ابهامات و احتمالات در شطرنج هسته‌ای

رویکرد ایران برای رسیدن به حقوق خود در مذاکرات جامع از دو حالت خارج نیست. در حالت نخست جمهوری اسلامی ایران باید بپذیرد که امتیازهای بیشتری به غرب بدهد تا در قبال آن «تحریم‌های هسته‌ای» در یک «زمان‌بندی طولانی مدت» برداشته شود.

مذاکرات کارشناسی گروه 1+5 و ایران در خصوص پرونده‌ی هسته‌ای با جدیت ادامه دارد. در حالی که «اشتون»- مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا- در سفر اخیر خود به ایران از یک «اگر» بزرگ در رسیدن به یک توافق جامع هسته‌ای سخن گفته بود، نقل‌قول‌ها از نزدیک شدن مذاکرات به مرحله‌ی تنظیم پیش‌نویس توافق جامع خبر می‌دهند.

به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان، از یک سو رسیدن ایران و 1+5 به یک توافق مرضی الطرفین، با ابهامات جدی مواجه است. در حالی که آمریکا از ایران می‌خواهد بخش قابل توجهی از تأسیسات هسته‌ای خود را برچیند، دولت حسن روحانی تأکید دارد که هیچ تأسیساتی برچیده نخواهد شد.

از سوی دیگر شکست مذاکرات نیز تبعات سنگینی برای هر دو طرف ایرانی و غربی دارد. رابرت آینهورن که در زمان هیلاری کلینتون، مشاور وی در مسأله‌ی هسته‌ای ایران بوده گفت: «رئیس جمهور باید در صورت شکست مذاکرات یا عدم پایبندی ایران به تعهداتش، فوراً دلایل استفاده از گزینه‌ی نظامی را به کنگره توضیح دهد.» به شکست انجامیدن مذاکرات، تنش را در روابط ایران و آمریکا تشدید خواهد کرد و جبهه‌های نیابتی میان آن‌ها با آتش بیشتری مواجه خواهد بود. ضمن اینکه دو پیامد نیز به دنبال خواهد داشت: نخست شکست رویکرد دیپلماسی‌محور روحانی و اوباما و دوم- و در مرتبه‌ی خطرناکتر- اقدام غیرمعقولانه‌ی «نظامی» که ایالات متحده برای دفاع از حیثیتش ناگزیر خواهد بود به آن دست بزند.

آنچه که در توافق اولیه میان طرفین مذاکرات وجود دارد، نشان می‌دهد تیم مذاکره کننده تا حد زیادی خواسته‌های غرب را پذیرفته است و تمام مواد غنی شده را رقیق و یا اکسید کرده و تعهد نموده است که بازفرآوری ننماید. هم‌چنین بسیاری از مراکز و تجهیزات را مطابق خواست طرف غربی به تعلیق درآورده و اجازه‌ی بازرسی‌های گسترده‌ی آژانس را نیز فراهم کرده است. در مقابل اما غرب حاضر شده است بدون عقب نشینی از تحریم‌ها، با حداقل امتیاز به مسیر خود ادامه دهد.

ادعای دستگاه دیپلماسی دولت روحانی این است که آنچه که با عنوان «عناصر گام نهایی» در توافق اولیه آمده است، در واقع همان چیزی است که منافع ایران را تأمین می‌کند. اما سوال اینجاست که چگونه می‌توان در مذاکرات جامع به پیروزی رسید؟

برای رسیدن به پاسخ باید دید چه تاکتیک‌هایی برای ایران متصور است. رویکرد ایران برای رسیدن به حقوق خود در مذاکرات جامع از دو حالت خارج نیست. در حالت نخست جمهوری اسلامی ایران باید بپذیرد که امتیازهای بیشتری به غرب بدهد تا در قبال آن «تحریم‌های هسته‌ای» در یک «زمان‌بندی طولانی مدت» برداشته شود. اما باید پرسید کدام امتیاز بیشتر است که برای غرب ارزش لغو تحریم‌های هسته‌ای را داشته باشد؟ غرب با گرفتن آنچه تاکنون مورد ادعایش بود، تنها به آزادسازی 4 درصد از سرمایه‌های ایران و آن هم با شروط خاص و تعلیق تحریم‌هایی که اثر کمتری بر فشار اقتصادی داشتند، تن داده است؛ حال چه باید داد تا در ازای آن لغو همه‌ی تحریم‌های هسته‌ای کسب شود؟ در قبال ادعاها و نگرانی‌های جدید نیز باید پاسخی داشت.

«گری سیمور»، مشاور پیشین باراک اوباما در امور کنترل تسلیحات و خلع سلاح که اکنون مدیر اجرایی مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد است می‌گوید: «آمریکا احتمالاً می‌خواهد حداقل یک سال زمان برای فرار هسته‌ای احتمالی ایران وجود داشته باشد اما این کار مستلزم کوتاه آمدن قابل توجه ایران است که در حال حاضر نشانه‌ای برای آن مشاهده نمی‌شود.» بنا بر این، دولت روحانی نه می‌خواهد و نه می‌تواند بیش از آنچه که در توافق اولیه پذیرفته است، به طرف غربی امتیاز دهد زیرا آنچه که می‌تواند به اقدامات انجام شده اضافه نماید در نظر غرب ناچیز است. بیش از این مقدار، تنها چیزی که از برنامه‌ی هسته‌ای باقی می‌ماند، نفس غنی‌سازی است که جزء خطوط قرمز جمهوری اسلامی است. بنابراین تاکتیک «ترازو» برای توازن امتیازات عملاً ممتنع و غیر قابل دسترسی است مگر آنکه یکی از طرفین اساساً استراتژی خود را تغییر داده و از خواسته‌هایش صرف نظر کند.

تاکتیک دوم این است که ایران “بازی از نو” را شروع کند. به این معنی که می‌تواند ادعا کند طبق توافق انجام شده ظرف شش ماه، ایران برای جلب اعتماد و ابراز حسن نیت داوطلبانه، اقداماتی را انجام داده است و بنا دارد برای توافق جامع از سطح بالاتری چانه‌زنی کند. مثلا نصب سانتریفیوژهای نسل جدید و افزایش آن، تحقیق و توسعه‌ی غنی سازی و انباشت و بازرسی‌ها را طبق ان.پی.تی و پادمان‌های آژانس (و نه فراتر از آن) پس از شش ماه ادامه خواهد داد. این تاکتیک مغایر با مفاد توافقنامه‌ی اولیه نبوده و می‌تواند کارآمد باشد. هرچند پذیرش «بازی از نو» از نظر غربی‌ها یقیناً منتفی است اما جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق خود و برای استیفای حقوق از دست رفته‌اش ناگزیر به اتخاذ این شیوه است. این تاکتیک اگرچه مانند تاکتیک اول احتمال به شدت کمی برای به ثمر رسیدن دارد، لکن وزنه و اقتدار ایران را در مذاکرات افزایش می‌دهد و امتیازات بیشتری را برای چانه زدن برای خود نگه می‌دارد.

بنا بر آنچه که ذکر شد، هر دو تاکتیک صرف نظر از عزت‌مندانه یا مقهورانه بودن، توفیق چندانی نمی‌یابد چرا که اساساً اختلاف نظر دو طرف اختلاف مبنایی است و نه فنی. «سیمور» می‌گوید: «به هرحال، معتقدم به علت آنکه دو طرف و به ویژه ایران و آمریکا درباره‌ی مسائل اساسی از جمله میزان و گستره‌ی برنامه‌ی هسته‌ای ایران، بسیار با هم اختلاف دارند، رسیدن به توافق جامع بعید است.» حال آنکه شکاف آمریکا و روسیه و تشدید تنش بین این دو عضو مذاکرات هم می‌تواند بر نتیجه‌ی امر اثرگذار باشد که بررسی آن خارج از حیطه‌ی این یادداشت است.

اما سناریوهای پیش رو به نظر می‌رسد از سه حالت خارج نباشد:

1. به عقیده‌ی برخی کارشناسان هر دو طرف ناگزیر به تعلیق مذاکرات خواهند بود. خوشبینانه این است که تصور کنیم تعلیق مذاکرات به معنی لغو مذاکرات نیست و توافق اولیه به قوت خود باقی خواهد ماند. این سناریو هرچند ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد، اما ممکن است تحت تأثیر حوادث جهانی طرفین به طور دوفکتو مدتی کوتاه به تعلیق مذاکرات اقدام کنند. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که در صورت فشار افکار عمومی در ایران نیز ممکن است این اتفاق رخ دهد. همچنین اگر لابی صهیونیستی موفق شود کنگره‌ی ایالات متحده را برای فشار بیشتر بر ایران متقاعد کند.

2. سناریوی بدبینانه این است که تیم مذاکره کننده، فریب لبخند غرب را خورده و توافق حداقلی را به جای «برد- برد» امضا نمایند. در واقع چنانچه تیم مذاکره کننده «الماس» را فدای «آبنبات» کند، طبق آنچه که در توافق اولیه و در عناصر گام پایانی آمده است، توافق باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. بنابراین ناگفته پیداست که نمایندگان هیچگاه به توافق حداقلی رضایت نخواهند داد. البته اینکه در ادامه‌ی این سناریو چه واکنشی از سوی غرب محتمل است، تعمیق بیشتری می‌طلبد.

3. دیگر سناریویی که می‌تواند شکل گیرد آن است که طرفین به توافق نرسند اما طبق توافق اولیه در ژنو، مدت اجرایی بودن «طرح اقدام مشترک» را شش ماه دیگر تمدید نمایند و همزمان به مذاکرات ادامه دهند. به نظر می‌رسد محتمل‌ترین گزینه همین سناریو باشد. «علی خرم»، سفیر سابق ایران در سازمان ملل ادعا کرده است مذاکرات تا اواسط اردیبهشت به مرحله‌ی تدوین پیش‌نویس می‌رسد. نباید از نظر دور داشت که هرچند اختلافات ایران و غرب بر سر پرونده‌ی هسته‌ای بسیار مبنایی است، اما دولت روحانی نیز طبق راهبردش نیازمند رسیدن به این توافق جامع است. لذا پیگیری سناریوی سوم تا رسیدن به یک نتیجه‌ی معقولانه و متناسب با افکار عمومی، نزدیک‌ترین گزینه‌ی پیش رو است.

ارسال دیدگاه