اندیشکده‌های جهان عرب در هفته‌ای که گذشت؛ شماره‌ی 45 (متن + pdf)

در سلسله گزارش‌های "اندیشکده‌های جهان عرب در هفته‌ای که گذشت" بنا داریم به رصد هدفمند اندیشکده‌های تاثیرگذار و مهمِ جهان عرب در زمینه‌ی تحولات مهم منطقه‌ای و مرتبط با جمهوری اسلامی ایران بپردازیم. این گزارش‌ها ان‌شاءالله به صورت هفتگی در پایگاه اینترنتی اندیشکده‌ی راهبردی تبیین منتشر خواهد شد.

آینده‌ی روحانی و احتمال انتخاب دوباره‌ی او بستگی به اقتصاد دارد

توافق هسته‌ای اجرایی شد؛ تحریم‌ها برداشته شد و ایرانیان امیدوار شدند؛ روحانی دولتش را دولت امید نامید؛ نفت به‌یک‌باره سقوط کرد و غنائم وعده داده شده نرسید؛ این مسائل روحانی را آزار داده و می‌دهد؛ در طول دوران احمدی‌نژاد متوسط قیمت نفت بشکه‌ای 75 دلار بود، اما بعد از آمدن روحانی قیمت‌ها سقوط کرد و ایران نفت خود را بین بشکه‌ای بیست تا بیست‌وپنج دلار می‌فروشد. روحانی شجاعانه ابراز داشت که می‌تواند از این بحران عبور کند؛ اما هرکسی می‌داند چرخاندن اقتصاد با این قیمت نفت کار سختی است؛ مخصوصاً اینکه نفت ایران برای اقتصاد آن از تجارت خارجی مهم‌تر است. مسلماً برداشته شدن تحریم‌ها فایده‌هایی داشته است؛ بعضی از پول‌های بلوکه‌شده نفت به ایران بازگشت، همچنین 20 میلیارد دلار صرفه‌جویی ارزی در معاملات خارجی نصیب ایران شد؛ بسیاری از سرمایه‌گذاران غربی با هدف سرمایه‌گذاری وارد ایران شدند، اما با همه این‌ها اقتصاد ایران بهتر نخواهد شد.

 

سیاست روحانی برمبنای مبارزه با تورم بود و در آن نیز موفق عمل کرد اما به دنبال سیاست پولی سخت‌گیرانه دائماً رکود است؛ به همین خاطر اقتصاد شاهد هیچ‌گونه رشدی نبود و این عکس وعده ایست که روحانی داده است. تحریم مانع از محقق شدن خواسته‌های مردم ایران در ایجاد اشتغال و رشد اقتصاد شد؛ این چیزی است که اقتصاد ایران را بیشتر نابود کرد؛ ایرانی‌ها تحریم را دور زدند اما با قیمتی بیشتر.

در پژوهشی که اخیراً منتشر شد خسارت ایران در بانکداری و نفت در زمان تحریم 150 میلیارد دلار بوده است و در مقابل در پی سقوط قیمت نفت 180 میلیارد دلار متضرر شده است.

ایران از مهاجرت مغزها نیز رنج می‌برد؛ سالیانه 150 هزار دانشجو این کشور را ترک می‌کنند که قسمتی از آن‌ها برمی‌گردند و قسمتی از آن‌ها نیز برنمی‌گردند. نرخ بیکاری نیز بالاست.

روحانی باید مسئله شیوع فساد را نیز مورد بررسی قرار دهد و از این مسئله جهت رأی آوردن بهره گیرد؛ صحبت از فساد رایج شده است؛ روزنامه‌ها دائماً در مورد آن می‌نویسند، مبالغی که اختلاس می‌شود مبالغی نجومی است؛ حتی قبل از تحریم‌ها یکی از اقتصاددان‌ها بیان داشته بود که سوء مدیریت و فساد، اقتصاد ایران را نابود خواهد کرد.

ایرانی‌ها می‌دانند که فساد آفت ایران است؛ هنگامی‌که صحبت از تحریم می‌کنند به میزان تأثیر آن در تولید ناخالص داخلی اشاره می‌کنند، همان‌گونه که به میزان تأثیر آن در رشد اقتصاد می‌نگرند؛ تحریم نوع جدیدی از فساد را اضافه کرد و دلالان تحریم را به وجود آورد؛ دلیل این مسئله این بود که ایران نمی‌توانست به‌طور مستقیم با دنیا به تجارت بپردازد؛ به همین خاطر فساد و فقر با هم رشد پیدا کردند.

جمهوری اسلامی نمی‌تواند به‌واسطه اقتصاد خود را معرفی نماید، به دلیل ترس از فشارهای روزافزون بر ایرانیان، حکومت ایران برای پوشش اختلافات فرقه‌ای به گفتگوهای ملی روی آورده است؛ دیگر چهره‌هایی همچون قاسم سلیمانی و ظریف به‌عنوان مدافعین اسلام شیعی معرفی نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان مدافعین منافع ایران شناخته می‌شوند.

اصولگراها قبل از روحانی به حرکت‌های ملی‌گرایانه دامن زدند؛ احمدی‌نژاد برنامه‌های ملی‌گرایی را آغاز کرد؛ نظام احساس کرد که در آینده درگیری بین شیعه و سنی به وجود خواهد آمد، به همین علت به‌منظور منحرف کردن نگاه‌ها از شیعه احساسات ضد عربی را در قالب شعرهای ملی برانگیخت؛ همچنین برای تقویت احساسات ملی در دشمنی با سعودی‌ها به خوانندگان روی آورد.

ایران می‌خواهد به خارج این‌گونه نشان دهد که نه تندرو و نه تکفیری است، بلکه حکومتی معتدل (مصلحت‌گرا) است؛ بعد از سال 1989 حکومت ایران به‌ظاهر از شعارهای دینی دور شد و تصور کرد کسی که می‌تواند امورش را بگرداند شخصیت‌های نظامی و نه شخصیت‌های دینی هستند؛ این بسیار مهم است، چراکه شخصیت‌های نظامی به محقق کردن بلندپروازی‌های مذهبی و منطقه‌ای فکر می‌کنند؛ آن‌ها سید حسن خمینی را از سیاست دور کردند تا اظهار کنند که فقط مقدار کمی از میراث امام خمینی و شعار او ”صدور انقلاب اسلامی” باقی‌مانده است.

ایران دریافت که رونمایی علنی از حرکت یا گسترش اسلام شیعی، این کشور را به‌منزله کشوری متجاوز مطرح می‌کند؛ به همین خاطر برای تحقیق این اهداف در خارج به گسترش حس ملی‌گرایی روی آورده است.

انتخابات اخیر در داخل و خارج از ایران هیاهوی رسانه‌ای به راه انداخت، اما همچنان کلید در دستان رهبر باقی‌مانده است. اصولگراهایی که ریاست جمهوری از آن‌ها نیست در تلاش‌اند تا مجلس جدید را در جهت متوقف نمودن برنامه‌های اقتصادی دولت به‌کارگیرند. همان‌گونه که گفتیم آن‌ها پیوسته در تلاش‌اند بر کانون‌های قدرت در ایران سیطره داشته باشند و تا آنجا که بتوانند از به وجود آمدن مجلسی معتدل جلوگیری می‌کنند.

یکی از اعتدال‌گرایان به من گفت روحانی تنها دو سال فقط دارد تا از یک اصلاح‌طلب به یک مصلح تبدیل شود و اقتصاد را به فضای باز سیاسی پیوند دهد تا مردم ایران و منطقه نفس راحتی بکشند.

***

مصاحبه با کارشناس خارجی:

آیا توافق آتش‌بس در حل بحران سوریه نقشی ایفا می‌کند؟[1]

“نوا بونسی” تحلیلگر ارشد مدیریت بحران‌های بین‌المللی در امور سوریه در مصاحبه‌ای که با “زکاری لاوب” نویسنده سایت الکترونیکی شورای روابط خارجی انجام داد، می‌گوید بیانیه‌ی مشترک جان کری وزیر امور خارجه‌ی آمریکا و وزیر امور خارجه‌ی روسیه و توافق در مورد کمک‌رسانی فوری به مناطق تحت محاصره در سوریه و توقف دشمنی‌ها در قالبی بیان شده بود که امیدها را برای رسیدن به آتش‌بس ملی زودرس زنده می‌کرد؛ نوا در این مصاحبه اعتقاد دارد تلاش بی‌وقفه برای مذاکرات درباره‌ی حکومت انتقالی همچنان با چالش روبروست، چراکه نیروهای نظام در حال پیشروی هستند.

اوضاعی که در میدان جنگ به وجود آمده و باعث شده حالت شبه محاصره بر شهر حلب حاکم شود و این شهر زیر فشار باشد نتیجه‌ی چیست؟

در این عملیات نظامی دو عامل غیر سوری وجود دارد؛ نخست حملات هوایی روسیه و دومی جنگجویان بیگانه‌ای هستند که ایران زمینه آمدن آن‌ها به سوریه را تسهیل کرده است؛ این دو عامل در طول هفته‌های گذشته باعث برتری کفه‌ی نظام سوریه شده است، زیرا با توجه به میزان فرسایشی که نیروهای نظام سوریه با آن روبرو هستند، نظام از مشکل اساسی کمبود نیرو رنج می‌برد و نمی‌تواند به‌اندازه‌ی نیروهایی که در مواجهه با ستیزه جویان از دست می‌دهد، نیروی جدید جایگزین کند؛ به همین علت برای جبران این کمبود شدید به مقدار زیادی بر هم‌پیمانان خود تکیه کرده است.

روس‌ها با ضربات هوایی شدید به کمک ارتش سوریه شتافتند؛ شدت اثر دخالت هوایی روسیه که در 30 سپتامبر آغازشده بود، باگذشت زمان افزایش یافت و خسارت‌هایی در صفوف مخالفان پدید آورد، همچنین روس‌ها هم‌زمان با مذاکرات صلح ژنو در اوایل فوریه حملات هوایی خود را شدت بخشیدند.

ایرانی‌ها نیز اقدام به فراهم کردن جنگجو بر روی زمین می‌کنند؛ نیروهایی که شبه‌نظامیان خارجی هستند و یا نیروهای شیعه که به‌سادگی به آنجا رسیده‌اند؛ بسیاری از این نیروها عراقی هستند و جمع زیادی از آن‌ها نیز پناهندگان افغانستانی مقیم ایران هستند که سپاه پاسداران زمینه حضور آنان در سوریه را فراهم کرده است؛ همچنین تعدادی از اعضای سپاه ایران نیز درروی زمین به ایفای نقش می‌پردازند.

آیا استراتژی نظام سوریه محاصره است؟

استراتژی نظام سوریه و حامیان آن تا حد زیادی بر تنبیه دسته‌جمعی تکیه دارد؛ این مسئله ایست که نظام به آن توجه ویژه دارد؛ چراکه از ضعف نیروی انسانی رنج می‌برد؛ به همین خاطر مشاهده می‌کنیم ارتش سوریه به هنگام بمباران هیچ تفاوتی بین مناطق مختلف نمی‌گذارد تا حدی که عمداً مناطق مسکونی و زیرساخت‌ها را مورد هدف قرار می‌دهد. همچنین در بعضی از مناطقی که شورشیان حضور دارند محاصره‌ی ارتش تا حد قحطی پیش می‌رود.

زمانی که شهروندان از مناطق کوچ می‌کنند پیشروی نظام ساده‌تر می‌شود و ارتش سوریه راحت‌تر می‌تواند بر این مناطق سیطره پیدا کند؛ این تاکتیک برای افزایش هزینه ‌بر گروه‌های شورشی به کار می‌رود و باعث می‌شود جوامع محلی به ستیزه جویان فشار بیاورند که شروط نظام برای آتش‌بس را بپذیرند و حتی تسلیم حکومت شوند.

گردهمایی کشورهای حامی سوریه در 11 فوریه انجام گرفت؛ آن‌گونه که به نظر می‌رسد گفتگوهای صلح وین به بن‌بست رسید، پس این‌همه تلاش برای رسیدن به عملیات انتقال سیاسی به چه چیزی انجامید؟

عملیات سیاسی با فرض در نظر گرفتن مصالح روسیه توسط آمریکا همچنان ادامه دارد؛ جایی که ایالات‌متحده به‌منزله‌ی رهبر معارضین است و گروه‌های معارض و حامیان آن‌ها را برای شرکت در مذاکرات جدی گردآوری می‌کند، روسیه همین نقش را در قبال نظام سوریه ایفا می‌کند؛ این‌گونه که به نظر می‌رسد آمریکا دررسیدن به راه‌حل سیاسی عجله دارد اما روسیه اهتمامی به‌مراتب کمتر نسبت به موفقیت این مذاکرات نشان می‌دهد. درزمانی که معارضین برای شرکت در مذاکرات به ژنو رسیدند، تصمیم روسیه این بود که حملات هوایی خود را به حلب افزایش دهد (منطقه‌ای که تعداد زیادی از شهروندان سوری در آن قرار دارند) این‌یکی از آخرین شاخص‌هایی است که نشان می‌دهد روسیه از اینکه این مذاکرات متوقف شود و یا از مسیر خود منحرف شود خوشحال است.

دخالت نظامی روسیه در سوریه باعث دستاوردهای بزرگی برای نظام این کشور و هم‌پیمانان آن شده است؛ در زمان کنونی سرعت این دستاوردها نسبتاً بالاست، درنتیجه روس‌ها می‌بینند که مصلحت آنان تا زمانی که قادر به پیشروی باشند، در پیشروی به سمت جلو در میدان نبرد است، به‌جای اینکه اکنون در فرآیند مذاکره ورود کنند که لازمه‌ی آن کوتاه آمدن از خواسته‌هایشان است.

 

آیا اعلام گروه بین‌المللی حامی سوریه مبنی بر امدادرسانی به شهروندان سوریه احتمالی واقعی به شمار می‌رود؟

این توافق در مرحله‌ی اول بارقه‌ی امید را روشن می‌کند؛ برخلاف توافق‌های پیشین کشورهای حامی سوریه این قرارداد شامل گام‌های واضح‌تر و جریان واقع‌گرایانه‌تری است؛ بیانیه مونیخ به کمک‌رسانی فوری و مستقیم به محاصره‌شدگان می‌پردازد؛ روسیه با این کمک‌رسانی موافقت کرده است، اما نظام سوریه در مسیر کمک‌رسانی مانع‌تراشی می‌کند و روس‌ها نیز در قبال این مانع‌تراشی دمشق فشاری بر این کشور وارد نمی‌کنند؛ همه آن چیزی که ما از روس‌ها توقع داریم این است که روسیه نسبت به‌ضرورت فرمان‌برداری نظام سوریه ضمانت دهد؛ اگر این کار را انجام ندهد این‌گونه به نظر می‌رسد که روسیه یا میلی به این قضیه ندارد و یا همچون یک شریک جدی در این مرحله‌ی زمانی قادر به همکاری نیست.

بیانیه مونیخ به لزوم شروع توافق و توقف دشمنی‌ها در طول یک هفته می‌پردازد؛ این امری مثبت است، اما شروط توافق بر روی زمین قابل‌اجرا نیست؛ این توافق نیز همچون توافق‌های پیشین گروه کشورهای حامی سوریه بر ادامه عملیات نظامی بر ضد داعش و النصره تأکید دارد؛ این دو گروه ازنظر شورای امنیت سازمان ملل به‌عنوان گروه‌های تروریستی شناخته‌شده‌اند.

این بیانیه مشکلاتی اساسی دارد؛ بسیار اتفاق می‌افتد که روسیه و نظام سوریه گمان می‌کنند که داعش و النصره را هدف قرار می‌دهند، درحالی‌که در حقیقت آنان مشغول هدف قرار دادن گروه‌های معتدلی هستند که در عملیات سیاسی مشارکت دارند؛ گروه النصره تلاش می‌کند تا عملیات خود را در نزدیکی گروه‌های معتدل برگزار کند؛ درنتیجه حملات این گروه به‌راحتی می‌تواند هرگونه آتش‌بسی را از بین ببرد. همان‌گونه که قبلاً گفته شد هرگونه توافق جدی برای آتش‌بس مستلزم این است که معتدلین با توافق باهم یکدیگر را در مقابله با حملات النصره ياری دهند. همان‌گونه که از روسیه و نظام و هم‌پیمانان آن نیز انتظار می‌رود از حمله به‌جاهایی که مرزهای معتدلین و النصره و داعش مشترك و نزديك است خودداری کنند. اگر غیرازاین باشد هرگونه آتش‌بس فقط روی کاغذ امکان‌پذیر است.

آیا معرکه تسلط بر حلب، بر نتیجه‌ی جنگ نیز تأثیرگذار است؟

گروه مدیریت بحران بین‌المللی گزارشی در سال 2014 منتشر کرد که در ابتدای آن این‌چنین آمده است:”هر سرنوشتی که دچار حلب شود دچار شورشیان نیز خواهد شد؛ مرکز ثقل عناصر غیر جهادی تشکیل‌دهنده معارضین مسلح سوریه (همان عناصری که از جانب آمریکا و سوریه و عربستان سعودی و بعضی از دولت‌های دیگر منطقه حمایت می‌شوند) در حلب و اطراف آن قرار دارد؛ پس اینجا جایی است که قوی‌ترین گروه‌ها را دربرمی گیرد، همان‌گونه که از نظر استراتژیک نیز مهم‌ترین منطقه شمال سوریه به‌حساب می‌آید.

دو سالی است که این گروه‌ها در وضعی شکننده به سر می‌برند؛ در شرق حلب نیز نیروهای داعش در تلاش‌اند تا به مقاصد خود در روی زمین دست یابند و بر شورشیان مناطق ریف شمالی حلب سیطره یابند، همان‌گونه که نظام سوریه نیز همچنان در تلاش است تا از درون شهر و اطراف آن همین تهدید را انجام بدهد؛ در غرب حلب نیز نیروهای کرد زیادی هستند که درگیر این معرکه می‌باشند.

نیروی هوایی روسیه و سرازیر شدن نیروهای بیگانه که ایران شرایط آمدن آن‌ها را فراهم کرده است، باعث وارد شدن ضربه‌ی شدیدی به معارضین غیر جهادی در این بخش مهم از سوریه شده است و چه‌بسا این‌ها به‌طور غیرمستقیم نیز از تلاش‌های کردها برای استفاده از وضع کنونی بهره می‌برند؛ گروه داعش نیز امکان دارد از این حوادث در جبهه شرق به سود خود بهره گیرد؛ این ترکیب می‌تواند باعث ضربه‌ای فلج‌کننده به معارضان معتدل در این بخش از کشور شود؛ این مسئله‌ای است که تردیدها را در به‌حساب آوردن معارضه غیر جهادی به‌عنوان یک گروه اصلی برمی‌انگیزد؛ اگر این گروه شکست بخورد انتظار می‌رود گروه‌های جهادی مثل داعش و النصره درصدد استخدام نیروهای آن برآیند.

کشورهای حامی نظام سوریه این نظام را در مسیر پیشروی که مدت‌زمانی است گام برداشته یاری می‌دهند؛ هدف از آن تحمیل شکست به معارضین غیر جهادی است که از جانب دولت‌های دیگر حمایت می‌شوند تا درنتیجه، جنگ به‌صورت دو طرفه شود؛ جنگی که بین نظام و گروه‌های افراطی باشد و این سناریویی است که راه‌حل سیاسی ندارد؛ چراکه نظام و گروه‌های سلفی به راه‌حلی دست پیدا نخواهند کرد.

در این صورت نظام سوریه به دنبال عناصری دیگر از جامعه‌ی بین‌المللی خواهد رفت تا نجات پیدا کند؛ در این روند گروه‌های جهادی بر قوت خود باقی خواهند و جنگی غیرعادی بر ضد نیروهای نظام شکل خواهد گرفت؛ این وحشتناک‌ترین سناریویی است که می‌توان انتظار داشت و بسیار سخت است که تصور کنیم این جنگ آرام گیرد، چه رسد به آنکه تصور کنیم پایان یابد.

ترکیه از جانب سازمان ملل و کشورهای دیگر تحت‌فشار است تا اینکه به خیل پناهندگانی که در مرزهایش تجمع کرده‌اند اجازه ورود دهد؛ به همین منظور آنجلا مرکل در این هفته به ترکیه سفر کرد تا از سیل ورود آوارگان به اروپا جلوگیری کند؛ ترکیه چگونه با این فشارها برخورد خواهد کرد؟

برای ترک‌ها واضح شده است که چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی برای این کشور سودی ندارد که سنگینی بار مهاجران سوری را تحمل کنند؛ به همین خاطر تعداد زیادی از پناهندگان سعی می‌کنند به اروپا مهاجرت کنند؛ در همین چارچوب مذاکرات پیچیده‌ای بین ترکیه و اروپا در مورد این مسئله انجام‌گرفته است؛ این امر به کوتاه آمدن ترکیه در باز کردن مرزهایش به روی مهاجران سوری کمک می‌کند.

ترکیه هدفی قدیمی‌تر نیز دارد و آن ایجاد منطقه امن (پروازممنوع) در مرز مشترک با سوریه است؛ چند سالی است که ترکیه به دنبال جلب همکاری آمریکا برای تحقق این هدف است، هرچند که این منطقه پروازممنوع بسیار کوچک باشد؛ باوجود افزایش تعداد پناهندگان سوری، ترکیه ترجیح می‌دهد مرزهایش را بسته نگه دارد و تعداد مهاجران به این کشور را کاهش دهد؛ همچنین سعی دارد پناهندگان را در منطقه امن مرزی اسکان دهد.

اگر پروازهای زیاد هواپیماهای روسی را هم در این منطقه در نظر بگیریم، منطقه امن نیازمند چیست؟

از الزامات ایجاد منطقه امن (این نکته باید در نظر گرفته شود که این اصطلاح یک اصطلاح گمراه‌کننده است؛ برای اینکه میزان امنیت این منطقه جای بحث و بررسی دارد) پایان حملات هوایی نظام سوریه و روسیه است؛ بسیار بعید به نظر می‌رسد که نظام سوریه و روسیه با این کار موافقت کنند؛ درنتیجه باید راهی برای جلوگیری از حملات هوایی آنان گرفته شود و یا اینکه به طرق دیگر از آن جلوگیری کنند؛ ترکیه به‌تنهایی قادر به این کار نیست؛ اگر نظام سوریه و روس‌ها با این کار موافقت نکنند ترکیه به نیروهای هوایی آمریکا نیاز دارد تا یک منطقه امن ایجاد کند.

عامل بازدارندگی به سرمایه‌گذاری سیاسی و چه‌بسا به سرمایه‌گذاری نظامی آمریکا بستگی دارد تا از حملات به این منطقه جلوگیری کند؛ آمریکا حتی قبل از اینکه روسیه حملات خود را شروع کند، سعی کرد از دخالت هوایی در سوریه اجتناب کند؛ اگر واقع‌گرایانه بنگریم این کشور در این برهه از این گزینه تا مقدار زیادی عقب‌نشینی کرده است.

***

غرور نظامی و نقاط ضعف، احتمالات دخالت نظامی عربستان در سوریه[2]

تاکنون کسی نتوانسته مانع پیشروی‌های ارتش سوریه در حلب شود حتی ایالات‌متحده آمریکا نیز تاکنون دخالتی نکرده و نخواهد کرد؛ اما پیروزی بشار اسد و هم‌پیمانانش در جنگ حلب به معنای پایان جنگ در سوریه نیست و این جنگ به یک جنگ طولانی‌مدت تبدیل می‌شود که برای همه طرف‌ها فرسایشی است. امروز جنگ سوریه فقط محدود در مرزهای این کشور نمی‌شود بلکه از سواحل شرقی مدیترانه تا یمن و لیبی نیز کشیده شده است.

جنگی که در سوریه شاهد آن هستیم تقریباً تمامی شرایط یک جنگ جهانی را دریافت کرده است، زیرا این جنگی است که با حضور قدرت‌های بزرگ بین‌المللی و تمام گروه‌های منطقه‌ای، ناتوانی سازمان ملل در مهار آن را به جهانیان نشان داده است.

روسیه با ورود خود در این جنگ در تلاش است تا اثبات کند جانشین خوبی برای شوروی سابق است و ایران در تلاش است تا رهبری خاورمیانه و حق وتو آن را از آن خود کند.

در مقابلِ منافع موازی ایران و روسیه در باز کردن جای پایی در آب‌های گرم دریای مدیترانه به نظر می‌رسد منافع دیگری همچنان در حاشیه مانده است که در این مقاله کوشش شده است به تفسیر دعوت عربستان برای دخالت نظامی جهت برکنار کردن اسد پرداخته شود.

1- پیمان نظامی یا دخالت نظامی صرف؟

ملاحظه می‌شود دعوت عربستان سعودی برای دخالت زمینی در سوریه بدون فکر و مطالعات قبلی صادرشده است و عکس‌العملی در مقابل تحولات زمینی­ای بود که به ضرر هم‌پیمانان نظامی عربستان همانند جبهه النصرة، جبهه احرارالشام، جیش الاسلام و سایر گروه­های نظامی و مزدور وابسته به عربستان صادر شد.

با تردید ترکیه در پیوستن به ائتلاف ضد سوری و پیام‌های سرد کشورهایی که توقع می‌رفت در کنار عربستان سعودی بایستند عربستان ائتلاف خود را شکست‌خورده دید و اعلام کرد این نیروها زیر نظر ائتلاف آمریکا وارد سوریه خواهند شد و تنها کشوری که در این راه تا پایان در کنار عربستان ماند جزیره بحرین بود.

از سیاست‌های دفاعی عربستان پس از اجتماع سران آمریکایی کمپ دیوید در سال گذشته به‌خوبی می‌توان سردرگمی دفاعی این کشور را مشاهده کرد علاوه براین حاکمان سعودی در تلاش‌اند تا اثبات کنند که عربستان شایستگی رهبری جهان اسلام در مقابل نفوذ ایران را داراست؛ اما با توجه به شانه خالی کردن مصر از همراهی با عربستان، رهبران سعودی می‌کوشند تا بار این مسئولیت و همراهی را بر گرده ترکیه افکنند. در مقابل مواضع ترکیه با مصر بسیار متفاوت است، علاوه بر اینکه آنکارا همواره توسط حامیان غربی خود نصیحت می‌شود که وارد درگیری‌های عربستان_ایران نشود.

2- وجود رخنه در اردوگاه دشمنان اسد

اردوگاهی که در مقابل روسیه، ایران، اسد و حزب‌الله قرارگرفته است دارای نیروهای مستحکم و باصلابت در زمین نیست بلکه آن را نیروهای داعش و جبهه‌النصره تشکیل می‌دهند که بر اساس تقسیم ادوات جنگی از عربستان سعودی تقسیم‌شده‌اند.

هرگونه تغییر در موازنه قوا بر روی زمین برابر با تغییر در استراتژی آمریکا در سوریه است لذا این موضوع متضمن تفاهم سه‌گانه‌ای میان آمریکا، روسیه و ایران در محاسبات عربستان و هم‌پیمانانش به‌حساب می‌آید.

اعلام عربستان سعودی مبنی بر دخالت نظامی زمینی در سوریه با همراهی سازمان دینی وهابیت مبنی بر تشویق مسلمانان به پر کردن جبهه‌های جنگ در سوریه بیشترین سود را نصیب تاجران اسلحه کرده است.

یکی مهم‌ترین وجوه معضلات کنونی سوریه در اردوگاه عربستان و هم‌پیمانانش آن است که هدفی فراتر از برکناری اسد نمی‌بینند و برای بعدازآن برنامه‌ای در ذهن ندارند. لذا شعار براندازی اسد پوششی برای بسیاری از اهداف سری به‌حساب می‌آید.

3- تکبر در توانمندی‌ها و نقاط ضعف

حیرت‌آور است که تلاش برای دست‌درازی‌ها و تجاوزات نظامی عربستان در منطقه که با تبلیغات پرسروصدا انجام می‌گیرد پس از زنجیره‌ی پشت سرهمی از شکست‌های استراتژیک برای ساختن ائتلاف نظامی به رهبری عربستان بوده است. ابتدا عربستان تلاش کرد تا پیمان مشترک عربی را به وجود آورد، اما بعد از خروج ترکیه این ائتلاف به ائتلاف نیروهای مبارزه با تروریسم تغییر نام پیدا کرد و پس از اعتراض امارات به رهبری این ائتلاف فقط برنامه اعزام نیرو در دستور کار قرار گرفت و عملیات رعد شمال جز افزایش حقوق افسران به دلیل شرکت در مانور ماحصل دیگری نداشته است.

علاوه براین زمانی حیرت افکار عمومی دوچندان می‌شود که اعلام ورود نظامی عربستان هم‌زمان‌شده است با زمانی که عربستان توانمندی‌های اقتصادی خود را ازدست‌داده است و به اعتراف همگان این کشور تحت تأثیر کاهش قیمت نفت به لحاظ مالی از اوضاع خوبی برخوردار نیست. در پی پس‌لرزه‌های سقوط قیمت نفت عربستان با کاهش درآمد 25 درصدی فقط در نیمه اول سال 2014 مواجه بوده است؛ اما این سقوط قیمت همراه با سنگینی بار تحرکات نظامی در یمن همراه بود که موجب افزایش برداشت از حساب‌های پس‌انداز خارجی عربستان تا 100 میلیارد دلار در طول سال گذشته میلادی شد.

دشواری بازگرداندن قیمت نفت به قیمت قبلی‌اش باوجود پیمان پاریس در مورد آب‌وهوای جهانی، نشان داد که بهتر است کشورهای اروپایی و آمریکایی مالیات‌های مناسبی در جهت کاهش استفاده از نفت و آزادسازی ضریب کربنی در هوا تصویب کنند تا با جلوگیری از افزایش مصرف نفت مانع از افزایش قیمت شوند. نفت، ثروت اصلی عربستان سعودی در دهه‌های آینده به ماده‌ای بی‌ارزش تبدیل می‌شود، همین مسئله  این کشور را به فکر خصوصی‌سازی شرکت نفتی آرامکو انداخته است.

تناقض میان قیمت درآمدهای نفتی و تمایل به دخالت و تجاوز نظامی بازتاب دهنده بحران جدی در عربستان است که امیر محمد بن سلمان در رأس این بحران قرار دارد. شاید کسی از میان اعضای خاندان سلطنتی امیر جوان را نصیحت کند که «جنگ بهترین راه برای بسیج نیرو» است تا به‌جای آنکه جوانان بیکار سعودی سر به طغیان بگذارند، با تحریک نهاد وهابیت به جبهه‌های سوریه و یمن بروند و در ازای دریافت کمک های مالی جزو اعضای حامی و کمک‌کننده به امیر قرار گیرند. با این حال، دخالت نظامی مستقیمی که با تحریک وهابیت شروع شود ممکن است عنان جنگ را از دست امیر خارج کند.

4- پیچیدگی‌ها درراه رسیدن به سوریه

نحوه ورود عربستان به سوریه پیچیدگی‌هایی دارد که ممکن است موجب آسیب رساندن جدی به قوای لجستیکی عربستان گردد. ورود زمینی از مرز اردن یا ترکیه باوجود دور بودن این مرزها و فرود هوایی می‌تواند خطراتی داشته باشد که قبل از ورود ‌موجب تلفاتی برای نیروهای نظامی عربستان خواهد شد.

اما خطرناک‌تر آن است که عربستان کمی تعلل به خرج دهد تا عملیات پاک‌سازی حلب توسط ارتش سوریه تمام شود در این صورت حضور نیروهای سعودی بی‌ارزش شده و ائتلاف مخالفان سوریه بی‌نتیجه باقی می‌ماند و همانند شکستی استراتژیک برای عربستان به‌حساب آمده و هرروز در گوشه‌ای از دنیا به عربستان خرده خواهند گرفت که ورود نیروها پروژه­ای مطالعه شده نبوده است.

جنگ سوریه فقط به سرنگونی اسد و یا محافظت از آن محدود نمی‌شود بلکه در این میان کردها در تکاپو هستند تا آرزوی برقراری دولت کرد را محقق سازند. در این میان روسیه در تلاش است تا با جلب حمایت کردهای عراق و سوریه از نفوذ ترکیه در جنگ سوریه بکاهد و امکان شکل دادن یک ائتلاف برای ترکیه با همسایگانش را به حداقل برساند. لذا کردها که می‌بینند آرزویشان با حمایت روسیه و باقی ماندن اسد در حال تحقق است تلاش می‌کنند از شر هر قدرتی افراطی دینی و یا غیردینی که مخالف خواست آزادی‌خواهانه آنان است خلاص شوند.

ورود نظامی عربستان در سوریه موجب ضربه زدن به عقبه کردها و تحریک این نیروها علیه نفوذ جبهه النصره و سایر گروه‌هایی که موردحمایت عربستان هستند، می‌شود اما کردها که مقاومت و جنگ‌های سختشان مثال‌زدنی‌ است تا زمانی که نیروهای سعودی تهدید مستقیمی برای آن‌ها به شمار نروند وارد جنگ با سعودی‌ها نخواهند شد.

مهم‌تر از همه ورود نظامی عربستان در سوریه نیروهای سعودی را طعمه‌ی خوبی برای رزمندگان حزب‌الله لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار می‌دهد که به علت نزدیک بودن خطوط امدادی و پادگان‌های فرماندهی نیروهای مقاومت و در مقابل ضعف نیروهای سعودی و دور بودن از مرکز فرماندهی، عملیات نظامی عربستان به‌راحتی قیچی می‌شود.

بالاتر از همه، همان‌طور که اشاره شد جنگ سوریه جنگی نیست که فقط برکناری اسد از قدرت باشد و یا جنگی منطقه‌ای نیست که نفوذ منطقه‌ای ایران، عربستان و ترکیه محل نزاع باشد. جنگ سوریه جنگ جهانی به معنای کامل آن است که مربوط به توازن قدرت‌ها بعد از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد است که تاکنون سیطره این دو قطب بر دیگری به‌خوبی مشخص نشده است. علاوه براین جنگ سوریه میدان اطلاعاتی عربستان نیست زیرا نیروهای ایرانی در آنجا منتظر ورود عربستان هستند.

***

پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در خاورمیانه[3]

با آغاز قرن 21 و اختراع فنّاوری‌های جدید کشف و استخراج گاز طبیعی و نفت از اعماق کره‌ی خاکی، منطقه‌ی غرب آسیا در چشمان استعمارگران جهانی بسیار زیبا درخشید و کشورها تلاش کردند تا میزان بیشتری از این ذخایر خدادادی را مال خود گردانند. دراین‌بین قدرت‌های بزرگ مثل آمریکا، کشورهای اروپایی و روسیه به تکاپو افتادند تا به‌اندازه قدرتشان از این ذخایر بهره‌مند شوند.

1. با انتشار گزارش گروه کاوشگران جغرافیایی آمریکا مبنی بر وجود منابع 122 تریلیون مترمکعبی گاز طبیعی در خاورمیانه، اسرائیل به‌سرعت به سراغ قبرس رفت و مذاکرات مرزهای دریایی خود را بدون حضور مصر با این کشور آغاز نمود؛ اما قبرس بر اساس توافق 2004 با مصر به این توافق پایبند ماند و مصر را در جریان این مذاکرات قرارداد. در مقابل مصر با برگزاری نشستی با حضور و همراهی دولت‌های سه‌گانه مصر، یونان و قبرس نشان داد اسرائیل جایگاهی در معادلات منطقه‌ای پیدا نکرده است و هرگونه اجازه اکتشاف در منطقه قبرس را برای اسرائیل ممنوع اعلام کرد.

خاورمیانه اکنون شاهد درگیری بر سر منابع انرژی بین سه قدرت مصر، ترکیه و اسرائیل است اما در این میان ترکیه به دلیل اختلافاتش با قبرس بر سر بخش‌های شمالی قبرس که ترکیه آن را در دهه هفتاد اشغال کرده بود، موفق به ایجاد هیچ‌گونه پیمانی در خاورمیانه نشده است.

همچنین ترکیه هرگونه برداشت و اکتشاف گاز از آب‌های این منطقه را محکوم کرده است اما ائتلاف سه‌جانبه مصر_آتن _ قبرس در تلاش است تا مرزهای اکتشاف نفت در این منطقه را موردبازنگری قرار دهد و با محروم کردن ترکیه از فضای حیاتی، این کشور را تحت‌فشار قرار دهد. علاوه براین، اکتشافات گسترده مصر درزمینه گاز با تقویت همکاری مشترک میان کشورهای سه‌جانبه فوق، در تلاش برای رویارویی با ترکیه برآمده است. به‌ویژه پس از امضای عهدنامه سه‌جانبه قاهره (مصر، یونان و قبرس) شرایط منطقه‌ای وارد مرحله تهدید به جنگ میان کشورهای ساحل شرقی دریای مدیترانه شده است.

در این میان اسرائیل به سرنوشت ترکیه دچار نشده و با ربودن گوی سبقت از مصر، قبرس را در مورد مسئله تعیین مرزهای منطقه‌ی گازی تهدید کرد و با تجاوز به حقوق سایر کشورها در این پیمان روابط خود را با قبرس به بالاترین سطح رساند. تا جایی که قبرس اعلام کرد عهدنامه گاز دریای مدیترانه با اشراف اسرائیل در حال بسته شدن است.

2. منطقه خاورمیانه و کشمکش میان اسرائیل، ترکیه و یونان

باوجود گشایش در روابط ترکیه-یونان و سفر رجب طیب اردوغان به این کشور، همچنان حاکمیت بر برخی از جزایر در دریای اژه و مرزهای کشتیرانی همانند بمب‌های ساعتی در روابط دو کشور کار گذاشته‌شده‌اند. اسرائیل با عملیات هوایی به روی ناوگان آزادی غزه ریسمان‌های ارتباط و دوستی بین خود و ترکیه را گسست و در تلاش است تا بار روابط خود با ترکیه را به دوش یونان بیفکند و جای خالی این کشور را پر کند از این رو به یونان به چشم یک هم‌پیمان استراتژیک نگاه کند.

درحالی‌که یونان به کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم (لابی‌های یهودی_آمریکایی) اسرائیل نیاز مبرم دارد باید توجه داشته باشد که روابطش با ترکیه و کشورهای عربی به حالت خصمانه درنیاید؛ زیرا بعدازآنکه مشخص شد کمک‌ها و وام‌هایی که یونان از اتحادیه اروپا و بانک بین‌المللی برای خروج از بحران مالی گرفته کارساز نبوده است بنابراین، این کشور دستش را مقابل اسرائیل دراز می‌کند که کلید حل بسیاری از مشکلات یونان به‌حساب می‌آید.

علاوه براین نتانیاهو در گفتگو با “بابندریو” رئیس‌جمهور یونان تأکید کرد: تغییر مسیر 400 هزارنفری توریسم و گردشگری اسرائیل از ترکیه به یونان، ضربه‌ای به اقتصاد ترکیه و کمک مهمی به بهبود اوضاع اقتصادی یونان است.

این ائتلاف به‌خودی‌خود موجب دگرگونی معادلات و تغییر شده است زیرا با ازسرگیری روابط ترکیه با جهان عرب زمزمه‌های ائتلاف ترکیه علیه یونان این کشور را نگران کرده است. همچنین ممکن است ائتلاف‌ها بین سه کشور ترکیه، اسرائیل و یونان احتمال خطر در منطقه را افزایش دهد، اما تاکنون نه یونان حاضرشده است تا خود را مقابل هم‌پیمانان عرب فدا کند و نه جهان عرب یونان را رها خواهند کرد. علاوه براین اسرائیل نیز حاضر نیست تا هزینه‌های ائتلاف بین ترکیه و یونان را به دلیل دشمنی با جهان عرب پذیرا باشد لذا برکسی پوشیده نیست که گشایش و کمک‌های اسرائیل به یونان جز برای مقابله با ترکیه و تغییر دیدگاه‌های جدید این کشور نیست.

از سوی دیگر، حضور روسیه در خاورمیانه چیزی است که آمریکا را به‌شدت نگران کرده است زیرا جدایی ائتلاف ترکیه_اسرائیل _آمریکا و تقویت حضور روسیه در منطقه موجب شکل‌گیری معادلات جدیدی در این منطقه خواهد شد، در این صورت با توقف عملیات مشترک دریایی، زمینی و هوایی این سه کشور، یونان تشویق خواهد شد تا جایگاه خالی ترکیه را پر کند اما با حضور روسیه تمام معادلات به ضرر آمریکا به اتمام می‌رسد.

3. تقویت همکاری نظامی باهم پیمانان جدید

مصر چندی است که با آغاز تجدید و نوسازی ارتش خود بزرگ‌ترین معادله تاریخ این کشور را رقم‌زده است و با خریدهای هنگفت نظامی از روسیه و آمریکا ناوگان دریایی کشورش را سه برابر قوی تر از اسرائیل کرده است و با کسب جایگاه هفتم در جهان نسبت به ترکیه که در جایگاه 22 ام قرار دارد، بسیار جلو افتاده است.

توجه به نوسازی ناوگان دریایی مصر به دو دلیل دارای اهمیت در منطقه است: اول آنکه کشف معادن و ذخایر انرژی از مدت مدیدی است که در مصر آغازشده است. دوم آنکه اوضاع دگرگون سیاسی در خاورمیانه و ائتلاف مصر، ترکیه و یونان؛ مصر را وادار کرده است تا آمادگی مقابله با هرگونه سناریوهای آتی را پیدا کند. علاوه براین درگیری مصر با ترکیه از هر کشور دیگری محتمل‌تر است زیرا ترکیه قانون دریانوردی بین‌المللی مصوب سال 1982 را تاکنون امضا نکرده است.

همچنین امکان حملات تروریستی به تأسیسات گاز قبرس، مصر و یونان همانند احتمال درگیری‌های منطقه‌ای زیاد است و این ائتلاف را مجبور کرده است تا با عقد قراردادهای مشترک امنیتی _دفاعی درزمینه مبارزه با تروریسم همکاری‌های خوبی را صورت دهند.

4. کشف منابع انرژی تأثیر زیادی بر روی منافع روسیه، امریکا و اتحادیه اروپا گذاشته است مثلاً عقد قراردادهای گازی بین روسیه و اسرائیل منجر به تغییر معادلات در منطقه شده است.

ایالات‌متحده نقشی اساسی در جاری شدن گفتگوها میان سران قبرس، یونان و ترکیه باهدف حل کامل مسئله تقسیم جزایر میان این کشورها بازی کرد. علاوه بر سهم خواهی ترکیه و اسرائیل، حضور روسیه در منطقه آمریکا را بر آن داشته است تا حضور جدی‌تری در منطقه داشته باشد.

همچنین آمریکا در تلاش است تا با شکل‌دهی به یک ائتلاف با حضور ترکیه، مصر، اسرائیل و یونان صادرات گاز به اتحادیه اروپا را از انحصار روسیه خارج گرداند که این طرح موجب برانگیختن اختلاف ضمن ائتلاف‌های بین‌المللی می‌شود. از سوی دیگر، آمریکا کوشیده است تا در چارچوب توافقات گاز با اسرائیل منافع هم‌پیمانان خود را تأمین کند و اختلافات کشورهای عربی با اسرائیل را کاهش دهد.

مثلاً جو بایدن معاون اوباما با رونمایی از دیدگاه آمریکا و تلاش برای کاهش اختلافات ائتلاف، سه مؤلفه اساسی در خاورمیانه را چنین برشمرد:1 امکان شکل‌گیری پیمان انرژی منطقه‌ای میان اسرائیل، مصر، یونان و ترکیه جهت تصرف بازارهای اروپا و فسخ قراردادهای روسی در این اتحادیه.2. حل مشکلات جزایر قبرس از طریق یکپارچه‌سازی آن 3. واسطه‌گری برای حل مشکلات قدیمی در منطقه

بایدن هم‌چنین باوجود مشکل‌آفرینی‌های تاریخی ترکیه و غصب مناطق شمالی قبرس توسط ترکیه از سال 1974 توصیه کرد که ترکیه به مرزهای قبلی خود بازگردد و حضور نیروهای نظامی به نفع این کشور نیست.

اما برخلاف نظر خوش‌بینانه بایدن نسبت به ترکیه این کشور آخرین اکتشافات خود در آب‌های قبرس را به دنبال دستیابی به نفت آغاز کرده است که این امر موجب نگرانی یونان شده است.

ترکیه با فراهم کردن فضای بی‌اعتمادی میان هم‌پیمانان خود همچون اسرائیل و بحرانی شدن روابط در دوران جنگ غزه و گرایش ترکیه به اخوان المسلمین، سایر کشورهای ائتلاف را بر آن داشته است تا تضمین‌ها و التزامات سختی از سوی آمریکا قبل از کشیده شدن لوله‌های گاز و هزینه‌های آن، داده شود.

علی‌رغم گسترش و پیشرفت منابع گازی در خاورمیانه که می‌تواند در گشایش فرصت‌های توسعه اقتصادی قبرس_یونان مفید باشد به دلایل زیر احتمال استقبال اروپا از گاز خاورمیانه کاهش خواهد یافت:

1_ عدم اطمینان از زیرساخت‌های اساسی ضروری

2_ افزایش تولید گاز در سایر مناطق و دگرگونی‌ها در بازار انرژی

مسئله عبور پرهزینه لوله‌های گازی از کشورهای مجاور مسئله‌ای قدیمی و تکراری در خاورمیانه به‌حساب می‌آید و خاورمیانه پر است از این تجارب منفی اما همچنان مسائل انرژی خاورمیانه سؤالاتی در خصوص آینده منطقه در اذهان باقی می‌گذارد مثلاً: آیا آمریکا در تلاش است با تشکیل یک پیمان جدید از خطرهای محتمل عدم صدور آن جلوگیری کند؟ و آیا گاز خاورمیانه می‌تواند جایگزین مناسبی برای گاز روسیه شود؟


[1] زكاري لاوب كاتب ومحرر بمجلس العلاقات الخارجية الأمريكي،” مقابلة مع خبير أجنبي: هل يُسهم اتفاق وقف إطلاق النار في حل الأزمة السورية؟”، المرکز الاقلیمی للدراسات الاستراتیجیه، 21/03/2016

http://www.rcssmideast.org/Article/4458

[2] ابراهیم، نوار، غرورالقوة ومصادرالضعف: احتمالات التدخل السعودی فی سوریا، مرکزالعربی للبحوث والدراسات،

http://www.acrseg.org/39910

[3]التحالفات الإقليمية والدولية في شرق المتوسط-  شريف شعبان مبروك – 19/ديسمبر/2015- مركز العربي للبحوث والدراسات

http://www.acrseg.org/39723

ارسال دیدگاه