عنوان: درباره عربستان سعودی (مردم، گذشته، دین، خطوط گسست و آینده)
نویسنده: کارن الیوت هاوس
ترجمه: مرتضی رجایی خراسان- فاطمه مهسا کارآموزیان
ناشر: مترجم
سال چاپ: 1394
***
1-معرفی نویسنده
خانم کارن الیوت هاوس (Karen Elliott House) روزنامهنگار و سردبیر سابق والاستریت ژورنال و عضو ارشد اندیشکده علوم و امور بینالملل بلفر است. خانم الیوت هاوس متولد سال 1947 آمریکاست که تجربه نشستن بر کرسی استادی دانشگاه هاروارد را نیز در کارنامه دارد. الیوت هاوس کتابی با عنوان «درباره عربستان سعودی» نوشته است. مؤلف این کتاب پژوهشگری است که به مدت 35 سال بهطور مکرر به عربستان سعودی سفر کرده و خود نیز در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است. کارن هاوس، در سال 2012 جایزه «پولیتزر» را برای تألیف این کتاب از آن خود کرد. این جایزه معتبرترین جایزه آمریکا در عرصه روزنامهنگاری است. این کتاب ثمره پنج سال غور و غواصی نویسنده در اعماق آبهای راکد این دریاست.
پژوهشگر یک زن است و موضوع پژوهش، جامعهای بشدت مردسالار. شاید در نگاه نخست، تحقق چنین تحقیقی ناممکن بنماید، اما برعکس، زن بودن نویسنده، برگه عبوری است برای ورود به اندرونیِ خانهها و خیمهها و همنشینی و همسخنی با محرومترین لایه اجتماعی این جامعه. جامعهای که طی سدهها و اعصار بر پایه استیلای قبایل، شیوخ و شریعت شکل گرفته است. میتوان گفت: توانِ ابتکار، نوآوری، نقد، خطرپذیری و اعتماد به نفس در این جامعه هنوز ناچیز است.
کتاب «درباره عربستان»، بازتاب گستردهای در میان پژوهشگران، سیاستمداران و کارشناسان مسائل غرب آسیا داشته است. «برژینسکی» ژئواستراتژیست و سیاستمدار لهستانی- آمریکایی درباره این کتاب نوشت: «کتابی است که باید رهبران آینده سعودی آن را بهدقت بخوانند. این کتاب، تضادهای اجتماعی عربستان و شکنندگی ساختار اجتماعی و سیاسی آن را صریح و منصفانه بررسی میکند. کتابی است واقعاً مهم و بجا که میبایست نوشته میشد» کتاب در 15 فصل نوشته شده است که ما در این مجال مختصر تنها به فصلهای مهم کتاب اشاره خواهیم کرد.
1-مهارتهای آلسعود برای بقا
نویسنده این فصل را با یک سؤال کلیدی و مهم آغاز میکند و سؤالی که پاسخ به آن، دلیل بقای آلسعود پس از 85 سال حکومت را مشخص میسازد. سؤال با این ادبیات طرح شده است «چگونه خانواده سلطنتی آلسعود که در حال حاضر متشکل از 7 هزار شاهزاده است توانسته قدرت مطلق را در طوفان تغییرات از جانب جهان خارج و فشارهای جوشان از سوی جامعه جوان، حفظ کند؟» نویسنده در مقام پاسخ به این سؤال از مهارت خانواده سلطنتی در به کارگیری راهبردهای ابداعی پدر مؤسس پرده برمیدارد.راهبردهایی که از زمان صحرانشینی تا عصر مدرن متضمن بقای آلسعود بوده است.
1-1. تفرقه بینداز و حکومت کن: الگوی مذکور در آغاز توسط «عبدالعزیز بن سعود» مؤسس دولت سوم آلسعود در شبهجزیره بنا نهاده شد. این الگو و راهبرد بر نقاط افتراق و انشقاق قبائل و مذاهب قوام مییابد. به این معنا که جامعه عربستان چه از منظر قومی و چه از منظر مذهبی جامعه متکثر و با ملل و نحلهای فراوان است. لذا رهبران آلسعود با وقوف به این موضوع سعی کردهاند رقابتی تمام نشدنی بهویژه بین قبائل ایجاد کنند. این موضوع ضمن مشغول کردن قبائل به یکدیگر، از اتحاد قبائل برای انتقاد از خاندان آلسعود ممانعت به عمل میآورد.
2-1. پول: راهبرد دوم آلسعود برای بقا بهرهگیری و استفاده هوشمندانه از پول است. این مهارت در طول حکومت آلسعود بر شبهجزیره وجود داشته است. توزیع پول، چه سکههای طلای محدود موجود در صندوقچههای کوچک و قابل حمل مؤسس سلسله و چه میلیاردها دلار درآمد نفت، همواره بخشی از راهبرد آلسعود برای بقا بودهاند. این سکهها و پولهای ناشی از فروش نفت برای خریدن وفاداری و فرمانبرداری مردم مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. مصداق به کارگیری این ابزار را میتوان در تحولات سال 2011 غرب آسیا مشاهده کرد. هراس از گسترش موج سال 2011 غرب آسیا در عربستان رهبران آلسعود را به این سمت هدایت کرد که با توزیع پول میان قبائل، خطر ناشی از تحولات و پس از آن را بهسلامت سپری کنند.
3-1. دین: عامل سوم در تضمین بقای آلسعود نقش فراگیر سوءاستفاده از دین است که بهصورت غیرقابل تفکیکی توصیه به تسلیم در برابر خدا و آلسعود میکند. اگر مهارتهای سیاسی بسیار دقیق و ثروت نفتی را عناصر اصلی بقای آلسعود بدانیم. باید وهابیت را دستورالعمل آن قلمداد کنیم. وهابیت در یک معامله قدرت و ثروت با خاندان آلسعود به پیروانش دستور میدهد برای رستگاری، مطیع و فرمانبردار حاکمان خود باشند.(1)
4-1. رخوت: عامل چهارمی که بقای آلسعود را تضمین کرده و جنبه اجتماعی دارد، نخوت موجود در جامعه سعودی است. نخوتی که پرسشگری و پرخاشگری را منع کرده و انفعال و فرمانبری را تجویز میکند. جامعه سعودی بهشدت منفعل است. سعودیها از زمان تولد حس اطاعت از حاکم به همراه مطیع بودن به آنها القاء میشود. بهطوری که بسیار نادرند افرادی که از سنتهای اجتماعی موجود گام را فراتر بگذارند.
2-زنان و خطوط گسست
نویسنده در فصل دیگری به موضوع زنان در عربستان میپردازد. خانم کارن الیوت هاوس معتقد است در میان اختلافاتی که در جامعه سعودی وجود دارد، هیچکدام بهاندازه وضعیت، نقش و آینده زنان مورد جدال و چالشبرانگیز نیست. این جدال جنگی است بین مدرنگراها و محافظهکاران بر سر آنکه مردم عربستان در چه فضایی زندگی کنند و زنان چه نقشی در جامعه سعودی داشته باشند. در عربستان سعودی زنان نارضایتی خود از وضع موجود را به طرق مختلف نشان دادهاند. زنان چندین بار مقابل وزارت کشور تجمع کرده و به نشانه اعتراض به ممنوع بودن رانندگی زنان، خودروهای خود را به خیابانها آوردهاند. این نافرمانیهای هر چند اندک مدنی، علائم قابل توجهی از تغییر در جامعهای است که هیچگونه اعتراضی را برنمیتابد. سه موضوع و مسئله به خودآگاهی زنان دامن زده و آنان را تشجیع کرده تا بر حقوق خود پافشاری نمایند.
1-2. آموزش بهتر: تا قبل از دهه 70 میلادی زنان حق حضور در مدارس را نداشتند.از این دهه زنان به آموزش در دوره راهنمایی و دبیرستان دسترسی پیدا کردند. با بالا رفتن سطح تحصیل زنان (در حال حاضر 60 درصد فارغالتحصیلان دانشگاه از زنان هستند) آنها تلاش میکنند تا سهم بیشتری در ازدواج و زندگی را به خود اختصاص دهند. آنها میخواهند ایفای نقش اجتماعی داشته و در مناصب و مشاغل مختلف حضور داشته باشند. امروزه تنها 5 درصد از زنان عربستان شاغل هستند، اما با این وجود اعتراضات آنها نتایجی نیز در پی داشته است. برای نخستینبار آنها میتوانند کارت شناسایی عکسدار داشته باشند و شخصیتی مستقل از قیم مذکر خود بیابند. از 150 نماینده مجلس عربستان 30 کرسی به زنان اختصاص یافته است.(2)
2-2. سفرهای خارجی: زنان بهواسطه مبارزات خود توانستند بورسهای تحصیلی خارج از کشور کسب کنند. این موضوع زنان را برای مدتی از وضعیت محدود بسته عربستان خارج ساخته و آنها را در دنیایی آزاد و فارغ از محدودیتها و قیود قرار میدهد. زندگی در محیطی آزادتر سبک زندگی و نوع نگاه زنان به محیط اطرافشان را تغییر میدهد. این وضعیت مستولی شده بر زنان، در هنگام بازگشت نیز آنان را به سمت ایجاد جامعهای فراختر و با فرصتهای بیشتر سوق میدهد. جمعیت کوچک اما رو به رشدی از زنان جوان هستند که میخواهند بهعنوان برنامهنویس کامپیوتر، طراح داخلی، فیلمساز و حتی مهندس در شرکت آرامکو کار کنند.(3)
3-2. اینترنت و شبکههای اجتماعی: یکی از ابزارهایی که زنان را به تلاش برای ایفای نقش و مسئولیت بیشتر در جامعه سوق داده استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی است. زنان عربستان از طریق ابزارهای یاد شده با دنیای خارج ارتباط برقرار کرده و محدودیتهای خود را با آزادیهای زنان دیگر جوامع مقایسه میکنند. این تفاوتها زنان را وامیدارد تا برای شکستن و گسستن این حصارها که فعالیت سالم اجتماعی آنها را محدود کرده تلاش کنند؛ بنابراین یکی از چالشهای پیش روی آلسعود در سالهای آینده نوع مواجهه با مطالبات زنان است. مطالبات زنان برای فعالیت بیشتر با مخالفت نهاد وهابیت مواجه است. مفتیها طی فتواهای مختلف حضور زنان در اجتماع را ممنوع دانسته و حکومت را به برخورد قاطع دستور دادهاند. از طرفی زنان نیز طی سالهای گذشته بر فشار خود برای کسب آزادیهای بیشتر افزودهاند. ایجاد تعادل و موازنه بین مطالبات زنان و نگرانیهای وهابیت از چالشهای آینده رهبران آلسعود محسوب میشود.
3-جوانها و بیقراری
این فصل از کتاب نویسنده، جوانها و اضطرابات و تنشهای اجتماعی و فردی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. به نظر نویسنده جوانان سعودی چه آزاداندیش باشند، چه سنتی و چه بنیادگرا همگی 3 ویژگی مشترک دارند. اکثراً منزوی هستند، فاقد تحصیلات کافیاند و بیکارند. از طرفی فساد گسترده و سبک زندگی متفاوت شاهزادگان سعودی در مقابل فقر و بیکاری جوانان، آنها را سرکش و ساختارشکن میکند.
نزاع میان سنت و مدرنیته ویژگی دیگر جوانان سعودی است که بحرانهای مختلف روحی و اجتماعی را موجب میشود. جوانان که کاملاً با اینترنت آشنا هستند از سبک زندگی جوانان غربی آگاه میشوند. این آگاهی و تمنا برای تقلید از آنها به سد استبداد سیاسی و مذهبی برخورد میکند و این موضوع سرگشتگی و سرگیجگی اجتماعی به بار میآورد. در عربستان سینماها، مراکز خرید برای مردان جوان و کنسرتها ممنوع و قدغن هستند. نتیجه اجتماعی چنین وضعیتی خمودگی و عصیانگری اجتماعی نسل جوان است.
اعتراض جوانان به اشکال مختلف بروز و ظهور میکند. در پیش گرفتن سبک زندگی غربی مهمترین جلوه این اعتراضات است. یکی از جوانان سعودی در اعتراض به وضع موجود اظهار میدارد: «ما مصرف کننده شدهایم. همهچیز برای فروش است. حتی میتوان با پول فتوا خرید. شیخها به تلویزیون میروند تا مردم را نصیحت کنند؛ اما تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد قراردادشان است»(4)
4-قانونشکنان
در این فصل موضوع و برخاستن تروریسم از بستر اجتماعی چنین جامعهی پر نخوت و پر رخوتی مورد بررسی قرار میگیرد. بیکاری مردان، جوانان عصبی، فقرای فراموش شده، آموزش و پرورش ناکافی و در نهایت اقتصاد غیرمولد بستر مناسب برای رشد و شکلگیری تفکر تروریستی است. تروریستهایی که زمانی در افغانستان مورد لطف و حمایت آلسعود بودند و از آنها بهعنوان هموطنان «جهادگر» نام برده میشد. اکنون به قانونشکنانی تبدیل شدهاند که امنیت آلسعود را به خطر میاندازند.
جوانان سعودی که به استخدام گروههای تروریستی در میآیند در واقع در حال شورش به جامعه سخت و سرکوبگر خودشان هستند. آنها برای فرار از زندگی خسته کننده به سمت تروریست سوق داده میشوند. سرنوشت گریزناپذیر مردان جوان سعودی که راه «جهاد» را برای فرار از زندگی کسالتبار انتخاب کرده و به دنبال یافتن هدفی در زندگی به راه افتاده بودند جذب شدن به گروههای تروریستی بود. آنها در جامعهای پرورش یافتهاند که در آن فکر کردن را نیاموختهاند. بهطور مثال یکی از مفتیهای سعودی با استدلال و استنتاج نادرست چنین تفکری را نسبت به دموکراسی القاء میکنند.«دموکراسی دین جدیدی است. در اسلام قانون از طرف خداست. در دموکراسی این ظرفیت به مردم داده شده است. این دین جدیدی است که مردم آن را ساختهاند که در آن حقوق و اختیارات خدا به مردم داده شده است»(5)
حضور آمریکا در عربستان موضوع دیگری است که خشم جوانان سعودی را برانگیخته است. حضور کافران در جوامع اسلامی که بهوسیله رهبران آلسعود تمهیدات آن مهیا شده است، موجب رنجش جوانان سعودی شده، رنجشی که خود را در فعالیتها و اقدامات تروریستی نشان میدهد.
5-سناریوهای آینده سعودی
در این فصل نویسنده و با لحاظ کردن وضعیتی که توصیف آن در بخشهای قبل گذشت، 3 سناریو را برای آلسعود محتمل میداند.
1-5. تداوم وضعیت موجود: این گزینه به معنی ادامه و تحکیم رکود در عرصه اقتصادی و اجتماعی و استبداد در عرصه سیاسی است. پیامد تداوم چنین روندی خطر انفجار و گسست اجتماعی را به دنبال دارد. گسستی که امنیت آلسعود را با چالش مواجه خواهد ساخت.
2-5. انجام اصلاحات: گزینه دوم باز کردن فضای جامعه و اقتصاد برای از بین بردن رکود و آغاز روند احیاء است. در این گزینه حکومت باید کارآمدی و پاسخگویی خود را افزایش داده و خدمات عمومی بیشتری به مردم ارائه دهد. کاهش فساد و حاکمیت قانون و استفاده بهینه و شفاف از ثروت ملی از بایدهای قدم زدن در مسیر اصلاحات است.
3-5. بازگشت به دوران سختگیریها: سناریو سومی که برای پاسخ به وضع موجود پیش روی آلسعود قرار دارد، بازگشت به شرایط سرکوب و سختگیری مذهبی دهه 80 میلادی است. دورهای دو اتفاق سیاسی مهیب، نوع برخورد حکومت با مخالفان و معترضان را بهشدت رادیکالیزه کرد. یکی از این اتفاقها تسخیر مسجدالحرام توسط وهابی افراطی «جهیمان العتیبی» و دیگری تظاهرات گسترده شیعیان عربستان در سال 1979 بود. این دو باعث شد حکومت عرصه را برای مفتیهای وهابی باز کرده و با فتواهای آنها دستگیری و قلع و قمع گسترده مخالفان انجام شود.
جمعبندی
وضعیت شاهزادگان، نمره مردود در ایجاد اشتغال، برنامهها، نخوت و فقر، جانشینی و اخراجیها، موضوعات فصول بعدی کتاب را تشکیل میدهد. نویسنده ضمن برشمردن کژتابیها و چالشهای پیش روی آلسعود برای ادامه حکومت، راهکارهایی را برای نجات از وضعیت موجود پیشنهاد میکند. راهکارهایی که مسیر تمامی آنها به لزوم اصلاحات منتهی میشود. تشکیل مجلسی که بخشی از آن منتخب جامعه سعودی باشد یکی از این راهکارها است. برگزیدن نخستوزیر و هیئت وزرایی که برحسب شایستگی انتخاب شده باشند راهکار دیگر پیشنهادی برای برونرفت از وضعیت موجود است. شتاب در اصلاحات اقتصادی و به کار گماشتن جوانان در مناصب حکومتی و جابجایی نخبگان راهکارهای دیگری است که نویسنده پیشنهاد میکند.
——————————
1-کارن الیوت هاوس، درباره عربستان (مردم، گذشته، دین، خطوط گسست و آینده)، مرتضی رجائی خراسانی-فاطمه مهسا کارآموزیان، تهران، مترجم، 1391، ص 21
2-همان، ص 64
3-همان، ص 75
4-همان، ص 89
5-همان، ص 177
