تحریمکنندهی ایران از اینکه این تحریمها سبب تغییر رفتار هستهای ایران شوند و یا به موجی از نارضایتی و ناآرامی داخلی در آیندهی نزدیک بینجامند، ناامید شدهاند.» این روزنامهی آمریکایی در گزارشی به نقل از دیپلماتهای غربی نوشت که «تشدید تحریمها در نه ماه گذشته، اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار داده، ارزش پول ملی این کشور را پایین آورده و سبب بسیاری از مشکلات اقتصادی در این کشور شده است؛ اما این تحریمها نتوانسته تغییری در رفتار حکومت ایران ایجاد کند و یا با دامن زدن به جو نارضایتی داخلی، فشارهای افکار عمومی علیه حکومت ایران را تشدید کند.»
رهبر معظم انقلاب با توجه به شکست سیاستگذاری تحریمها بر مردم ایران، چنین میفرمایند: «آن قسمتى که درست فهمیدند، این است که بله، تکیهى جمهورى اسلامى به این مردم است؛ پشتوانهى نظام اسلامى، هیچ کس جز انبوه تودههاى عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردماند.
آنچه که غلط فهمیدند این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگویى در زمینهى مسائل بینالمللى و بازرگانى و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو دربیاورند و عاجز کنند. اگر فکر میکنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهورى اسلامى بگیرند، اینجا را اشتباه کردهاند. بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفایى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد. این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانایى جوانانش به دست آورد؛ لاغیر.»
یکی از مهمترین نقاط قوت جمهوری اسلامی را میتوان در ماهیت الهیـمعنوی آن و پیوند مردم با این اندیشه دانست. به بیان دیگر، تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی، حکومتی در رأس قدرت بود که اولاً مانند همهی نظامهای غرب رویکردی اومانیستی و ضددینی داشت و ثانیاً مردم با اندیشهی حاکمان آن قرابتی نداشتند؛ اما انقلاب اسلامی بُعد جدیدی از زندگی را بازتعریف نمود و توانست عموم مردم را در عمیقترین لایههای وجودی با خود همراه نماید.
نوع رابطهی مردم با ولایت در انقلاب اسلامی تعیینکنندهترین پارامتر در ثبات سیاسی جامعهی اسلامی ایران است که میتوان از ابتدای انقلاب، در جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی و جنگ اقتصادی این رابطه را بررسی کرد. مردم به اصول کلی و اهداف عالی انقلاب اعتقاد دارند؛ اعتقادی که در مسیر پیشرفت عبودیت عمومی جامعه میگنجد. این درهمتنیدگی بین امت و امام تنها در نظام دینی شیعیان یافت میشود و تنها این نظام از این ظرفیت بنیادین برخوردار است.
از همین رو، نقش و جایگاه کمنظیر رهبری در جمهوری اسلامی، عامل مهمی در شکست سناریوهای دشمنان و ناکامی تحریمها بوده است. همان گونه که حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) از همان آغاز پیروزی انقلاب تهدیدات و تنگناهای ایجادشده ازسوی دشمنان را به فرصتهای بیبدیل تبدیل کردند، امروز هم مقام معظمرهبری به شیوهی امام راحل در سایهی همدلی و همراهی مردم، با خردورزی، از تهدیدات به نفع ملت ایران و در جهت پیشرفتکشور بهرهبرداری میکنند.
به همین علت است که تا کنون نه تحریمها و نه سایر شکلهای مقابلهی نظام سلطه با جمهوری اسلامی، بر کشور اثرگذار نبوده است و فشارها و تحریمهای غرب، دلبستگی مردم به ولایت و نظام و حضور بانشاط آنها در عرصههای انقلاب را افزایش داده است.
حضور مردم نشانهی باور و اعتماد مردم و پایبندی آنها به نظام اسلامی است و هدف این تحریمها، همان طور که عنوان شد، از بین بردن اعتماد میان مردم و مسئولان و عدم همراهی و حمایت مردم از نظام است.
حضور بیمانند مردم در عرصههای سیاسی نشان میدهد که پیوستگی و همبستگی مردم با نظام اسلامی، پس از سالها حاکمیت جمهوری اسلامی و توطئهانگیزی مستکبران، هر روز پررنگتر از قبل بوده است. حماسهی بزرگ و حیرتآور 9 دی 88 در برچیدن فتنهی هشتماهه و حضور شوقانگیز مردم در مناسبتهای انقلابی، نظیر سالگرد پیروزی انقلاب در 22 بهمن (به خصوص در سال گذشته) و رحلت حضرت امام، هر سال نشان میدهد که جامعهی ایرانی نه فقط دچار فروپاشی نشده، بلکه وحدت خود را حول عواملی کاملاً انقلابی بازسازی کرده است؛ موضوعی که در میدانهای مشارکت انتخاباتی نیز نمود بارزی دارد. مشارکت بیش از 64درصدی مردم ایران در انتخابات مجلس نهم، نسبت به دو دورهی قبل از آن (50.57 در انتخابات مجلس هفتم و 55.4 درصد در انتخابات مجلس هشتم) نشان میدهد دلبستگی و احساس مسئولیت مردم در برابر نظام، پس از فتنهی هشداردهندهی 88، بیش از سالهای قبل، آنها را به حضور در صحنه تشویق کرده است؛ موضوعی که بدون شک، حضور مردم در انتخابات آتی ریاستجمهوری در خرداد 92 را با مشارکت بیشتری همراه خواهد کرد.[8]
رهبر انقلاب نیز در بیانات نوروزی خود، از اهمیت این حضور مردمی در ناامید کردن دشمنان و مصونیتبخشی به کشور یاد کردند: «در درجهی اول، گسترش مشارکت و حضور گستردهی مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بیاثر کند؛ میتواند دشمن را ناامید کند؛ میتواند امنیت کشور را تأمین کند. ملت عزیز ما در همهی نقاط کشور این را بدانند؛ حضور گستردهی آنها در پای صندوق رأی، در آیندهی کشور تأثیر دارد؛ در امنیت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همهی مسائل مهم کشور تأثیر میگذارد.»
—————————————-
منابع مورد استفاده:
[1]. واعظی حسن، ایران و آمریکا، چ 3،(تهران، سروش،1381) ص74
[2]. پایگاه تحلیلی – تبیینی «برهان»
[3]. وبلاگ «طریق مبین»
[4]. پایگاه تحلیلی – تبیینی «برهان»
[5]. روزنامه رسالت
[6]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم 19/10/90
[7]. پایگاه خبری – تحلیلی «سیاست ما»
[8]. پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای
