مقاومان فلسطینی جنگ خونینی را قهرمانانه به پیش میبرند و در حال تحقق بخشیدن به این امر موضوعی و اساسی هستند تا بتوانند پاسخی در خور به ارتش اشغالگر اسرائیل بدهند و مهمتر اینکه جنبش ملی فلسطین را رونقی تازه بخشیده تا بدان وسیله انگیزههای مقاومت را در میان مردم احیا کنند. اگر این اقدام منجر به انتفاضهی سوم شود، همهی فداکاریها وجانفشانیهای موجود در مجرائی خواهد افتاد که محور مقاومت منطقهای را مستحکمتر خواهد ساخت. اما در حال حاضر درگیریهای موجود، در چارچوب سیاستهای قبلی و شناختهشده میان اسرائیل و حماس دور میزند.
اسرائیل به جنگ تجاوزکارانهی خود تا تحقق اهدافش ادامه خواهد داد. هدف اصلی اسرائیل کشاندن مصر به میانجیگری در جنگ فعلی است. اسرائیل میکوشد در این مورد اصرار به خرج بدهد، نه فقط به خاطر شکستن انزوای خود بلکه اساساً برای بازگرداندن مصر سیسی به موقعیت سابق که تنها دارای نقشی محدود و بسیار کوچک در غزه بوده، آنچنان که در دورهی سادات، مبارک و مرسی بود.
اسرائیل در بحران انزوای سیاسی به سر میبرد. در حقیقت اسرائیل از پروندههای اصلی بزرگ منطقه همچون موضوع هستهای ایران و مذاکرات در مورد سوریه به خارج پرتاب شده و تنها ایران و عربستان درگیر آن هستند، اسرائیل کوشید و مسلماً هنوز هم میکوشد در تحولات منطقهای و بینالمللی جای پائی برای خود پیدا کند، اما نتوانسته و همچنان در حاشیه مانده است. رابطهی امنیتی و نفتی اسرائیل با کردستان عراق در گرو سیاستهای ترکیه میباشد و اصلاً این مسأله از ثباتی برخوردار نیست. دولت کردی در منطقه فرصتی برای بقا ندارد و حتی این دولت در کرکوک هم نمیتواند باقی بماند[1] بلکه جنگ آینده میان کردها و عربها خواهد بود و نقش اسرائیل در حد مسائل امنیتی و دادن اسلحه خواهد بود و نه در عرصهی سیاست و همچنین انزوای اسرائیل در منطقه نیز عمیقتر خواهد شد.
اسرائیل در خلال بیانیههای گوناگون کوشش زیادی به خرج داد که از آمریکائیها اجازهی «کمک» به اردن را به خاطر تهدیدات داعش به دست آورد و خود را تا حدی از انزوای منطقهای به در آورد، اما آمریکائیها با این امر موافقت نکردند و برخورد مسئولان سیاسی اردن نیز به این مسأله کاملاً منفی و سکوت بود.
قبل از این موضوع و بعد از آن اسرائیلیها کوشیدند «روابطی حسنه» با تروریستهای مسلح در استان قنیطرهی سوریه برقرار کنند. اسرائیلیها به این مزدوران امکانات امنیتی و تسلیحاتی داده و حتی امکانات عبور و مرور به درون مرزهای اسرائیل، معالجهی مجروحان آنها در بیمارستانهای اسرائیل و کمکهای هوائی در هنگام درگیری آنها با نیروهای دولتی سوریه را اعطا کردند. همهی اینها نتیجهای نداشته و نخواهد داشت مگر تنها یک چیز: ایجاد منطقهای آرام و بیطرف از نظر امنیتی در منطقهی جولان با شکست روبرو شد و نه از نظر سیاسی و نه از نظر امنیتی، این مقصود برای اسرائیل حاصل نشد. این در حالی است که از چهرهی واقعی تروریستها به عنوان مزدوران و خائنین به منافع ملی سوریه هر چه بیشتر پرده برداشته شد و معلوم شد که این «اپوزیسیون دولت سوریه» دستور کارشان در جاهای دیگری به ویژه امارات، ترکیه و آمریکا صادر میشود.
از طرفی شرکت گستردهی مردم در انتخابات سوریه و پیروزیهای گستردهی بعدی ارتش ملی سوریه در میدانهای نبرد، پروندهی سوریه را از محدودیتهای منطقهای خارج ساخته و بر روی میزها و صحنههای بینالمللی و منطقهای کشانید بدون اینکه اسرائیل به حساب آورده شود و همهی اینها در حالی بود که رژیم فاشیستی اسرائیل به این نتیجه رسیده بود که جبههی شمالی (لبنان- سوریه) کاملاً بر رویش بسته شده و نزدیک شدن به آن با وجود مقاومت لبنان در آن منطقه، برایش بسیار بسیار گران تمام خواهد شد. لذا از نظر سیاسی نیز نقش اسرائیل در منطقهی مذکور بسیار بسیار محدود گردید.
در این مرحله برای اسرائیل راهی دیگر نمانده بود مگر اینکه بتواند مصر را به دایرهی بسیار کوچک «میانجیگری» و در ادامه به سیاستهای خود مرتبط سازد. اما اکنون مصر، با سر کار آمدن نظامیان میکوشد خود را از دایرهی تنگ «میانجیگری» رها کرده و قرار داد «کمپ دیوید» را به بایگانی بسپارد.
مصر برای برآورده کردن مقصود خود سه مسیر را باید بپیماید:
1. باز گرداندن موقعیت سیاسی و نظامی خود در منطقهی صحرای سینا بدون موافقت و اجازهی اسرائیل. این امر با وجود معادلات تازهی محلی، منطقهای و بینالمللی از یکسو و از طرف دیگر با اقدام عملی ارتش مصر و ورود گسترده به منطقهی صحرای سینا عملی شده است. موضوع دیگری که زمینهی ورود ارتش مصر را به صحرای سینا مهیا ساخت، انفجارات و درگیریهای تروریستی در صحرای سینا بود که آشکار ساخت صحرای سینا نمیتواند منطقهای خالی از نیروهای نظامی مصر باقی بماند زیرا تبدیل به منطقهای خطرناک خواهد شد و این خود نیز کمکی به مصر بود تا با پشتیبانی بینالمللی مبارزه با تروریسم و بدون در نظر گرفتن قرارداد کمپ دیوید، صحرای سینا را به کنترل ارتش مصر درآورد.[2]
2. مسیر دوم مصر حرکت به سوی استراتژیهای منطقهای، آزادانه و بدون اجازه و هماهنگی با آ مریکا و رضایت اسرائیل است. در حقیقت آزادی چنین حرکتی شرط اول مصر برای به دست آوردن بخشی از نقش خارجی مستقلانهی خود در دورهی قبل از قرارداد ننگین «کمپ دیوید» در سال 1979 است. از طرف دیگر مصر برای به دست آوردن امنیت خود در آفریقا و امنیت جریان یافتن آب رودخانهی نیل و همچنین ورود مجدد خود به درون کشورهای عربی (مبارزه با تروریسم و سهمگیری از نفت) ضرورت دارد به سیاستهای دورهی قبل از قرارداد کمپ دیوید بازگردد. بر همین اساس و به خاطر همین ضرورت بود که سیسی در جریان مسافرتش به سودان اعلام نمود که «سودان بخشی از مصر است» و این اظهار سیسی معنای کاملاً ژئوپولتیک دارد. همچنین شاهد بودیم که سیسی در هفتهی گذشته در مقام دفاع از عراق به ریاست نوری المالکی، اظهار داشت که «عراق وطن اول من است» و با هرگونه تجاوز و تجزیهی عراق مخالفت نمود. این موضعگیری شجاعانهی سیسی در حقیقت اقدامی بر ضد ترکیه، تجزیهطلبان فئودال و خائن کرد وابسته به اسرائیل و تروریستهای داعشی وابسته به عربستان بود. سیاست سیسی در مورد عراق در حال انکار هرگونه تفرقهافکنی میان سنی و شیعه در عراق نیز به حساب میآمد. همگان میدانند که در جهان اسلام مرکز اصلی اهل سنت دانشگاه الازهر در مصر است و نه عربستان.
3. از این منظر باید دید که موضعگیری سیسی علیه حماس، مربوط به رابطهی آنها با اخوانالمسلمین و یا بر ضد مبارزات مردم فلسطین نبوده بلکه هدف اصلی سیسی این است که مصر، وارد بازی میانجیگری میان غزه و تلآویو نگردد.
با در نظر گرفتن مجموعهی فعل و انفعالات موجود در فلسطین، چیزی که تهاجم نظامی اسرائیل را به غزه توجیه کند وجود ندارد مگر بحران انزوای سیاسی و روبهرشد اسرائیل و اینکه فعالیتهای سیاسی منطقهای و بینالمللی اسرائیل را پشت سر نهاده است. انتظار میرود که در شرایط پیش آمده حماس با تمام امکانات خود به نبرد و مقاومت ادامه دهد.
***
* مترجم: احمد مزارعی
[1] در حوادث اخیر عراق بیشترین زیانهای سیاسی و اخلاقی نصیب بارزانی شد که چشم وگوش بسته بدون در نظر گرفتن مسائل پیچیده منطقهای و بینالمللی، «از حول حلیم به اندرون دیگ افتاد». مسعود بارزانی نشان داد که مانند پدرش از سیاست بهرهای نبرده است. ملا مصطفی بارزانی پس از شکست اعراب در جنگ 1967 با اسرائیل، از خوشحالی گوسفند قربانی کرده و برای تبریک به رهبران اسرائیل به آن کشور مسافرت کرد. اما محمود عثمان که از سیاستمداران با تجربهی کردستان عراق است چند روز پیش در مصاحبهای اظهار داشت که حمایت فعلی ترکیه از ما تنها برای سرقت نفت کردستان است و نه چیز دیگر. دولت عراق مرحلهی دفاع را پشت سر گذاشته و مرحلهی هجوم را آغاز کرده است و نباید شک کرد، ملتی که آمریکا را با خفت و خواری به شکست واداشت و سه ترلیون دلار شکست اقتصادی بر وی وارد کرد، توانائی پاکسازی و آزادسازی وطنش را خواهد داشت.
[2] بر طبق قرار داد کمپ دیوید دولت مصر حق نداشت در صحرای سینا نیروی نظامی داشته باشد ،حتی زمانی که مبارک به منطقه العریش تبعید شد دولت مصر در نظر داشت 200 سرباز برای حفظ جان وی به آنجا بفرستد ، ارسال این سربازان باید با موافقت پارلمان اسرائیل انجام میگرفت که البته موافقت شد.