دکترین نظامی امارات عربی متحده و موازنه منطقه‌ای در خلیج‌فارس

قرار گرفتن در جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران و مسئولیت‌پذیری در یک شبکه دفاع منطقه‌ای، از جمله ابعاد اصلی دکترین نظامی امارات برای مقابله با تهدید ساختگی ایران است. همه این‌ها در حالی است که هزینه‌های نظامی اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس، نسبت به ایران حدود 9 برابر است و امارات متحده عربی نیز تقریباً دو برابر جمهوری اسلامی، در حوزه نظامی به صرف هزینه می‌پردازد.

مقدمه

امارات عربی متحده، یکی از متحدان آمریکا و بازار صادراتی تجهیزات نظامی این کشور به شمار می‌رود. درواقع امنیت‌جویی در وابستگی به آمریکا همواره از اجزای سیاست خارجی و نظامی این کشور بوده است؛ اما اخیراً به نظر می‌رسد این کشور ماجراجویی‌هایی نظامی را در بحران لیبی و یمن صورت داده است و همچنین تلاش می‌کند مشارکتی فعال در جبهه منطقه‌ای مخالف جمهوری اسلامی داشته باشد. بر همین اساس در این مقاله ابعاد دکترین نظامی امارات عربی متحده مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

تهدیدات امنیتی و نظامی امارات

امارات به دلیل ساختارهای سیاسی مبتنی بر خاندان‌های پادشاهی و همچنین شرایط ژئوپلیتیک خاص خود همواره دچار تهدیدات و هراس‌های امنیتی بوده است. قرار داشتن این کشور در تنگه هرمز و فقدان عمق راهبردی آن باعث شده است تا این کشور به همراه سایر کشورهای کوچک حاشیه خلیج‌فارس به قدرت‌های بزرگ‌تر منطقه نظیر ایران و عراق با دیده تهدیدآمیز نگاه کنند.

 

اما بی‌تردید انگاره حمله نظامی ایران به امارات و مداخله جمهوری اسلامی در خلیج‌فارس باهدف افزایش ضریب نفوذ خود، همواره یکی از هراس‌های امنیتی در میان مقامات اماراتی بوده است که البته بخش عمده‌ای از این هراس افکنی ناشی از طراحی‌های تبلیغاتی طولانی‌مدت کشورهای غربی است که برای تثبیت حضور نظامی خود در منطقه راهبردی خلیج‌فارس به شکل مداوم ایران هراسی را ترویج می‌نمایند؛ اما به‌هرحال جمهوری اسلامی ایران قدرتی منطقه‌ای است که دارای سواحل طولاني در خلیج‌فارس و درياي عمان بوده و همین عوامل در کنار جایگاه ژئوپلیتیک، ذخایر انرژی و… موجب مزيت جمهوري اسلامي در برابر همسايگان جنوبی خويش می‌شود. این توانمندی طبیعی البته باعث می‌شود تا زمینه هراس از همسایه بزرگ‌تر در میان این همسایگان تشدید شود. لذا سران کشورهاي منطقه خلیج‌فارس را به انديشه ايجاد توازن در منطقه با ایجاد پیمان‌های دفاعی راهبردی با قدرت‌های جهانی رهنمون می‌سازد.

 

به‌ویژه با تنش‌های ایجادشده در روابط میان ایران و اعراب طی سال‌های اخیر و سیل اتهامات واهی علیه جمهوری اسلامی جهت تشکیل هلال شیعی در منطقه، امارات نیز تهدیدات بیشتری را احساس کرده است. حتی در فضای پساتوافق هسته‌ای که گفته می‌شود دست جمهوری اسلامی ایران برای پیگیری اهداف منطقه‌ای آن بازتر می‌شود، نگرانی در امارات همانند عربستان سعودی تشدید می‌شود. بر همین اساس امارت خواستار تضمین‌های بیشتر امنیتی شامل؛ فروش تسلیحات جدید و افزایش تعداد نظامیان ارتش آمریکا در خلیج‌فارس است.

 

از جمله دیگر تهدیدات کشور امارات می‌توان به؛ اعتراضات مردمی و گسترش بیداری اسلامی اشاره نمود. امارات مانند سایر کشورهای کوچک خلیج‌فارس علاوه بر تهدیدات خارجی و موج وسیع انقلاب‌های عربی با تهدیدات بالقوه داخلی نیز روبه‌روست. این کشور از یک طرف دارای نرخ بالای نسبت ساکنین غیر شهروند خارجی است (برآورد می‌شود تنها 1 میلیون نفر از 8/4 میلیون نفر جمعیت ساکن این کشور دارای ملیت اماراتی باشند) که عمدتاً در وضعیت نامساعد اقتصادی به سر می‌برند. در چنین شرایطی پتانسیل بروز خشونت در این کشور بسیار بالا و جدی است (جوکار، 1389).

 

حضور نیروهای نظامی ایالات‌متحده در خلیج‌فارس نیز از طرفی منجر به وابستگی‌های سیاسی و اقتصادی دولت‌های عربی به آمریکا شده است و همزمان نیز کاهش مشروعیت داخلی را برای آنان به همراه آورده است (Darvishi & Jalilvand، 2010: 170). این وابستگی با توجه به سیاست‌های جدید منطقه‌ای آمریکا که به دنبال کاهش حضور خود در منطقه است، اساساً تهدید را در سران عربی افزایش می‌دهد؛ بنابراین گسترش حیطه نفوذ منطقه‌ای ایران و درگیری‌های نظامی جاری با گروه‌های افراطی در نزدیکی مرزهای عربی باعث شده است تا احساس تهدید امارات افزایش‌یافته به‌گونه‌ای که اتکا به ائتلاف‌های دفاعی با آمریکا را کافی نمی‌بیند.

 

ابعاد دکترین نظامی امارت

چنانچه مشخص است وابستگی امنیتی و نظامی به آمریکا یکی از اساسی‌ترین راهبردهای امارات برای مقابله با تهدیدات موجود است که شاخصه اصلی دکترین نظامی این کشور نیز محسوب می‌شود. همكاري‌هاي نظامي امارات با ایالات‌متحده آمریکا نیز عمدتاً پس از حمله آمريكا به عراق در سال 1991 آغاز گردید. درواقع، امارات عربي متحده نخستين كشوري بود كه با شروع «عمليات طوفان صحرا» بر ضد عراق از آن حمايت نمود. به دنبال آن در سال 1996 موافقت‌نامه‌اي رسمي در زمينه همكاري‌هاي دفاعي ميان دو كشور منعقد گرديد كه هنوز نيز پابرجاست. بر اساس اين توافقنامه، ایالات‌متحده اجازه يافت تا نيروها و تجهيزاتي را در امارات مستقر ساخته و از پايگاه‌هاي هوايي اين كشور استفاده كند (کاردان، 1388).

 

امارات عربي متحده نخستين كشوري بود كه با شروع «عمليات طوفان صحرا» بر ضد عراق از آن حمايت نمود. به دنبال آن در سال 1996 موافقت‌نامه‌اي رسمي در زمينه همكاري‌هاي دفاعي ميان دو كشور منعقد گرديد كه هنوز نيز پابرجاست. بر اساس اين توافقنامه، ایالات‌متحده اجازه يافت تا نيروها و تجهيزاتي را در امارات مستقر ساخته و از پايگاه‌هاي هوايي اين كشور استفاده كند.

 

هم‌اكنون نيز ایالات‌متحده 1300 پرسنل نظامي در امارات داشته و انتظار می‌رود؛ با توجه به اینکه پایگاه هوایی الضفره یکی از مهم‌ترین مراکز جاسوسی، شناسایی و تجسس برای هواپیماهای آمریکایی در منطقه بوده و در دو جنگ آمريكا ضد عراق مورد استفاده قرار گرفته است، به پايگاهي دائمي براي عمليات‌هاي منطقه‌اي ایالات‌متحده تبديل گردد. در این پایگاه انواع تجهیزات، هواپیماهای جنگی، شناسایی و پهپادها مستقر می‌باشند.

 

با توجه به وابستگی شدید دفاعی و امنیتی امارات به آمریکا می‌توان ابعاد دکترین نظامی امارات عربی متحده را در چند حوزه مورد بررسی قرار داد؛ مسئولیت‌پذیری برای تقابل در برابر ایران، حفظ امنیت حاکمیت‌های عربی و نهایتاً حضور نیابتی در مناقشات منطقه‌ای.

 

چنانچه اشاره شد، امارات عربی با توجه به ایران‌هراسی‌های گسترده، جمهوری اسلامی ایران را اصلی‌ترین تهدید خود می‌داند. لذا این کشور به دلیل خریدهای گسترده نظامی از آمریکا و همچنین ایفای نقش در زنجیره کشورهای تهدیدکننده ایران، جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کند. یکی از ابعاد این تقابل نظامی به قرار گرفتن امارت در شبکه دفاع موشکی در منطقه بازمی‌گردد. امارات سرمایه‌گذاری هنگفتی به‌ویژه از ابتدای دهه 2000 صورت داده و تجهیزات موشکی پیشرفته برای ره‌گیری و انهدام انواع موشک‌ها و سامانه هشدار اولیه برای جبران ضعف‌های راهبردی امارات در این زمینه خریداری و نصب گردیده است.

 

البته سامانه دفاعی امارت درواقع بخشی از تلاش‌های نظامی آمریکاست که در حال پیاده کردن شبکه‌ای از سامانه‌های دفاع هوایی در منطقه است که البته هدف اصلی آن حراست از رژیم صهیونیستی در برابر حملات موشکی احتمالی ایران است. آمریکایی‌ها با طرح این موضوع که هرگونه حمله موشکی از سوی ایران به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تنها 4 دقیقه زمان خواهد برد، سعی در ایجاد این شبکه دارند که احتمالاً مرکز کنترل و فرماندهی آن در کشور قطر ساخته می‌شود.

 

بر همین اساس در کنار سامانه پاتریوت 3، امارات متحده عربی در سال 2011 قراردادی به ارزش هفت میلیارد دلار برای دریافت سامانه تاد ساخت شرکت «لاکهید مارتین» برای مقابله با موشک‌های بالستیک برد کوتاه و متوسط به امضاء رسانده است و قرار است این محموله تا پایان سال 2015 به اماراتی‌ها تحویل شود.

 

درواقع قرار گرفتن در جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران و مسئولیت‌پذیری در یک شبکه دفاع منطقه‌ای از جمله ابعاد اصلی دکترین نظامی امارات برای مقابله با تهدید ساختگی ایران است. همه این‌ها در حالی است که هزینه‌های نظامی اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس، نسبت به ایران حدود 9 برابر است و امارات متحده عربی نیز تقریباً دو برابر جمهوری اسلامی، در حوزه نظامی به صرف هزینه می‌پردازد (Cordesman، 2015: 9).

 

بعد دیگر دکترین نظامی امارات به‌کارگیری ظرفیت‌های نظامی آن در مناقشات منطقه‌ای و جنگ‌های نیابتی بازمی‌گردد. تلاش ابوظبی برای صنعتی ساختن قوای نظامی خود حاکی از آن است که این کشور تلاش می‌کنند وابستگی‌های مستقیم خود به آمریکا را کاهش دهد. متقابلاً واشنگتن نیز خواهان حل‌وفصل مسائل امنیتی منطقه توسط متحدانی چون امارات متحده عربی است تا آن‌ها بتوانند با اتکا بر منابع خود، منافع آمریکا را محقق سازند.

 

نتیجه این رویکردها، افزایش فزاینده مداخلات نظامی امارات در مناقشات منطقه‌ای است. لذا با توجه به حمایت‌های آمریکا، امارات در بحران‌های لیبی و هم‌اینک در مسئله یمن به ایفای نقش جدی می‌پردازد. امارات متحده عربی ضمن مخالفت با خروج یمن از حوزه نفوذ عربستان و شورای همکاری، در عملیات علیه یمن مشارکت فعال دارد. به‌گونه‌ای که این کشور با مشخص کردن سهم خود از این تجاوز و برای تثبیت حوزه نفوذ خود، آغازگر حمله به عدن در عملیات موسوم به «تیر طلایی» بودند که به میزان زیادی معادلات نظامی در جنوب یمن را دستخوش تغییر کرد. امارات همچنین پس از آغاز بحران لیبی در مارس سال 2011، برای اجرای طرح منطقه پروازممنوع بر فراز لیبی منطقه دوازده فروند جنگنده F-16 و میراژ به این کشور گسیل داشت. اخیراً نیز از نیروهای خلیفه حفتر ژنرال بازنشسته در لیبی حمایت وسیع مالی و تسلیحاتی صورت می‌دهد و حتی جنگنده‌های اماراتی در مواضع مختلف حملات هوایی را برای حمایت از نیروهای حفتر صورت داده‌اند.

 

تلاش ابوظبی برای صنعتی ساختن قوای نظامی خود حاکی از آن است که این کشور تلاش می‌کنند وابستگی‌های مستقیم خود به آمریکا را کاهش دهد. متقابلاً واشنگتن نیز خواهان حل‌وفصل مسائل امنیتی منطقه توسط متحدانی چون امارات متحده عربی است تا آن‌ها بتوانند با اتکا بر منابع خود، منافع آمریکا را محقق سازند.

 

حفظ ساختارهای سیاسی و خاندان‌های حاکم عربی در منطقه از جمله دیگر ابعاد دکترین نظامی امارات است که عمدتاً در قالب نیروهای سپر جزیره تعریف می‌شود. این نیروها هرچند با هدف دفاع دسته‌جمعی و حفاظت متقابل اعضا نسبت به يکديگر در برابر تهديد خارجي ایجاد شده‌اند، اما وظیفه اصلی آن برخورد با ناآرامی‌های داخلی کشورهاست که سبب عدم مشروعیت خاندان‌های عربی می‌شود. لذا در 14 مارس سال 2011 نیروهای اماراتی به همراه نیروهای عربستان در برای محافظت از نقاط راهبردی حکومت آل خلیفه، در قالب نیروی سپر جزیره وارد بحرین شدند.

 

توانمندی نظامی و خریدهای تسلیحاتی

اینک این پرسش مطرح می‌گردد که اهداف فوق در دکترین نظامی امارت عربی متحده با کدام ابزارهای محقق می‌شود. پاسخ به این سؤال البته بسیار ساده است؛ خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از کشورهای غربی به‌گونه‌ای که دولت امارات در سال گذشته میلادی به‌عنوان یکی از خریداران اصلی تسلیحات آمریکایی و اروپایی در سال گذشته بالغ بر 23 میلیارد دلار صرف خریدهای نظامی کرده است (Cordesman، 2015: 12). چراکه درآمد سرانه بالای امارات به اين كشور اجازه می‌دهد تا يكي از بزرگ‌ترين بودجه‌هاي نظامي به نسبت جمعيت را در كل جهان داشته باشند. امارات پس از عربستان، هند و چین، جایگاه چهارم را در واردکنندگان تسلیحات در سال ٢٠١٤ به خود اختصاص داده است.

 

نیروی نظامی امارات در سال 2012، حدود 51 هزار نفر تخمین زده شده است که البته حدود یک‌سوم آنان را اتباع خارجی تشکیل می‌دهند. این نیروها شامل گارد ملی و نيروهاي زميني، دريايي و هوايي بوده و مقر اصلی آن در ابوظبي است (Gervais، 2012). نيروي زميني امارت عربي متحده بزرگ‌ترین نیروی زمینی جنوب خلیج‌فارس است که مجهز به تانک‌های فرانسوي است.

 

پیش‌ازاین نيروي دريايي اين كشور كوچك بوده چراکه وظيفه اصلي اين نيروها حفاظت از سواحل بوده است، اما این کشور تصمیم گرفته است برای تقابل دریایی با جمهوری اسلامی به توسعه نیروی دریایی خود بپردازد. چراکه در حال حاضر راهبردی‌ترین نیروی نظامی در ایران نیروی دریایی است که ضمن برخورداری از ظرفیت‌های جنگ نامتقارن، توانایی حضور در آب‌های آزاد را نیز پیداکرده است (Gervais، 2012: 8). بر همین اساس امارت عربی متحده از سال‌های گذشته تلاش‌های زیادی را برای تولید طیف وسیعی از کشتی‌ها آغاز کرده است که از آن جمله می‌توان به ساخت ناوچه ویژه عملیات در آب‌های کم‌عمق خلیج‌فارس شرکت کشتی‌سازی ADSB و همچنین سفارش ساخت 6 رزم‌ناو با همكاري شركت كشتي‌سازي سي.ام.ان فرانسه اشاره کرد (Cordesman، 2015: 96).

 

امارات عربي متحده داراي يكي از مجهزترين نيروهاي هوايي در خاورميانه است ستون فقرات نیروی هوایی امارت را نیز جنگنده آمريكايي و چندمنظوره «اف-16» و جنگنده‌هاي فرانسوي «ميراژ 2000»، تشکیل می‌دهد. تلقی امارات این است که هر تنشی در خلیج‌فارس اتفاق بیفتد، بی‌تردید امارات یکی از مناطقی خواهد بود که به‌طور مستقیم هدف قرار داده خواهد شد و لذا طبیعی است این کشور به علت ضعف در زمینه دفاع هوایی سعی زیادی در ایجاد یک چتر پدافندی کارآمد داشته باشد (Gervais، 2012: 14). البته اماراتی‌ها تنها به بحث خرید موشک‌های ره‌گیر بسنده نکرده و در چند سال اخیر میلیون‌ها دلار صرف خرید انواع تجهیزات دفاعی نظیر هواپیماهای شناسایی، قایق‌های گشت‌زنی ساحلی و ماهواره‌های جاسوسی کرده‌اند. بر همین اساس در جریان نمایشگاه دوسالانه تسلیحات و تجهیزات دفاعی IDEX 2015 در ابوظبی، نیروهای مسلح امارت قرارداد خرید دو ماهواره کنترل و نظارت زمینی ملقب به «چشم شاهین» را با دو شرکت فرانسوی به امضا رساند.

 

امارت خرید تسلیحاتی گسترده‌ای از جمله: سامانه موشكي دفاع هوايي پاتریوت، بالگردهاي آپاچي، هواپيماي ترابري سي-130، جنگنده‌هاي اف-16، بالگردهاي بلك‌هاوك و… را از ایالات‌متحده آمریکا صورت می‌دهد؛ اما در عین حال فرانسه نیز از مهم‌ترين تأمين‌كنندگان تسليحات امارات عربي متحده به شمار می‌رود. در عين حال، دو كشور به‌طور ادواري مانورهاي نظامي مشتركي را برگزار مي‌نمايند (Katzman، 2005).

 

نهایتاً در نگاه كلي بايد عنوان داشت كه نقطه‌ضعف ساختار دفاعی و نظامی امارات هم مانند بیشتر کشورهای عربی وابستگی کامل به کشورهای غربی خصوصاً امریکا و عدم خودکفایی است که در آینده این کشورها را با مشکل روبرو خواهد ساخت. درواقع پيچيدگي سامانه‌هاي دفاعي و تجهيزات نظامي پيشرفته به حدي است كه كشورهاي كوچك منطقه خليج‌فارس و به‌خصوص امارات، قدرت جذب آن‌ها را ندارند. مشكل اصلي امارات در بخش نظامي، كمبود نيروي انساني كارآمد، باتجربه و بومي است (کاردان، 1388).

 

جمع‌بندی

امارات با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خود در منطقه‌ای بحرانی و همچنین فقدان عمق راهبردی دچار تهدیدات فزاینده است که با توجه به انگاره‌های ایران‌هراسانه، حمله نظامی ایران به خود را بزرگ‌ترین تهدید نظامی برای خود می‌بیند. بر همین اساس وابستگی امنیتی به آمریکا، مسئولیت‌پذیری برای تقابل در برابر ایران، حفظ امنیت حاکمیت‌های عربی و نهایتاً حضور نیابتی در مناقشات منطقه‌ای از جمله ابعاد دکترین نظامی این کشور است. در حوزه توانمندی‌های نظامی هم هرچند تقریباً همه تجهیزات نظامی این کشور از خارج وارد می‌شود، اما با در نظر گرفتن میزان جمعیت و وسعت سرزمینی، میزان توانمندی‌ها و ظرفیت نظامی امارات قابل‌توجه است.

 

—————————————-

منابع:

  1. کاردان، عباس (1388)، ساختار و توانمندي نظامي كشورها: امارات متحده عربي، ماهنامه اطلاعات راهبردي، شماره 68، صفحات 79-61.
  2. جوکار، محمدصادق (1389)، تحلیل S.W.O.T کشور امارات متحده عربی در حوزه‌های چندگانه، مرکز بین‌المللی مطالعات صلح.
  3. Cordesman, Anthony H. (2015), Military Spending and Arms Sales in the Gulf, Center for Strartegic and International Studies (CSIS) April 28, 2015.
  4. Gervais, Victor (2012), Shielding the State: UAE, Military Efforts To Counter Iran s Disruptive Option In the Gulf, Paris Paper, IRSEM, No 7.
  5. Kenneth Katzman (2005), The United Arab Emirates (UAE): Issues for U.S. Policy, Congressional Research Service (CRS), 9 May 2005.
  6. Darvishi, Farhad & Ameneh Jalilvand (2010), Impacts of U.S. Military Presence in the Arabic Countries of Persian Gulf Security Shield or Reduce of Legitimacy, Geopolitics Quarterly, Volume: 6, No 4, Winter 2010, PP 167-180.

ارسال دیدگاه