آنچه در ادامه میآید بخش دوم این نشست است:
پرسشکننده: شاید نخواستهاند که دسترسی پیدا کنند، زیرا که بحث هزینه و فایده مطرح شده است. مثلا برخی با خود تصور کردهاند که چرا ما باید بیاییم و چرخهی تولید سوخت را بهطور کامل در کشور خود ایجاد کنیم. ممکن است که حتی توان علمی آن را نیز داشته باشند اما چون بحث هزینه و فایده مطرح است، به این سمت رفتهاند که بخشهای مورد نیاز را از متحدین خود بخرند. بنابراین احتیاج ندارند که چرخهی سوخت را بهطور کامل داشته باشند. این که ایران آمد و چرخهی سوخت را بهطور کامل در کشور ایجاد کرد، به علت عدم اعتمادی بود که بهطرفهای خارجی داشت، در حالی که خارجیها به ایران پیشنهاد ارائهی سوخت را داده بودند.
آبنیکی: در رابطه با این امر بنده لازم میدانم که استانهای مختلف خودمان را مثال بزنم. ما در استان بوشهر راکتور هستهای داریم و در تهران نیز یک راکتور کوچکتر داریم. با این وجود همدان نمیگوید که من نیز یک راکتور هستهای میخواهم. دیگر استانها نیز بهدنبال این نخواهند رفت که برای خود راکتور بسازند و چرخهی سوخت ایجاد کنند. علت این است که همهی این استانها در درون یک کشور و مرز مشخص قرار دارند. بنابراین وقتی ایران این فناوری را در اختیار دارد، این کل کشور است که صاحب این فناوری است. برق هستهای که در بوشهر تولید میشود متعلق به کل کشور است. برخی ما را با فلان کشور اروپایی مقایسه میکنند که میگوید من اصلا فناوری هستهای نمیخواهم. این عدم تمایل به داشتن انرژی هستهای به موجب تقسیم کاری است که میان کشورهای اروپایی صورت گرفته است. بنابراین وقتی یک کشور اروپایی میگوید که این فناوری را نمیخواهد به این معنا نیست که اصلا این فناوری را نمیخواهد، بلکه میگوید که نیاز ندارد که در داخل مرزهای خودش این تأسیسات را ایجاد کند، چرا که وی به این فناوری دسترسی دارد. بنابراین چنین کشوری لزومی ندارد که به دنبال ایجاد این فناوری در درون کشور خود برود، بلکه با توجه به مزیت نسبی که دارد، به دنبال این است که چیز دیگری را در کشور خود ایجاد کند. حال اگر کشوری این وضعیت را نداشته باشد و برای دسترسی به این فناوری لازم باشد که آن را در داخل مرزهای خود داشته باشد، حتما در این راستا تلاش کردهاست مگر اینکه این تلاش ناموفق بوده و یا از ابتدا فکر میکردهاست که نمیتواند به این سمت حرکت کند.
برخی از کشورها اصلا به مخیلهی خود این را خطور نمیدهند که وارد این گرفتاریها شوند، اما کشوری مانند ژاپن این فناوری را در داخل مرز خود ایجاد کرده است. در حال حاضر ژاپن تقریبا همهی این چرخه را در اختیار خود گرفته است. کشورهایی که این فناوری را در اختیار نگرفتهاند کشورهایی هستند که اصلا این امر را نتوانستهاند به مخیلهشان خطور دهند چون این فناوری سطح پیچیدگی فنی بالایی دارد و تبعاتی را برای آنها ایجاد میکند یا حتی نتوانستهاند منبع آن را از جایی پیدا کنند و یا اینکه محصولات این فناوری را بهطریقی در اختیار داشتهاند. بهعنوان مثال کشوری مانند فرانسه به وفور این موارد را در اختیار دارد و جزو کشورهای برتر در فناوری هستهای است. فرانسه اکنون دارد روی نسل جدید فناوری هستهای؛ پروژهی ایتر در اروپا کار میکند. بنابراین فرانسه ضرورتی برای خود نمیبیند که مانند ما فکر کند و بیاید کل چرخهی سوخت را در کشور خود ایجاد نماید. از این رو کشورهای اروپایی ضرورتی نمیبینند که بیایند و مانند ما رفتار کنند، چون مرزهای میان کشورهای اروپایی از بین رفته است و این مرزها به معنایی که مد نظر ماست، دیگر وجود ندارند. کشورهای اروپایی به قدری با یکدیگر آمیخته شده اند که وقتی یک کشور اروپایی بخشی از صنعت هستهای را در اختیار داشته باشد، لزومی ندارد که یک کشور دیگر نیز این صنعت را در اختیار بگیرد، چرا که میتوانند با یکدیگر تعامل کنند و محصولات هستهای مورد نظر را از یکدیگر بگیرند. این امر شبیه استانهای کشور ما میماند. ما در یک استان صنعت خودروسازی داریم، ولی در استان دیگر نداریم چون آن استانِ دیگر یک استان کشاورزی است. هر استان یک مزیت و شرایطی دارد، اما از همهی صنایع و تکنولوژیها که در تمام کشور وجود دارد میتواند استفاده کند و محدودیتی نداشته باشد.
پرسشکننده: شما فرمودید که این تنها ایران است که چرخهی سوخت را بهطور کامل در کشور خود دارد و سایر کشورها ندارند؟!
آبنیکی: خیر! کشورهای دیگر نیز این چرخه را دارند. بسیاری از کشورهایی که در باشگاه هستهای هستند این فناوری را بهطور کامل در اختیار دارند. مثلا آمریکا و فرانسویها این فناوری را بهطور کامل در اختیار دارند.
مسئول جلسه: ممکن است که بفرمایید کدام کشورها هستند که این فناوری را بهطور کامل در اختیار دارند؟
آبنیکی: آمریکا و فرانسه. عمدتا این دو کشور هستند که این فناوری را بهطور کامل در اختیار دارند. به اضافه اینکه این کشورها ضمن سرمایهگذاری آمدهاند و معادن اورانیوم آفریقای جنوبی را خریدهاند و از آن استفاده میکنند. در زمان شاه ما را نیز وارد این فضا کردند، منتها فرق ما با آنها این بود که ما سرمایههای خود را در داخل کشور آنها ریخته و مثلا در فرانسه سهام یورودیف را خریدیم یا در آفریقا؛ جایی که آنها کارخانه و سهام داشتند، بخشی از سرمایهی مورد نیاز را از ما میگرفتند و در ازای آن به ما وعدهی دادن محصول را میدادند. نه کارشناس ما در آنجا حضور داشت و نه قرار بود که اتفاق خاصی بیفتد. بنابراین سرمایه و منابع مالی ما رسیدن آنها به فناوری را تسریع میکرد و بعد نیز قرار بود که یک چیز وابستهای به ما بدهند. بنابراین درست است که آنها میگویند که از نظر اقتصادی نباید به صنعت هستهای دست پیدا کنند، اما در تحلیلهای اقتصادی این مبانی نیز وجود دارد؛ یعنی با این پیشفرضهاست که آنها وارد این بررسیها میشوند که براساس آن محققا و قهرا تحلیل میکنند که نیازی نیست فناوری هستهای را بهطور کامل در اختیار داشته باشند. بنابراین ضمن اینکه استفاده کاملی از این فناوری میکنند نیازی نمیبینند که در کشور خود سرمایهگذاری کاملی روی این فناوری انجام دهند. کشورهایی نیز که چنین تعاملاتی را ندارند، ارتباط و وابستگیهایی دارند که میتوانند به واسطهی آن مایحتاج هستهای خود را از کشورهای پیشرفته تأمین کنند.
ما در سطح دیگری قرار میگیریم که اگر به این فناوری نیاز داشته باشیم کسی حاضر نیست که آن را به ما بدهد، ضمن اینکه ما همانند آن کشورهایی نیستیم که تعاملات و ارتباطاتشان به مانند کشورهای اروپایی است؛ مرز کمرنگی دارند و مهم نیست که این فناوری یا محصولات آن را نداشته باشند. ما نه شرایط اروپاییها را داریم و نه شرایط کشورهایی که تحریم و با دنیای غرب درگیر نشدهاند. شرایط ما، شرایطی خاص و ویژه است و شاید از همهی کشورهای دیگر نیز ویژهتر باشد. بنابراین وقتی که میخواهیم تحلیل اقتصادی انجام دهیم، ضمن اینکه باید مبانی اقتصادی را مراعات کرده و به تحلیل دست بزنیم، این پارامترها را نیز باید در نظر بگیریم.
حتی مستقل از همهی این حرفها، چنانچه مباحث اقتصادی را مورد تحلیل قرار دهیم، چیزی که ما اکنون به آن رسیدهایم، کاملا مقرون به صرفه است و برای توسعهی اقتصادی ما یک نیاز راهبردی است. بنابراین فناوری هستهای هم یک نیاز راهبردی ماست و همچنین چیزی که ما به آن دست پیدا کردهایم مقرون به صرفه است. تحلیل اشتباهی که امروزه در این باب صورت میگیرد اینگونه است که وقتی به یک کارشناس مراجعه میشود و از او میپرسند که آیا صنعت غنیسازی، راکتور هستهای و تولید برق هستهای برای ما مقرون به صرفه هست یا خیر، این کارشناس به سایتهای دنیا مراجعه میکند و میبیند که قیمت یک کیلوگرم اورانیوم 5/3% فلان عدد، قیمت کیک زرد فلان عدد و این مقدار مگاوات برق هستهای نیز فلان عدد است. پس از آن این کارشناس میگوید که یک کیلوگرم اورانیوم 5/3% با فلان مبلغ بر حسب دلار در دنیا قابل معامله است.
اما وی این را مورد بررسی قرار نمیدهد که این اورانیوم به چه کسی و به چه شکل داده میشود. این قیمت برای کشورها و سازمانهایی است که تولیدکنندگان اورانیوم غنیشده با آنها تعامل دارند. در اینجا نیز صرفا محصول نهایی و نه فرایند، فناوری و بومیکردن آن فناوری در آن کشور مورد محاسبه است. این مانند این است که ما قیمت یک تلویزیون LCD را در سایتهای مختلف دنیا نگاه کنیم که اگر متعلق به فلان شرکت باشد قیمت آن اینقدر است. این قیمت، مربوط به فروش فناوری بومی LCD در آن کشور نیست، آن هم در شرایطی که بتوان آن را توسعه داد و ورژنهای جدید را ایجاد کرد، بلکه این قیمت مربوط یک عدد تلویزیون LCD با یک ابعاد تصویر مشخص است. تحلیل اقتصادی که برخی مورد اشاره قرار میدهند، چنین تحلیل اقتصادی است. البته این اصلا یک تحلیل اقتصادی نیست، بلکه مقایسهی دو قیمت است. هیچ انسان باسوادی اسم چنین چیزی را تحلیل اقتصادی نمیگذارد.
کشورهایی که این فناوری را در اختیار نگرفتهاند کشورهایی هستند که اصلا این امر را نتوانستهاند به مخیلهشان خطور دهند چون این فناوری سطح پیچیدگی فنی بالایی دارد و تبعاتی را برای آنها ایجاد میکند یا حتی نتوانستهاند منبع آن را از جایی پیدا کنند و یا اینکه محصولات این فناوری را بهطریقی در اختیار داشتهاند. بهعنوان مثال کشوری مانند فرانسه به وفور این موارد را در اختیار دارد و جزو کشورهای برتر در فناوری هستهای است. فرانسه اکنون دارد روی نسل جدید فناوری هستهای؛ پروژهی ایتر در اروپا کار میکند |
نکتهی دوم این است که چه کسی تاکنون آمده و قیمت محصول ما را تعیین کرده تا بتوان آن را با نمونهی خارجی مقایسه نمود!؟ آیا کسی تاکنون محاسبه کردهاست که قیمت یک کیلوگرم اورانیوم در ایران چقدر است؟ تاکنون چنین چیزی محاسبه نشده است و سندی شفاف در این زمینه وجود ندارد. برخی صرفا با برآوردی که برای خود دارند، میگویند که قیمت اورانیوم تولیدی در کشور ما 3-2 برابر نظیر خارجی آن است. این امر مانند این است که بنده در دنیا بررسی کنم که قیمت پژو 405 در ایران و اروپا چقدر است و بر این اساس کدام مقرون به صرفه است؟! قاعدتا پژو 405 اروپایی ارزانتر است، پس بنابراین تولید این خودرو در ایران مقرون به صرفه نیست! اولا این تحلیل صرفا روی مباحث اقتصادی صورت گرفته است، دوما این اصلا یک تحلیل نیست، بلکه صرفا یک مقایسهی اقتصادی است و این تحلیل اقتصادی نیز روی محصول نهایی و نه کل فرایند انجام گرفته است.
حال یک نفر در سایتهای دنیا برود مقایسه کند و ببیند که فناوری بومی چرخهی سوخت هستهای بهطور کامل به چه قیمت است؟ آیا اصلا کسی این فناوری را میفروشد که وی برود و ببیند که قیمت آن چقدر است؟! کشورهای دارنده، چنین فناوری را به کشورهای دوست خود نیز نمیدهند، چه برسد به ما! نگاه کنید و ببینید که چینیها با چه قیمتی میروند و از فرانسویها بخش محدودی از این فناوری را میخرند. ضمنا برای اینکه بتوان این فناوری را خرید باید یک سطحی از آن در داخل کشور وجود داشته باشد. بهعبارتی فرض کنید که این فناوری قابل عرضه است و کشورهای غربی حاضرند در ازای 100 میلیارد دلار آن را به ما بدهند. آیا در این شرایط ما نمیخواهیم چیزی بلد باشیم تا بتوانیم آن را مدیریت کنیم؟! این امر یک زمینه، توانمندی یا دانش پایهای نیاز ندارد؟! اصلا مایی که میخواهیم مذاکره کنیم و این را خریداری کنیم، نباید سواد داشته باشیم و از یک حداقلی از این فناوری اطلاع داشته باشیم تا بتوانیم بدون این که سرمان کلاه برود معامله کنیم. بنابراین زمانی که ما در این فناوری در هیچ سطحی نباشیم و بخواهیم این فناوری را بخریم، چنین چیزی وجود خارجی ندارد و اگر هم داشته باشد شاید با قیمتهای چند میلیارد دلاری هم آن را به ما ندهند. کشورهای از ما زرنگتر و پولدارتر کشورهای عربی خلیج فارس هستند. آیا آنها توانستهاند که این فناوری را بهدست بیاورند!؟ آیا به آنها دادند!؟
چیزی که ما هماکنون به دست آوردهایم فقط 8000 کیلوگرم اورانیوم نیست، بلکه ما یک فناوری را بهطور بومی به دست آوردهایم و توانایی این را داریم که هر چقدر که میخواهیم آن را توسعه دهیم مثلا ماشینهای خود را به هر میزان سو ارتقا دهیم، به هر میزان که دوست داریم ماشین غنیسازی تولید کنیم و به هر میزان که میخواهیم و مایلیم در کشور غنیسازی کرده و سپس آن را بهسوخت تبدیل کرده و در داخل راکتور قرار دهیم. ما این قسمت از چرخه را بهطور کامل در اختیار داریم. در ساخت راکتورها نیز، راکتور اراک ما 86-85% پیشرفت داشت و ما به دنبال ساخت راکتور آب سبک نیز بودیم و در مرحلهی طراحی آن قرار داشتیم. حتی در جریان راکتور بعدی که قرار بود با روسها قرارداد ببندیم، بنا بود که روسها این فناوری را به کشور ما وارد کنند و در بخشهایی ما وارد فرایند ساخت شویم و خود اجزای آن را بسازیم تا بدین ترتیب در راکتورهای دوم و سوم، ما کار طراحی راکتور تا 1000 مگاوات را تجربه کردهباشیم. بنابراین چیزی که ما داریم به دست میآوریم و آن بخشی که بهدست آوردهایم یک چنین چیزی بودهاست. قیمت این بخش در دنیا بسیار بالا است؛ به قدری که شاید ما تاکنون یک صدم یا حتی یک هزارم آن را نیز هزینه نکرده باشیم.
پرسشکننده: در تکمیل فرمایشات شما، انجمن دانشمندان آمریکا (federation of American scientists) در سال 2012م گزارش مفصلی را ارائه داد که یکی از نویسندههای آن کریم سجادپور بود. در این گزارش به صورت مفصل بحث کردند که ساخت تأسیسات ایران تا چه اندازه هزینه داشته است. آنها این گزارش را به منظور ایجاد اشتباه محاسباتی در مسئولین آن موقع ایجاد کردند که باعث شد که برخی از مسئولین به اشتباه بیفتند!
آبنیکی: بله! روی مسائلی چون اقتصادی نبودن و داشتن آلودگیهای زیستمحیطی بسیار مانور داده شده است. یک نکتهی جالب این است که یکی از وظایف بازرسان آژانس در کنار بررسی غیرنظامی بودن فرایند، بحثهای زیستمحیطی است. برای آژانسیها و غربیهایی که تا این اندازه نسبت به اینکه ما این فناوری را در کشور توسعه دهیم حساسند، چه چیز بهتر از این است که ما یک مقدار آلودگی داشته باشیم تا آن را در بوق رسانهای خود بدمند. آنها دائما در حال بازدید از تأسیسات ما هستند. در فردو آنها هفتهای دو بار بازدید میکنند و گاهی هر روز حضور دارند. اگر کوچکترین اتفاق زیستمحیطی در این تأسیسات به وقوع بپیوندد آن را بهسرعت علم کرده و به این بهانه کلا برنامهی هستهای کشور را تعطیل میکنند. همهی دنیا نیز از چنین چیزی حمایت میکند. اینها ابزارها و روشهایی است که بهواسطهی آن میخواهند دنیا و مسئولین داخل کشور ما را از تن دادن به ایران هستهای باز دارند. برخی از مسئولین نیز تحت تأثیر این تحلیلها و نکات قرار گرفتهاند.
در بسیاری از موارد این کارشناسها هستند که چنین صحبتهایی را مطرح میکنند. شما گاهی میبینید که برخی کارشناسان و کارشناسنماها میآیند و میگویند مگر شما ندیدید که در ژاپن چه شد و… این در حالی است که مأمورین آژانس بهطور پیوسته دارند کار ما را مورد بررسی قرار میدهند و چنانچه ما ذرهای انحراف زیستمحیطی داشتیم یا ممکن بود در آینده داشته باشیم، تا به امروز تأسیسات ما تعطیل شده بود و تجهیزات ما را بار میزدند و از کشور خارج میکردند و ما نیز نمیتوانستیم هیچ مقاومتی در این زمینه از خود نشان دهیم. اینکه ما الآن این فناوری را داریم به این معنی است که از این مسائل عبور کردهایم. ما تاکنون هیچ نقطهای نداشتهایم که آنها بتوانند به آن گیر دهند و بگویند که فناوری شما مشکل زیست محیطی دارد یا اینکه توان فنی شما به حدی نیست که بتوانید این فناوری را بدون اینکه دچار چالش زیستمحیطی شوید اداره کنید. در این میان اصلا این صحبتها مطرح نیست و آنها در این حوزهها ابدا نتوانستهاند که هیچ مشکلی را برای ما ایجاد کنند. ما توانستیم که سوخت خود را بهطور کامل تولید کرده و در راکتور تهران قرار دهیم. این مراحل نیز بهطور کامل توسط آژانس بازدید شد. دائما نیز تیمهای کارشناسی که در مسائل زیستمحیطی فعال هستند، دارند از تأسیسات ما بازدید میکنند. بنابراین چنانچه ما با چالشی مواجه بودیم یا اینکه ممکن بود با آن درگیر شویم، دنیا با ما تعارف نمیکرد، چرا که آلودگی زیستمحیطی در این زمینه میتواند به بسیاری از کشورهای همجوار ما توسعه یابد. آنها این موارد را تبدیل به ابزار فشار کردهاند و حتی روی ساکنان اطراف سایتهای هستهای کار روانی انجام دادهاند.
در برخی مناطق شایع شده بود که نرخ فلان بیماری افزایش یافته است. حتی گاهی که مردم عادی، ما را میدیدند میپرسیدند که آیا فلان بیماری مرتبط با فعالیتهای هستهای است؟ من پاسخ میدادم که این بیماریها ربطی به فعالیتهای هستهای ندارد. اگر افرادی که 60 کیلومتر با تأسیسات هستهای فاصله دارند، قرار باشد که دچار ضایعه شوند، کسانی بهمدت 5 سال در سایت دارند کار و زندگی میکنند و شبها در سایت میخوابند، چه اتفاقی برای آنها میافتد!؟ اگر قرار باشد که برای کسی که 60 کیلومتر آن طرفتر زندگی میکند، مشکلاتی ایجاد شود، آن بخش از کارمندان سایت که بعضا شهروند همانجا نیز هستند، باید چند بار میمردند! پس چرا آنها دچار هیچ مشکلی نیستند؟!.
چنانچه مباحث اقتصادی را مورد تحلیل قرار دهیم، چیزی که ما اکنون به آن رسیدهایم، کاملا مقرون به صرفه است و برای توسعهی اقتصادی ما یک نیاز راهبردی است. بنابراین فناوری هستهای هم یک نیاز راهبردی ماست و همچنین چیزی که ما به آن دست پیدا کردهایم مقرون به صرفه است |
اتفاقا 1000 مگاوات برقی که دارد در بوشهر تولید میشود بهمراتب کمتر از نیروگاه 1000 مگاواتی نکا آلودگی تولید میکند و مشکل زیستمحیطی کمتری ایجاد مینماید. ما باید بیشتر از امثال نیروگاههای شهید رجایی و… که سیکل ترکیبی و بخاری هستند بترسیم چرا که هم آلودگی بیشتری دارند، هم هزینهی بیشتری ایجاد میکنند، هم سوخت بیشتری مصرف میکند و هم آیندهی بدتری متوجه آنهاست. چه بسا چند سال دیگر بیایند و درخواست تعطیلی این نیروگاهها را بدهند چرا که گازهای تولیدی توسط این نیروگاهها آلاینده هستند. ما در مقابل این امر چه کار میخواهیم انجام دهیم؟! خیلیها تصور کردهایم که توسعهی فناوری هستهای بهمعنی توسعهی فنی آن است و در ادامه نیز درگیر فضای سیاسی پیرامون آن شدهایم. با این حال آنجا که دیپلماسی عمومی ما در این زمینه باید فعال میشد، فعال نشد و ما بیشتر روی فضای سیاسی قضیه تأکید کردهایم. اساسا بحث سیاسی روی موضوع هستهای ایران سایه انداخته است و بحثهای دیگر را تحت الشعاع قرار داده است و باعث شده که به اندازه کافی روی آن پرداخته نشود.
مسئول جلسه: اینجانب آخرین سؤال راهبردی را بهعنوان مجری از شما میپرسم و دوستان اگر سؤالی داشتند خواهند پرسید. آخرین پیشرفتهای این فناوری در کشورهای دیگر در چه حوزههایی است. شما در مقدمه به بحث گداخت اشاره کردید. همچنین به بحث نیروگاههای نسل جدیدی که فرانسه در آن پیشرو است اشاره فرمودید. از طرفی آمریکا سانتریفوژهایی با سوهای بسیار بالا تحت عنوان برجهای سانتریفوژ دارد طراحی میکند، گرچه هنوز صنعتی نشده است. همچنین ما در پروژههای بینالمللی همچون سزامی درگیر هستیم. اگر ممکن است به این موارد نیز اشاره بفرمایید، چرا که تا این لحظه هر صحبتی که مطرح شد، مربوط به نیازهای قطعی، فعلی و آیندهی نزدیک ما بود. اندیشکدهی ما معتقد به نگاههای راهبردی در افقهای بلند است. بنابراین باید 20، 30، 40، 50 و حتی 100 سال آینده را نیز مورد توجه قرار داده و از هماکنون برای آن برنامهریزی انجام دهیم. اینجانب به اینکه در مذاکرات هستهای چه دارد میگذرد کاری ندارم و ما میخواهیم به نقش خود عمل کنیم. از این رو اگر که ممکن است افقهای این فناوری را بفرمایید که چه مواردی را شامل میشود.
آبنیکی: این فناوری همانند سایر فناوریهای دیگر رو به توسعه است و توقف پیدا نکرده است. اینگونه نیست که دنیا به یک سطح از فناوری رسیده باشد و الان صرفا بهرهبردار آن فناوری باشد. دنیا دارد این فناوری را دائما توسعه میدهد تا استفاده از آن آسانتر و توسعهاش بهتر و راحتتر باشد. دنیا فناوری هستهای را به مقیاسهای کوچکتر نیز آورده است. باتری هستهای فناوری است که دنیا در راستای آن تلاش میکند تا بتواند آن را حتی در زندگی شهری و روزمره مردم و در ابزارهایی مانند موبایل استفاده کند. فناوری هستهای بهعنوان یک منبع تولید انرژی دارد خود را جایگزین بسیار از فناوریهای دیگر میکند. در مقیاسهای بزرگ مانند نیروگاههای بزرگ هستهای 1400-1000 مگاوات و مجتمعهای چند راکتوری در حد 6000-5000 مگاوات یک طرف طیف قرار دارند. استفاده از فناوری هستهای در باتریهای هستهای برای کاربردهایی مانند موبایل و تجهیزات پزشکی در بدن بیمار نیز در طرف دیگر طیف قرار دارد. ممکن است که با این پیشرفتها کار به جایی برسد که شما موبایل را با یک باتری بخرید و در طول چند سال استفاده، این باتری نیاز به شارژ نداشته باشد. بنابراین ما در طول سالهای آینده به مرور بیشتر با کاربرد عادی فناوری هستهای در زندگی روزمرهی خود مواجه میشویم و زندگی بشر با استفادهی گسترده از این فناوری مأنوس میشود.
این فناوری در آب شیرینکنها دارد به شدت استفاده میشود و شاید یکی از راه حلهایی که بسیاری کشورها به سراغ آن میروند تا مسئلهی آب خود را حل کنند، این فناوری است. مطابق برخی از آمارهایی که بنده مشاهده کردهام، دنیا دارد یک دلار برای شیرین کردن یک متر مکعب آب هزینه میکند و حتی دارد این رقم را به سمت قیمتهای پایینتر نیز میبرد و سعی میکند که مسائل خود را در این فضا حل کند.
در ماشینهای غنیسازی نیز در دنیا هم روی روشهای غنیسازی دارد کار میشود و هم روی سانتریفوژها. کاربرد لیزر برای غنیسازی بیشتر در مسائل نظامی مطرح است، اما بهترین روشی که فعلا موجود است، استفاده از ماشین سانتریفوژ است. البته در دنیا دارد روی روشهای دیگر نیز کار تحقیقاتی صورت میگیرد که ممکن است در آینده بتواند آنها را به سمت روشهای اقتصادیتر بیاورد. با این حال روی خود ماشینهای سانتریفوژ کار بسیاری صورت گرفته است؛ مثلا از جهت میزان سویی که دارد. ماشینهایی با 400-300 سو نیز ساخته شدهاند که چیزی در حدود 300 برابر قدرت غنیسازی ماشین نسل یک ماست و غربیها بهویژه آمریکاییها نیز روی آن کار کردهاند؛ گرچه این امر هنوز صنعتی نشده است و استفاده ی صنعتی ندارد. آنها این ماشینها را در تعداد کم ایجاد کرده و دارند استفاده میکنند. با این حال استفاده از ماشینهایی با سوی 40-20 معمول است و بهشدت دارد مورد استفاده قرار میگیرد. ما نیز تلاش کردهایم که سوی ماشین خود را به سمت 10-5 ببریم و هدف چند سال آینده ی ما رسیدن به 25-20 است که هم تولید ما را اقتصادیتر میکند و هم مسائل فنی و پیچیدگیهایی که مربوط به ماشینهای با سوی کمتر است را مرتفع مینماید.
در سوختهای هستهای نیز، دنیا در حال تلاش است تا سوختهای دیگری را به جز اورانیوم همچون توریم پیدا کند و بهطور کلی تلاش میکند که از مواد هستهای به جز اورانیوم نیز در راکتورهای خود استفاده کند. خود منابع تأمین اورانیوم نیز جای بحث دارند. در حال حاضر دنیا دارد تلاش میکند تا بتواند از خاکهایی با غلظت پایینتر اورانیوم بتواند این ماده را استخراج کند. بدین ترتیب جایی که دیگر به آن معدن نمیگفتند میتواند معدن تلقی شود. سابقا ما ppm 1000 غلظت را معیار معدن اورانیوم تلقی میکردیم و اگر غلظت اورانیوم از این حد بیشتر بود به آن معدن قابل استحصال و مقرون به صرفه میگفتیم. بعدها با پیشرفت تکنولوژی این مقدار به ppm 500 کاهش پیدا کرد. در حال حاضر دنیا دارد تلاش میکند که حتی اورانیوم زیر ppm 100 را نیز استخراج کند. حتی دنیا دارد به این سمت میرود که نه فقط از خاک بلکه از آب دریا نیز اورانیوم بگیرد؛ یعنی از میزان اورانیوم کمی که همه جا هست سعی میشود که استفاده شود. کشوری مانند ژاپن که خاک گسترده و معادن قابل توجهی ندارد، سعی میکند که از آبی که اطراف آن را فراگرفته است اورانیوم بهصرفهای را استخراج کند. بنابراین این فضا در حال توسعه است.
در خود تأمین انرژی از فناوری هستهای، پروژهای که دنیا دارد روی آن کار میکند و اکثر کشورهای پیشرفتهی دنیا از جمله کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا، چین و روسیه در آن مشارکت دارند پروژهای مشترک به نام ایتر است. پیشبینی آنها این است که تا سال 2045م بتوانند اولین راکتور گداخت هستهای دنیا را که اقتصادی نیز باشد و بتواند 400 مگاوات برق تولید کند، بسازند. این یک پروژهی بزرگ و مشترک میان کشورهای پیشرفته و بزرگ دنیا در حوزهی هستهای است و کشورهای بزرگ دارند با یکدیگر همکاری میکنند تا بتوانند آن را بسازند. البته ما خود نیز داریم فعالیتهایی تحقیقاتی را در حوزهی این راکتورهای انجام میدهیم، منتها واقعیت امر این است که ما در آن پروژه حضور نداریم و نپذیرفتهاند که ایران در این پروژه حضور داشته باشد. با این حال ما خود داریم یکسری فعالیتهای خیلی محدودی را انجام میدهیم که اگر بالاخره روزی این فناوری، فناوری رایج دنیا در تولید انرژی هستهای شد، ما نیز بتوانیم از این فناوری استفاده کنیم و لااقل اگر منبع این فناوری آنها بودند و اطلاعات و دانش آن وجود داشت، از آن مقداری که باز میشود و در اختیار همه قرار میگیرد، ما نیز بتوانیم استفاده کنیم و متوجه آن بشویم و در نهایت بتوانیم از آن بهره ببریم.
این برای راکتورهای نسل آتی است و دنیا دارد از راکتورهای شکافت به سمت راکتورهای گداخت میرود. منتها چشمانداز آن در سالهای آتی و بهسرعت نیست. برای 30 سال آینده برنامهریزیهایی صورت گرفته است و بهمدت 10 سال نیز روی این امر کار شده است تا این فناوری به دست آید. از تاریخ دستیابی به این فناوری به بعد، پیشبینی دنیا این است که استفاده از راکتورهای شکافت کنار گذاشته شود و جهان وارد استفاده از راکتور گداخت هستهای شود که بسیار بسیار مقرون به صرفهتر است و طی آن سعی میشود که همان فرایندی که در خورشید اتفاق میافتد، در زمین بهطور محدود برای تولید انرژی استفاده شود. فرایند گداخت حدود 6 میلیون درجه دما ایجاد میکند و پیچیدگی این فرایند در این است که چهطور میتوان چنین حدی از گرما را ایجاد کرد و بهصورت محدود در یک جا قرار داد. هیچ مادهای نمیتواند چنین دمایی را تحمل کند و هرچه در معرض این دما قرار گیرد، ذوب شده و از بین میرود. در این زمینه تحقیقات در حال انجام است و البته برخی موفقیتهای کوچک نیز به دست آمده است. تاکنون طی کارهای محدود آزمایشگاهی که سعی دارند آن را به مقیاس بزرگ برسانند هم زمان تولید انرژی بسیار محدود شده است و هم انرژی را در محدودههای کمی ایجاد نمودهاند.
پرسشکننده: حدود دو ماه پیش یعنی قبل از توافق لوزان مطرح شد که تا سال 2018م اولین نمونههای راکتور گداخت هستهای در مقیاس یک کامیون ساخته خواهند شد و پیشبینی این بود که در حد فاصل سالهای 2025-2020م اولین نیروگاههای گداخت شروع به کار خواهند کرد.
آبنیکی: با مقیاس بالا!؟
پرسشکننده: خیر با مقیاس کوچک. یعنی قرار نیست که این نیروگاهها خیلی قدر بزرگ و حجیم باشند. حتی تلاش بر این است که این نیروگاهها قابل حمل باشند و برای نقاط سردسیری مانند آلاسکا مورد استفاده قرار گیرند. اتفاقا بعد از این قضیه بود که ارزش سهام شرکت لاکهید-مارتین افزایش داشت.
آبنیکی: بنده از این امر اطلاع ندارم، اما آن چیزی که دنیا در حال فعالیت در آن است در این فضا قرار دارد و ممکن است که در مدت زمان کوتاهتری نیز به نتیجه برسد. چشمانداز پروژهی ایتر سال 2045م است ولی برای حجم وسیع و مقیاس بالا. فناوری گداخت را خیلیها برای مدت زمان خیلی کم و مقیاس پایین ایجاد کردهاند. خود ما نیز تجهیزات آن را از روسیه وارد کردهایم و در چند نقطه در دماوند و تهران از آن استفاده میکنیم. اینکه آنها میگویند که این فناوری را میتوانند در مدت زمان کم یعنی تا سال 2025م به دست بیاورند امکانپذیر است و چه بسا که بتوانند از این فناوری در این سطح استفاده کنند اما چشمانداز اینکه فناوری گداخت، بتواند راکتورهای نسل فعلی را کنار بگذارد و راکتورهای جدید ما تبدیل به راکتور گداخت شود، سال 2050م است. حال ممکن است که راکتورهای کوچک این کار نیز از سال 2020 یا 2025م فعال شوند.
تصور کردهایم که توسعهی فناوری هستهای بهمعنی توسعهی فنی آن است و در ادامه نیز درگیر فضای سیاسی پیرامون آن شدهایم. با این حال آنجا که دیپلماسی عمومی ما در این زمینه باید فعال میشد، فعال نشد و ما بیشتر روی فضای سیاسی قضیه تأکید کردهایم. اساسا بحث سیاسی روی موضوع هستهای ایران سایه انداخته است و بحثهای دیگر را تحت الشعاع قرار داده است و باعث شده که به اندازه کافی روی آن پرداخته نشود. |
پرسشکننده: پژوهشهایی در دانشگاه MIT صورت گرفته بود که نشان میداد آنها دارند روی نسل بعدی نیروگاههای فعلی مطالعاتی انجام میدهند تا مثلا نیروگاههایی شناور روی دریا ایجاد کنند که هزینههای خیلی پایینتر و امنیت خیلی بالاتری دارند.
آبنیکی: در حال حاضر روی راکتورهای فعلی نیز تحقیقاتی دارد صورت میگیرد تا نسل جدیدی از آنها نیز ساخته شوند. فرانسویها روی این امر وقت و انرژی بسیاری گذاشتهاند و دارند راکتورهای قبلی خود را اصلاح میکنند. اینکه برخی میگویند راکتورهای هستهای کنار گذاشته میشوند و برخی این راکتورها را کنار گذاشتهاند، به معنای این است که این نیروگاهها را ارتقا خواهند داد تا هزینهی کمتری داشته باشند و مسائل ایمنی آنها نیز سادهتر باشد. به هر حال اینها حوزههایی است که در حال حاضر روی آن دارد پژوهش صورت میگیرد. قطعا اگر جستجوی بیشتری صورت بگیرد، حوزههای بیشتری از کاربرد و توسعهی دانش و فناوری هستهای وجود دارد که این اتفاقات در آن دنبال میشوند. اما نکتهی اساسی این است که بنده فکر نمیکنم که در دنیا کسی حاضر باشد که روی این موضوع که قرار است دانش، صنعت و فناوری هستهای کنار گذاشته شود، تأمل کوتاهی کند. امروزه دنیا به سمت پیشرفتهتر کردن، کاربردیتر کردن و کوچکتر کردن راکتورها میرود.
ما در سواحل جنوبی خود به دنبال این هستیم که راکتورهای هستهای 1000 مگاواتی را از چینیها بگیریم و در این مناطق نصب کنیم تا بتوانیم بهطور محلی برای توسعهی این نواحی تولید برق کنیم. همچنین دستگاههای آبشیرینکنی بسازیم تا بتوانیم تولید آب کنیم و این نواحی را چه از نظر کشاورزی و چه از نظر صنعتی ارتقا دهیم. بنابراین این را باید بهعنوان یک واقعیت در جامعه جا بیندازیم که این تصور که این فناوری آلودگی یا مشکل زیست محیطی دارد یا به لحاظ اقتصادی دنیا دارد آن را کنار میگذارد به هیچ وجه درست نیست و این راکتورها دارند توسعه پیدا میکنند. مانند هر فناوری دیگر، بخشهای قدیمی فناوری هستهای دارد کنار گذاشته میشود و فناوریهای پیشرفتهتر آن از گرد راه میرسند. ما نیز اگر قرار است که از این فناوری استفاده کنیم باید سرعت عمل داشته باشیم، چرا که اگر توان لازم را نداشته باشیم، زمانی که این فناوری توسعه پیدا کند یا وارد شود، ما چیز قابل توجهی نخواهیم داشت.
در سازمان انرژی اتمی زمانی روی گداخت بحث میشد که فناوری گداخت هستهای، فناوری است که آنها قرار است در سال 2045م به آن دست پیدا کنند و بنابراین ما 30 سال برای رسیدن به آن وقت داریم. از این رو آن را رها کنیم و همین فناوریهایی که فعلا معمول است را مورد استفاده قرار دهیم تا ببنیم که انتهای ماجرای گداخت به کجا میرسد، چرا که گداخت نیز روشهای مختلفی دارد؛ مثلا گداخت لیزری، الکترومغناطیسی، ترکیبی و… وجود دارد و آنها دارند با چند مدل فناوری کار میکنند تا ببینند که با کدام روش به فناوری گداخت هستهای خواهند رسید. بر این اساس یک تفکر این بود که اصلا بحث گداخت هستهای را رها کنیم تا بعد که آنها رفتند و هزینههای خود را روی این امر انجام دادند، وقت و انرژی خود را گذاشتند و مشخص شد که این فناوری از کجا جواب میدهد، آن موقع ما برویم و فناوری به دست آمده را کپی میکنیم.
با این حال صورت مسئلهی جدی در اینجا این بود که فرض کنیم که این نظر شما پذیرفته شود و ما در یک مدت 30 ساله یک ریال نیز در این موضوع هزینه نکنیم. اما سی سال دیگر که این فناوری به بلوغ رسید و وارد عرصهی صنعت و بخشهای مختلف دنیا شد، کسی به راحتی آن را به ما نخواهد داد و ما باید یک هزینهی بسیار قابل توجهی را که این روزها نخواستیم بپردازیم، آن موقع یکجا بپردازیم. حتی اگر آن موقع این فناوری را یک جا و مجانی به ما بدهند مگر ما متوجه این فناوری میشویم!؟ مگر میتوانیم این فناوری را به دست بیاوریم!؟ مگر ما زمینه و استعداد لازم را داریم و از سطح علمی کافی برخورداریم که متوجه این فناوری بشویم؟! بنابراین ما باید از همین حالا شروع به هزینه کردن کنیم و در این زمینه کار کنیم و رشد و پیشرفت داشته باشیم. لااقل اگر در پروژههای مانند ایتر حضور نداریم، میتوانیم فاصلهی چند قدمی با آن را حفظ کنیم و 5-4 سال بیشتر با آن فاصله نداشته باشیم تا ماجرا مانند راکتورهای شکافت فعلی نشود که ما هماکنون 50 سال از فناوری روز عقبیم.
اگر ما اجازه دهیم که این شکاف به 40-30 سال برسد، هیچ انتقال تکنولوژی نمیتواند به سادگی این موضوع را حل کند و ما در چنین شرایطی مجددا مجبوریم که 30 سال انرژی خود را بگذاریم تا این خلأ را پر کنیم و این در حالی است که مجددا در آن زمان نیز دنیا 30 سال جلو افتاده است. بنابراین مهم است که ما در این فناوری کار کنیم. این امر یکی از بحثهای جدی است که علیرغم مباحث سیاسی و بگیرنگیرها باید به آن توجه شود. ما باید در نظر داشته باشیم که تمام فناوری هستهای آنی نیست که ما امروز در اختیار داریم. یکی از چالشهای ما این است که بتوانیم از این فناوری به درستی در تمام بستر کشاورزی، پزشکی و صنعت خود استفاده کنیم، دستگاههای مختلف در این امر درگیر شوند و برای این کار سند بالادستی بنویسیم. همچنین باید کار تحقیقاتی جدی روی این فناوری انجام دهیم و خود را برای آینده آماده نماییم. تحقیقات در زمینهی هستهای منحصر به سانتریفوژ و میزان سوی آن نمیشود. در طول سالهای آینده اتفاقات خیلی زیادی خواهد افتاد و 10 سال، 15 سال یا 25 سالی که غربیها میخواهند ما در حوزهی هستهای متوقف شویم به این معناست که شکاف فنی و تکنولوژی ما و غرب از 40-30 سال به 80-70 سال افزایش پیدا کرده و غیر قابل جبران باشد. هدف آنها عقبماندگی مطلق ماست تا اگر روزی هم به خود آمدیم و کار روی فناوری را شروع کردیم، به این سادگی نتوانیم خود را به آنها برسانیم.
مسئول جلسه: ممکن است که به بحث سزامی اشاره بفرمایید؟
آبنیکی: این پروژهها از جمله پروژههای مختلفی است که دنیا در بحث شتابدهندهها دارد دنبال میکند. ما مدتی عضو این پروژه بودیم و ارتباطاتی نیز داشتیم، ولی ما دیگر در پروژههای اینچنینی حضور قابلتوجهی نداریم و از این جهت دچار محدودیت هستیم. بهویژه طی سالهای اخیر ارتباط ما در حوزهی فنی خیلی پایین و در حد صفر است و هیچ حمایتی از ما نمیشود. آنها سعی میکنند که ما هیچ حضوری در این گونه پروژهها نداشته باشیم. علت این است که ما یک دانش حداقلی را پیدا کردهایم و اگر ما در پروژههایی مانند ایتر حضور پیدا کنیم، بهسرعت میتوانیم از نتایج آن استفاده کنیم. در حال حاضر مسائل این پروژه برای ما قابل استفاده است و اگر یک کارشناس یا متخصص ما در آنجا حضور داشته باشد، صرفا یک حضور نمادین نیست بلکه میتواند بسیاری از اطلاعات را با خود به ایران بیاورد.
حداقل اینجانب همکاریهای مناسبی میان ما و کشورهای جهان در این زمینه سراغ ندارم. همین الآن ما در یورودیف سهام داریم، ولی به ما حق یک بازدید را نیز نمیدهند. تا یک مدت بحث ما در سازمان این بود که با وجود عضویتی که ما در آنجا داریم، حتی بحث فنی به درد بخوری در مدیریت آنجا صورت نمیگیرد که بتوان از آن بهره برد و هیچگونه بازدید از تجهیزات و تأسیسات را نیز نمیگذارند که صورت بگیرد. یک موقع قرار بود که بخشهایی از این کارخانجات جمع شود اما اجازه داده نمیشد که در مورد چگونگی انجام این کار در هیئت مدیره صحبتی شود تا ما در جریان آن قرار گیریم. اساسا در جلساتی که ما حضور داشتیم چنین صحبتهایی صورت نمیگرفت و ما اطلاعات چندانی نداشتیم و تاکنون نیز نتوانستهایم هیچ استفادهی خاصی ببریم و تنها تلاش کردیم تا سهام را نگه داریم. قبل از شروع مسائل سیاسی و مذاکرات نیز ارتباط ما با آنها در سطح روابط علمی بود و حداقل تا آنجا که اینجانب اطلاع دارم، ارتباطات ما در حد پروژهی سزامی بوده است و ارتباطات موثق دیگری در کار نبوده است. البته ما در حوزهی ایمنی با آژانس برخی همکاریها را داریم. آنها دورهها و جلساتی آموزشی را در حوزهی ایمنی برای ما برگزار میکنند و با ما بهعنوان کشوری که تجهیزات هستهای دارد همکاریهای اینچنینی دارند.
مسئول جلسه: دوستان اگر سؤالی دارند بفرمایند.
پرسشکننده: سؤال من پیرامون درصد غنای اورانیوم و کاربرد آن است. میخواستم بپرسم که با توجه به اینکه راکتور اراک در رابطه با کاربردهای پزشکی و پرتودهی ظاهرا با غنای اورانیوم زیر یک درصد نیز میتواند کارایی خود را داشته باشد، آیا برای ما تولید سوخت 20 درصد تنها به دلیل شرایط راکتور تهران دارای اجبار بود یا اینکه اگر ما قرار باشد که همهی کاربردها را به ویژه در صنایع غذایی و پزشکی و کشتیرانی و… داشتهباشیم نیازمند این غنای از اورانیوم بودیم. آیا این کاربردها را میتوان با سوخت غنای پایین به دست آورد یا تنها این فناوریها در درصد بالای اورانیوم قابل دسترسی است.
آبنیکی: برخی از فناوریها نیازمند درصدهای غنای بالاتری هستند. معمولا کشتیها و زیردریاییها با درصد بالاتری از اورانیوم کار میکنند و اصلا سبک راکتور آنها متفاوت است. بنابراین اگر ما میخواهیم که همهی این فناوری را داشته باشیم باید درصدهای بالای غنیسازی را نیز داشته باشیم. درصدهای بالای غنیسازی به معنای کار نظامی نیست. همین راکتور تهران که در زمان شاه ساخته شده است، با سوخت بالای 10 درصد کار میکرده است و بعدا ما آن را به 20% فعلی تغییر دادیم. البته این راکتور میتوانست با سوخت بالای 90 درصد کار نکند و با سوخت 20% نیز کار خود را انجام دهد اما لزوما اینگونه نیست که همهی راکتورها و صنایع هستهای را بتوان با سوخت 5/3 درصد راهاندازی کرد. برخی جاها بهویژه زمانی که لازم است که از موتورهای هستهای استفاده شود، حجم راکتور کم شده و غنای اورانیوم بالا میرود و تغییراتی فنی پیش میآید که ما را مجبور میکند که به سمت سوختهای 60 درصد و بالاتر برویم.
پرسشکننده: در حال حاضر برای رادیوداروها و پرتودهی مواد غذایی میتوانیم از اورانیوم با غنای پایین نیز استفاده کنیم؟
آبنیکی: برخی از سورسها را میتوان با غنای پایین درست کرد ولی برخی دیگر را نمیتوان. برای پرتودهی ما یک چشمهی پرتوزا درست میکنیم و سپس مواد غذایی را در مقابل این چشمهها قرار میدهیم. در اثر پرتوهایی که از این چشمه به مواد غذایی میرسد، عمل پرتودهی ما اتفاق میافتد. تولید برخی از این چشمهها نیازمند اورانیوم غنای بالاست.
در خود تأمین انرژی از فناوری هستهای، پروژهای که دنیا دارد روی آن کار میکند و اکثر کشورهای پیشرفتهی دنیا از جمله کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا، چین و روسیه در آن مشارکت دارند پروژهای مشترک به نام ایتر است. پیشبینی آنها این است که تا سال 2045م بتوانند اولین راکتور گداخت هستهای دنیا را که اقتصادی نیز باشد و بتواند 400 مگاوات برق تولید کند، بسازند. این یک پروژهی بزرگ و مشترک میان کشورهای پیشرفته و بزرگ دنیا در حوزهی هستهای است و کشورهای بزرگ دارند با یکدیگر همکاری میکنند تا بتوانند آن را بسازند. |
پرسشکننده: سؤال بعدی بنده راجع به منابع اورانیوم ماست. مجموع آنچیزی که قبل از انقلاب و بعد از آن مورد اکتشاف و برآورد قرار گرفته است، تا چه میزان است و آیا میتواند نیاز ما را برطرف نماید؟
آبنیکی: ما تاکنون نتوانستهایم تمام منابع اورانیوم خود را شناسایی کنیم. ما یکپنجم پهنهی کشور را در زمان شاه با ماهواره مورد شناسایی سطحی قرار دادیم. به عبارتی با استفاده از ماهواره نواحی که پرتو از آنها ساطع میشد را شناسایی کردیم. بعد از انقلاب نیز بیشترین تلاشی که انجام شد این بود که مطالعات سطحی را در عمقهای بیشتر مورد بررسی قرار دادیم و حتی نمونهگیریهایی انجام شد. ما حتی 20% پهنهای که قبلا مورد بررسی قرار گرفته بود را نیز بهطور کامل مورد بررسی قرار ندادهایم تا ببینیم چقدر معدن اورانیوم داریم. در 35 سال اخیر نیز با توجه به تغییراتی که در فناوری صورت گرفته است، مفهوم معدن عوض شده است؛ بهعبارتی یک معدن اورانیوم برخلاف قبل که عبارت بود از ppm 1000 غلظت اورانیوم، جدیدا به زیر ppm 700 آمده است و حتی در برخی جاهای دنیا ppm 100 را نیز معدن میدانند. برای اینکه بتوان به این سؤال به درستی پاسخ داد، لازم است که 80% باقیمانده از خاک کشور مورد بررسی عمقی و دقیق قرار گیرد. در شرایط موجود، ما در بندر عباس و اردکان دو کارخانهی تولید کیک زرد داریم؛ بهعبارتی هم معدن داریم و هم استحصال و تولید میکنیم.
پرسشکننده: آیا این معادن پاسخگوی 20 هزار مگاوات برق هستهای که نیاز داریم هست یا خیر؟
آبنیکی: میزان اورانیوم در معادن شناخته شدهی ما پایین است. ما اصلا کشور را بهطور کامل شناسایی نکردهایم. بحثی که گفته میشود که ما در کشور معادن کافی اورانیوم نداریم و به لحاظ معدن کشوری غنی از نظر معادن اورانیوم نیستیم از اینجا نشأت میگیرد. در حالی که ما 80% کشور را مورد شناسایی قرار ندادهایم و آن 20% را صرفا شناسایی سطحی و هوایی کردهایم و هنوز هم راجع به آن اطلاعات کافی نداریم، فورا قضاوت میکنیم که کشور ما از نظر اورانیوم کشور فقیری است. لازم به ذکر است که بسیاری از کشورها اصلا روی منابع داخلی خود سرمایهگذاری کاملی نمیکنند، بلکه روی منابع خارج از کشور خود سرمایهگذاری کرده مثلا سنگ معدن اورانیوم را میخرند.
فرض کنیم که اگر نتوانیم سنگ معدن اورانیوم را از خارج تهیه کنیم، روشهای اکتساب اورانیوم در دنیا در دست مطالعه قرار دارد و ما نیز میتوانیم روی آن کار کنیم. در دنیا با پیشرفت تکنولوژی، میزان اورانیومی که در خاک باید وجود داشته باشد تا به آن معدن گفته شود، بسیار پایین آمده است. همچنین بسیاری از معادنی که از آنها اورانیوم استحصال میشود، اساسا معدن اورانیوم نیستند، بلکه معدن طلا هستند، اما در آن حجم کمی اورانیوم وجود دارد. از آنجا که استخراج طلا مقرون به صرفه است، زمانی که طلا را استخراج کردند، مابقی را تفاله تلقی نکرده و از آن اورانیوم نیز میگیرند. این امر مقرون به صرفه است. گاهی معدن اورانیوم در کنار معدن آهن، مس، یا فلزات گرانبها قرار دارد. در کشور ما اینگونه نیست و وقتی طلای معدن طلا را استخراج میکنیم به مابقی مواد تفاله میگوییم و دور میاندازیم. گاهی نیز در برخی از معادن اورانیوم، رگههای ضعیفی از فلزات گرانبها وجود دارد و میتوان در کنار استخراج اورانیوم بقیه فلزات را نیز استخراج نمود. بنابراین زمانی ما میتوانیم راجع به این امر قضاوت کنیم که یک سند راهبردی را نوشته باشیم و به تمام این موضوعات نیز فکر کرده باشیم. راههای تأمین سنگ معدن اورانیوم از خارج کشور، استفاده از جایگزینهایی مانند توریوم و… استفاده از معادن اورانیومی که درصد مادهی موجودش بسیار پایین است اما فلزات گرانبهای دیگری دارد که ارزش اقتصادی را بالا میبرد و استحصال اورانیوم را با صرفه میکند همگی باید در نظر گرفته شوند.
بنابراین کسی نمیتواند به این سؤالات پاسخ کافی دهد که آیا ما اورانیوم کافی داریم یا نداریم، اما به احتمال زیاد چنین اورانیومی در کشور وجود دارد و با ارتقای تکنولوژی بهدست آوردن اورانیوم کار خیلی سختی نخواهد بود. ضمنا زمانی طولانی لازم است که ما به حجم تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای برسیم. ساخت هر راکتور هستهای 7-6 سال بهطول میانجامد و 20 هزار مگاوات برق هستهای نیز برای ما یک چشمانداز 20-10 ساله خواهد بود و به این سادگی قابل حصول نیست. در این 20-10 سال ما این فرصت را داریم که منابع اورانیوم خود را شناسایی کنیم و راهحلهای دیگری برای ورود اورانیوم به داخل کشور به دست بیاوریم. ما برای تولید راکتور بوشهر با روسها قرارداد بستهایم و آنها نیز دارند سوخت ما را تأمین میکنند، گرچه این امر برای ما یک تضمین نیست و ممکن است که زمانی آنها زیر این توافق بزنند. به هر حال ما باید یک سوخت جایگزین در کشور داشته باشیم. مجموع همهی این راه حلها میتواند به ما در تأمین اورانیوم مورد نیاز امنیت ببخشد.
بحثی که گفته میشود که ما در کشور معادن کافی اورانیوم نداریم و به لحاظ معدن کشوری غنی از نظر معادن اورانیوم نیستیم از اینجا نشأت میگیرد که که ما 80% منابع کشور را مورد شناسایی قرار ندادهایم و آن 20% را صرفا شناسایی سطحی و هوایی کردهایم و هنوز هم راجع به آن اطلاعات کافی نداریم.
***
لازم به ذکر است که بخش اول این نشست از طریق این لینک قابل دسترسی است.