روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی از سال 2010 سطحی از تنش مدیریت شده را تجربه میکند. البته در بنیانهای معرفت سیاسی ملت ترکیه بیزاری از رژیم صهیونیستی نهفته است و این اردوغان بود که با درک آن توانست آن را بازتولید و جلوههایی از این تنش را در ادبیات سیاسی ترکیه پردازش کند، تا جایی که امروزه ملت ترکیه تحولات فلسطین را در سپهر اندیشه سیاسی و فرهنگی خویش میپرورانند و در اشکال مختلف جلوههایی از تنفر را نسبت به جنایتهای رژیم صهیونیستی به نمایش میگذرانند. با این حال حزب عدالت و توسعه بعد از 13 سال حکمرانی تکحزبی در انتخابات پارلمانی 17 خرداد به علت عدم کسب آرای لازم مجبور به تشکیل دولت ائتلافی میباشد. به عبارتی، دولت شکننده را در مقابل احزاب مختلف مدیریت خواهد کرد. احزابی که نسبت به حزب عدالت و توسعه سکولارتر و چندان رغبتی به منازعات و مجادلات خاورمیانه ندارند. این احزاب در تاریخ تحولات سیاسی خویش وارد مناسبات و مراودات راهبردی با رژیم صهیونیستی شدهاند تا جایی که زمینهساز روابط راهبردی آنکارا- تلآویو نیز بودند. اما در یک دهه اخیر با درک تحولات سیاسی و اجتماعی تعدیل و تجدید در راهبردشان را پیشنه ساختهاند.
با این اوصاف مقاله حاضر ضمن اشاره به تاریخ روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی در صدد پاسخ به این سوال است که سمتوسوی روابط در دولت آینده ترکیه چگونه خواهد شد و احزاب پیروز و عوامل و شرایط محیط سیاسی ترکیه چه تاثیری بر نوع روابط دوجانبه خواهد گذاشت؟
تاریخچه روابط
آنکارا دو ماه پس از به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط آمریکا در مارس 1949 آن را به رسمیت شناخت. روابط دو جانبه به حدی گسترش یافت که ترکیه در سال 1951 در حرکتی هماهنگ با غرب با تصمیم مصر مبنی بر مسدود کردن کانال سوئز روی کشتیهای اسرائیلی مخالفت کرد. سیاست ترکیه در نیمه دوم دهه 1960در راستای برقراری موازنه در رویکرد خود، سازمان آزادیبخش فلسطین را در ژانویه 1975 به عنوان نماینده انحصاری فلسطینیها به رسمیت شناخت. در سال 1991 ترکیه روابط دیپلماتیک خود را با رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین به سطح سفیر ارتقا داد این ارتقا دیپلماتیک روابط آنکارا- تلآویو را در در مسیر تازهای قرار داد. سفر وزیر دفاع رژیم صهیونیستی به آنکار در سال 1993 زمینهساز دیدارهای دورهای دوجانبه گردید که به طور منظم هر شش ماه یک بار برگزار و قراردادهای متعدد نظامی، اقتصادی و فرهنگی امضا کردند.
بحران سوریه و رویکرد سلبی ترکیه نه تنها نتیجه معادلات امنیتی را به ضرر خط مقاومت تغییر داد بلکه بیشترین فرصت راهبردی را برای صهیونیستها فراهم آورد. |
به گونهای روابطشان در سطح «همپیمانی راهبردی» قابل تحلیل و تبیین بود. اما پس از حاکم شدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری اردوغان در ترکیه در سال 2003 مناسبات بینالمللی آنکارا با جهان اسلام تغییر یافت در همین راستا برخلاف دولتهای پیشین نه تنها ارتقا و یا حفظ روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی در اولویت قرار نگرفت بلکه توجه به مساله فلسطین و ایجاد روابط حسنه با سازمانهای فلسطینی باعث پرچالش شدن و افول روابط با صهیونیستها گردید. در این بین اتفاقات مربوط به حاشیه اجلاس داووس که اردوغان ضمن مجادله با شیمون پرز صحنه را ترک کرد و همچنین ماجرای کشتی مرمره که مربوط به کمکهای انسان دوستانه به مردم غزه بود، بنیان روابط دوجانبه را بخصوص در حوزه سیاسی و امنیتی دگرگون کرد. البته علاوه بر موارد مذکور عوامل دیگری نیز در رویکرد حزب عدالت و توسعه در کاهش روابط با صهیونیستها دخیل بود که به مهمترین آن اشاره میگردد؛
1- سیاستهای حداکثرسازی مطلوبیتهای ژئوپلیتیکی ترکیه: طبق این رویکرد که تا 2010 دولت اردوغان آن را پیگیری میکرد تلاش میشد ترکیه مشکلات خود را با همسایگان به حداقل برساند؛ در این صورت همپوشانی ژئوپلیتیکی این کشور با رژیم صهیونیستی مفهوم و کارکرد پیشین خود را از دست میداد.
2- سیاست فراگیر و فاصلهگذاری ثابت: طبق این رویکرد سیاست ترکیه تمام بازیگران مرتبط را در بر میگیرد و این کشور باید ائتلاف گسترده شکل دهد و به منظور متهم نشدن به ائتلاف علیه دیگری، فاصله ثابتی را نیز با تمام بازیگران حفظ نماید. یعنی با حفظ فاصله خود با تلآویو به همان اندازه به جهان عرب نزدیک شود.
3- موج هویتطلبی اسلامی: از دهه 1970 لایه هویتی اسلامگرای ترکیه در سطح گسترده کارکردهای خود را در حوزه عمومی نشان داده است. به علاوه، اکثریت مردم ترکیه در جهان اسلام برای خود مسئولیت تاریخی و تمدنی قائلاند؛ از این رو، سیاستمداران این کشور هر اندازه از رژیم صهیونیستی فاصله بگیرند، با اقبال عمومی بیشتری رو به رو شده و ورود ترکیه به حوزه عمومی جهان اسلام و ارتقا جایگاه آن تسهیل میشود.
4- سرخوردگی از ورود به اتحادیه اروپا: ترکها از استانداردهای دوگانه اروپا رضایت نداشته و به همین دلیل همزمان با غربگرایی رویکرد شرقگرایی خود را تقویت میکردند و در این رویکرد توجه به جهان اسلام فرصتی راهبردی به شمار میرود.
5- منطق اقتصادی: حجم کلی مبادلات ترکیه و با رژیم صهیونیستی حدود سه و نیم میلیارد دلار بود؛ در حالی که مبادلات اقتصادی ترکیه با کشورهای عرب خاورمیانه چند برابر این رقم میباشد.
به هر حال دولت اردوغان توانست تا بحران سوریه یعنی 2011 با مدیریت روابط خود با همسایگان و فاصلهگیری از رژیم صهیونیستی جایگاه خود را در جهان اسلام و بخصوص بین ملتهای مسلمان جهان ارتقا دهد اما بحران سوریه و رویکرد سلبی ترکیه نه تنها نتیجه معادلات امنیتی را به ضرر خط مقاومت تغییر داد بلکه بیشترین فرصت راهبردی را برای صهیونیستها فراهم آورد.
دیدگاه احزاب پیروز پارلمان در ارتباط با رژیم صهیونیستی
در سطور بالا تا حدودی دیدگاههای حزب حاکم عدالت و توسعه گفته شد. این حزب نگاهی تمدنی به جهان اسلام داشته و از نظم اخوانی در منطقه حمایت میکرد. در دیدگاه این حزب دولت اسراییل در ردیف «تروریست دولتی» محسوب میشود. حمایت سیاسی و مالی از حماس و سایر گروههای مبارز فلسطینی در حد و توان اختیارات قوه مجریه در ترکیه انجام میداد. حتی در کنگرههای حزبی، اردوغان، خالد مشعل ریس دفتر سیاسی حماس را به عنوان مهمان ویژه دعوت میکرد. با این حال رفتار دولت اردوغان با رژیم صهیونیستی ایدئولوژیک نبوده بلکه در سطح انتقادهای حقوقی بوده است. همانطوری که در بحران سوریه ترکیه به صورت غیر مستقیم همکاریهای امنیتی با رژیم صهیونیستی دارد. البته بحث سایر احزاب متفاوت از حزب عدالت و توسعه بوده است که در ذیل اشاره میگردد:
1- حزب جمهوری خلق CHP
این حزب که در انتخابات اخیر نیز به عنوان دومین حزب با 132 رای وارد مجلس شده توسط کمال قلچدار اوغلو یک علوی رهبری میشود. در اصل این حزب متعلق به آتاترک بنیانگذار جمهوری ترکیه بوده و از حافظان اصلی سکولاریسم در ترکیه به حساب میآید. هرچند رهبران حزب مذکور با درک مبانی فکری و معرفتی جامعه ترکیه، سیاست متعادلانه در قبال مسایل اسلامی (از جمله حجاب) را پیشه کرده و به صورت صوری جنایتهای رژیم صهیونیستی را محکوم مینمایند. در بحران سوریه نیز مخالف جدی سیاستهای رجب طیب اردوغان هستند با این حال درگیر شدن در مسایل خاورمیانه از جمله ایجاد تعارض با اسراییل را نمیپذیرند. آنها حتی سیاست اردوغان در مورد فلسطین را متاثر از جمهوری اسلامی ایران معرفی و با آن مخالفت میکنند.
2- حزب حرکت ملیگرا MHP
حزب حرکت ملیگرا به رهبری “دولت باغچهلی” که بر هویتگرایی ترکی مشهور است سیاست ترکیه در حوزه خاورمیانه را فاجعه مینامند. آنها معتقدند که خاورمیانه عربی نمیتواند عمق راهبردی و ژئوپلیتیکی ترکیه محسوب شود. بلکه عمق راهبردی ترکیه در اوراسیا و بین کشورهای ترکزبان آسیای مرکزی و قفقاز است. آنها هویت اسلامی را نه با قرائت اخوانی بلکه با قرائت عثمانی و ترکی و یا به عبارتی اسلام آناتولیایی میپذیرند. با این حال این حزب ضمن توجه به افکار عمومی ترکیه که بیشتر علیه رژیم صهیونیستی میباشد در پس ذهن خود همکاری با این رژیم را در حوزههای ژئوپلیتیکی اوراسیا غیرمفید ندانسته و طرفدار واگذار کردن مناقشه اعراب- اسراییل به خود آنها هستند. هر چند که افرادی مانند اکمل الدین احسان اوغلو که در گذشته دبیر سازمان کنفرانس اسلامی بوده و از نزدیک با مسایل فلسطین آشنایی دارد در حزب حرکت ملی به عنوان نماینده انتخاب شده است اما در رویکرد کلی حزب تاثیر جدی نمیتواند داشته باشد.
3- حزب دموکراسی خلق یا HDP
این حزب در اصل یک حزب قومگرای کردی میباشد که شاخه سیاسی پ.ک.ک محسوب میشود. با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی از حامیان تشکیل دولت مستقل کردی در خاورمیانه میباشد به همین جهت احزاب کردی منطقه نسبت به این رژیم گونهای از گرایش را دارند. برای نمونه صلاح الدین دمیرتاش رئیس حزب دموکراسی خلق یا HDP در سخنرانی انتخاباتی اخیر در استانبول رسما اعلام کرده بود که از نظر آنها بیت المقدس متعلق به یهودیان میباشد. این سخنان با موضعگیری فراوان احزاب و نیروهای سیاسی ترکیه مواجه شد تا اینکه برای خنثیسازی فضا در موضعگیری دیگری حمایت از حزبالله لبنان را بیان کرد.
در کل میتوان گفت این حزب که با رویکرد فرامدرن در حوزه دولت ملی ظاهر شده و چندان اعتقادی به هویت و قلمرو ملی ترکیه ندارد و با شعار «دموکراسی رادیکال» به دنبال ترسیم ژئوپلیتیک قومی در منطقه هستند بیشتر از هر جریان آمادگی برای همکاری راهبردی با رژیم صهیونیستی را دارند.
دولتمردان رژیم صهیونیستی نیز ضمن استقبال از تضعیف حزب اردوغان، تلاش خواهند کرد ضمن رایزنی با احزاب مخالف برای عادی سازی روابط، از ظرفیتهای دیپلماسی متحدین غربی نیز برای رسیدن به هدف خود در ترکیه بهرهمند خواهند شد. |
وضعیت مورد انتظار
با توجه به اینکه در نتیجه نتایج انتخاباتی پارلمان ترکیه حزب عدالت و توسعه قادر به تشکیل دولت تکحزبی نشده و دولت ائتلافی دنیز حاضر به پذیرش دخالت اردوغان در قوه مجریه و دولت نخواهد شد و طبق قانون اساسی بیشتر نقش تشریفاتی برای رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. به همین جهت برخی تحولات در سیاست خارجی ترکیه از جمله در ارتباط با رژیم صهیونیستی قابل پیش بینی است که در ذیل اشاره می گردد.
1- عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی؛ دولت ائتلافی ترکیه تلاش خواهد کرد که از حجم تنشهای سیاسی با رژیم صهیونیستی بکاهد و پرونده مربوط به کشتی مرمره در قالبهای حقوقی پیگیری و به بهانه وساطت غربیها روابط عادی برقرار بشود. البته این روابط به سطح گذشته «همپیمان راهبردی» بر نخواهد گشت، صرفا از تنشها کاسته خواهد شد.
2- تقویت سیاست چرخش به اتحادیه اروپا؛ دولت آینده ترکیه دوباره راهبرد الحاق به اتحادیه اروپا را فعال و تقویت خواهند کرد.رویکردی که صهیونیستها نیز می توانند منتفع شوند.
3- تعدیل و تغییر در رویکرد عثمانیگری؛ در چارچوب این رویکرد ترکیه خودرا در بحرانهای خاورمیانه سیال کرد و هزینه بالایی را متقبل شد. به نظر میرسد به جای نوعثمانیگری، ترکیه با رویکرد اقتصادی و فرهنگی سیاست خاورمیانهایاش را دنبال خواهد کرد. در حوزه امنیتی رویکرد خود را تعدیل خواهد کرد.
4- تعدیل در نقشآفرینی در حوزه امنیتی سوریه؛ در دولت آینده ترکیه بازیگری ترکیه در بحران سوریه بیشتر سیاسی- امنیتی خواهد شد تا امنیتی- نظامی. در این بین به نظر میرسد آمادگی ترکیه برای ایفای نقش ایجابی برای ایجاد یک رهیافت منطقی بیشتر شده باشد.
5- فاصلهگیری ثابت از داعش؛ دولت ترکیه در مظان اتهام بینالمللی قرار گرفته که از جریانهای تروریستی از جمله داعش حمایت میکند. دولت ائتلافی ترکیه سعی خواهد کرد با فاصلهگیری از جریان داعش و ایجاد سطحی از همکاری با ائتلاف ضد داعش خود را مبرا سازد.
سرانجام سخن
نقشآفرینی مردم در فرایندها و تصمیمسازیهای سیاسی غیرقابل انکار است. امروزه هیج دولتی نمیتواند خلاف خواست اکثریت مردم در ترکیه موفق بشود. با این فرض باید در نظر گرفت که مخالفت با رژیم صهیونیستی و حتی تنفر از آن وارد فرهنگ سیاسی مردم ترکیه شده است به همین جهت هیچ حزبی قادر به احیا روابط راهبردی با این رژیم نخواهد بود. اما کاستن از تنشها و عادیسازی روابط بخشی از رویکردهای سه حزب حاضر در پارلمان ترکیه که رقیب حزب اردوغان است میباشد. دولتمردان رژیم صهیونیستی نیز ضمن استقبال از تضعیف حزب اردوغان، تلاش خواهند کرد ضمن رایزنی با احزاب مخالف برای عادیسازی روابط، از ظرفیتهای دیپلماسی متحدین غربی نیز برای رسیدن به هدف خود در ترکیه بهرهمند خواهند شد.