دیپلماسی متناقض واشنگتن و ضرورت هوشمندی دولت منتخب

پس از خلق حماسه‌ی با شکوه سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان سکاندار جدید قوه‌ی مجریه، موجی از اظهار‌ نظرهای متفاوت توسط ناظران سیاسی پیرامون رویکرد جدید کشورهای غربی با دولت منتخب به راه افتاد.

پس از خلق حماسه‌ی با شکوه سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان سکاندار جدید قوه‌ی مجریه، موجی از اظهار‌ نظرهای متفاوت توسط ناظران سیاسی پیرامون رویکرد جدید کشورهای غربی با دولت منتخب به راه افتاد. اظهار نظرهایی که فقط محدود به ناظران داخلی نشد و دامن سیاست‌مداران و کارشناسانی از جمله خاویر سولانا، یوشکا فیشر، ولی رضا نصر، دنیس راس، نیکلاس برنز، باربارا اسلاوین و … را نیز گرفت.

هر رئیس‌جمهوری که پس از انقلاب اسلامی در ایالات متحده بر سر کار آمده است، راهبرد ویژه‌ای را برای مقابله با ایران اتخاذ کرده است؛ مانند راهبرد “جنگ خفیف” رونالد ریگان، استراتژی “مهار دوگانه” بیل‌کلینتون و سیاست “حمله‌ی پیش‌دستانه” بوش پسر. باراک اوباما پس از به قدرت رسیدن، راهبرد “تشدید تحریم‌های بین‌المللی” را علیه ایران اتخاذ نمود و تحریم‌های یک‌جانبه‌ای که در دوره‌ی اوباما علیه ایران اتخاذ شد قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نمی‌باشد. ایالات متحده در این دو سه سال گذشته تلاش بسیار زیادی را در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران به‌کار گرفته است و به همین دلیل در حوزه تحریم نسبتاً موفق به ایجاد اجماع بین آمریکا و اروپا گشته است. اجماعی که سود آن بیش از هر کس دیگری عائد رژیم صهیونیستی می‌شود. در صورتی که آمریکا در اتخاذ رویکرد تشدید تحریم‌های یک‌جانبه، اروپا را در کنار خود نمی‌یافت، درصد تأثیرگذاری تحریم‌ها بسیار کمتر از آنچه امروز وجود دارد، اتفاق می‌افتاد. زیرا پس از تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و حذف دلار از مبادلات ارزی و تجاری ایران، یورو می‌توانست جایگزین نسبتاً خوبی برای آن باشد، که متأسفانه یورو نیز از سوی اتحادیه اروپا تحریم شد.

حال می‌توان علت عصبانیت سردمداران رژیم صهیونیستی و برخی سیاست‌مداران آمریکایی پس از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و استقبال کشورهای اروپایی از انتخاب ایشان را رمزگشایی کرد و دریافت چرا نتانیاهو در برنامه “رودر رو با مردم” شبکه سی‌بی‌اس آمریکا، روحانی را گرگی در لباس میش خطاب کرد و از جهانیان خواست به او اعتماد نکنند.

کشورهای اروپایی از پیروزی روحانی استقبال قابل توجهی کردند، تا جایی که فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه خواهان حضور روحانی در نشست ژنو2 با موضوع سوریه شد و ویلیام‌هیگ وزیر خارجه‌ی بریتانیا نیز خواهان بهبود رابطه با ایران شد. هر چند برای سنجش صداقت کشورهای اروپایی باید منتظر اقدامات عملی آنها بود. از این‌طرف هم روحانی در اولین نشست خبری خود پس از پیروزی در انتخابات طرف مقابل خود را اروپا قرار داد و توافق‌نامه‌ی 2005 با ژاک‌شیراک را به عنوان توافقی که می‌تواند مبنای مذاکرات باشد، طرح‌کرد. توافقی که در آن اقدامات اعتماد‌ساز، شفاف‌کننده و تضمین‌های عینی ایران در چهارچوب ان‌پی‌تی قرار گرفته بود و طرف مقابل متعهد به رسمیت‌شناختن حقوق هسته‌ای ملت ایران در چارچوب ان‌پی‌تی و عدم تبعیض نسبت به ایران در این زمینه شده بود. پس با این احتساب و بر اساس تجربه‌ی روحانی در 22 ماه مدیریت پرونده هسته‌ای به نظر می‌رسد بار دیگر نقش اروپا در پرونده هسته‌ای ایران پررنگ خواهد شد، چیزی که این بار چندان خوشایند آمریکا و رژیم صهیونیستی نمی‌باشد و پیش‌بینی می‌شود به شکاف نسبی بین اروپا و آمریکا و از بین رفتن اجماع میان آنها منجر شود.

اما در واکاوی الگوی رفتاری جدید ایالات متحده آمریکا که تا امروز برای تشدید تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران هزینه‌های فراوانی را پرداخت کرده است و حال بر اساس محاسبات خودشان منتظر تأثیرگذاری این تحریم‌ها و عقب‌نشینی ایران هستند، دو نکته مهم قابل احصاست که بدان اشاره می کنیم:

1-  لغو، ادامه و یا تشدید تحریم‌ها در آمریکا، صرفاً در اختیار رئیس‌جمهور نیست و کنگره‌ی آمریکا متشکل از مجلس نمایندگان و مجلس سنا نقش به‌سزایی در این زمینه داشته و دارد. کنگره‌ی آمریکا معمولاً امکان لغو تحریم‌ها توسط رییس‌جمهور را پیش‌بینی می‌کند، رییس‌جمهور آمریکا با استفاده از اختیارات درخصوص لغو تحریم‌ها علیه بعضی از کشورها همچون پاکستان و برمه اقدام کرده است. در بعضی موارد رییس‌جمهور پس از گزارش به کمیته‌های خاص می‌تواند تحریم‌ها را لغو کند و در بعضی از موارد صرف تأیید رییس‌جمهور مبنی بر حصول نتیجه مورد نظر، تحریم‌ها لغو می‌شود. با توجه به اینکه این رویه در آمریکا وجود دارد، اما در رابطه با ایران روزنامه آمریکایی هافینگتون‌پست در تاریخ 14 می سال 2013 میلادی گزارش داد که دو سناتور آمریکایی از جمله “مارک کرک” یک طرح صد صفحه‌ای را با عنوان لایحه ” تحریم‌های ایران و حقوق بشر- 2013 ” تنظیم کرده‌اند که در آن دولت آمریکا را مجبور می‌کند که لغو تحریم‌های ایران منوط به شکل‌گیری یک حکومت آزاد و دمکراتیک (تغییر رژیم) در ایران باشد. هر چند این لایحه هنوز در دستور کار کنگره آمریکا قرار نگرفته است، ولی به طور واضح اهداف آمریکا را در زمینه‌ی تحریم ایران نشان می‌دهد، هدفی که با جابه‌جابی دو رئیس جمهور خللی در آن وارد نمی‌شود.

2- پس از انتخاب دکتر روحانی که با واکنش مثبت بسیاری از کشورهای جهان روبه‌رو شد، هر 46 عضو کمیته‌ی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در نامه‌ای خطاب به اوباما از او خواستند بدون توجه به انتخاب‌شدن روحانی فشار بر ایران را از طریق تقویت تحریم‌ها افزایش دهد. پس از این نامه 29 نفر از تحلیل‌گران راهبردی ایالات متحده که نام افراد سرشناسی در آنها به چشم می‌خورد، در تاریخ 15 جولای 2013، طی نامه‌ای از اوباما خواستند فرصتی را که با انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهور ایران برای دیپلماسی پیش آمده، قدر بداند و با اقدامات تندروانه آن را به هدر ندهد. در این نامه قید شده که قبل از تحلیف، تحریم‌ها علیه ایران را تشدید نکنید و بعد از تحلیف، پیشنهاد جدیدی به ایران بدهید. پس از نگارش این نامه، 131 عضو کنگره آمریکا در نامه‌ی موسوم به “دنت- پرایس” که توسط دیوید پرایس نماینده دموکرات و چارلز دنت نماینده جمهوری‌خواه تهیه شده بود، از اوباما خواسته‌اند که در پی انتخاب حسن روحانی از فرصت‌ها برای دست‌یابی به راه حل دیپلماتیک با ایران استفاده کند. پس از رسانه‌ای‌شدن این نامه، روزنامه واشنگتن پست از تعویق ارسال لایحه تحریم‌های ایران به کاخ سفید توسط کنگره خبر داد. در این گزارش آمده بود که کنگره، معمولاً در هر تابستان لایحه‌ای را با هدف تشدید تحریم‌های ایران به کاخ سفید می‌فرستاد، صرف نظر از اینکه کاخ سفید این لایحه را مناسب یا غیرمناسب می‌دانست. اما در سال جاری میلادی، اعضای کنگره سنت‌شکنی کردند و فصل‌نامه «امیلی کادی» (فصلنامه کنگره) گزارش کرد که لایحه تحریم‌های سالانه کنگره به تعویق افتاده است و حتی اگر برای امسال آماده شود، در زودترین هنگام تا ماه اکتبر آماده نمی‌شود و در نهایت 360 تن از نمایندگان از مجموع 435 عضو مجلس نمایندگان آمریکا، طرح تحریم جدیدی را ارائه کردند که شامل تحریم نفتی، معادن و صنعت ساختمان ایران می‌باشد. در این طرح کلیه کشورهایی که از سال 2015 اقدام به خرید نفت ایران می‌کنند و تا‌کنون از قانون تحریم‌های ایران مستثنی شده‌اند، باید بین خرید نفت ایران و بازار آمریکا یکی را انتخاب کنند. هدف از ارائه‌ی این طرح، به صفر رساندن صادرات نفت ایران تا سال 2015 می‌باشد. با نگاهی کلان به مجموع این اقداماتی که در ایالات متحده پس از انتخابات ایران اتفاق افتاد، به سادگی می‌توان دریافت، هر چند در میان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان آمریکایی افرادی وجود دارند که خواهان تعامل با ایران و کاهش اقدامات خصمانه علیه ایران هستند، اما با توجه به حضور فعال و گسترده لابی صهیونیستی در سطوح مختلف تصمیم‌گیری در ایالات متحده، این افراد به شدت در اقلیت هستند و هم‌چنان تشدید تحریم‌ها و فشار و هجمه به ایران یک تصمیم حاکمیتی با حمایت اکثریت تصمیم‌گیران آمریکایی می‌باشد. چیزی که باراک اوباما در اولین مصاحبه بعد از انتخاب روحانی با شبکه پی‌ بی‌ اس بر آن صحه گذاشت.

اگر الگوی رفتاری ایالات متحده را در قبال ایران در یک پروسه‌ی تاریخی مورد ارزیابی قرار دهیم، به سادگی به این نکته خواهیم رسید که دشمنی و خصومت آمریکا با ایران یک دشمنی بنیادی و تمدنی می‌باشد و ربط و نسبتی با بحث هسته‌ای، حقوق بشر، گروه‌های مقاومت و… ندارد. همه‌ی این‌ها بهانه‌هایی برای فشار و هجمه به ایران بیش نیست. این دشمنی بنیادی با اساس جمهوری اسلامی می‌باشد، چه دولت احمدی نژاد سر کار باشد و چه دولت روحانی و یا حتی خاتمی. خیالی خام و کودکانه است اگر تصور شود ایالات متحده که برای رسیدن به این نقطه‌ی فشار علیه ایران هزینه‌های فراوانی را پرداخت‌کرده و حتی از تحریم‌های کره شمالی هم پیشی گرفته است، حال به یک‌باره به سمت لغو تحریم‌ها و تعامل با ایران برود. به زعم خود آمریکایی‌ها تازه می‌خواهند با روی کار آوردن یک جناح میانه‌رو در ایران، امتیازاتی را در ازاء این همه تحریم و فشار از ایران بستانند.

ضروری است تیم سیاست خارجی دولت منتخب با هوشمندی تمام بدون هیچ‌گونه اعتمادی به استکبار جهانی، قدم در راه ارتقای جایگاه و موقعیت ایران اسلامی در نظم و هندسه جدید جهانی بردارد و هنر دیپلماسی را جهت مقابله با نقشه‌های شوم استکبار جهانی به کار بندد و در مسیر تعامل با دنیا، سابقه‌ی خصومت، دشمنی و عناد برخی کشورها را از یاد نبرد.

ارسال دیدگاه