نگاه تاکتیکی آمریکا به مذاکرات هسته‌ای با ایران

رفتار آمریکا به‌صراحت نشان از این واقعیت دارد که آن‌ها به دنبال ایجاد «محدودیت» برای جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف از جمله مسئله هسته‌ای هستند تا «شفافیتی» که در لفاظی‌های دیپلماتیک آن را مطرح می‌سازند. ... بازی دوگانه دیپلماسی آمریکا و زنده نگاه‌داشتن تهدید نظامی رژیم صهیونیستی به‌زعم غرب، راهی برای تغییر رفتار و محاسبات جمهوری اسلامی است.

پس از طرح جدی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین‌المللی در بیش از یک دهه گذشته، ایران همواره تلاش کرده است تا با ارائه مستندات و بیان مواضع خود به شکل شفاف ضمن تأکید بر ماهیت مسالمت‌آمیز برنامه هسته‌ای خود برخی موارد سوءتفاهم و برداشت‌های نادرست غرب از برنامه هسته‌ای را مرتفع نماید. صدور فتوای مقام معظم رهبری در باب حرمت ساخت و استفاده از سلاح هسته‌ای نمونه عالی این مسئله است. در طول این مدت، سه دولت جمهوری اسلامی به اشکال مختلف با این پرونده و مسائل مرتبط آن مواجه بوده و بخش عمده سیاست خارجی کشور خصوصاً در سال‌های اخیر به موضوع برنامه هسته‌ای اختصاص داشته است. در این راه مذاکرات گسترده‌ای از سوی دولت‌های مختلف با مقامات تروئیکای اروپایی، اتحادیه اروپا و اخیراً اعضای دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان صورت گرفته است. وجه بارز اکثر این مذاکرات و ماهیت مواضع طرف مقابل، که متأسفانه چندان تغییری نداشته است؛ تلاش برای محروم‌سازی جمهوری اسلامی از حقوق هسته‌ای است که بر اساس معاهده NPT برای همه کشورها به رسمیت شناخته‌شده است. یکی از مهم‌ترین عوامل طولانی شدن مذاکرات هسته‌ای به بیش از یک دهه، مطالبات گسترده و فراقانونی کشورهای غربی و در رأس آن ایالات‌متحده بوده است. این مطالبات که به بهانه‌های مختلف و به شکل سینوسی و بر اساس تحولات منطقه‌ای و بعضاً داخل کشور مطرح می‌شود، کاملاً تمامت‌خواهانه بوده و مبنای این مطالبات- صرف‌نظر از ابعاد فنی آن- در راستای حفظ فشار بر ملت ایران و تقابل ماهوی با ارزش‌های انقلابی مردم ایران است.

نظام اسلامی با سعه‌صدر و در راستای اعتمادسازی و گرفتن بهانه از رقیب، در مذاکرات یک سال اخیر خود اقدام به شفاف‌سازی گسترده و پذیرش برخی تعهدات که در مواردی فراتر از نظام پادمانی و نظارتی مرسوم و عرف و حقوق بین‌الملل بوده است، درصدد است بار دیگر حقانیت ادعاهای سی‌وپنج ساله خود در مورد بی‌اعتمادی به نظام سلطه به دلیل عهدشکنی گسترده و زیاده‌طلبی را اثبات نماید.

دلیل این مدعا ارزیابی مقامات آمریکایی از اجرای توافق ژنو  در شش ماه گذشته است. تمامی مقامات آمریکایی از مذاکره‌کنندگان این کشور تا رئیس‌جمهوری آمریکا با اشاره به اجرای دقیق مفاد تعهدات توسط ایران اذعان دارند که توافق ژنو به شکل موفقیت‌آمیزی پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف ساخته است و ایران به تعهدات خود جهت حل نگرانی‌های جامعه بین‌الملل پایبند بوده است. آن‌ها مدعی‌ هستند برنامه هسته‌ای ایران در شش ماه گذشته، به عقب بازگردانده شده است. بر اساس آنچه در موافقت‌نامه ژنو تعهد و اجرا گردید بخش عمده اورانیوم با غنای بیست درصد کشور رقیق و اکسید گردید و بر اساس تمدید توافق ژنو نیز بخش دیگر مواد  تبدیل به سوخت خواهد شد که نتیجه آن اتمام ذخایر مواد با غنای بیست درصد کشور خواهد بود. از سوی دیگر ذخایر اورانیوم با غنای پایین کشور نیز در توافق جدید مورد هدف قرارگرفته است و می‌باید این مواد نیز به اورانیوم طبیعی تبدیل گردد. در مقابل همه این اقدامات غرب بدون تعهد جدیدی در قبال کاهش تحریم‌ها، تنها اقدام به آزادسازی 8/2 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در اقساط مختلف خواهد نمود. نویسنده در مقام ارزیابی توافق جدید امضا شده نیست بلکه تاکتیک مذاکراتی غرب در طول سال‌های متمادی مذاکره در موضوع هسته‌ای را موردبررسی قرار داده است.

غرب و آمریکا با ترسیم پلان کلان در مواجهه و مقابله با جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف و در مورد فعلی برنامه هسته‌ای دارای استراتژی منسجم و منظمی است و در این راستا پرونده هسته‌ای کشور را بخشی از پازل کلان خود جهت مهار، تغییر رفتار و در صورت توان تغییر ماهیت نظام می‌داند. باوجود چنین نگاه کلانی در تاکتیک مذاکراتی مجموعه غرب، به نظر می‌رسد مذاکرات در مورد جزئیات برنامه هسته‌ای و موارد فنی آن هرچند برای آن‌ها دارای اهمیت است؛ ولی تنها در صورتی قابل‌قبول خواهد بود که بتوانند به آن‌ها در راستای تکمیل پازل مواجهه با نظام  اسلامی کمک نماید. هرگونه اقدام و سیاستی که آن‌ها را از این هدف دور نماید موردقبول آن‌ها نخواهد بود و لذا به قول خودشان مسائل را به نقطه اول بازخواهند گرداند.

به نظر می‌رسد بر اساس اظهارات مقام‌های آمریکایی، تاکنون اهداف مذاکراتی آن‌ها محقق شده است و در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت‌هایی حاصل‌شده است. برعکس آنچه مقامات غربی در مورد سیاست ایران دراین‌باره مطرح می‌کنند؛ به نظر می‌رسد این غرب است که به‌عنوان یک تاکتیک جدی به سیاست خرید زمان جهت تکمیل اهداف خود مبادرت می‌نماید و تلاش می‌کند ضمن ایجاد فضایی مصنوعی در شرایط فعلی با طرح مسائلی نظیر نزدیکی انتخابات کنگره آمریکا و یا ریاست جمهوری در 2016، بر ایران فشار روانی وارد آورده و محاسبات دولتمردان جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار دهد و در این مدت با طرح مسائل مختلف و پیشبرد سیاست‌های قبلی، ذیل عناوین جدید، همچنان تکمیل پازل گذشته را در دستور کار خود قرار داده است. به عبارت بهتر رسیدن به توافق متوازن به‌هیچ‌عنوان هدف مذاکرات غرب نبوده و نیست حتی اگر این توازن در مفاد توافق احتمالی جامع هسته‌ای گنجانده شود مسلماً آمریکا و غرب به دنبال کسب امتیاز و تغییر در حوزه‌های دیگر خواهد بود. هرچند تلاش جهت صوری‌سازی دستاوردهای احتمالی ایران و اعطای امتیازات ظاهری و بدون قابلیت اجرای فوری، از شیوه‌هایی است که غرب در مذاکرات خود در موارد متعدد استفاده کرده است. سخن از فرآیندی طولانی‌مدت برای عادی شدن پرونده هسته‌ای و اجرای توافق احتمالی جامع نشان از برنامه درازمدت مهار ایران توسط آمریکا و غرب است.

مقامات آمریکایی علیرغم مذاکرات متعدد و پذیرش برخی شروط در مذاکرات، در ادبیات خود علیه جمهوری اسلامی به‌هیچ‌وجه تغییری ایجاد نکرده و به‌شدت در بیانیه‌های رسمی، سخنرانی‌ها، مذاکرات درونی و موارد مشابه، علیه جمهوری اسلامی لفاظی و اقدام به اتهام زنی نموده‌اند. توهین آشکار به مقامات رسمی جمهوری اسلامی و مردم ایران و تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم در موارد متعدد توسط مقامات آمریکایی تکرار شده است. به عنوان مثال، اوباما در مصاحبه‌ی خود در مرکز سابان به‌صراحت سخن از آرزوها و آمال دولت آمریکا مبنی بر حذف کامل برنامه هسته‌ای کشور و نیز شکست جمهوری اسلامی به میان آورد و به بی‌اعتمادی به دولت و ملت ایران اذعان نمود.

علاوه بر آن دولت آمریکا به لحاظ عملی نیز اقداماتی انجام داده است که با تعهدات آن‌ها در توافق ژنو در تضاد بوده و مغایر اصل و روح آن‌هاست. نمونه بارز این مسئله وضع تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی است. دولت آمریکا به بهانه وجود تحریم‌هایی از گذشته، اقدام به وضع مقررات جدید تحریمی در بسیاری از موارد نموده است و علاوه بر آن بلافاصله پس از توافق ژنو وزارت خزانه‌داری آمریکا شرکت‌ها و اتباع آمریکا را در مورد تبعات تجارت با ایران بر حذر داشته و صراحتاً اعلام کرد که با افراد و شرکت‌های خاطی برخورد خواهد کرد؛ کما اینکه نه‌تنها شرکت‌های آمریکایی که برخی شرکت‌های اروپایی نیز در ماه‌های اخیر به همین بهانه از سوی دولت آمریکا مورد مجازات قرار گرفتند. از سوی دیگر افراد جدیدی در داخل نیز در لیست تحریم‌های آمریکا قرار گرفتند. لحن مقامات آمریکایی بر اساس فرمایش رهبر معظم انقلاب بدتر و توقعات طلبکارانه آن‌ها به‌مراتب پس از اقدامات اعتمادساز جمهوری اسلامی افزایش‌یافته است.

البته کشور تجربه تعلیق داوطلبانه فعالیت‌های هسته‌ای و عدم انجام تعهدات متقابل غرب را در کارنامه دارد به‌عبارت‌دیگر  عدم انجام تعهدات و زیاده‌خواهی در قبال ایران سابقه طولانی دارد. پاسخ اقدامات اعتمادساز کشور در سال‌های گذشته وضع قطعنامه و افزایش فشار بر ملت ایران بوده است و این روند کماکان ادامه دارد. به عبارت بهتر سیاست دومسیره تحریم و فشار از روندی آشکار تبدیل به مسئله‌ای با لایه‌های پنهانی و پیچیده در باب مسئله تحریم و همراه با توجیه توسط مقامات آمریکایی شده است. نکته جالب آنکه آمریکا همچنان خواهان شفافیت بیشتر ایران و تلاش برای رفع نگرانی‌های غرب است. این زیاده‌خواهی‌ها به‌صراحت توسط مقامات روسیه و چین موردانتقاد قرارگرفته است. رفتار آمریکا به‌صراحت نشان از این واقعیت دارد که آن‌ها به دنبال ایجاد «محدودیت» برای جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف ازجمله مسئله هسته‌ای هستند تا «شفافیتی» که در لفاظی‌های دیپلماتیک آن را مطرح می‌سازند.

از سوی دیگر رژیم ایالات‌متحده با بهانه تفکیک قوا و وجود اختیارات متفاوت قوه مجریه و مقننه همواره تلاش کرده است به شکل تاکتیکی خود را مبرای از اقدامات کنگره نموده تا بتواند فشار مذاکراتی خود را به ایران افزایش دهد. همچنین بسیاری از متفکران و اندیشمندان آمریکایی با همراهی با مقامات رژیم صهیونیستی خواهان ایجاد تهدید نظامی معتبر علیه ایران جهت تضمین رسیدن به نتیجه مشخص هستند. بازی دوگانه دیپلماسی آمریکا و زنده نگاه‌داشتن تهدید نظامی رژیم صهیونیستی به‌زعم غرب، راهی برای تغییر رفتار و محاسبات جمهوری اسلامی است. این مسئله خود نشان از زیاده‌طلبی این کشور و عاملی جهت تقویت فشار علیه ایران است.

از سوی دیگر یکی از مسائلی که همواره و به‌تناوب از سوی مقامات آمریکائی تکرار شده است، افزودن موضوعات گوناگون مانند توان موشکی ایران، ارتباط با حزب‌الله و محور مقاومت، مسئله حقوق بشر و مسائل داخلی ایران به محورهای گفتگوی ایران است. این امر تأکید بر آن دارد که مسائل جاری آمریکا با ایران تنها به موضوع هسته‌ای محدود نمی‌شود و ایران از دید غرب باید در مورد موضوعات مختلف دیگر که موردادعای آمریکا می‌باشد پاسخگو باشد. پذیرش فشار و زیاده‌خواهی آمریکا باعث افزایش آن خواهد شد باید محاسبات آمریکا را از طریق استقامت اصولی و پافشاری بر حقوق ملت، تغییر داد و هزینه تحمیل فشار بیشتر و زیاده‌طلبی را برای این کشور افزایش داد. البته باید تأکید کرد که آمریکا به‌خوبی می‌داند که قادر به تغییر رفتار و محاسبات جمهوری اسلامی و ملت ایران از طریق اعمال فشار نیست؛ اما آدرس‌های غلط و رفتار ناسنجیده باعث جری شدن این کشور و تداوم رفتار غلط گذشته خواهد شد، امری که در نهایت مانع از تحقق اهداف آنها و افزایش آگاهی و بصیرت ملت خواهد شد. مسلماً تاکید بر توانمندی درونی کشور و درک صحیح از استراتژی و تاکتیکهای رقیب می‌تواند در تامین منافع ملی بزرگترین راهنما باشد و تبعات تکرار تجارب منفی گذشته را به حداقل رساند.

ارسال دیدگاه