آيا اورشليم تقسيم شده است؟[1]
درگيري و كشمكشها در اورشليم امر بي سابقهاي نيست. در پاريس هم برخي برخي محلهها دست به چنين اقداماتي مي زنند ولي كسي مدعي تقسيم پاريس نيست. بايد دانست كه اورشليم به مثابه هويت اسرائيل است لذا آناني كه تلاش ميكنند، همانطور كه از تجزيه اسرائيل به دو دولت ناتوانند، از تجزيه اورشليم هم عاجزند. اسرائيل بايد درك كند كه چرا اورشليم اولويتي براي سرزمين عبري است. این بدان خاطر است که بدون اورشلیم صهیونیسم بیمعناست.
رسانهها در چند روز اخير اینگونه القا کردهاند كه اورشليم در آیندهای نزديك تقسيم خواهد شد؛ اين مهم با بررسي سرتيترهاي روزنامهها بهروشنی قابلدرک است: ”پايتخت اندکاندک به شهر ارواح مبدل میشود“ (بن كاسپيت، [روزنامه] معاريو) يا ”نتانياهو در حال تقسيم اورشليم است“ (سيما كادمون، ييدعوت اخرونوت)
از ديدگاه من اگرچه اتفاقات اخير چنين مینمایند كه اورشليم به قسمتهایی براي عربها و بخشهایی براي يهوديان تقسيم خواهد شد، ولي لزوماً آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است، بيانگر آنچه در آينده رخ خواهد داد نيست. لذا تصمیمگیری بر اساس دادههای موجود در حال حاضر تصوير كلي و درستي در اختيار ما قرار نمیدهد و بايد گفت پیشبینی شرايط احتمالي در آينده دشوار است.
در زمان جنگ ويتنام، طي جلسهای ژنرالهای ويتنامي و آمریکایی، هر دو طرف بر اين نكته اتفاقنظر داشتند كه حتي در صورت پيروزي آمریکاییان در جنگ، بازهم امريكا بازندهی ميدان خواهد بود و اين دقیقاً تفاوت ميان جنگ و ورزش است؛ چراكه علیرغم اينكه در بازي نتيجه، برنده و بازنده را مشخص میکند در جنگ و مسائل ملي فردايي هم هست كه میتواند سرنوشت همهچیز را تغيير دهد.
اگرچه شرايط تغيير كرده است و در اورشليم ایستهای بازرسي درراهها و ورودي برخي محلهها ایجادشده است آيا اين به معناي ايجاد فرايندي تغییرناپذیر است؟
شهري در اندازهی پايتخت [اورشليم] با افتوخیزهای تركيب جمعيتي همراه است. حال با رشد مهاجرت به شهرها و به دنبال آن افزايش تعداد محلههای فقيرنشين، طبيعي است كه اين جمعيت به دنبال فضای مناسب براي خود باشند. لذا اين کشمکشها امري غيرعادي نیست.
علیرغم اینکه درگیریهای اخير توجه زيادي را به خود جلب كرده است، اين مهم امر بیسابقهای نيست چنانكه پیشازاین در پاريس هم شاهد درگيري ميان محلهها و ناتواني پليس از آرام كردن اوضاع بوديم. ضمن اينكه تنها در سالهای اخير پليس نيويورك توانست حاكميت خود را در تمام شهر اعمال كند؛ اما آيا هرزمان كه ”هارلم“ براي برخي ناامن میشود آيا بقيه مدعي میشوند كه شهر بايد تجزيه شود؟
اما نکتهی جالبتوجه اينجا است كه من حتي يك نفر را نيافتم كه ديدگاه خود را به علت کشمکشهای اخير نسبت به اورشليم تغییر داده باشد؛ هر دو طرف همواره براي وضعيت آیندهی اين شهر درگير بوده و هركدام طرفداراني در هفتههای اخير به دور خود جمع کردهاند.
افرادي كه میخواهند از زندگي پر چالش در محلههای اورشليم راحت شوند، از من میپرسند كه اورشليم براي تو چه دارد و يا اينكه آيا روستاي عَقِب هم جزء اورشليم محسوب میشود؟ از ديدگاه من، اورشليم بهعنوان پايتخت شامل اریحا هم میشود و بايد گفت اساساً آنچه وضعيت آیندهی اورشليم را معين میكند، نهتنها مرزهاي شهري امروز بلكه آنچه در آينده رخ خواهد داد را هم رقم خواهد زد.
اما بايد گفت كه همواره کلونیهای جمعيتي در اورشليم وجود داشته است و اين از قدرت يك شهر است كه همواره بهعنوان يك حقيقت واحد از آن ياد شود نه افتوخیزهای درون آن.
سرنوشت اورشليم رقم خواهد خورد، آنهم بهوسیلهی ايجاد جوامع يهودي و عرب حاشیهای در حومهی شهر اورشليم. بايد گفت كه قدرتمند كردن جوامع پايدار حاشیهای و محلههای باثبات در حومهی شهر خواهد توانست بر کشمکشهای درون شهر هم مؤثر واقع شود. [و از ميزان آن بكاهد.]
سؤال اساسي كه همچنان مطرح است اين است كه در آينده شاهد چه چيزي خواهيم بود. اورشليم بهمثابهی DNA و هويت براي همهی كشور عمل میکند و آنهایی كه از تقسيم اورشليم عاجز بودند از تقسيم سرزمين مقدس به دو دولت هم عاجز خواهند بود.
اینجاست كه اهميت اورشليم بهعنوان اولويت مشخص میشود. هدف همهی ما بازگشت به صهيون و سرزمين مادری است و اگر اسرائيل در مورد اورشليم كوتاهي كند، میبایست انتظار عقبنشینی از درون و برون و مناطق ساحلي را داشته باشد.
شی و اوباما: رابطه در حال تغییر بین دو قدرت[2]
سفر رئیسجمهور شیجین پینگ به آمریکا در اواخر ماه سپتامبر پرمخاطره بود، این سفر درزمانی اتفاق افتاد که به نظر میرسید اقتصاد چین دچار مشکل شده است. آیا او در موضع دفاعی بود و ازآنجاییکه بازار چین در ماههای گذشته بهشدت افت کرده بود، آیا این سفر از موضع ضعف صورت گرفت؟ بااینحال واقعیتهای اقتصادی کمتر نگرانکننده هستند و پکن پتانسیل این را دارد درصورتیکه بخواهد اقتصاد خود را در یک مسیر روبه رشد پایدارتری پیش ببرد.
سفر آقای شی ملاقاتی بین دو قدرت بود، بهطوریکه هرکدام از آنها توانمندیها و ناامنیهای خاص خودشان را داشتند. چین در حال حاضر بزرگترین اقتصاد در جهان به لحاظ شرایط برابری قدرت خرید است. نظرسنجی گالوپ در سال 2014 نشان داد که 52 درصد مردم آمریکا معتقدند که چین قدرت بزرگ اقتصادی در جهان است؛ بنابراین آنچه این نظرسنجی نشان داد تعجبآور نیست و این ادراک ترس وحشت زیادی را به همراه دارد. وقتیکه همین سؤال را از مردم چین پرسیدند، آنها پاسخ دادند که آمریکا قدرت بزرگ جهان است. حق با مردم چین است. قدرت اقتصادی یک کشور صرفاً بهوسیله اقتصاد آن کشور محاسبه نمیشود بلکه به سطح درآمد سرانه آن کشور نیز بستگی دارد، بطوریکه ظرفیت آن کشور را برای رویارویی با موضوعاتی همچون سیاست خارجی و امنیت تعیین میکند. با این حساب، چین در حال حاضر در رتبه 80 ام جهان قرار دارد و اولین کشور درحالتوسعه برای تبدیلشدن به یک قدرت بزرگ است. این موضوع بیمیلی چین را برای بر عهده گرفتن مسئولیتها آنگونه که از یک قدرت بزرگ انتظار میرود، توضیح میدهد.
درحالیکه پکن معتقد است هرگونه تغییری در نظم بینالمللی باید بر پایه واقعیتهای اقتصادی جدید باشد، آمریکا مطرح میکند که چین باید مسئولیتهای بیشتری را در قبال کارهایش بر عهده بگیرد. این مفهوم در بیانیه رسمی چین در سفر آقای شی درحالیکه 49 اصل را پوشش میدهد، بازتاب یافته است. این بیانیه با این عنوان شروعشده است: “مدل جدیدی از روابط مهم بین دو کشور آمریکا و چین”؛ مدلی که آمریکا با آن موافق نبود و این بلاتکلیفی و عدم اطمینان هر دو طرف را نشان میداد.
چشمانداز آمریکا در سه سند جداگانه که توسط کاخ سفید منتشر شد، ارائه شده است. این اسناد 42 اصل ویژه را پوشش میدهد. اولین اصل در بیانیه اول، افغانستان و حفظ صلح است بطوریکه تمایل مداوم آمریکا به امنیت و خاورمیانه را نشان میدهد. در ادامه به روابط دوجانبه اشارهشده است که امنیت سایبری نقش مهمی را در آن بازی میکند. از دیدگاه آمریکا مهمترین دستاورد آن است که چین اذعان کرد که جاسوسی سایبری هرچند برای اهداف امنیتی قابلقبول است، اما نباید برای تضمین منافع اقتصادی استفاده شود.
بیانیه دوم که شامل 27 اصل بود، مسائل اقتصادی چین و آمریکا را پوشش میداد بطوریکه محدودهای از پشتیبانی مؤسسات مالی بینالمللی تا مذاکرات در حال پیشرفت درباره پیمان سرمایهگذاری دوجانبه و حمایت از حقوق مالکیت معنوی را شامل میشد. تغییر آبوهوایی در بیانیه جداگانهای که گفته شد برجسته بود. واضح است که کاخ سفید دیدار آقای شی را ابزاری میبیند که از تعهد چین برای تغییر آبوهوایی استفاده کرده و این برنامه را درون آمریکا بهپیش ببرد. البته هنوز بحثهای زیادی دراینباره وجود دارد.
چقدر احتمال دارد که وعدهها در دو حوزه کلیدی امنیت سایبری و تغییرات آبوهوایی با استقبال مواجه شوند؟ پاسخ این سؤال به نقشی بستگی دارد که فشار اقتصادی در سال آینده بازی خواهد کرد.
تمایلات چین نسبت به تعهد در خصوص اهداف تغییر آبوهوایی و ایجاد یک رژیم محدودیت و تجارت، بازتابدهنده تقاضاهای سیاسی داخلی طبقه متوسط در حال رشد چینی است که دیگر تمایل ندارند تخریب زیستمحیطی را که رشدی دورقمی داشته است تحمل کنند؛ اما تعهد چین به محدودیت انتشار کربن تا سال 2030 نشاندهنده این واقعبینی است که رشد شدت انرژی میتواند با غلبه خدمات بر تولید به نقطه اوج خود برسد؛ که تقریباً در نسلهای قبل اروپا و ایالاتمتحده اتفاق افتاده است؛ بنابراین بهاحتمالزیاد چین به اهداف تغییر آبوهواییاش خواهد رسید – بهویژه اینکه– برعکس آمریکا در چین هیچ اختلافی بین حاکمیت در مورد این قضیه وجود ندارد.
همانطور که برای امنیت سایبری، چین بزرگترین چالش خود را غلبه بر تله درآمد متوسط میبیند، میتواند این کار را بهوسیله حرکت بهسوی یک اقتصاد با فناوریهای پیشرفتهتر انجام دهد. تعداد بسیار کمی از کشورهای درحالتوسعه در ایجاد تغییر بهسوی وضعیت درآمد بالا موفق شدهاند و کسانی که آن را مدیریت میکنند- همچون کره و ژاپن – این کار را بهوسیله فنآوری بومی انجام دادهاند. سرقت یک گزینه وسوسهانگیز است که از سوی بسیاری از قدرتهای بزرگ در سطح مشابهی رخ میدهد- ایالاتمتحده به دزدی از اروپا بهعنوان یک ملت تازه صنعتی شده و همچنین سرقت اختراعات ثبتشده از آلمان بعد از جنگ جهانی دوم متهم شده است همچنین کره جنوبی برای سرقت اسرار نظامیاش موردحمله قرار گرفت-. همانطور که آقای شی اشاره کردند هرچند اقدامات دولتی اهمیت دارند و میتوانند تنظیم شوند، در مقابل پاسخگو کردن بازیگران سرکش، دسترسی به اطلاعاتی را که اینترنت فراهم میکند تسهیل میکند. تلاش آمریکا برای جدا کردن اهداف اقتصادی و امنیتی از یکدیگر یک دستاورد بزرگ خواهد بود، اما احتمال موفقیت با توجه به فشارهای اقتصادی که چین با آنان روبهرو شده است کم است و اعتقاد مشترک گستردهای – بین رهبری و عموم مردم – است که میگویند اهداف اقتصادی و امنیتی با یکدیگر مرتبط هستند.
مانع واقعی که آمریکا و چین را از هم جدا میکند عدم اعتماد است. نظرسنجیهای «پیو» نشان میدهد که 55 درصد آمریکاییها در مقایسه با 38 درصد انگلیسیها، نگاه منفیتری به چین دارند. از این دیدگاه شاید نتیجه مهم سفر آقای شی در سالهای آتی این باشد که سال 2016 بهعنوان سال گردشگری چین و آمریکا مطرح شود. – بر اساس درآمد سرانه – این واقعیت که ورود گردشگران انگلیسی به چین نزدیک به دو برابر آمریکاییها بوده است، بخشی از عدم تفاهم بین چین و آمریکا را نشان میدهد. با توجه به روابط اقتصادی، دیدار آقای شی نشان میدهد که کشمکشهای آینده صرفاً در مورد نرخ ارز و مسائل مرتبط با تجارت نیست، بلکه بیشتر در مورد فشارهای رقابتی در ارتباط با انتقال تکنولوژی و دسترسی به بازار خواهد بود چراکه چین بهعنوان یک قدرت در حال رشد تلاش میکند فاصله با قدرت اقتصادی پیشرو را کمتر کند؛ بنابراین پیمان سرمایهگذاری دوجانبه هماکنون با نمایندگان آمریکا و اروپا به بحث و بررسی گذاشتهشده است که این میتواند، تغییری را در رویکردهای طرفها به وجود آورد
روابط ژاپن و کشورهای حاشیه خلیجفارس: بعد از انرژی، هدف چیست؟[3]
سیاست ژاپن در منطقه خلیجفارس بهشدت وابسته به دو قاعده اصلی است؛ منافع اقتصادی و وابستگی و اتکا به آمریکا در تأمین امنیت خطوط کشتیرانی (از هرمز تا بنادر ژاپن). به علت کمبود منابع انرژی در ژاپن، این کشور بهشدت به تأمین انرژی از منطقهی غنی از انرژی خلیجفارس نیازمند است. هرچند، مسائلی وجود دارد که میتواند در روابط ژاپن و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس تأثیر بگذارد.
با افزایش احتمال برداشته شدن تحریمهای اقتصادی ایران، هیچ شکی باقی نمیماند که رقابتی برای بازار [نفت و انرژی] ژاپن شروع خواهد شد. بااینوجود، واقعیت این است که ایران توانایی صادرات گاز مایع[4] را ندارد، زیرا این کشور برای توسعهی این بخش به سرمایهگذاری زیادی نیاز دارد که این کار ممکن است چند سال طول بکشد. بههرحال احتمال دارد که تولیدات انرژی ایران قدرت زیادی برای ورود به بازار رقابتی انرژی را دارا باشد. شرکتهای ژاپنی هم به دنبالسرمایهگذاری در بخش انرژی ایران بعد از رفع تحریمها در چند ماه آینده هستند. این بدان معناست که ژاپن به دنبال متنوع سازی واردات انرژی خود است.
ژاپن سومین قدرت اقتصادی و همچنین سومین کشور صنعتی بعد از آمریکا و چین است، ولی هنوز با کمبود منابع انرژی طبیعی برای توسعه فناوری و توسعه صنعتی مواجه است. این کشور در حال حاضر بزرگترین وارد کنند گاز مایع، دومین واردکننده زغالسنگ و سومین واردکننده نفت خام جهان است. وابستگی به نفت و گاز، ژاپن را به سمت حفظ روابط نزدیک با کشورهای خلیجفارس کشانده است.
دو عامل مهم روابط اقتصادی ژاپن و کشورهای حاشیه خلیجفارس عبارتاند از: حجم صادرات انرژی و قیمت جهانی نفت. جدول زیر مقایسهای از روابط اقتصادی این کشورها را در سالهای اخیر نشان می دهد:
درصد رشد در سال 2014 |
2014 |
2013 |
2012 |
2011 |
2010 |
|
11.18 |
24.9 |
22.4 |
24.9 |
19.6 |
20.1 |
میزان صادرات ژاپن به کشورهای حاشیه خلیجفارس (میلیارد دلار) |
-5.45 |
139.8 |
148.9 |
157.2 |
142.6 |
102.3 |
میزان واردات ژاپن از کشورهای حاشیه خلیجفارس (میلیارد دلار) |
-3.82 |
164.8 |
171.3 |
182.1 |
162.2 |
122.4 |
حجم کلی تجارت |
-9.14 |
114.90 |
-126.47 |
132.23 |
-123 |
82.2 |
کسر تراز تجاری |
98.5% درصد کل واردات ژاپن در سال 2014 از کشورهای خلیجفارس،منابع انرژی بوده است. جدول زیر واردات مهم ژاپن از این کشورها را نشان میدهد: (اعداد برحسب میلیارد دلار)
درصد رشد در سال 2014 |
مجموع (درصد) |
2014 |
2013 |
2012 |
|
-8.96 |
72.61 |
101.53 |
115.21 |
115.80 |
نفت خام |
-2.88 |
2060 |
28.81 |
29.66 |
31.96 |
گاز |
21.90 |
5.25 |
7.35 |
6.03 |
7.62 |
نفت سفید |
44.77 |
0.78 |
1.09 |
0.756 |
0.667 |
آلومینیوم |
10.95 |
0.39 |
0.545 |
0.492 |
0.450 |
مواد شیمیایی آلی |
32.99 |
0.12 |
0.163 |
0.122 |
0.139 |
مس |
4.96 |
0.11 |
0.149 |
0142 |
0.150 |
پلاستیک |
-19.96 |
0.01 |
0.017 |
0.021 |
0.025 |
سنگهای قیمتی |
-6.08 |
100.00 |
139.83 |
148.89 |
157.18 |
مجموع |
قبل از فاجعه فوکوشیما در سال 2011، انرژی هستهای حدود یکسوم برق ژاپن را تأمین میکرد. بعدازاین حادثه ژاپن اقدام به واردات سوختهای فسیلی کرد که حدود 90 درصد نیاز انرژی این کشور بود. نخستوزیر ژاپن هم اظهار داشته است که این کشور به دنبال راهاندازی مجدد رآکتورهای هستهای خود، بهمنظور کاهشواردات هزینه آور انرژی است. ناگفته نماند که واردات سوختهای فسیلی ژاپن در سه سال گذشته [بعد از فاجعه 2011] حدود 270 میلیارد دلار (58 درصد بیشتر از قبل) بوده است.
همانطور که گفته شد برداشته شدن احتمالی تحریمهای اقتصادی ایران، رقابت در بازار انرژی ژاپن را تشدید میکند. واردات نفت ژاپن از ایران در سال 2011 (قبل از وضع تحریمها) حدود 314 هزار بشکه در روز بود (حدود 9 درصد کل واردات نفت ژاپن) که این میزان در سال 2014 به 166 هزار بشکه در روز کاهش یافت. شرکتهای ژاپنی منتظر سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران بعد از برداشته شدن تحریمها هستند. لازم به یادآوری است که ژاپن از سیاستهای آمریکا در منطقه حمایت میکند و دهها هزار سرباز آمریکایی هم در ژاپن حضور دارند. ژاپن امضای توافقنامه هستهای میان ایران و 1+5 را یک پیشرفت مثبت برای منافع جامعه جهانی میداند. این کشور همچنان اعتقاد دارد که آمریکا باید به متحدانش در منطقه خلیجفارس اطمینان دهد که این توافق به نفع همه طرفهاست و اثر منفی برای امنیت منطقه ندارد.
نتیجهگیری
اگرچه ژاپن به سمت متنوع سازی واردات سوخت و منابع تأمین انرژی حرکت کرده است اما این کشور همچنان تا دو دهه آینده به واردات مقدار قابلتوجه نفت و گاز ادامه خواهد داد. این کالاها [سوختهای فسیلی] همچنان برای رشد اقتصادی حیاتی و مهم هستند و ژاپن نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. فاجعه هستهای فوکوشیما اهمیت منطقه خلیجفارس را (مخصوصاً به تصمیم گیران ژاپن) نشان داد. صحبتهای کینتارو سونورامعاون وزیر خارجه ژاپن این اهمیت را بهوضوح نشان داد؛ وی اظهار داشته است: “دولت و ملت ژاپن از کشورهای منطقه خلیجفارس بهخصوص قطر به خاطر حمایت از ژاپن در زلزله 2011 قدردانی میکند”. قطر در این سال یک کشتی گاز مایع رایگان و کمکهای مالی به ژاپن ارسال کرد. بخش خصوصی ژاپن هم به دنبال سرمایهگذاری در بخشهای جدیدی همچون حملونقل شهری، سلامت، محیطزیست، شیرین کردن آب دریا و همچنین حوزه انرژی هستهای هستند. احتمال دارد که ژاپن و کشورهای منطقه خلیجفارس در آینده تحقیقاتی مشترک در حوزه انرژیهای باثباتتر و با اثر بیشتر در بازار جهانی و تحقیقاتی در حوزه محیطزیست انجام دهند.
عزم پوتین در غرب آسیا[5]
تصمیم پوتین به دخالت نظامی در سوریه (که سومین حمله نظامی پوتین در هفت سال گذشته است. حمله به گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 و سوریه در سال 2015) نباید باعث تعجب هیچ کشوری شده باشد. این کار واکنشی طبیعی به احیای مجدد اهل سنت به رهبری عربستان، ترکیه و قطر در عملیات طوفان قاطعیت و دکترین سلمان است. همچنین این کار واکنشی به دخالت نظامی ترکیه در شمال سوریه، توافق هستهای ایران و خروج آمریکا از منطقه است. پسلرزه عملیات طوفان قاطعیت ضد حوثیها و عبدالله صالح در دمشق، مسکو و صنعا به یک اندازه بود. پیامدهای توافق هستهای بر بازار انرژی روسیه و احتمال همکاری ایران، ترکیه و غرب در انتقال انرژی به اروپااز طریق ترکیه یا سوریه، پوتین را مصمم ساخت تا به سوریه وارد شود.
دولت پوتین توافق هستهای ایران را توبیخی برای روسیه به علت سیاستهای توسعهطلبانه این کشور در اوکراین میداند. غرب و بهخصوص واشنگتن، از انرژی بهعنوان یک قدرت نرم ضد روسیه برای وادار ساختن روسیه برای تغییر رفتارش در قبال همسایگانش استفاده میکنند.
دخالت نظامی روسیه فراتر از جمهوریهای سابق شوروی و شرق اروپا، برای نشان دادن قدرت روسیه در قبال تحولات مختلف حتی در قارههای مختلف است. همچنین روسیه قصد دارد ناکارآمدی تحریمهای اقتصادی ضد این کشور را نشان دهد.
دیدار دو رهبر چینی[6]
برای اولین بار از سال 1949 رهبران چین و تایوان با یکدیگر دیدار میکنند. این ملاقات در سنگاپور رخ میدهد. برای رییسجمهور تایوان ملاقات در کشوری غیر از کشورهای چین و تایوان بهتر است. به نظر عجولانه میرسد که از اثرات این ملاقات در انتخابات صحبت کنیم.
روابط بین این دو کشور به ارتقا امنیتِ دو سوی تنگه، کمک شایانی میکند. رییسجمهور تایوان اعلام کرده است که این ملاقات منجر به هیچ توافقی نخواهد شد و قرار نیست هیچ مذاکرات سیاسیای اتفاق بیفتد. تایوان کاملاً به دو قسمت تقسیمشده است؛ قسمتی از این کشور موافق سیاستهای کنونی برای توسعه هستند و اعتقاد دارند که این سیاستها بیش از هزینههایش، سود دارد؛ و در دیگر سمت، افرادی قرار دارند که اعتقاد دارند این سیاستها تنها سبب سود عدهای در تایوان شده است و 23 میلیون نفر را در قسمت دیگر این کشور در معرض اختلاط با پکن قرار داده است. به نظر میرسد در دو هفته آینده ما شاهد درگیری شدید بین دولت و مخالفان در تایوان باشیم.
چشمانداز آبوهوا در اجلاس پاریس[7]
در ماه دسامبر پیشرو کشورهای جهان در پاریس جمع میشوند تا درباره تغییرات آب و هوایی تصمیمگیری کنند. تلاش قبلی با اتهام متقابل و دلخوری اعضا تمام شد. 6 سال از نشست قبلی گذشته است، آیا میبایست نتیجه متفاوتی را انتظار داشته باشیم؟ به نظر میرسد این نشست به دلیل افزایش مزایای طرحهای زیستمحیطی و کاهش هزینهها، به نتیجه برسد. هزینههای کاهش تولید کربن کاهشیافته است. مزایای اینگونه طرحها نیز بهوضوح دیده میشود. از زمان نشست قبلی هزینههای فنّاوری انرژیهای تجدیدپذیر با کاهش چشمگیری روبرو بوده است. برای مثال هزینه توربینهای بادی و سلولهای خورشیدی به ترتیب 30 و 70 درصد کاهشیافته است. انرژیهای تجدیدپذیر دومین منبع انرژی را در سرتاسر دنیا تشکیل میدهند. این انرژیها در حال رقابت با انرژیهای فسیلی در نقاط مختلف دنیا هستند. اگرچه زغالسنگ همچنان بزرگترین و ارزانترین منبع انرژی در دنیا میباشد، لکن کشنده است. هزینههای مرگومیر زودرس ناشی از آلودگی هوا و انتشار آلایندههای سوختهای فسیلی میتواند بالغبر 10 درصد هزینههای داخلی این کشورها شود. مزایای محلی فنّاوریهای تولید کمکربن ازلحاظ هوای تمیزتر، مرگومیر کمتر، کاهش بیماریها و بهرهوری بیشتر واضح است. شواهد زیادی وجود دارد که گذار به اقتصاد کمکربن را نشان میدهد و اینکه رشد اقتصادی و تولید گازهای گلخانهای از هم جداشدهاند. سال 2014 اولین سالی بود که رشد اقتصادی جهانی همراه با رشد تولید گازهای گلخانهای از مصرف انرژی نبوده است. شاید مهمتر از چشمانداز اجلاس پاریس، بیانیه مشترک بین ایلات متحده و چین در دو سال 2014 و 2015 بوده است. این شواهد نشان میدهد که هر دو قدرت بزرگ انگیزه مشترک را برای تغییر در وضعیت موجود دارند و این اشتیاق در اجلاس قبلی وجود نداشت. برای رسیدن به هدف به کاهش جاهطلبیها نیاز داریم.
بازنگری در مصرف زغالسنگ چین؛ چرا این اتفاق افتاد؟[8]
جامعه جهانی از چین برای تعهد به کمک برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی تمجید کرده است اما به نظر باید در تعهدات چین تردید کرد. اکنون موضوع درباره بازنگری چین در سیاستهای مصرف زغالسنگ میباشد. تیتر روزنامه نیویورک تایمز فاش میکند که چین بیش ازآنچه گزارششده است، زغالسنگ مصرف میکند و این موضوع مذاکرات تغییرات آب و هوایی را پیچیده میکند. گاردین نیز گزارش میدهد که بر اساس اطلاعات بهدستآمده چین 17 درصد مصرف خود را کمتر گزارش میدهد. این اخبار اثرات خوبی ندارند. تنها بعضی از پیامدهای آن در ادامه میآید:
1. آمارهای چین مانند همیشه غیرقابلاعتماد هستند. تحلیلگران چینی ازجمله خود من معمولاً به آمار توجه نمیکنیم. این اشتباه محاسبه نشان میدهد تلاش ضعیفی برای محاسبه اعتبار این قضیه وجود داشته است. واقعاً چگونه ممکن است مصرف 600 میلیون تن زغال را در یک سال نادیده گرفت؟ باوجوداین اشتباه عظیم میتوان سایر آمار و ارقام چین درباره تولید ناخالص داخلی و یا تولید برق را نیز موردتردید قرارداد.
2. برفرض که آمار و ارقام چینیها درباره تولیدات صنعتی و ساختوسازها صحیح باشد، این افزایش غمانگیز در مصرف زغالسنگ نشان میدهد که دستاوردهایی به نام افزایش بازدهی انرژی و کاهش هزینههای انرژی آن طور که در دهه گذشته تبلیغ میشد، یا اصلاً وجود نداشته است یا کمتر از حدی بوده که مفروض گرفتهشده است.
3. این اتفاق نشان میدهد که اوج مصرفی را که چین برای سال 2030 میلادی پیشبینی کرده بود، ناگهان کمتر از مصرف این کشور در سال گذشته شده است. هماکنون با انتشار گسترده گاز کربن روبه رو هستیم که بیشتر از تصورات ماست. سؤال اینجاست که آیا چین تعهدنامه تغییرات آبوهوایی خود را با توجه به سهم جدیدش از مشکل تغییرات آب و هوایی تنظیم خواهد کرد؟
4. در حال حاضر آن چیز که از همه مهمتر میباشد، این است که تعهدات چین برای کاهش سهم خود در تغییرات آب و هوایی تحقق یابد. اینکه چین به تعهدات خود درباره اینکه تا سال 2030 میلادی، بیست درصد از تمام انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر حاصل نماید مورد تردید واقعشده است. چین میبایست به فکر مرتفع ساختن این تردیدها باشد.
سازمان اطلاعات انرژی ایالاتمتحده اعلام کرده است که چین از سال 2000 میلادی تا سال 2013 چهارده درصد مصرف زغالسنگ خود را کمتر گزارش کرده است. اگر ارقام سازمان اطلاعات انرژی صحیح باشد، آنوقت خبرها درباره خیز دوباره چین برای مصرف زغالسنگ صحیح مینماید. در این صورت، جهان شاهد رشد چشمگیری در تولید گازهای گلخانهای خواهد بود (و البته که این اتفاق تا قبل از سال 2030 میلادی که چین آن را برای اوج مصرف خود اعلام کرده بود میافتد). نکته دیگری که حائز اهمیت مینماید این است که صرف اعلام چین مبنی بر افزایش مصرف زغالسنگ خود نکته مثبتی است. شاید زمان این اعلام قبل از اجلاس پاریس نوعی بدشانسی باشد؛ اما اندکی شفافیت از دولتی که همیشه در پرده ابهام به سر میبرده، خوشایند است.
انتخابات ترکیه[9]
تنها 5 ماه پس از ناکامی در کسب اکثریت پارلمان، حزب عدالت و توسعه ترکیه توانست با 49.4 درصد آراء تمامیت قدرت را به قبضه درآورد. آیا این پیروزی حزب عدالت و توسعه میتواند مشکلی از مشکلات ترکیه را حل کند؟ این اتفاقات در حالی است که دولت این کشور در حال رویارویی با حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) است. همچنین دولت خود خوانده اسلامی بمبگذاریهای وحشتناک و عظیمی را در ترکیه انجام داده که از جولای تاکنون جان 134 نفر را گرفته است. همچنین این روزها اقتصاد این کشور نیز در لبه پرتگاه قرار دارد. مخالفان حزب عدالت و توسعه و منتقدان رجب طیب اردوغان (کسی که به دلیل عدم رضایت از نتایج انتخابات، مانع به ثمر رسیدن مذاکرات ژوئن برای تشکیل ائتلاف شد) اعتقاد دارند که نتیجه انتخابات دستکاریشده است. اما اردوغان و حزب اعتقاد دارند که مردم به آنها رأی دادهاند ولی هیچیک از آن دو، بحرانهای چندگانهای را که کشور را در برگرفته است در نظر نمیگیرند. مهمترین و واضحترین مشکل دولت جدید ترکیه امنیت است. در طول 18 ماه گذشته ترکیه به دلیل هراس از انتقامهای این گروه در خیابانهای شهرهای ترکیه از مواجهه مستقیم با داعش خودداری کرد. از طرفی آنکارا در قبال راهبردهای ایالاتمتحده در مقابله با داعش محتاطانه عمل کرد. مقامات ترکیه مشکل ریشهای داعش را همان نظام بشار اسد میدانند که هرجومرجی را آفریده که سبب رونق گرفتن دولت اسلامی شده است. درنهایت هم در این انتخابات ترکها با آرای خود به تزهای ملیگرایی کردی در ترکیه پاسخ منفی دادند، به باور آنها سیاستهای همگونی که کردهای عراق، سوریه و ترکیه دنبال میکنند، بسیار خطرناکتر از مسئله داعش و دولت اسلامی است.
[1] Maj. Gen. (res.) Hacohen, Gershon; “Is Jerusalem Divided?; October 25, 2015; The Begin-Sadat Center for Strategic Studies; Available at:
http://besacenter.org/perspectives-papers/is-jerusalem-divided/
[2] YUKON HUANG, “Xi and Obama: The Shifting Relationship between Two Powers, Carnegie Endowment for International Peace — United States, 15, October. 2015
At: http://carnegieendowment.org/2015/10/15/xi-and-obama-shifting-relationship-between-two-powers/ij7l#
[3] Jamal Abdullah and Naser al-Tamimi, Japanese–Gulf Relations: What’s next after Energy, 05 November 2015, http://studies.aljazeera.net/en/reports/2015/11/2015113125543544667.htm
[4] Liquefied natural gas (LNG)
[5] Ghassan Shabaneh, Putin’s Moment in the Middle East, 20 October 2015, http://studies.aljazeera.net/en/reports/2015/10/20151019115125523394.htm
[6] Richard C. Bush,Two Chinese leaders walk into a room: The Singapore meeting between Ma Ying-jeou and Xi Jinping, November 4, 2015,at:< http://www.brookings.edu/blogs/order-from-chaos/posts/2015/11/04-ma-xi-taiwan-china-meeting-bush>
[7] Rob Bailey, Prospects for Climate Success in Paris, Nov 4, 2015, at:<http: //www.cfr.org/ councilofcouncils /global_memos/ p37220>
[8] Elizabeth C. Economy, China Recalculates Its Coal Consumption: Why This Really Matters, November 4, 2015, at:< http://blogs.cfr.org/asia/2015/11/04/china-recalculates-its-coal-consumption-why-this-really-matters/>
[9] Steven A. Cook, Eni Enrico Mattei, What Turkey’s Election Surprise Says About the Troubled Country, November 2, 2015, at:< http://www.cfr.org/turkey/turkeys-election-surprise-says-troubled-country/p37208>