مقدمه
منطقه غرب آسیا یکی از بیثباتترین و آشفتهترین دورههای زمانی خود را میگذراند. بازیگران متعددی با سطوح قدرت متفاوت اکنون در این منطقه فعال هستند. علاوه بر بازیگران ملی، این بار بازیگرانی با هویتهای قومی و مذهبی اما غیرملی در حال ایفای نقش در میانهی بیثباتیها هستند. آنها علاوه بر تولید بیثباتی و برهم زدن نظم مستقر، در تلاشاند تا از فرصتهای پیشرو برای نیل به اهداف خود بهره برند. این اما قطعی است که با همه دلالتهایی که بر استقلال عمل و نظر آنان آورده میشود، آنها ابزاری برای قدرتهای ملی محسوب میشوند. فارغ از اینکه بپذیریم داعش ساخته شده توسط دیگران است یا یک جوشش فکری-سازمانی، او اکنون در زمینی بازی میکند که دیگران بهرهاش را میبرند. کردها به عنوان چهارمین قوم منطقه غرب آسیا از این قاعده مستثنی نیستند. حتی در عراق که کردها خودمختارند، باز هم یک بازیگر ملی محسوب نمیشوند چرا که سایه بغداد همچنان بر سر آنهاست، چه برسد به ترکیه و سوریه. کردها عموماً ابزاری هستند که دیگران روی نقش آنان طرحریزی میکنند.
با توجه به اینکه در بحران این روزهای سوریه و عراق، نقش کردهای دو کشور برجستهتر از گذشته شده است و از سوی دیگر به دلیل نوع ورود ترکیه به این بحرانها و همچنین معادلات داخلی آن، کردهای ترکیه هم در فضای جدید، ایفاگر نقشی جدید هستند، فهم نگاه قدرتهای بینالمللی و منطقهای به جریان کردی در منطقه حائز اهمیت است. بر این اساس، آنچه در ادامه میآید در تلاش است تا مولفههای نگاه روسیه به کردهای سه کشور عراق، ترکیه و سوریه را مبتنی بر پیچیدگیهای وضعیت کنونی منطقه غرب آسیا بررسی کند.
1. روسیه و کردهای ترکیه
نوع نگاه روسیه به کردهای ترکیه را نمیتوان در چارچوبی متفاوت از روابط روسیه با دولت ترکیه مورد تحلیل قرار داد. امپراتوری عثمانی که پس از جنگ جهانی اول تجزیه شده و به ترکیه تقلیل یافت، بارها در طول تاریخ با روسیه جنگیده لذا همواره سایهای از رقابت و خصومت بر روابط این دو وجود داشته است. اما فضای جنگ سرد، آرایشی متفاوت داشت. ترکیه آشکارا در بلوک غرب قرار گرفته بود. آمریکا به ترکیه به عنوان ابزاری برای مهار شوروی مینگریست. پیوستن ترکیه به ناتو هم باعث شد تا خصومت میان این دو افزایش یابد. البته با فروپاشی شوروی، این منازعات جنگسردی رو به پایان گذاشت و همکاریها در حوزه انرژی و تجارت آغاز شد. طبیعی است که در چنین شرایطی، روسیه نسبت به مسئله کردهای ترکیه که از حساسیت بالایی برای آنکارا برخوردار است، کمترین اقدام تنشزایی انجام ندهد چرا که اصل روابط او با ترکیه را دچار خدشه میسازد. بر همین اساس، روسیه پناهندگی عبدالله اوجالان را نپذیرفت.
در حالی که روابط ترکیه و روسیه رو به سوی اوج داشت، بحران سوریه آغاز شد. مواضع دو کشور در قبال این بحران تفاوت داشت و همین امر هم روابط را تحت تأثیر قرار داد. اما تنش ناشی از حمله ترکیه به جنگنده روسیه، ضربهای عمیق بر پیکر این روابط بود.
در 3 آذر یک فروند جنگندهی اف16 ترکیه، یک بمبافکن سوخو24 روسی را در حین انجام مأموریت ضد تروریستی علیه پایگاههای داعش در نوار مرز ترکیه و سوریه سرنگون کرد. ساعاتی بعد نیز یک بالگرد روسی که با اعزام به منطقه قصد داشته خلبانان روسی سوخو24 را نجات دهد، توسط تروریستها هدف قرار گرفت. بعد از این حادثه پوتین رئیسجمهور روسیه اتهامهایی مثل «خنجر از پشت»، «خرید نفت از داعش»، «همدستی با تروریستها» و… را علیه دولت ترکیه مطرح کرد. پوتین بلافاصله در کنفرانس خبری مشترک با شاه اردن نیز گفت: «گروه تروریستی داعش نه تنها از میلیونها دلار قاچاق سوخت به ترکیه سود میبرد، بلکه از حمایت کامل ارتش یک کشور هم برخوردار است. همین دلیل اقدامات خونین و جسورانه این گروه تروریستی در سراسر جهان و از جمله در قلب اروپا است.»[1] این اظهارات راه را برای سایر مقامات روس نیز برای اظهارنظرهای تند و تهدید مقامات ترکیه به واکنشی سخت و پشیمانکننده باز کرد. حتی رئیس حزب لیبرال روسیه از دولت خواست ترکیه را با حملهی اتمی تنبیه کند.[2]
در فضایی اینگونه تنشی، روسها، کردهای ترکیه را به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن دولت این کشور تلقی کردند. همین امر باعث شد تا در شرایطی که از یک سو کردهای ترکیه با دولت دچار تنشهای گسترده و حتی منازعات مسلحانه بودند و از سوی دیگر دولت ترکیه با روسیه روابطی آشفته داشت، مسکو پذیرای صلاحالدین دمیرتاش از حزب دموکراتیک خلقها که حزبی کردی است، باشد. وزیر خارجه روسیه به استقبال دمیرتاش رفت تا پیامی معنادار به آنکارا ارسال کند. این سفر البته طبیعی بود که با مخالفت شدید دولت ترکیه مواجه شود. اگر چه دمیرتاش درباره سفر خود گفته بود که سفر وی تنها یک همزمانی تقویمی با بحران روابط روسیه- ترکیه بوده و از ماهها قبل از آغاز بحران مقرر شده و وزارت خارجه ترکیه از این سفر مطلع بوده است، اما این اظهارات نتوانست خشم مقامات ترکیه را فرو بنشاند. در واکنش به این سفر، احمد داود اوغلو، نخستوزیر ترکیه نشست برنامهریزی شده خود با رهبران حزب دموکراتیک خلق را به دلیل آن چه که وی ریشهدار بودن سیاستهای این حزب در خشونت خواند، لغو کرد. همچنین اوغلو و اردوغان رهبر دموکراتیک خلق را بدلیل این سفر خائن نامیده بودند. رجب طیب اردوغان در این باره گفته بود: «تمایل مخالفان به دولت روسیه ناشی از توافق ایدئولوژیک نیست بلکه ناشی از دشمنی آنها با کشور ترکیه است.» اردوغان از مخالفان دولت ترکیه خواست حد خویش را نگه دارند.[3]
با سفر دمیرتاش به مسکو، روسیه به صورت رسمی با اپوزیسیون قانونی دولت ترکیه رابطه برقرار کرده بود و این در میانهی روابط آشفتهی روسیه- ترکیه، یک مانور قدرت برای روسها بود. اما این تنها اقدام روسها از کانال کردها علیه دولت ترکیه نبود. الحیات مدعی شده بود که مقامات ترک از برنامهی روسیه برای کمک به پ.ک.ک در شمال عراق و علیه ترکیه اطلاع پیدا کرده بودند و همین امر باعث تجاوز نظامی ارتش ترکیه به عراق شده بود.[4]
نگاه روسیه به کردهای ترکیه، یک نگاه ابزاری است. اکنون اگر مسکو به دمیرتاش و یارانش نزدیک شده، تضعیف سیاسی ترکیه در شرایط کنونی را دنبال میکند. البته همسویی دمیرتاش با پ.ک.ک و حزب کردی اتحاد دموکراتیک سوریه همگی در یک چارچوب کلانتر قابل تحلیل است اما آنچه اکنون مسکو از کردهای ترکیه میخواهد، بازیگری در مسیر تضعیف آنکارا است. این کار در حوزه سیاسی توسط دمیرتاش و در حوزه نظامی و امنیتی توسط PKK در حال انجام است. حمایت روسیه از شاخه سوری PKK در سوریه هم شرایط را برای آنکارا دشوارتر ساخته است.
2. روسیه و کردهای عراق
روابط شوروی و خاندان بارزانی که یکی از مشهورترین و مؤثرترین خاندانهای کردی محسوب میشود، ریشه در تاریخ دارد.[5] ماجرای فرار مصطفی بارزانی به شوروی پس از شکست جمهوری مهاباد یکی از شهرهترین داستانهای سیاسی کردی است. اما با این وجود، نگاه روسیه به کردها از مؤلفههای روسی سرشار است نه الزامات و آرمانهای کردی.
اگر یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی روسیه در منطقه غرب آسیا، مقابله با نفوذ آمریکا در این منطقه فرض شود،[6] طبیعی است که روسیه نسبت به برخی طرحهای مورد علاقه آمریکا برای نظم جدید منطقه، واکنش نشان خواهد داد، اگرچه سطح این واکنش میتواند در پروندههای مختلف متفاوت باشد. بر همین اساس، طرح تجزیه عراق که گره خورده به استقلال کردهای این کشور است، نمیتواند مورد علاقهی روسیه باشد. این را میتوان در اظهارات مقامات مسکو نیز مشاهده کرد.
در اوایل شهریور 94 شبکه خبری KNN در اقلیم کردستان عراق که به عنوان ارگان رسمی جنبش تغییر (گوران) شناخته میشود، در برنامه «دیدار ویژه» خود با یوگینی ارچنتسیو، کنسول روسیه در اربیل، در خصوص وقایع و مسائل روز اقلیم کردستان و عراق و روبط میان اربیل و مسکو گفتگو کرد. ارچنتسیو در این مصاحبه با اشاره به اینکه در میان حکومت اقلیم و روسیه به طور مداوم تبادل نظر صورت میگیرد، گفت که اخیراً کمکهایی از جانب کشور وی به اقلیم کردستان ارسال شده، اما در عین حال منکر این مسئله نیز نبود که روسیه، به طور مستقیم با پیشمرگ همکاری نخواهد کرد، چراکه عراق را دولتی متحد میداند و بخشی از سلاحهایی که به عراق داده میشوند به اقلیم کردستان فرستاده شده و علیه داعش به کار گرفته میشوند.[7] ویتالی چورکین نماینده روسیه در سازمان ملل هم اواخر بهمن 94 به روزنامه کومرسانت این کشور گفت: «کُردها جایگاه خود را در عراق به دست آوردهاند. احتمالاً آنها زندگی راحتتری نسبت به سایر مردم عراق دارند. ما معتقد هستیم که کردها باید بتوانند نیازهای ویژه خود را تأمین کنند اما این نباید منجر به تجزیه کشور شود چرا که ممکن است پدیدههای بحرانزای زیادی را به دنبال داشته باشد.»[8] آندری سوشنتسف دانشیار گروه تحلیل کاربردی مسایل بینالملل دانشگاه دولتی روابط بینالملل مسکو هم در خصوص کمکهای نظامی روسیه به نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان عراق معتقد است که شرط اساسی کمک مسکو به کردستان عراق، اجتناب از دعوا با بغداد است زیرا روسیه هدف تشدید جداییطلبی کردهای عراق و ایجاد موجبات برای شناسایی رسمی بینالمللی استقلال کردها را دنبال نمیکند.[9]
3. روسیه و کردهای سوریه
کردهای سوریه تا پیش از آغاز بحران این کشور در سال 2011، به دلیل سیاستهای دمشق، نقشی درخور در معادلات سیاسی این کشور نداشتند. آنها طی دههها، سیاست تعریب دولت را تحمل کرده بودند، از برخی حقوق اولیه خود محروم بوده و هرگونه اعتراضشان با واکنش سخت دولت روبرو میشد. اما بحران سوریه آنقدر برای کردهای این کشور آورده داشت که اکنون میتوان با قطعیت گفت کردها یکی از اصلیترین بازیگران پیروز این بحران هستند. سوریه جدید هرچه باشد، وضعیت کردهای این کشور بهتر از گذشته خواهد شد و این یعنی پیروزی.[10]
طبیعی است که در چنین وضعیتی، نگاه روسیه به عنوان یکی از اصلیترین حامیان بشار اسد نسبت به مسئله کردی در این کشور، حائز اهمیت باشد. به عبارت دیگر، روسها مسئله کردی در سوریه را هم در فرایند پایان بحران مهم میشمارند و هم به ناچار باید در خصوص آینده کردها و سهگانهی خودمختاری، استقلال و مشارکت سیاسی در نظام یکپارچه، موضع مشخصی داشته باشند. با توجه به حساسیت مسئله کردهای سوریه برای ترکیه،[11] روسیه ناگزیر از وارد کردن مؤلفه کردی در سامانهی تنظیم رفتار خود با آنکارا خواهد بود؛ امری که تا کنون نیز به وضوح خود را آشکار ساخته است.
ترکیه از پیوستگی کانتونهای کردی در نوار شمالی سوریه بسیار نگران است و آن را تهدیدی بر امنیت ملی و حتی تمامیت ارضی خود میپندارد و لذا نسبت به حمایتهای بازیگران خارجی از کردها حساسیت بالایی دارد. در این چارچوب، حتی روابط گرم ترکیه با آمریکا هم مانع از تذکرات پیدرپی آنکارا به واشنگتن در اعتراض به حمایت از کردهای سوریه نشده است. کردها با حمایتهای هوایی آمریکا توانسته بودند تا شهر مرزی و مهم تلابیض در استان رقه را از حضور داعش پاکسازی کنند. طبیعی است که وقتی ترکیه در این حوزه به آمریکا اعتراض میکند، به روسیه که حامی بشار اسد است، در سطحی بالاتر معترض باشد. این مسئله پس از افزایش تنش میان ترکیه و روسیه به دلیل هدف قرار دادن یک جنگنده روسی توسط ارتش ترکیه، چشمگیرتر هم شده است.
روسیه برخلاف ترکیه، حزب اتحاد دموکراتیک PYD و شاخه نظامی آن یعنی یگانهای مدافع خلق YPG را تروریست نمیداند و حتی حاضر شد تا از حضور آنان در مذاکرات ژنو3 میان معارضان و دولت اسد حمایت کند، اگرچه در نهایت نمایندگان PYD به دلیل فشار ترکیه و آمریکا ناچار به ترک ژنو شدند.
آنچه تاکنون در اظهارات مقامات مسکو آشکار شده، مخالفت آنها با استقلال کردها است. ویتالی چورکین، نماینده روسیه در سازمان ملل به روزنامه کومرسانت این کشور گفته: «روسیه به نفع یکپارچگی خاک عراق و سوریه ابراز موضع میکند. ظهور کشور کردی باعث تجزیه کشورهای عراق، سوریه و نیز ترکیه خواهد شد.»[12] از طرف دیگر مشارکت بالای روسیه در تنظیم بیانیه وین2 و همچنین قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل در خصوص بحران سوریه، بیانگر این است که روسیه به تمامیت ارضی سوریه معتقد است و هرگونه تلاش برای تجزیه این کشور چه از سوی معارضان مسلحه و چه کردها را محکوم میکند. در بیانیه وین2 و قطعنامه 2254 به صراحت بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی سوریه تأکید شده است.
نگاه روسیه به کردهای سوریه هم ابزاری است. آنها اکنون مورد حمایت روسیه هستند چون در مبارزه با داعش یکی از جدیترین گروهها محسوب میشوند و البته چندان سر ناسازگاری با دمشق هم ندارند و همین امر میتواند نظر مسکو در خصوص پایان بحران را در میانهی مذاکرات سیاسی به تحقق نزدیکتر سازد. از سوی دیگر، حمایت روسیه از کردهای سوریه میتواند مشت مسکو را در مواجهه با ترکیه پرتر سازد. اکنون کردهای همسو با PKK در سوریه در قدرت هستند و حمایت از آنها توسط روسیه عمیقاً آنکارا را نگران ساخته است.
جمعبندی
اهمیت کردها در وضعیت کنونی منطقه بر کسی پوشیده نیست. هرگاه کردها در متن تحولات از نقش محوری برخوردار شوند، باید در لایهای عمیقتر، ذهنها به سوی طرحریزیهای بازیگران دیگر برود. کردها عمدتاً در منطقه نقش ابزاری ایفا میکنند. طبیعی است که نگاه روسیه به کردها هم بر اساس این قاعده کلی قابل تحلیل باشد. روسیه در معادلات جدید منطقه به ارتباط با کردها میاندیشد و حاضر نیست از چنین ابزاری صرفنظر کند. او در ترکیه، برخلاف خواست آمریکا، از کردها در جهت تضعیف دولت ترکیه بهره میبرد؛ در سوریه مانند آمریکا به کردها یاری میرساند البته با نگرشی متفاوت و سرانجام در عراق، هرگونه ارتباط با کردها بدون اطلاع با بغداد را در مسیر تضعیف یکپارچگی عراق قلمداد کرده و سعی میکند از آن پرهیز کند در حالی که آمریکا رفتاری متفاوت داشته و دارد و بحث تجزیه عراق و استقلال کردها را با شدت متفاوت، در دورههای زمانی مختلف مطرح کرده است. الگوی رفتاری روسیه در قبال کردها مبتنی بر نظم منطقهای مطلوب مسکو تنظیم شده است.
[1] https://www.rt.com/news/323262-putin-downing-plane-syria/
[2] http://www.theguardian.com/world/2015/nov/27/russia-introduces-visa-regime-for-turkish-citizens
[3] http://alef.ir/vdccsxq1m2bqii8.ala2.html?320217
[4] http://www.alhayat.com/Articles/12636531
[5] ن ک: «کردها و کا. گ. ب.: تاریخ سرّی خاندان بارزانی» در:
http://www.alimorshedizad.blogfa.com
[6] البته این محور، با الگوهای رفتاری مختلفی از سوی روسیه اعمال میشود، لذا نمیتوان انتظار یک الگوی تقابلی عینی را در همه پروندههای مورد اختلاف طرفین داشت.
[7] http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=90595
[8] http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=101231
[9] http://www.khabaronline.ir/detail/487631
[10] برای مطالعه بیشتر در این خصوص مراجعه نگاه کنید به: نصری، قدیر و سلیمی، آرمان. «کردهای سوریه: الگوی سنجش وزن اقلیت». فصلنامه روابط خارجی، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1393، صص 68-33.
[11] ن ک: ساسانیان، سعید. «چرا ترکیه بر تشکیل منطقه حائل در سوریه اصرار دارد؟». اندیشکده راهبردی تبیین. آذر 94.
[12] http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=101231