افغانستان پس از پنج سال بار دیگر شاهد حملاتی به مراسم عزاداری شیعیان در ایام ماه محرم بود. چند مهاجم در شب عاشورا به تجمع عزاداران شیعی در «کارته سخی» هجوم برده که منجر به کشته و زخمی شدن ۷۰ تن گردید. در بلخ، هم انفجار یک بمب کنترل از راه دور در مسیر تردد شیعان عزادار، ۴۲ کشته و زخمی بر جای گذاشت. رسانههای نزدیک به گروه داعش مسئولیت حمله به شیعیان در کارته سخی را به عهده گرفت و همچنین تصاویری از فرد مهاجم را که در این عملیات دست داشت، منتشر کرد اما تاکنون گروهی مسئولیت حمله به شیعیان در بلخ را به عهده نگرفته است.
از زمان پیدایش داعش در افغانستان، این دومین حمله به تجمع شیعیان افغانستان است. نخستین حمله به تظاهرات کنندگان جنبش روشنایی در شهر کابل بود که ۸۰ کشته بر جای گذاشت. داعش پس از حمله اول خود، طی بیانیهای از تشدید حملات به شیعیان افغانستان خبر داد. این تهدیدات و حملات داعش تا چه حد جدی است؟ آیا با توجه به مبارزه جدی که در افغانستان با داعش صورت میگیرد، این حملات تکرار خواهد شد؟
داعش افغانستان در ابتدای پیدایش با شتاب زیادی در ولایتهای مختلف به جذب نیرو، لانهگزینی و حتی تحرکات نظامی دست زد. هر چند خبرهای منتشر شده از گستردگی بسیار وسیع داعش در سالهای ۹۳ و ۹۴ حکایت داشت اما منابع قابل استناد فقط از حضور داعش در ۱۲ ولایت افغانستان طی ۳ سال اخیر گزارش دادهاند که در برخی از این ولایتها، داعش دست به اقدامات مسلحانه زده و در برخی دیگر فقط رویت شده است.
داعش در پی تشکیل گروهی منسجم و قدرتمند و کسب جغرافیا در افغانستان بود و دلایل مختلفی برای این طرح وجود داشت. این گروه به منظور ایجاد انگیزه بین شبهنظامیان جنوب آسیا و آسیای مرکزی و جذب آنان برای جنگ در شامات، قصد داشت تا در این منطقه تحرکات و تبلیغاتی داشته باشد و با همین هدف ولایت خراسان را به عنوان یکی از توابع جغرافیای خود تأسیس کرد. شبهنظامیان این حوزه جغرافیایی انگیزه زیادی برای آزادسازی سازی کشورهای خود دارند و یکی از علل جدایی حرکت اسلامی ازبکستان از طالبان که انگیزه فرا افغانستانی ندارند و پیوستن آن به داعش همین عامل بود. عامل دیگری که سبب شدد تا داعش در افغانستان شکل گیرد، سرخوردگی فرماندهان و برخی گروههای شبهنظامی مستقر در افغانستان و به ویژه پاکستان از طالبان افغان و پاکستانی بود. در کنار این عوامل، انگیزه پاکستان برای ناامن سازی بیشتر افغانستان را هم باید افزود که با در اختیار دادن راه تدارکاتی سبب شکلگیری این جریان جدید شد.
در سالهای ۹۴ و ۹۵ که افغانستان در گیر و دار جنجالهای انتخاباتی و خلاء قدرت سیاسی بود، داعش توانست به سرعت در این کشور رشد یابد. اما با تشکیل دولت وحدت ملی و به صدا در آمدن زنگ خطر، چهار نیروی ضد داعش در افغانستان سبب شدند که این جریان از تب و تاب اولیه بیفتد. نیروهای امنیتی افغانستان، طالبان، نیروهای خارجی و مقاومت مردمی سبب شدند تا گسترده جغرافیایی و فعالیت این گروه از ۱۲ ولایت به شرق افغانستان، عمدتا ولایتهای ننگرهار و کنر محصور گردد. (هر چند که کم و بیش گروههایی تحت نام داعش و تحت پرچم این گروه در برخی از نقاط افغانستان مانند غزنی، غور، بدخشان و اخیرا جوزجان عرض اندام میکنند).
درباره تعداد نیروهای داعش تا قبل از آغاز عملیاتهای مشترک دولت افغانستان و نیروهای خارجی به ننگرهار، منابع مختلف آماری بین هزار تا ۳ هزار را گزارش میکردند. اما بر اساس اظهارات حنیف اتمر مشاور امنیت ملی رئیس جمهور افغانستان و برخی منابع آمریکایی، در حال حاضر تعداد آنان به چند صد تن کاهش یافته است، تعداد زیادی از آنان کشته و یا هم متواری شدهاند. بدین ترتیب داعش در این اجرای این طرح خود موفقیتی کسب نکرد.
بررسی رفتار هسته اصلی داعش در رقه نشان میدهد که این گروه برای دستیابی به راهبردهای نظامی خود به ۳ شیوه متوسل میشود؛ استراتژی تشکیل دولت که در عراق و سوریه برای آن مبارزه میکند، تربیت و سازماندهی گروههای چریکیِ دور از مناطق تحت کنترل و سرانجام در سرزمینهای دور، افراد و اشخاصی را بهنام «گرگهای تنها» آموزش میدهد.
از آنجا که طرح سازماندهی گروههای چریکی داعش در افغانستان به فرجامی نینجامید و از سویی دست کشیدن از ولایت خراسان به منزله شکست بزرگی برای این گروه تلقی میشود، به طرح سوم یا همان «گرگهای تنها» روی آورده است. حملات موسوم به «گرگهای تنها» توسط افرادی انجام میشود که به شکل انفرادی دست به حمله میزنند بدون اینکه ارتباط مشخصی با یک گروه منسجم داشته باشند.عامل یا عاملان این حملات میتواند شامل گروههای کوچک دو یا حداکثر سه نفره باشند.
این نیروها تحت تاثیر دستگاههای تبلیغاتی داعش قرار گرفته و جذب این گروه میشوند. اینترنت و شبکههای اجتماعی این ارتباط را سهل و ساده ساختهاند و فرصتهای بی شماری را برای گرگهای تنها به منظور یادگیری تاکتیکها و اهداف تروریستی فراهم ساخته است. علاوه بر آن، بر اساس گزارش برخی خبرنگاران محلی، مبلغان داعش در افغانستان از طریق ارتباط رو در رو نیز در جذب گرگهای تنها وارد عمل شدهاند.
نگاهی دقیقتر به دو حمله اخیر داعش به شیعیان افغانستان در شهر کابل نشان میدهد که هر دو حمله تبعیت از مدل «گرگهای تنها» دارد. به ویژه عملیات دوم در شب عاشورا که داعش به دلیل کمبود اطلاعات درباره عاملان حمله، موفق به انتشار اخبار زیادی درباره این حمله نگردید.
پیشبینی میشود که داعش خراسان برای جبران شکستهای سنگین خود در افغانستان و همچنین جلب توجه و تقویت روحیه نیروهای خود، علاوه بر تهاجمات گروهی و تلاش برای حفظ جغرافیا در شرق افغانستان، مدل «گرگهای تنها» را بیش از پیش دنبال کند که تجمعات شیعیان افغانستان یکی از اهداف خبرساز هستند.
ورود داعش به افغانستان بدون همکاری کشورهای منطقه و فرامنطقه ممکن نیست. این گروه تروریستی اکنون مجری طرح خطرناکی است که حکایت از رقابتهای کلان و استراتژیک دارد. رقابتهایی که خاورمیانه را به آتش کشید.
***
• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران بازنشر یافته و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
• منبع: رصد