اهداف آل‌سعود از کوچاندن ساکنان جنوب عربستان چیست؟

تخلیه منطق جنوبی عربستان ضمن اینکه تهدیدهای ناشی از هم‌پوشانی و همکاری عملیاتی و سیاسی شیعیان این کشور و یمن را خنثی می‌کند، این امکان را در اختیار آ‌ل‌سعود قرار می‌دهد تا در نبرد مرزی نیز قدرت و توان بیشتری داشته باشد.

شکست مذاکرات صلح یمن در کویت و پایان آتش‌بس اعلام شده توسط سازمان ملل، آتش جنگ در میدان‌های نبرد را مجدد شعله‌ور ساخت. حمله همه‌جانبه نیروهای وابسته به دولت مستعفی و پشتیبانی آل‌سعود از این حملات، انصارالله را به واکنش متقابل و دفاع مشروع واداشت. انصارالله در ادامه و در مقام پاسخ به حملات آل‌سعود، «گزینه استراتژیکِ» پیشروی به سمت مرزهای عربستان را در پیش گرفت. بمباران پایگاه‌های نظامی و مراکز حساس جنوب عربستان از یک طرف و پیشروی زمینی انصارالله در نقاط مرزی از طرفی دیگر، تمهیدات ورود انصارالله به جنوب عربستان را مهیا ساخت.
تداوم پیشروی، «مشارف» قلب نجران، «الخل»، «القمر» از توابع جیزان و «بیت‌الرمادی» از توابع عسیر را به کنترل مقاومت اسلامی درآورد.(1) فروپاشی خط مقدم آل‌سعود در مرزی‌های جنوبی منجر شد آل‌سعود برای کاستن از هزینه‌های شکست، طی برنامه‌ای سازماندهی شده، هزاران نفر از ساکنان مناطق مرزی را بدون جبران خسارت مالی و تامین محل سکونت جدید، از خانه‌های خود براند. نیروهای امنیتی نیز ضمن کوچ دادن اجباری ساکنان مناطق نجران، جیزان و عسیر، با استقرار در ورودی مناطق، از بازگشت مردم ممانعت به عمل آوردند. با این مقدمه، متن پیش رو در نظر دارد ضمن اشاره به وضعیت شیعیان جنوب عربستان و تهدیدات امنیتی پیشروی انصارالله برای آل‌سعود، اهداف آل‌سعود از کوچ دادن اجباری ساکنان مناطق جنوبی عربستان را بررسی نماید.

 

1-تاریخچه مناطق جنوبی عربستان، بافت جمعیتی و مذهبی

عربستان سعودی به 13 منطقه تقسیم شده است. تقسیمات اداری عربستان به گونه‌ای است که هر منطقه چند استان را در خود جای داده است. «جیزان‌»، «نجران» و «عسیر» سه منطقه‌ای هستند که در جنوب عربستان واقع شده‌اند. مناطق یاد شده دوره‌ها و تحولات تاریخی بسیاری را پشت‌سر گذاشته‌اند. تمدن‌های تاریخی مختلفی چه در دوره باستان و چه در دوره اسلام، در این مناطق تکوین و قوام یافته و پس از مدتی نابود شده‌اند. ‌ آخرین دولتی که توانسته بود بر این مناطق یا بخشی از آن مسلط شود، امپراتوری عثمانی بود.
پیدایش وهابیت در شبه‌جزیره عربستان باعث شد، مناطق سه‌گانه به کرات مورد هجوم طرفداران فرقه وهابیت قرار گیرند. به طور مثال منطقه نجران در اواخر قرن 19 بیش از 3 بار از طرف رهبران سیاسی و مذهبی هم‌پیمان حول محور وهابیت، مورد تاخت و تاز قرار گرفت. این حملات به منظور تسلط بر منطقه و اجبار ساکنان برای تبعیت از فرقه وهابیت صورت می‌پذیرفت.
در سال 1902 «عبدالعزیز بن سعود» موٌسس دولت سوم آل‌سعود در شبه‌جزیره، مبارزات خود برای احیای دولت سعودی را آغاز کرد. بسیج نیروهای بادیه‌نشین با ابزارهای برانگیزاننده‌ای چون وهابیت و تطمیع به وسیله پول،«ریاض» پایتخت کنونی عربستان را به تصرف عبدالعزیز درآورد. اندیشه گسترش و توسعه اراضی باعث شد عبدالعزیز با کمک انگلیس «حجاز» مرکز خلافت خاندان «آل رشید» را در سال 1924 متصرف شده و با مناطق سه‌گانه مورد بحث هم‌جواری پیدا کند.
در این سال‌ها این مناطق خود کشور مجزایی بودند که توسط«آل ادریس» اداره می‌شدند. ادریسیان سلسله‌ای شیعی بودند که خود را به «ادریس بن عبدالله بن حسن مثنی» نواده امام حسن(ع) منسوب می‌کردند. حکومت امامان زیدی در یمن نسبت به این مناطق ادعای مالکیت می‌کرد. از طرفی آل‌سعود نیز با نگاه توسعه‌طلبانه سعی داشت بر این مناطق استیلاء یابد. چشم‌داشت آل‌سعود برای تسلط بر این مناطق در سال 1933 جنبه عملیاتی به خود گرفت.
در سال 1933 عبدالعزیز بن سعود، توانست با همکاری و پشتیبانی انگلیس به این مناطق حمله‌ کند. مخالفت و ایستادگی امام زیدی حاکم بر یمن در مقابل این حملات، آتش جنگ بین یمن و نیروهای وفادار به عبدالعزیز را شعله‌ور ساخت. ارتش یمن توانست چند استان از منطقه نجران را تصرف کند، اما پشتیبانی هواپیما‌های انگلیسی که از عدن برخاسته و صنعا را مورد هدف قرار می‌دادند، صحنه نبرد را به نفع عربستان تغییر داد.(2) ادامه این وضعیت توافقنامه‌ طائف را به امام یمن تحمیل کرد. براساس توافقنامه مذکور، قرار بر این شد که این مناطق به مدت20 سال در اختیار عربستان سعودی بمانند و پس از 20 سال، یک همه‌پرسی انجام شود تا مشخص گردد، مردم آنجا می‌خواهند خود را در جغرافیای عربستان یا یمن تعریف کرده و یا مستقل شوند.
این پیمان در سال‌های 1954، 1974، و 1995 علی‌رغم عدم میل باطنی یمن مجدد تمدید گردید. فشار عربستان به دولت «علی عبدالله صالح» و فتنه‌انگیزی قبیله‌ای و تروریستی آل‌سعود در یمن، نماینده علی عبدالله صالح را به امضای یادداشت تفاهمی 11 ماده‌ای مجبور کرد. این یادداشت تفاهم در سال 1995 امضاء شده و طرفین در ماده نخستِ آن، بر قانونی و الزامی بودن پیمان طائف تاکید کردند. با وجود امضای این یادداشت تفاهم، منازعات و اختلافات مرزی بین دو کشور ادامه یافته و عربستان برای تسلیم یمن و پایبندی این کشور به پیمان طائف، چندبار به یمن حمله کرده و بنادر و جزایر مهم این کشور را به اشغال خود درآورد.(3)تهدید و تطمیعِ توأم با زیاده‌خواهی‌ و تجاوزگری‌ آل‌سعود سرانجام منتج به نتیجه شد، به گونه‌ای که دو کشور در سال 2000 معاهده‌ای امضاء کردند که به موجب معاهده مزبور، یمن از ادعای خود برای مالکیت این مناطق صرف‌نظر کرد.( 4)
عسیر، جیزان و نجران روی هم رفته 5/4 میلیون از جمعیت 25 میلیونی عربستان را تشکیل می‌دهند که به ترتیب عسیر با 2میلیون، جیزان با 7/1و نجران با 800 هزار نفر بیشترین جمعیت را در خود جای داده‌اند.(5) قبائل گوناگونی در این مناطق زندگی می‌کنند که ریشه‌ اصلی بیشتر این قبائل در یمن شکل گرفته و در گذر تاریخ بر سایر مناطق گسترده شده است. از مهمترین این قبائل می‌توان از قبیله «همدان» نام برد. این قبیله به «همدان بن مالک بن زید» منسوب است. قبائل «بکیل» و «حاشد» که بخش بزرگی از جمعیت یمن را تشکیل می‌دهند، از قبیله همدان منشعب شده‌اند. قبیله «یام» که 80 درصد جمعیت منطقه نجران را تشکیل می‌دهد، خود از شاخه‌های قبیله همدان است. «الصعیر»، «العوامر» و «المکارمه» دیگر قبائل بزرگی هستند که در جنوب عربستان حضور تاریخی داشته‌اند. بیشتر این قبائل از شیعیان اسماعیلی و زیدی هستند. در نجران نیز قبیله کوچک «الوعله» حضور دارد که از شیعیان دوازده امامی به شمار می‌رود.

 

تنگ کردن فضا برای فعالیت در زمینه‌های مختلف و به رسمیت نشاختن هویت و مذهب شیعیانِ جنوب عربستان، به ایجاد شکاف بین آل‌سعود و ساکنان این مناطق منجر شده است. شکافی که در دوره‌های مختلف و به طرق مختلف خود را نشان داده و امنیت آ‌ل‌سعود را به مخاطره افکنده است.

 

2-نوع رابطه آل‌سعود با ساکنان این مناطق و تهدیدات تاریخی ناظر بر امنیت آل‌سعود
در دهه 50 قرن بیستم میلادی معاهده‌ای بین قبائل یام و عبدالعزیز بن سعود امضاء شد. محورهای اصلی معاهده امضاء شده بر تعهدات سه‌گانه ذیل، توسط عبدالعزیز استوار شده بود:
1-عدم مداخله در مذهب اسماعیلی، عدم ایجاد محدودیت برای پیروان این مذهب، تعامل و برخورد با اسماعیلیان همانند دیگر شهروندان سعودی
2-عدم آزار و اذیت شیعیان اسماعیلی و محدود نکردن مساجد و مراکز آموزشی این مذهب
3-عدم طرد شیعیان از نجران و مهیای تمهیداتی برای اٍبقای اسماعیلیان در این منطقه(6)
با وجود تعهد عبدالعزیز در معاهده اشاره شده، رهبران آل‌سعود همواره نگاه تبعیض‌آمیز نسبت به شیعیان مناطق جنوب داشته‌اند. این تبعیض‌ها در حوزه‌های مختلف مذهبی، سیاسی و اقتصادی برنامه‌ریزی و اعمال شده است. به طوری که شیعیان مناطق جنوب نمی‌توانند در مناصب و مشاغل رسمی و تصمیم‌ساز حضور داشته باشند. آل‌سعود برای پر کردن خلاء منابع انسانی از سایر مناطق و از وهابیت نیرو جذب کرده است. این موضوع ضمن دامن زدن به نارضایتی، موجب شده بیشتر ساکنان برای اشتغال مجبور به ترک مناطق جنوبی شده و در مناطق دیگر عربستان ادغام شوند.
شرایط ترقی و پیشرفت شیعیان جنوب همچون شیعیان الشرقیه با محدودیت‌ها و مشکلات فراوانی مواجه است. به نحوی که شیعیان تنها اداره یک بخش از 35 بخش منطقه نجران را عهده‌دار هستند. در زمینه مذهبی نیز این تبعیض‌های ناروا اعمال شده است. صدور فتوا توسط مفتی‌های وهابی و کافر قلمداد کردن شیعیان، مقدمه سخت‌گیری‌های مذهبی نسبت به شیعیان را فراهم کرده است. دستگیری ائمه جماعات و بستن مساجد، حبس و ممنوعیت ملاقات بزرگان شیعیان و ایجاد مدارس و مراکز وهابی در این مناطق، تنها بخشی از محدودیت‌های مذهبی است که بر ضد شیعیان جنوب اعمال شده است.
تهدیدات فزاینده آل‌سعود علیه شیعیان در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و هویتی باعث شده ساکنان این مناطق در برهه‌های مختلف تاریخی و به طرق مختلف اعتراضات و نارضایتی خود را به دولت مرکزی انتقال دهند. نمونه این اعتراضات که برای مدتی امنیت عربستان را تحت‌الشعاع قرار داد، در سال 2000 و در منطقه نجران به وقوع پیوست.
در سال 1996 دولت مرکزی، «مشعل بن سعود» فرزند چهاردهم عبدالعزیز را به عنوان حاکم منطقه نجران معرفی کرد. با منصوب شدن مشعل بن سعود به عنوان حاکم نجران، سخت‌گیری‌ها نسبت به شیعیان اسماعیلی افزایش یافت. این وضعیت تنش و برخورد بین نمایندگان حکومت و ساکنان نجران را تشدید کرد. نتیجه این تنش‌ها خود را به صورت میدانی در سال 2000 به منصه ظهور گذاشت. در این سال هزاران نفر از شیعیان نجران در اعتراض به بازداشت رهبران اسماعیلی و بستن مساجد شیعیان، تظاهرات گسترده‌ای را تدارک دیدند. در اثنای این تظاهرات، بین نیروهای انقلابی و نیروهای امنیتی درگیری مسلحانه رخ داد. گستره این درگیری‌ها به نجران محدود نشده و در مناطق دیگر نیز، به اشکال مختلف نمود عینی و خارجی پیدا کرد.

 

تنگ کردن فضا برای فعالیت در زمینه‌های مختلف و به رسمیت نشاختن هویت و مذهب شیعیانِ جنوب عربستان، به ایجاد شکاف بین آل‌سعود و ساکنان این مناطق منجر شده است. شکافی که در دوره‌های مختلف و به طرق مختلف خود را نشان داده و امنیت آ‌ل‌سعود را به مخاطره افکنده است.

 

آتش درگیری‌ها نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آل‌سعود را فعال ساخت. به طوری که دستگیری‌های گسترده‌ شیعیان شروع شده و 90 نفر نیز به طور پنهانی در دادگاه‌های ناعادلانه به اعدام و یا حبس‌های طولانی مدت محکوم شدند. اخراج کارکنان شیعی از مراکز دولتی و انتقال آنها به سایر مناطق، پاسخ دیگر آل سعود به این اعتراضات بود. در نتیجه این اعتراضات سخت‌گیری و در مضیقه قرار دادن شیعیان جنوب شدت یافته و نمایندگان و مفتی‌های وهابی در سال‌های 2006 و 2007 در خطبه‌ها و منابر مساجد، لزوم شکنجه و قتل اسماعیلیان را مطرح ‌کردند.(7)
«ملک عبدالله» پادشاه پیشین عربستان سعی کرد مذاکراتی را بین شیعیان جنوب و حکومت و به منظور حل اختلافات برگزار کند. در این مذاکرات عمده شیعیان به دلیل آگاهی از صادق نبودن آل‌سعود در به رسمیت شناختن حقوق و مذهب شیعیان، از شرکت در گفتگوها امتناع کردند. با این وجود تعداد کمی از شیعیان جنوب در این گفتگوها حاضر شدند که فتواهای مفتی‌های وهابی و مخالفت آن‌ها با این امر، گفتگوهای یاد شده را در سال 2006 به بن‌بست کشاند. تنگ کردن فضا برای فعالیت در زمینه‌های مختلف و به رسمیت نشاختن هویت و مذهب شیعیانِ جنوب عربستان، به ایجاد شکاف بین آل‌سعود و ساکنان این مناطق منجر شده است. شکافی که در دوره‌های مختلف و به طرق مختلف خود را نشان داده و امنیت آ‌ل‌سعود را به مخاطره افکنده است.

 

3- تهدید آل‌سعود، نتیجه هم‌جواری جغرافیایی و پیوندهای تاریخی شیعیان عربستان و یمن
یمن و عربستان سعودی یک مرز مشترک به طول 2 هزار کیلومتر دارند. قسمت فراوانی از این نوار مرزی طولانی در مناطق کوهستانی و در جغرافیای صعب‌العبور امتداد یافته است، پیچیدگی جغرافیایی منطقه باعث شده عربستان هیچ‌گاه نتواند از این مرزها به شکل درست محافظت کند. در طول این نوار مرزی، استان «صعده» با نجران و جیزان، و همچنین استان «حجه» با جیزان هم‌جوار شده‌اند. ناتوانی آل‌سعود در محافظت از مرزها و متقابلاً مهارت انصارالله در نبرد کوهستانی، شرایط مطلوب برای پیشروی انصارالله را مهیا ساخته است.

 

تهدید دیگر این پیشروی‌ها احتمال تشکیل اتاق فرماندهی مشترک با مشارکت نیروهای انقلابی و تحول‌خواهِ جنوب، برای انجام عملیات مشترک در اراضی سعودی است.

پیشروی انصارالله در جنوب عربستان از سه محور راهبردی صورت می‌پذیرد. محور اول معبر بین‌المللی«علب» است که از شمال غرب صعده شروع شده و در «ظهران العسیر»تداوم یافته است. محور دومی که پیشروی انصارالله را تسهیل نموده، کوه‌ راهبردی «الدود» است، که در مرز جیزان و در شهر «الخوبه» این منطقه قرار گرفته است . این کوه‌ دروازه ورود انصارالله و کمیته‌های انقلابی به منطقه جیزان محسوب می‌شوند.(8) محور سوم، کوه‌ها و مناطق مرتفع«مخروق» است که بخشی از مرزهای صعده با نجران به وسیله این کوه‌ها مشخص شده و منطقه راهبردی مُشرف بر نجران محسوب می‌شود.
مرزهای مشترک دو کشور درست در جغرافیای شمال یمن امتداد یافته است. جغرافیایی که پایگاه و کانون اصلی تجمع و قدرت انصارالله به شمار می‌رود. این موضوع یکی از نقاط قوت انصارالله و کمیته‌های انقلابی برای واکنش متقابل به تجاوزات عربستان است که امنیت آل‌سعود را با چالش مواجه ساخته است.
موضوع دیگری که جایگاه برتر انصارالله در جنوب عربستان را تثبیت می‌کند، تجانس تاریخی و مذهبی شیعیان جنوب عربستان با شیعیان یمن است. جنوب عربستان منطقه‌ای است که جمعیت قابل توجهی از ساکنان آن را شیعیان زیدی و اسماعیلی تشکیل می‌دهند. آن‌ها امتداد جمعیتی شیعیان زیدی و اسماعیلی یمن در جنوب عربستان هستند.(9) پیوند تاریخی شیعیان دو کشور با توجه پیشروی‌های انصارالله می‌تواند برای آل‌سعود تهدیدزا و هزینه‌زا باشد.
مصداق تهدید ناشی شده از پیوند تاریخی را می‌توان در تظاهرات گسترده‌ای مشاهده کرد که ساکنان نجران در محکومیت تجاوز آل‌سعود به یمن، برگزار کردند. در جریان این اعتراضات، مردم نجران ضمن سر دادن شعارهایی علیه رژیم آل‌سعود، به سمت پادگان‌های نظامی منطقه حرکت کردند. ترس نیروهای امنیتی از هجوم شیعیان به پادگان‌ها، تمهیدات برخورد سخت و تیراندازی به سوی مردم را مهیا ساخت.
پیشروی انصارالله با عنایت به پیوند تاریخی، تهدید دیگری برای آل‌سعود ایجاد کرده است، که می‌توان این تهدید را در امکان افزایش فعالیت‌های انقلابی شیعیان جنوب عربستان معنا کرد. حرکت انصارالله در مناطق جنوبی و خلاء امنیتی ایجاد شده در این مناطق، می‌تواند این فرصت را در اختیار شیعیان قرار دهد تا از رهگذر فضای ایجاد شده بر تحرک و فعالیت خود بیفزایند. مطالبه تاریخی ساکنان این مناطق برای استقلال از عربستان، موضوعی است که می‌تواند در فرصت پیش آمده مطرح شده و بر آن پافشاری گردد.

 

پیشروی انصارالله و ترس آل‌سعود از شکل‌گیری کمربند شیعی از جنوب عربستان تا شمال یمن شرایطی فراهم آورده تا عربستان پیشروی انصارالله را بهانه قرار داده و در راستای سیاست پاکسازی قومی، شیعیان جنوب را به مهاجرت و کوچ اجباری وادار کند.

 
تهدید دیگر این پیشروی آشکار ساختن ضعف ارتش عربستان است، ناتوانی و ضعف ارتش عربستان در مواجهه با نیروهای یمن، اعتبار و پرستیژ ارتش این کشور را زیر سوال برده و این موضوع می‌تواند شیعیان جنوب را تشجیع کرده و آن‌ها را به سمت سازماندهی و تشکیل شبکه‌های مختلف انقلابی هدایت نماید.
پیوستن ساکنان مناطق جنوب به انصارالله و کمیته‌های انقلابی یمن، تهدید دیگری است که از این پیشروی‌ها می‌تواند متوجه امنیت آل‌سعود ‌شود. تحقق این امر می‌تواند به عنوان کاتالیزوری روند پیشروی و دستاوردهای میدانی انصارالله را تسهیل و افزایش داده و در نقطه مقابل امنیت اقتصادی، سیاسی و نظامی آل‌سعود را تحت تاثیر قرار دهد.
در شهر الخوبه جیزان چاه‌های نفت وجود دارد، که از این چاه‌ها روزانه نفت فراوانی استخراج می‌شود. همسویی شیعیان این مناطق با انصارالله می‌تواند خط تولید و صادرات نفت را مختل کرده و اقتصاد عربستان را متحمل زیان نماید.

 


اگر چنانچه تحرک انقلابی و سیاسی در این مناطق شکل بگیرد، می‌تواند به دلیل هم‌مرزی عسیر با ناحیه حجاز و همچنین هم‌مرزی نجران با ریاض، امنیت پایتخت مذهبی و پایتخت سیاسی عربستان را با چالش مواجه سازد.

از سویی پایگاه هوایی «خالد فیصل» نیز در عسیر و در 100 کیلومتری مرزهای یمن قرار دارد، که پیشروی انصارالله و همراهی شیعیان جنوب می‌تواند امنیت این پایگاه نظامی را به خطر بیاندازد. انصارالله از آغاز درگیری‌ها، به کرات این پایگاه را مورد هدف موشک‌های خود قرار داده است.
تهدید دیگر این پیشروی‌ها احتمال تشکیل اتاق فرماندهی مشترک با مشارکت نیروهای انقلابی و تحول‌خواهِ جنوب، برای انجام عملیات مشترک در اراضی سعودی است.
بحث دیگر امکان ارائه اطلاعات میدانی به انصارالله توسط شیعیان جنوب است. این موضوع هم پیشروی انصارالله را سرعت بیشتری بخشیده و هم ابتکار عمل را از کنترل آل‌سعود خارج می‌سازد.

 

4-اهداف ‌آل‌سعود از کوچ دادن اجباری ساکنان مناطق جنوب عربستان
دولت‌هایی که اقلیت‌های قومی و مذهبی را در خود جای داده‌اند همواره با تهدیدهای مختلفی مواجه‌اند. این اقلیت‌ها می‌توانند خطوط گسست و شکاف اجتماعی در جامعه ایجاد کرده و کشور را به بخش‌ها، طیف‌ها و گروه‌بندی‌های متعدد تقسیم کنند. کسب خودآگاهی، سازمان‌یابی و تشکل، مکانیسم‌هایی است که این اقلیت‌ها را به سمت گریز از مرکز هدایت می‌کند.(10) سرمایه‌گذاری خارجی روی این اقلیت‌ها موضوع دیگری است که امنیت کشور دارنده اقلیت را تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد.
دولت‌ها برای مهار و خنثی‌سازی تهدید‌های ناشی از اقلیت‌ها، رویکردها و روش‌های مختلفی را در پیش می‌گیرند. برپایی دموکراسی انجمی، فدرالیسم، تسهیم قدرت و الگوی همگرایی و خودمختاری فرهنگی و سیاسی بخشی از رویکردهای ایجابی در مواجهه با اقلیت‌ها است که اجرایی کردن این رویکرد‌ها از اقلیت‌ها تهدیدزدایی کرده و به مرور آنها را در چارچوب مرزها و ارزش‌های مشترک و واحد تعریف می‌کند.

نقطه مقابل رویکردهای ذکر شده، اتخاذ روش‌های سلبی نسبت به اقلیت‌ها است. «پاکسازی قومی» معمولاً پرکاربردترین رویکردی است که بیشتر دولت‌های مستبد و تمامیت‌خواه در مواجهه با اقلیت‌ها اتخاذ می‌کنند. پاکسازی قومی تلاشی سازمان‌ یافته است که برای یکدست‌سازی قومی و مذهبی یک منطقه انجام می‌گیرد.(11) باقی گذاشتن منطقه مزبور در محرومیت، استعمار داخلی از طریق توزیع ناعادلانه منابع و امتیازات، نگاه تحقیرآمیز و شهروند درجه دوم به حساب آوردن، تغییر بافت جمعیتی و واداشتن به مهاجرت و یا کوچ دادن اجباری اقلیت‌ها، بخشی از ابزارها و تاکتیک‌هایی است که در راهبرد پاکسازی قومی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
با این توضیحات آل‌سعود به عنوان دولتی تمامیت‌خواه همواره تلاش کرده است تا بخشی از سیاست‌های پاکسازی قومی را نسبت به اقلیت‌های داخلی خود اجرایی کند. صادر نکردن کارت شناسایی برای بخش عظیمی از شیعیان جنوب، نگاه داشتن آنها در محرومیت اقتصادی و اجتماعی، ممانعت از ترقی و پیشرفت شیعیان، دست‌گیری رهبران و تخریب مساجد و مراکز مقدس شیعیان و در نهایت کوچ دادن اجباری ساکنان این مناطق تنها بخشی از سیاست‌های پاکسازی قومی است که آل‌سعود در طول تاریخ اعمال کرده است. پیشروی انصارالله و ترس آل‌سعود از فعال شدن کمربند شیعی از جنوب عربستان تا شمال یمن شرایطی فراهم آورده تا عربستان پیشروی انصارالله را بهانه قرار داده و در راستای سیاست پاکسازی قومی، شیعیان جنوب را به مهاجرت و کوچ اجباری وادار کند.
خنثی‌سازی تهدیدات اشاره شده در بند سوم این یادداشت هدف دیگری است که عربستان از کوچاندن شیعیان جنوب دنبال می‌کند. به عبارتی پیشروی انصارالله در مناطق جنوب تهدید‌های امنیتی فراوانی را پیش روی آل‌سعود قرار می‌دهد. رهبران عربستان ضمن درک این موضوع تلاش می‌کنند تهدید در شُرف شکل گرفتن را خنثی نمایند. آل‌سعود خنثی‌سازی تهدید اخیرالذکر را با متلاشی کردن بستر شکل‌گیری تهدید دنبال می‌کند.
هدف دیگر آل‌سعود که به نوعی در راستای همان تهدیدزدایی صورت می‌پذیرد. تلاش برای ایجاد منطقه حائل بین شمال یمن و جنوب عربستان در مناطق مرزی است. تخلیه این مناطق ضمن اینکه تهدیدهای ناشی از هم‌پوشانی و همکاری عملیاتی و سیاسی شیعیان دو کشور را خنثی می‌کند، این امکان را در اختیار آ‌ل‌سعود قرار می‌دهد که در نبرد مرزی قدرت و توان مانور بیشتری داشته باشد.

 

جمع‌بندی
پیشروی انصارالله در مناطق جنوب و بمباران پایگاه‌های نظامی، تهدید‌ات مختلفی را برای آل‌سعود ایجاد کرده است. تشکیل اتاق فرماندهی مشترک بین شیعیان جنوب و انصارالله برای انجام عملیات مشترک در اراضی سعودی، حرکت شیعیان جنوب به سمت تشکل‌یابی انقلابی، همسویی و همراهی شیعیان جنوب با انصارالله، بخشی از تهدیدات ایجاد شده است. آل‌سعود در واکنش به این تهدیدات به کوچ دادن اجباری ساکنان مناطق روی آورده است. اهداف رهبران عربستان از این کوچاندن را می‌توان در راهبرد پاکسازی قومی، خنثی‌سازی تهدیدات و ایجاد منطقه حائل خلاصه کرد.

 

——————————

1-« قريتي “الخل” و”قمر” التابعة لمدينة جيزان تلتحق بالربوعة في “عسير” ومدينة “نجران” لازالت بانتظار توجيه السيد القائد، وب‌‌سایت«21سبتمبر»،26 مرداد 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.21sept.com/?p=20131
2-برای مطالعه بیشتر ر.ک: «انصارالله جنبشی هوشمند و پیشرو»، منتشر در اندیشکده راهبردی تبیین، خرداد 94، بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5/
3-اصغر جعفری ولدانی، ژئوپلتیک جدید دریای سرخ و خلیج فارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1387،ص 88
4- اصغرجعفری ولدانی، چالش‌ها و منازعات در خاورمیانه، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1388،ص 207
5-در مورد جمعیت عربستان آمارهای ضد و نقیض فراوانی وجود دارد. اما آمارهایی که جمعیت 30 میلیونی برای عربستان در نظر می‌گیرند نوعی از اغراق را در خود مستتر خود دارند، هدف سیاسی در پس این اغراق نهفته است. عربستان با آمارهای اغراق‌آمیز تلاش می‌کند خود را پر جمعیت‌ترین کشور شبه‌جزیره نشان دهد. این در حالی است که یمن با 27 میلیون، پر جمعیت‌ترین کشور شبه‌جزیره است
6-« قضية نجران»، وب‌سایت «دیوان العرب»، 11 خرداد 83، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.diwanalarab.com/spip.php?page=article&id_article=365
7-«الاٍسماعیلیون فی نجران»، 1 مهر 87، بازیابی در پیوند زیر
https://www.hrw.org/ar/report/2008/09/22/223144
8-«جبل الدود: بوابة التوسّع في جيزان»، وب‌سایت «یمانیون»، 10 بهمن 94، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.yamanyoon.com/?p=26146
9-برای مطالعه بیشتر ر.ک: « میزگرد تخصصی بررسی تحولات اخیر یمن»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، فروردین 94، بازیابی در پیوند:
http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5
10-علی کریمی، درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی تنوع قومی. مسائل و نظریه‌ها، تهران، سمت، 1390، ص 74
11-سینشا مالشویچ، جامعه‌شناسی قومیت، ترجمه پرویز دلیرپور، تهران، آمه-سبزان، 1389، ص 17

ارسال دیدگاه