–آقای دکتر از شما سؤالی راجع به حوزه انرژی و در رابطه با میادین مشترک نفتی و گازی، مخصوصا میادین مشترک ما با کشورهای عربستان، قطر و عراق داشتم که البته دو تا از این حوزهها یعنی عربستان و عراق آن هم به خاطر هم دلایل سیاسی و اقتصادی و هم دلایل امنیتی خیلی برایم مهم است. طی جنگ عراق و ایران، بهخصوص کشور قطر از حوزه پارس جنوبی و کشور عربستان از جزیره فارسی، برداشتهای بیرویهای داشتند و این برداشتها هم اکنون نیز ادامه دارد. همان طور که خودتان میدانید این برداشتها میتواند انگیزههای متفاوت و مضاعفی نیز داشته باشد از جمله تشویق به تحریم بیشتر ایران و لابیهایی که با کنگره آمریکا و… میتوانند داشتهباشند. همچنین منافع اقتصادی کسبشده از این برداشتها میتواند به منظور ارتزاق سازمانهایی مانند القاعده و تکفیریها استفاده شود. حال سؤال این جاست که با همه این تفاسیر چگونه ما میتوانیم با حسن همجواری، از طریق قانونی تحریمها را دور بزنیم یا از ظرفیتهای داخلی و خارجی برای سرمایهگذاری در این حوزه ها استفاده بکنیم.
-به نظر من نباید برخی مسائل را با هم مخلوط کرد. مثلا کشورهایی که اسم بردید مانند عربستان و قطر یا حتی امارات -البته با امارات میدان مشترک نداریم- مثل عمان -هنگام را داریم-، اینها کشورهایی هستند که با مازادهای ارزی نجومی و باورنکردنی روبهرو هستند، لذا برداشت آنها از میادین مشترک صرف تامین هزینه کارهایی که گفتید نمیشود، زیرا آنها میتوانند هزینه این کارها را با منابع درآمدی دیگر خویش پرداخت کنند و ربطی به این جور چیزها ندارد. اما اهمیت حوزههای مشترک اصالتا ارزشهای اقتصادی آنهاست که خیلی مهم است. اگر شما برداشت بکنید و طرف مقابل برداشت نکند، شما بردهاید و طرف مقابل هر وقت دیرتر از شما بیاید یک چیزهایی را از دست دادهاست. یعنی پروتکل مشخصی ندارد که تعیین کند شما میتوانید این قدر برداشت کنید و طرف مقابل نمیتواند -بیش از اندازهای که با وی توافق کردهاید- برداشت کند. لذا منافع اقتصادی ما در آن است که حوزههای مشترک را در اولویت بهرهبرداری خود قرار دهیم. متاسفانه در هشت سال گذشته نه تنها این حوزههای مشترک از اولویت دولت خارج شد، بلکه عملا در بخشهای دیگر نیز کاری در بخش نفت و گاز انجام نگرفت. مثلا در پارس جنوبی، قطر از لایههای نفتی روزی 450000 بشکه نفت برداشت میکند؛ نفتی بسیار سبک و بسیار گرانقیمت! در حالی که ما یک بشکه هم برداشت نمیکنیم. خوب این 8 سال پیش در برنامه بود و یک دکلهایی برایش تهیه دیدهبودند تا بتوانند برداشت بکنند اما آن پروژه متوقف شد. حتی به نظرم میرسد که ما در پارس جنوبی حتی 1 حلقه چاه نیز به بهرهبرداری نرساندیم، در حالی که قطر از این میدان دارد استفاده میکند و با برنامه نیز این کار را می کند. مثلا شما ممکن است بخواهید دکلی را پیدا کنید و برایش برنامه بریزید و به پارس جنوبی ببرید. در این باره موارد متعددی دیدهشده است که قطریها آمدهاند آن دکل را گرانتر اجاره کردهاند و برای خودشان بردهاند. یعنی کاری کردهاند که این قرارداد به نتیجه نرسد. سیستم ما نیز از حوزه اقتصادی نفت غافل بودهاست. اقداماتی نیز که در یک سال گذشته آقای سردار قاسمی انجام دادند، بیشتر در حد تدارکات اولیه بود و در عمل به نقطه روشنی نرسید. لذا این میادین ارزش اقتصادی دارد و آنها نیز به لحاظ ارزش اقتصادی از این میادین بهرهبرداری میکنند و فکر میکنند که هر چه زودتر بهرهبرداری کنند سهم کمتر به ما میرسد. اینجانب عقیده دارم که اگر از این زاویه به این امر نگاه کنیم خیلی بهتر است تا اینکه به مسائل امنیتی و سیاسی دیگری نیز آن را بپیچانیم که بعد اصلا نتوانیم کاری بکنیم و ما را وارد فضای دیگر بکند. ما حوزه مشترک داریم و حق ماست که از آن برداشت بکنیم. پروتکلهایی هم در زمینه برداشت وجود دارد. هر کس بتواند زودتر و بهتر برداشت کند سهم خود را خواهدبرد، محدودههایی که میشود در آن چاه زد در حوزههای مشترک مشخص و معین است. تکنولوژی لازم را هم نداریم (داریم؟) و لازم است که این کارها را بهسرعت پیگیری کنیم. اگر آن را انجام دهیم پس از آن بهره بردهایم. بهخصوص که ما کشور بزرگی هستیم و مصرف زیادی داریم، مثلا در گاز یکی از مشکلات نبود بازار مصرف است. تبدیل گاز به CNG، LNG و نوعها دیگر گاز مثلا LPG و… کار سخت و پرهزینهای است؛ در حالی که شما هزینههای زیادی را در داخل انجام دادهاید و بازار بزرگی در داخل دارید و میتوانید آن را منتقل بکنید؛ چه در تبدیل، چه در مصرف و چه در صادرات. به نظر من اصل موضوع کوتاهیهایی است که در دولت طی 8 سال اخیر صورت گرفتهاست و نفت را از اولیت کارهای زیربنایی کشور خارج کرده و بیشتر به مسائل جاری، پالایشگاهی و پتروشیمی آن پرداختهاست تا به قسمت بالادستی آن که بحث تولید، حفاری و این دست مسائل است.
–آقای دکتر، طبق فرمایش شما نباید مسائل سیاسی و… را وارد این موضوع بکنیم. ولی آیا همین برداشت بیرویه این چند کشور نمیتواند انگیزهای برای لابیکردن برای تحریم بیشتر ما بشود؟ اگر با این مسئله موافقید چگونه با این امر مقابله کنیم؟
-اصلا بحث لابی -چیزی که آنها در حال انجام دادن آن هستند- در حوزههای مشترک کوچک ما نیست. مثلا در حوزه مشترک نفتی کوچک ما با عربستان مگر روزی چندهزار بشکه نسبت به 9 الی 10 میلیون بشکه تولید عربستان برداشت میشود. به عقیده اینجانب این مسئله یک مسئله اقتصادی است. ما چرا باید اجازه دهیم که همسایه ما دستش را در جیب ما بکند و نفت و گاز ما را بردارد و ببرد و ما نیز همینطور وی را نگاه بکنیم. این امری روشن است. آن حوزههایی که در سرزمین ما و در دریای سرزمینی ماست یا در فلات قاره ایران قرار دارد خوب مال خودمان است، اگر امسال آن را برداشت نکنیم ده سال دیگر میتوانیم آن را برداشت کنیم. ولی در حوزه مشترک طرف مقابل نفت و گاز ما را دارد می برد. خوب شما اگر یک دکل هم داری بهتر است بیایی و آن را ببری و آنجا بگذاری و آنجا را حفاری کرده و نفت آن را برداری. من میگویم که مسائل سیاسی این امر دارد فراتر از این انجام میگیرد. من نمیگویم که دید سیاسی نداشته باشیم. من میگویم اگر این موضوع را سیاسی بکنیم چیزی به دست نخواهیم آورد. بینش خیلی زیادی نمیخواهد تا بفهمیم که عربستان دارد بر علیه ایران کار میکند، خوب همه میدانند که عربستان دارند علیه ایران کار میکند (آن هم بهطور رسمی)، خوشان میگویند و چیز پنهانی هم ندارند. در سوریه در حال فعالیت هستند، در رابطه با مسائل ایران در حال فعالیت هستند؛ در دور اولی که آمریکاییها در زمان بوش پدر به عراق حمله کردند همین عربستانیها بودند که دخالت کردند و گفتند که عراق دست ایرانیها میافتد و بهتر است که اجازه بدهید که صدام بر قدرت بماند. اینها یک کشف است که پخش هم شده است. لذا آنها کار سیاسی خود را علیه ما انجام میدهند؛ لابی خود را میکنند، پول خرج میکنند، کارهای خلاف رویه همسایگی انجام میدهند. در کنار همه این موارد دارند از حوزههای مشترک خود با ایران نیز برداشت میکنند. ما که با آنها قابل مقایسه نیستیم. ما کشور بزرگی هستیم و امکانات زیادی داریم. این مدیریت ماست که باید به حوزههای مشترک توجه داشته باشد و قرار را بر این بگذارد که این اولویت ماست. اگر این امر اولویت شد شما بودجه این کار را در قرار میدهی. نیروی انسانی خود را ابتدا در اختیار این امر قرار میدهی، تجهیزاتت را به این حوزه مشترک منتقل میکنی. این ساختار نامناسب و غیرمنسجم مدیریت ما در حوزه نفت است که حوزههای مشترک را رها کردهاست. آخر کدام عقل سلیمی این را می گوید که 450000 بشکه نفت را قطر از لایه نفتی مشترک با ما برداشت بکند و شما 3 سال است که به دنبال یک دکل برای آنجا میگردی. در همین 3 سال وزارت نفت اقلا 16-15 میلیارد دلار پول خرج کرده است. یعنی دولت نمیتوانستهاست که دو میلیارد دلار خود را برای آنجا گذاشته چند عدد دکل بخرد. به نظر من اشکال در مدیریت وزارت نفت ما بودهاست. همه چیز این کار روشن است. این مدیریت است که باید روی این کار متمرکز شود تا بتواند کارش را انجام دهد.
– خیلی ممنونم آقای دکتر از همکاری شما. به امید دیدارهای بعدی و گفتگوهای بعدی . ان شاءالله.