«وحدت» هدفي راهبردي است؟

اگرچه داشتن صفاتي نظير تكبر، خودبزرگ بيني و يا متوهم بودن در امور مختلف مي تواند عامل بسياري از درگيري هاي سياسي موجود در كشور باشد، اما برخي از محرك ها كه نقش فعالي در قضاياي اخير دارند را هم بايد مورد توجه قرار داد كه در ادامه به بخشي از مهمترين آنها اشاره مي شود.

«وحدت» كليدواژه‌‌اي مهم و اساسي است كه در هفته‌‌ها و ماه‌هاي اخير آنقدر به آن پرداخته شده و در باب ضرورت تحقق آن گفته شده‌است كه احساس مي‌شود جنبه كليشه‌اي به‌خود گرفته و به رغم تأكيدات مقام معظم رهبري، همچنان مورد بي مهري قرار مي گيرد.

به‌راستي چرا علي‌رغم شرايط حساس داخلي و منطقه‌‌اي، برخي از كارگزاران نظام و مسئولان عالي كشور، همچنان به اين مؤلفه، كم توجه و حتي بي توجه‌‌اند؟ چرا بسياري از شخصيت هاي مطرح سياسي، خود را پاي‌بند به آرمانهاي حضرت امام(ره) و انقلاب معرفي مي كنند اما زماني كه بايد بخشي از اصول و مباني نظام اسلامي نظير؛ «وحدت در جامعه» را رعايت كنند كمترين توجهی به آن نمي‌كنند؟

پرسش‌هاي بسياري را مي‌توان بر همين اساس طرح كرد، اما آنچه اهميت دارد اين است كه زد و خورد‌های سیاسی موجود بين مسئولان سه‌ قوه در ماه‌هاي اخير، قابل مقايسه با هيچ دوره اي نبوده و اگر چه فراز و فرود بسياري را طي مي‌كند اما به مثابه آتشي زير خاكستر است كه با اندك دميدني دوباره شعله‌ور شده و تمام جامعه را فرا مي‌گيرد.

روي كار آمدن مجلس هفتم درسال83 و به تبع آن دولت اصولگراي احمدي نژاد در سال84، اگرچه باعث شد بسياري از انحرافات و معضلات جريان دوم خرداد جاي خود را به خدمت‌رساني در مسير انقلاب دهد و جهش مناسبي در حوزه‌‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و عمراني را موجب شود اما دركنار آن، اختلافات سطحي بين قوا را شدت بخشيد و رفته‌رفته آنرا به معضلي اساسي تبديل كرد.

به‌گونه‌‌اي كه با بررسي سخنان رهبري در طول سال‌هاي اخير مشاهده مي‌كنيم بخش قابل توجهي از مطالبات ايشان از كارگزاران نظام را موضوعاتي با محوريت وحدت و همگرايي مسئولان نظام تشكيل داده‌است، اما همچنان می‌بینیم اين فرايند در مهجوريت به‌سر مي برد.

ايده عملياتي و كارساز، تشكيل هيأت عالي حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه‌گانه در سال 90 از سوي رهبري، نه تنها مسئولان را از كشاندن اختلافات به سطح مردم و رسانه‌‌ها باز نداشت بلكه كار را به نامه‌نگاري هايي با ادبيات تند سیاسی کشاند.

ريشه اختلافات

اگرچه داشتن صفاتي نظير؛ تكبر، خود‌بزرگ‌بيني و يا متوهم بودن در امور مختلف مي‌تواند عامل بسياري از درگيري‌هاي سياسي موجود در كشور است اما برخي از محرك‌هایی را كه نقش فعالي در قضاياي اخير دارند هم بايد مورد توجه قرار داد كه در ادامه، به بخشي از مهمترين آنها اشاره مي‌شود.

1- با پيروزي ناباوارنه احمدي نژاد در سال84 برخي ازگروه‌ها و شخصيت هاي مطرح جريان اصولگرايي (دركنار جريان دوم خرداد) به‌واسطه کینه‌ای كه از احمدي نژاد داشتند، با هر فعاليت و حركت دولت، بنای ناسازگاری گذاشتند و در ادامه، اين رويكرد را به شکلی پر‌دامنه در دستور کار قرار دادند. آنها حتي در پياده‌سازي طرح مهم و ملي هدفمندسازي يارانه‌‌ها هم به رويه ثابت خود پاي‌بند بودند و دست از تخطئه دولت برنداشتند. برخي از چهره‌‌هاي اين دسته در دو مجلس هشتم و نهم نیز حضور داشته و يكي از عوامل اختلافات بين دو قوه مجريه و مقننه هم به‌حساب مي‌آيند. بعضي از همين افراد در انتخابات88 برخلاف ميل باطني، حاضر به حمايت از احمدي نژاد شدند و برخي ديگر هم در پيدا و پنهان از ميرحسين يا رضايي حمايت كردند. حضور برخي از اين افراد در مجلس و نوع موضع‌شان در فضاي سياسي كشور يكي از عوامل تشديد اختلافات ميان دولت و مجلس به‌شمار مي‌آيد.

2- دليل بخشي از وضع موجود را هم بايد در خصيصه‌هاي شخصي و فردي احمدي نژاد جست‌وجو كرد. سخت و غيرقابل نفوذ بودن و پافشاری فراوان روي برخي افكار و ايده‌‌ها، در بعضي مواقع منجر به آن شده‌است كه احمدي نژاد عقايد و نصايح ديگران را كمتر مبنای تصمیم سیاسی خود قرار دهد و این باعث رنجش و دلخوري برخي از نيروهاي اصولگرا شده‌است؛ به‌گونه‌‌اي كه بعد از مدتي اين آزردگي خاطر، جاي خود را به تقابل با دولت داد.

دامنه مخالفان احمدي نژاد را نمي‌توان به گروه يا فرد خاصي و يا حتي تنها به سال‌هاي اخير محدود كرد. مي‌توان بسياري از دلسوزان نظام و رهبري را هم در شمار اين مخالفان به‌شمار آورد. روابط احمدي نژاد با مجلس هفتم و شخص حداد عادل نمونه‌ای است كه نشان مي‌دهد احمدي نژاد با بسياري افراد و شخصيت‌ها، سخت حاضر به همكاري مي‌شود و كنار مي‌آيد. در برخي اوقات هم رهبري برحسب اضطرار، شخصا اختلافات به‌وجود آمده را مرتفع مي‌كنند.

البته در كنار خصيصه‌‌هاي فردي احمدي نژاد، بايد تحركات پر‌رنگ و گسترده جريان انحرافي و نوع مشاوره‌‌اي كه به او مي‌دهند را هم بايد لحاظ كرد كه زمينه مخالفت و حتي تخريب دولت را فراهم كرده و در ضمن باعث جدايي بسياري از دوستان و معتمدين نظام از دولت شده‌است.

3- برخي از مباحث اختلافي دولت و مجلس، ريشه در مباحث گذشته بين اين دو قوه دارد. در دولت نهم و مجلس هشتم، بارها «بودجه ساليانه» يك موضوع اختلافي بود كه باعث موضع‌گيري‌ها و واكنش‌هاي نامناسب برخي از مسئولین مي‌شد.

در برخي اوقات، بودجه‌اي كه دولت به مجلس مي‌داد با تغييرات بسيار روبه‌رو مي‌شد و دولت هميشه از اين بابت گله‌مند بود و استدلالش هم اين بود كه برخي از درآمدهايي كه مجلس براي دولت منظور مي‌كند قابليت تحقق ندارد.

دركنار این، با شروع دولت نهم، مجلس بسياري از وزرا را بخاطر موضوعات غیر مهم، مورد سؤال و حتي استيضاح قرار داد كه رفته‌رفته روحيه تقابلي قوه مجريه را افزايش داد. به عنوان نمونه: زماني که گزارش ديوان محاسبات با محوريت بحث تفريق بودجه در سال ۸۹ مطرح شد، دولت بدون اينكه كسري بودجه را از طريق لايحه متمم بودجه به مجلس بدهد و از مجلس درخواست كتبي بودجه را داشته باشد، مستقيماً بخشي از پول درآمد نفتي را تبديل به ريال کرد و معادل ريالي آن را براي پرداخت يارانه نقدي به خزانه ‌داد و همين مسئله باعث اختلافي نو در آن مقطع زماني شد.

4- بيان مواضع تند و پرخاشگرايانه عليه ديگري از سوي رؤساي سه قوه، نامه‌نگاري‌هاي غير ضروري و مطرح كردن اختلافات به‌صورت گسترده در سطح رسانه‌‌ها (آنهم در شرايطي كه رهبري، كشور را با توجه به تهديدات خارجي و تحريم هاي بيروني نيازمند آرامش مي‌داند) شايد توجيهي جز اين نداشته باشد كه برخي از مسئولان نظام، فهم صحيحي از جایگاه ولايت فقيه و لزوم تبعيت از ایشان را ندارند.

بر همين اساس، در برخي از موضوعات فرعي و دسته چندم، برداشت خود مبني بر ضرورت پاسخگويي به طرف مقابل را اولويت مي‌دانند و عملا درخواست‌هاي رهبري را مبني بر خويشتن‌داري نسبت به يكديگر و مطرح نكردن مشكلات را در تريبون‌هاي عمومي نا‌دیده می‌گیرند.

اختلافات تامين كننده منافع دشمنان

1- كشاندن اختلافات ميان مردم، فضاي سياسي كشور را ملتهب كرده و این مسأله، بی‌شک فضاي سياسي و امنيتي كشور در 5 ماه مانده به انتخابات مهم 92 را آماده و مهياي بسياري از تحركات خياباني و ميداني مي‌کند. فتنه در جامعه‌‌اي با فضاي ملتهب و نگران شكل مي‌گيرد و ادامه روند كنوني بين رؤساي سه قوه و ديگر خدمتگزاران يعني ايجاد بستر مناسب در جهت خواسته‌‌هاي دشمنان.

اين تحركات به مثابه ظرفيت سازي براي عده و گروهي است كه مي خواهند آشوبی خياباني را به مانند قبل از انتخابات 88 راه‌اندازي كنند و كشور را در چالشي ديگر فرو برند. به عبارت ديگر: ادامه‌دار بودن اين وضعيت مي‌تواند يكي از عوامل مهمي باشد كه ثبات سياسي كشور را در آستانه انتخابات 92 دستخوش تغيير كند.

يكي از پروژه‌‌هاي احتمالي دشمن در ماه‌‌هاي باقيمانده تا انتخابات آینده هم همين موضوع خواهد بود، هرچند كه دشمن به نتيجه‌بخش بودن اين پروژه اميد چنداني ندارد اما نمي‌توان آنرا ناديده گرفت به گونه‌‌اي كه ژنرال مايكل هايدن ـ‌رئيس اسبق سازمان سيا‌ـ در گزارش دسامبر 2011 مركز راهبردي استراتفور اظهار مي‌كند: حمله نظامي به ايران پرهزينه و تقريبا ناممكن است و تنها راه باقيمانده تشويق مخالفان در داخل براي بازسازي ناآرامي هاي ژوئن 2009؛ خرداد 88 خواهد بود.

2- درگيري‌هاي دامنه‌دار در بين نيروهاي انقلاب، پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات پيش‌رو را محتمل‌تر مي‌كند. هميشه يكي از تاكتيك‌هاي پدرسالاران دوم خرداد ايجاد اختلاف بين اصولگرايان و بهره‌برداري سياسي از آن بوده‌‌است.

اين جريان در ماه‌هاي اخير تلاش كرده به كمك رسانه‌‌هاي خود اين ناسازواري‌ها را تعميق بخشيده تا طيف رقيب را دچار تشتت آرا و تعدد كانديدا كنند و خود با اتئلاف بر روي يك كانديدای خاص، به عرصه ي قدرت برگردد و اين همان چيزي است كه آمريكا و متحدانش سالها براي محقق كردن آن تلاش مي‌کنند.

3- اصرار برخي از كارگزاران ارشد نظام براي بلند‌مدت کردن موضوعات مورد اختلاف، به خودي خود، به مردم جامعه و به تبع آن به جامعه جهاني القاء مي‌كند كه تحريم‌ها اثر‌گذار بوده و مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران از شدت نگراني و اضطرار به درگيري با هم مشغولند. بدون ترديد ادامه اين روند، روحيه مقاومت مردم در مقابل فشارهاي معيشتي و اقتصادي كنوني را تا حدود بسياري كاهش مي‌دهد.

4- به‌وجود آمدن اين شائبه در بين مردم كه؛ مسئولان در حل مشكلات كشور از توانايي مناسب برخوردار نيستند هم يكي ديگر از آفت‌ها است، به‌گونه‌‌اي كه ديوار بي‌اعتمادي بين مردم و مسئولان كشور كشيده مي‌شود و نتیجه آن نااميدي و دلسرد شدن مردم از آينده انقلاب و نظام اسلامي است كه به‌عنوان يكي از اهداف كلان دشمنان در طول سال‌هاي پس از انقلاب مورد توجه ويژه قرار گرفته‌‌است.

5- زد و خوردهاي سیاسی پردامنه كنوني منجر به آن مي‌شود كه مديران ارشد نظام، از وظيفه اصلي خود كه همان خدمت‌رساني به مردم و مرتفع كردن مشكلات آنان است باز بمانند و دائم در اين فكر باشند كه اين‌بار، با چه ادبيات و توجيهاتي به منازعه با طرف مقابل بروند و خود را در نظر مردم محق جلوه دهند.

6- با چنين رويكردي، خوراك تبليغاتي رسانه‌‌هاي بيگانه براي تخريب نظام اسلامي در وجوه مختلف فراهم مي‌شود؛ به‌گونه‌‌اي كه پيشرفت‌ها و جهش‌هاي مناسب كشور در عرصه‌‌هاي مختلف را به شكلي وارونه در نظر افكار عمومي جلوه دهند.

7- روحيه اميد و نشاط را در دشمان به‌وجود مي آورد تا بتوانند به ترفندها وتوطئه‌‌هاي جديدي براي به زانو در آوردن ملت دست بزنند.

8- يكي از دغدغه‌‌هاي رهبر معظم انقلاب در آستانه هر انتخاباتي «مشاركت حداكثري» بوده و به تبع آن يكي از پروژه‌‌هاي دشمنان، كاهش مشاركت در انتخابات بوده‌‌است. با توجه به موارد قبل مي‌توان گفت منازعات بي‌نتيجه مديران عالي و مياني نظام، موجي از بي‌اعتمادي در جامعه نسبت به كارگزاران به‌وجود آورده و آنها را از آينده حكومت اسلامي دلزده و نااميد مي‌كند و بر اساس این، انگيزه‌ای در میان نخواهد بود که مردم را به پاي صندوق هاي رأي بكشاند.

فرصت تبديل به تهديد نشود

به هر روي، توجه نداشتن به آفت‌ها وآسيب‌هایي كه از اين بخش متوجه جامعه و نظام اسلامي است باعث از‌‌دست رفتن بسياري از فرصت‌ها و تبديل شدن آنها به تهديدها عليه خودمان خواهد شد. رهبر معظم انقلاب در يكي از ديدارهاي خود با مسئولين قضايي، بر اين مسئله تأكيد داشتند كه همكاري و همدلي قوا مثل يك فريضه است. همگان مي‌دانند كه فريضه به اموري مانند روزه اطلاق مي شود و اساساً امري است كه از يك طرف، واجب و لازم است و از طرف ديگر بسيار فضيلت دارد. بر همين اساس، موضوع مورد بحث، جزء تكاليفي است كه هم يك امر دنيوي است و هم پی‌آمد معنوی دارد. به بيان ديگر: هم يك واجب ملي و هم يك واجب شرعي است كه براي به بن‌بست كشاندن استراتژي‌هاي دشمنان و ايجاد روحيه اميد و خود‌باوري بيشتر در جامعه، بايد بيش از گذشته مورد توجه قرار بگيرد.

ارسال دیدگاه