عاموس یادلین[1]، مدیر مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی و رئیس سابق کمیته اطلاعات ارتش این رژیم، 22 می 2016 با انتشار یادداشتی تحت عنوان «اسرائیل باید در برابر اسد بایستد: اقدامی اخلاقی و ضرورتی راهبردی»[2] به تشریح سیاست پیشنهادی خود برای رژیم صهیونیستی و در قبال وضعیت فعلی سوریه و منطقه پرداخته است. این یادداشت چون از سوی یکی از شخصیتهای تاثیرگذار رژیم صهیونیستی نگاشته و سپس رسانهای شده است، اهمیت زیادی دارد.
نخست به بررسی کلان این یادداشت و راهبرد عاموس یادلین برای سیاست منطقهای رژیم صهیونیستی خواهیم پرداخت و سپس به واکاوی هفت راهبرد گفته شده در یادداشت وی میپردازیم.
1- نگاه کلی به راهبرد و فضای تحلیلی یادداشت عاموس یادلین
این یادداشت ابتدا با پیش فرض گرفتن منفعل بودن و عدم حضور قابل توجه رژیم صهیونیستی در معادلات سوریه تاکنون، با انتقاد از سیاستهای پیشین، شرایط فعلی را فرصت ارزیابی مجدد راهبرد و حضور فعالتر رژیم در بحران سوریه مینامد. یادلین در ابتدای مقاله با تکرار اتهامهای حملات شیمیایی علیه مخالفان به بشار اسد و کشتار وسیع در حلب، ادلب و دمشق از سوی سوریه و حامیان وی خواهان آن میشود که در درجه نخست رژیم صهیونیستی موضع اخلاقی در قبال این کشتار بگیرد. متهم نمودن دوباره حکومت بشار اسد به استفاده از سلاح شیمیایی در حالی که یکبار این ابزار بهمنظور حمله به سوریه ناکام ماند، از نکات تعجب برانگیز این یادداشت است. او علاوه بر پیش زمینه اخلاقی که آن را توجیه کافی برای کنار گذاشتن اسد مینامد، سقوط بشار را در راستای منافع راهبردی رژیم صهیونیستی میداند و معتقد است محوری که ایران آن را هدایت میکند، یعنی اسد، حزبالله و نهایتا هدف راهبردی حذف رژیم صهیونیستی، محسوسترین تهدید امروز است که رژیم اشغالگر با آن روبرو است. یادلین اعتراف مینماید که بحث بمبهای شیمیایی و حقوق بشر تنها بهانه و فرصتی بهمنظور رسیدن به منافع راهبردی رژیم یعنی حذف اسد و محور مقاومت است.
از دیگر نکات مهم اشاره شده در این یادداشت تاکید او بر اولویت حذف بشار اسد بهجای داعش است که از نکات مورد اختلاف با آمریکاییهاست. او در بخشی از مقاله خود ذکر میکند:
«برخی ادعا میکنند که تهدید از سوی داعش کمتر از تهدید این محور نیست و باید برابر با این تهدید در نظر گرفته شود. بهدرستی که شدت تهدید داعش نباید دستکم گرفته شود. مقابله با داعش نباید مانع شود تا اسرائیل راهبردی شفاف و با اولویت را در برابر چالش تهران-بغداد-دمشق-بیروت تعیین کند. فارغ از این بحث، تحت رهبری آمریکا و روسیه و صرفنظر از دخالت اسرائیل، جامعه بینالمللی برای مبارزه با پدیده داعش بسیج شده است و مانع پیشروی داعش شده و قلمرو تحت کنترل آن را کاهش داده است. علاوه بر این، اگرچه داعش برخی سنیهای سوریه را به خود جذب کرده است، بهشدت احتمال دارد که اسد سرنگون شود و با قدرت رسیدن سنیهای میانهروی جانشین، از جاذبه داعش بهشدت کاسته میشود.»
از دیگر نکات مورد توجه در یادداشت عاموس یادلین، اشاره او در پایان مقاله به هدف اصلی خود در خصوص دخالت در سوریه یعنی سیاستی خلاقانه علیه محور مقاومت و نقش آفرینی در شکل گیری نظم جدید منطقهای است:
«غرب آسیا با روندی ادامهدار که 5 سال پیش شروع شد، در حال گرفتن شکل جدید به خود است… برخلاف این پیش زمینه، اسرائیل علاقه بنیادی به این گزینه دارد که تضمین شود ایران و حزبالله نیروهایی نخواهند بود که در چارچوب نظم جدید غرب آسیا قدرتمند شوند. اگر این رژیم میخواهد به شکلدهی طبیعت منطقه پیرامونی خود در سالهای آتی کمک کند و پایگاه خود در منطقه را ارتقاء بخشد، نباید تأمل کند و اگر چنین کند بدین معنی است که فرصت نابودی مهمترین دشمنان خود را از دست داده است. سیاستی درست، قطعی، کنش گرایانه و خلاقانه علیه محور رادیکال که در گرداگرد رژیم رو به سقوط اسد حلقه زده است، مسیری است که اسرائیل باید بپیماید. این بینش سه سال قبل، هنگامی که اسد از تسلیحات شیمیایی استفاده کرد و اعتبار انجام این مسیر بعد از استفاده از این مواد افزایش یافت، نیز قابل اجرا بود.»
این بخش از سخنان یادلین را میتوان اصلیترین قسمت یادداشت وی دانست که بهصراحت سخن از نظم جدید منطقهای و لزوم اتخاذ سیاست خلاقانه برای تأثیرگذاری در این نظم جدید به میان میآورد. همچنین یادلین استفاده از فرصت نابودی تمام محور مقاومت که بهزعم خودش «همگی گرداگرد حکومت رو به سقوط بشار حلقهزدهاند» را سیاستی درست و خلاقانه مینامد. او معتقد است این فرصت سه سال پیش هم هنگام استفاده اسد از سلاح شیمیایی وجود داشت و غیرمستقیم نشان از یک اختلاف مهم میان مسئولین و تصمیم گیران رژیم صهیونیستی حول راهبرد کلان در سوریه دارد.
متهم نمودن دوباره حکومت بشار اسد و حامیان وی به استفاده از سلاح شیمایی، استفاده از حقوق بینالملل و دیپلماسی در کنار یک تقسیم کار هدفمند با حضور تمام بازیگران بینالمللی برای افزایش فشار به محور مقاومت، سه مولفه اصلی راهبرد کلان رژیم صهیونیستی برای ایجاد نظم مورد نظر در منطقه پیرامونی خود است. |
2- بررسی هفت راهبرد پیشنهادی عاموس یادلین
در این بخش به بررسی جداگانه هفت راهبرد گفته شده از سوی مدیر مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی و رئیس سابق کمیته اطلاعات ارتش این رژیم خواهیم پرداخت.
1-2- راهبرد اول: روند قانونی و سیاسی علیه حکومت بشار اسد و حزبالله: یادلین بیان میکنددر این راهبرد، رژیم صهیونیستی ضمن افشای اطلاعات مربوط به کشتار صورت گرفته از سوی حکومت سوریه و حزبالله و استفاده از سلاح شیمیایی توسط آنان، روندی سیاسی و قانونی را علیه این اقدامات باید سازماندهی نماید.
راهبرد نخست میتواند هشداری مبنی بر یک بازی رسانهای از سوی مخالفان حکومت بشار اسد علیه او و حزبالله بهصورت ضربتی و همراه با اقدامات بینالمللی و حقوقی بهمنظور بالا بردن هزینه حمایت از بشار اسد باشد. بهطور مثال میتوان از فریب رسانهای حمله شیمیایی خان العسل در غوطه شرقی دمشق و آمادگی آمریکا برای آغاز نبرد نظامی به سوریه بهعنوان سناریوی شبیه به این راهبرد یاد کرد. همچنین سخن گفتن عاموس یادلین در مورد فرآیند قانونی علیه حزبالله را میتوان تلاش برای تکمیل تحریمهای مالی حزبالله و تروریستی نامیدن این جنبش بهمنظور حذف این گروه از عرصه سیاسی لبنان دانست. این سناریو را میتوان به نوعی همانند اخراج سوریه از لبنان پس از ترور رفیق حریری و محکومیت حکومت بشار اسد در سازمان ملل دانست. لذا به نظر میرسد میبایست آمادگیهایی برای جنگ رسانهای و راهکارهای دیپلماتیک برای کاهش فشارهای سیاسی و رسانهای علیه حزبالله و حکومت اسد اتخاذ نمود.
2-2- راهبرد دوم: دیالوگ با آمریکا بهمنظور رسیدن به یک فرمولبندی مشترک برای حذف بشار اسد: در این راهبرد، یادلین چگونگی حذف اسد را پس از ایجاد یک فضای رسانهای و حقوقی تشریح میکند. او مقدمه حذف اسد را رسیدن به یک راهبرد و فرمولبندی مشترک با آمریکا از طریق گفتگو و مذاکره ذکر میکند:
«اقدام علیه عوامل اصلی قدرت رژیم اسد (مرکز سرویسهای امنیتی، یگانهای تسلیحات شیمیایی و حتی عوامل نیروی هوایی و پدافند هوایی). همه این موارد با نمایش نُرم بینالمللی معتبر و اقدام اوباما جهت مجازات رژیمی که از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده است و جلوگیری کردن از هرگونه استفاده از چنین تسلیحاتی در آینده مطابق باشد. در همین زمان ضروری است راههای دیگری در جهت تقویت گروههای معارض میانهرو بررسی شود. راههایی مانند تأمین تعداد بیشتری از تسلیحات پیشرفته برای گروههایی که توانایی خود برای مبارزه با رژیم اسد را ثابت کردهاند.»
سخن گفتن از شخص اوباما اگر بهطور هدفمند در سخنان یادلین آمده باشد نشاندهنده این است که این راهبردها در کوتاهمدت قرار است مورد استفاده قرار بگیرد و تحولات در آینده نزدیک رخ خواهد داد.
از نکات مهم راهبرد دوم، افزایش حمایت از گروههای میانهرو است. شواهد و اتفاقات رخ داده خصوصا در مرزهای جولان و حمایتهای علنی رژیم صهیونیستی از جبهه النصره چون مداوای زخمیهای این گروه تروریستی در بیمارستانهای سرزمین اشغالی، نشان میدهد که منظور یادلین از میانهروها جبهه النصره است و او خواهان تقویت بیشتر و نقش آفرینی جدی این گروه تروریستی است.
3-2- راهبرد سوم: اثبات خطوط قرمز و اصول اخلاقی رژیم صهیونیستی: عاموس یادلین در راهبرد سوم خود بار دیگر موضوع اخلاق را برجسته مینماید و معتقد است رژیم صهیونیستی باید در زمان اجرای عملیات محدود نظامی، این موضوع را در نظر داشته باشد.
«اسرائیل باید ثابت کند که خطوط قرمز و اصول اخلاقی دارد. چنین فاکتورهایی باید در زمان اجرای عملیات محدود نظامی با هدف رساندن پیغامی اخلاقی و حفظ زندگی انسانها در نظر گرفته شود. عملیاتی مانند حمله علیه هلیکوپترهای نظامی سوریه که بمبهای بشکهای در مناطق مملو از جمعیت فرود میآورند. چنین اقدامهای نظامی میتواند با استفاده از تواناییهای دفعی اجرا شود و به ورود به آسمان کشور خارجی جهت دستیابی به برتری هوایی و برخورد با نیروهای روسیه در سوریه نیازی نباشد.»
در این راهبرد، یادلین اشاره میکند که نیازی به ورود تمامعیار نیروی هوایی به آسمان سوریه نیست، زیرا این اقدام موجب احتمال برخورد و تنش با هواپیماهای دیگر کشورها از جمله روسیه میشود. نام بردن از بمبهای بشکهای، تقویتکننده سناریو فضاسازی و اقدام جدید سیاسی و حقوقی علیه بشار است. بمبهای بشکهای یکی از سلاحهایی است که از سوی ارتش سوریه بارها خصوصا در حلب استفاده شده است که به دلیل قدرت تخریبی بالا ،عدم دقت در هدف گیری و تلفات انسانی زیاد به کارگیری آن بارها مورد انتقاد از سوی مجامع بینالمللی قرار گرفته است. با آنکه یادلین خواهان انجام عملیات هوایی برای هدف قرار دادن هلیکوپترهای حامل بمبهای بشکهای است، اما بررسیها نشان میدهد اکثرا از بمبهای بشکهای در حلب و شمال سوریه استفاده شده است و در مواردی نادر (مانند داریا در حومه دمشق) مورد استفاده قرار گرفته است.
لذا امکان زمانی و فرصت رهگیری از سوی یک هواپیمای رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن هلیکوپتر حامل بمبهای بشکهای در مناطقی غیر از جنوب سوریه و نزدیک مرزهای سرزمینهای اشغالی وجود ندارد. رژیم صهیونیستی به دلیل نداشتن ناوهای هواپیمابر، باید برای حمله به هلیکوپترهای حامل بمبهای بشکهای از پایگاههای نظامی نزدیک مرزهای سوریه جنگنده یا هلی کوپتر به پرواز درآورد. لذا درخواست یادلین برای هدف قرار دادن هلیکوپترهای حامل بمبهای بشکهای و بر عهده گرفتن این موضوع از سوی رژیم صهیونیستی بهمنظور اثبات نمودن خط قرمز اخلاقی، عملا امکانپذیر نیست مگر آنکه اینگونه عملیات در حومه دمشق افزایش چشمگیری یابد.
عاموس یادلین: اگر این رژیم میخواهد به شکلدهی نظم منطقه پیرامونی خود در سالهای آتی کمک کند و جایگاه خود در منطقه را ارتقاء بخشد، نباید تأمل کند و اگر چنین کند بدین معنی است که فرصت نابودی مهمترین دشمنان خود را از دست داده است. |
4-2- راهبرد چهارم: فراهم کردن ممتد اطلاعات برای همپیمانان: در این راهبرد یادلین بر دو نکته تاکید مینماید: نخست اقداماتی که نشان بدهد نبرد علیه اسد میتواند هم زمان با مبارزه علیه داعش تعقیب بشود و ثانیا حضور ممتد اطلاعات و حمایت از گروههای ضد داعش و بشار اسد.
«بهطور همسو و به طرزی که مقابله با حمله علیه عوامل اسد محسوب نشود، اسرائیل میتواند با تهدید داعش در تپههای جولان جنوبی با استفاده از (the Yarmouk Martyrs Brigade) مواجه شود. چنین اقدامی میتواند نشان دهد که نبرد علیه اسد میتواند همراه با مبارزه علیه داعش تعقیب شود. همچنین فراهم کردن ممتد اطلاعات و دیگر کمکها به ائتلافی که با گروههای افراطی سنی (از همه مهمتر داعش) در حال جنگ است، از اهمیت بالایی برخوردار است.»
5-2- راهبرد پنجم: تثبیت اوضاع انسانی در جنوب سوریه و مرز اردن و رژیم صهیونیستی: یکی از مهمترین تهدیدات و موضوعاتی که پس از آغاز ناآرامیها در سوریه و بیداری اسلامی در منطقه مسئولین رژیم صهیونیستی را به خود مشغول نموده بود، وضعیت جولان و حفظ آرامش در اردن است. کشیده شدن ناآرامیها از سوریه به خاک اردن، با توجه به همسایگی این کشور با کرانه باختری و وجود میلیونها فلسطینی در این کشور موجب شده است یادلین بهصراحت راهبرد پنجم خود را به ایجاد آرامش و تثبیت وضعیت انسانی در جنوب سوریه، قسمتهای هممرز با رژیم صهیونیستی و اردن قرار دهد:
«اسرائیل باید همراه با حمایتهای منطقهای و بینالمللی مشوق تثبیت اوضاع انسانی در جنوب سوریه و قسمتهای هممرز با اسرائیل و اردن باشد. این امر نیازمند همکاری بیشتر با اردن در جنوب سوریه است. این همکاری به دلیل تقویت طرفهایی است که منافع مشترک خود را با اسرائیل و اردن تسهیم میکنند و همچنین بهمنظور تقویت توسعه همزمان کمکهای بشردوستانه اسرائیل به پناهجویان، افراد محاصره شده و زخمیها است. آمریکا و ترکیه میتوانند در چنین تلاشهایی در جنوب سوریه در چارچوب فعالیتهای بشردوستانه خارج از میهن مشارکت کنند.»
از نکات ابهام برانگیز این قسمت، نام آوردن از ترکیه در کنار آمریکا برای نقش آفرینی و کمک به پناهجویان در جنوب سوریه و مرز اردن است. این در حالی است که ترکیه منافع چندانی در جنوب سوریه ندارد و امروزه با مسئله آوارگان بالاخص کردها در مرزهای شمالی سوریه درگیر است.
6-2- راهبرد ششم: دیدن منافع و حضور مسکو در راهبرد پیش رو:يادلین در این قسمت بر اهمیت همراه کردن روسها و داشتن یک دیالوگ با آنان بهمنظور انتخاب گزینه جایگزینی اسد و تأمین منافع روسها در شمال سوریه تاکید میکند. یادلین ضمن لزوم دیدن منافع روسها در شمال، موفقیت آمیز بودن تلاشهای تلآویو را منوط به درک وضعیت فعلی از سوی مسکو میداند.
رئیس سابق کمیته اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی پیش از این در یادداشتی در مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی پس از ورود نظامی روسیه به سوریه، به سناریوهای روسها و سناریوی مطلوب رژیم صهیونیستی پرداخته است.[3] در آن یادداشت یادلین با بررسی سناریوها و منافع روسها و تاثیر آن بر امنیت رژیم صهیونیستی در پایان، سوریه بدون بشار اسد را همچون این یادداشت بهترین سناریو مطلوب برای رژیم صهیونیستی معرفی میکند.
7-2- راهبرد هفتم: کشورهای عرب منطقه، علیه ایران و حزبالله: در این راهبرد یادلین خواهان تداوم تلاشها و اقدامات بهمنظور حمله به محور مقاومت با استفاده از پتانسیل کشورهای حاشیه خلیجفارس و عربی است. تروریستی نامیدن حزبالله، محکوم کردن ایران و … بخشی از اقداماتی است که تاکنون ما از سوی کشورهای عربی با محوریت عربستان علیه محور مقاومت بهمنظور هزینه سازی برای جمهوری اسلامی شاهد بودهایم. مدیر مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در طول یادداشت خود بارها از یک تقسیم کار و نقش آفرینی تمامی بازیگران ممکن، بهمنظور حذف بشار و اقدام علیه محور مقاومت اشاره مینماید. در این راهبرد وی نقشی مهم به کشورهای حاشیه خلیج فارس میسپارد:
«تلاشها باید با اقدامات دیگری از سوی کشورهای عرب علیه حزبالله و ایران در منطقه و حوزههای بینالمللی همراه شود»
3- جمعبندی
یادداشت عاموس یادلین بهعنوان یکی از شخصیتهای مطرح صهیونیستی، نشان دهنده تمرکز بر نظم جدید منطقهای و چگونگی نقش آفرینی در این فرآیند است. منطقه غرب آسیا در پیچ تاریخیای قرار دارد که هر بازیگری منفعل عمل نماید، بازی را به رقیبان خود باخته است و حساسیت نبرد کنونی در سوریه ناشی از این موضوع است.
بسیاری از تحلیل گران انتصاب لیبرمن در وزارت جنگ رژیم صهیونیستی و افزوده شدن 3.4 میلیارد دلار به بودجه نظامی و امنیتی این رژیم طی یک ماه گذشته و افزایش تحرکات نظامی در مرزهای جولان و نوار غزه را بخشی از نشانههای تغییر راهبرد رژیم صهیونیستی در منطقه و تبدیل شدن به یک بازیگر فعال و عملیاتی برای تاثیرگذاری مستقیم میدانند. صحبتهای اخیر سید حسن نصرالله و سخن گفتن او از جنگی بزرگ و برافروخته شدن آتش در منطقه پیش از انتخابات جدید آمریکا، یکی دیگر از مواردی است که مورد توجه بسیاری از تحلیل گران و مسئولان رژیم صهیونیستی قرار گرفت. آنان در نوشتههای خود به بررسی علت لزوم یک نبرد جدید و اهمیت آن برای رژیم بهطور مفصل پرداختند.[4]
متهم نمودن دوباره حکومت بشار اسد و حامیان وی به استفاده از سلاح شیمایی، استفاده از حقوق بینالملل و دیپلماسی در کنار یک تقسیم کار هدفمند با حضور تمام بازیگران بینالمللی برای افزایش فشار به محور مقاومت، سه مولفه اصلی راهبرد کلان رژیم صهیونیستی برای ایجاد نظم مورد نظر در منطقه پیرامونی رژیم صهیونیستی است.
[1] Amos Yadlin
[2] http://www.inss.org.il/index.aspx?id=4538&articleid=11829
[3] برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد محسن فایضی« سناریوی مطلوب رژیم صهیونیستی: سوریه یکپارچه یا تجزیه شده؟»، اندیشکده راهبردی تبیین، اسفند 94
[4] برای مطالعه بیشتر ر.ک: