در حالی که کمتر از پنج هفته به انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در 17 مارس 2015 باقی مانده است، گمانهزنیها در خصوص احزاب پیروز در انتخابات از مدتها پیش آغاز شده است. قدرت در رژیم صهیونیستی متکی به شخص خاصی نیست بلکه این الیگارشی قدرت است که زمام امور را در اختیار دارد و هیچ یک از احزاب و شخصیتها قادر نیستند از گفتمان صهیونیستی دیکته شده از سوی این الیگارشی عبور کنند، در غیر این صورت باید منتظر حذف شدن از عرصه قدرت باشند. از این رو نمیتوان رژیم صهیونیستی را یک دموکراسی واقعی دانست- آنگونه که صهیونیستها ادعا میکنند- بلکه این رژیم یک حکومت الیگارشیک است. شلدون آدلسون، یکی از عناصر بیلیاردر همین طبقه الیگارش و صاحب کازینوهای فراوان در سرتاسر دنیا که به ترویج فساد و فحشا میپردازد و در انتخاباتهای ریاست جمهوری آمریکا همواره حامی نامزدهای جمهوری خواه بوده، به صراحت از عدم باور خود به دموکراسی در اسرائیل سخن میگوید:
«من فکر نمیکنم در تورات چیزی درباره دموکراسی آمده باشد. من فکر میکنم خدا چیزی درباره دموکراسی نگفته است. خدا درباره چیزهایی که در زندگی خوب است، سخن گفته است. او درباره اینکه اسرائیل دولتی دموکرات باشد، سخن نگفته است و اساساً اسرائیل نباید دولتی دموکراتیک باشد».
حییم سابان، یکی دیگر از اعضای بیلیارد همین الیگارشی صهیونیستی است که در قضیه دفاع از رژیم صهیونیستی در کنگره و دولت آمریکا و مخالفت با برنامه هستهای ایران با آدلسون همنظر است. سابان که حامی دموکراتهاست و اعلام کرده در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا از هیلاری کلینتون حمایت خواهد کرد، کسی است که به صراحت خواهان بمباران ملت ایران است. سابان و آدلسون اعلام کردهاند که رسیدن به هرگونه توافق باید با تأیید اسرائیل باشد، در غیر اینصورت مانع رسیدن به هرگونه توافق با ایران خواهند شد.
در داخل رژیم صهیونیستی نیز الیگارشی قدرت با گرایشهای ملیگرایی-مذهبی خود، خط و مشیهای کلان رژیم را تعیین میکند. این الیگارشی که در نهادهای امنیتی، نظامی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی رژیم صهیونیستی حضور همه جانبه دارد – و البته محصور در سرزمینهای اشغالی نیستند بلکه چنگالهای خود را بر روی اقتصاد و سیاست بینالمللی افکندهاند -، صهیونیسم را ایدئولوژی خود، عدم سازش را روش خود و تأسیس و تثبیت اسرائیل از نیل تا فرات را هدف نهایی خود میدانند. هیچیک از احزاب موجود چه چپ، چه راست و چه میانه توان و جرأت عدول از خط مشیهای کلان ترسیم شده از سوی این الیگارشی قدرت را که همان مبادی و اصول صهیونیسم است، ندارند.
در فضای کنونی هر یک از احزاب موجود تلاش میکنند خود را صهیونیست واقعی جلوه داده و بر اصول و آرمانهای صهیونیسم تأکید ورزند. زمانی که هرتزوگ و لیونی، نتانیاهو را متهم به عدول از صهیونیسم کردند، نتانیاهو در واکنش، آنها را در ارودگاه ضد صهیونیستی جای داده و گفت: «ما میدانیم که چپها اگر به قدرت برسند، چه کار انجام خواهند داد. آنها فقط امتیاز خواهند داد»[1]. با این وجود نباید فراموش کرد که این اختلافات نه ایدئولوژیکی و مبنایی، بلکه صرفاً، روشی و تاکتیکی است.
در شرایط پرآشوب فعلی منطقه، الیگارشی صهیونیستی خواهان حفظ وضعیت موجود و تداوم قدرت راستگرایان افراطی است. وضعیت متشنج فعلی در منطقه نباید فروکش کند، درگیریها باید تداوم یابد، ایران به انرژی صلحآمیز هستهای دست نیابد، و مذاکرات صلح فلسطینی نباید به نتیجه برسد، بلکه باید در چرخه تعویق افتاده و در نهایت فلسطینیها مجبور به پذیرش قواعد بازی تحمیلی از سوی رژیم صهیونیستی شوند. سخنان یائول استینیتز، وزیر اطلاعات و امور راهبردی رژیم صهیونیستی، بیانگر همین مسئله است: «به قدرت رسیدن هرزوگ و لیونی خطرناک است، به نظرم آنها قادر نیستند که مانند نتانیاهو (به عنوان نماینده راستگرایان) مانع از برنامه هستهای ایران شوند»[2].
از منظر الیگارشی حاکم، نتانیاهو توانسته؛ کنگره، دولت آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل و جامعه جهانی را برای اعمال تحریمها علیه ایران متقاعد کند و همین تحریمها ایران را مجبور کرده تا پای میز مذاکره بنشیند. همچنین به قدرت رسیدن کارگر- هتونا در شرایطی که قطعنامه فلسطینیها در شورای امنیت اخیراً وتو شده و فلسطینیها به دنبال به راه انداختن جنگ حقوقی علیه رژیم صهیونیستی و سران این رژیم در مجامع حقوقی بینالمللی نظیر لاهه هستند، به ضرر رژیم صهیونیستی تمام خواهد شد و شاید این رژیم را مجبور به عقبنشینی از کرانه غربی نماید. در این صورت القاعده، حماس و داعش، ایران و یا حزب الله، قادر به نفوذ در کرانه غربی خواهند بود. نتانیاهو، اکنون سخنگوی زبردست الیگارشی صهیونیستی تلقی میشود که با حضور در مجامع مختلف بینالمللی میتواند همچنان ایران را به عنوان یک تهدید جهانی مطرح سازد.
افکار عمومی در رژیم صهیونیستی نیز، آنگونه که نظرسنجیها نشان میدهد، نتانیاهو را بر رقبایش ترجیح میدهند. طبق نظرسنجی مؤسسه دموکراسی اسرائیل وابسته به دانشگاه تلآویو، 60 درصد از یهودیان اسرائیل معتقدند که جناح راست بیشترین شانس را برای تشکیل دولت آینده دارند و از این تعداد، 55 درصد تمایل دارند که راستگرایان بار دیگر بر کرسی زمامداری تکیه بزنند.
نظرسنجی مشابه دیگری نشان میدهد که 34 درصد از رأیدهندگان یهودی معتقدند که نتانیاهو بهترین گزینه برای تصدی پست نخستوزیری است. پس از وی نیز «اسحاق هرزوگ»، رئیس حزب کارگر، با 17.7 در جایگاه دوم قرار دارد. حزب کارگر که اخیراً با حزب میانه «هتونا» به رهبری «زیپی لیونی»، رئیس سابق مذاکره کننده صلح با فلسطینیها، ائتلاف کرده است، امیدوار است که با تأکید بر موضوعات اقتصادی و کیفیت زندگی- به خصوص هزینههای بالای مواد مصرفی، کالاهای اساسی و معضل مسکن- طرفداران خود را افزایش دهد. گرچه تأکید این حزب بر سرگیری مذاکرات صلح اسرائیلی- فلسطینی مورد تأکید ائتلاف کارگر- هتوناست، اما این عامل بسیجکننده نیرومندی نیست؛ بلکه تأکید این حزب بر امور اقتصادی و بهبود معیشت، توان بسیجگری بیشتری دارد. حزب میانه جدید به رهبری «موشه کالون»، وزیر سابق ارتباطات، که به خاطر کمکردن هزینه مکالمات تلفنی و مبارزه با رانت خوری و فساد، محبوبیتی برای خود دست و پا کرده است، میتواند نقش مؤثری در هر ائتلافسازی ایفا نماید. پیشبینی میشود این حزب، 9 کرسی از 120 کرسی پارلمان را به خود اختصاص دهد. این در حالی است که طبق نظرسنجیها حزب لیکود 23 و ائتلاف کارگر و هنوتا 24 کرسی را به دست خواهند آورد.
هرچند که در گفتمان صهیونیستی «هرزوگ» تبار اصیلی دارد و پدر او حییم هرزوگ، ششمین رئیس اسرائیل بوده و «لیونی» نیز مناصب بالای سیاسی را به عنوان وزیر امور خارجه پیشین گذرانده است، اما این به معنای شکست راستگرایان نخواهد بود. چرا که شرایط داخلی و منطقهای و بینالمللی، همگی در جهت تقویت جایگاه راستگرایان عمل کرده است. به عبارت دیگر، راستگرایان از شرایط موجود به نفع تقویت پایگاه خود استفاده کردهاند.
مهمترین رویدادهای منطقهای، جنگ غزه بود که نتانیاهو با کشته و زخمی نمودن هزاران فلسطینی توانست اطمینان الیگارشی حاکم- که نزدیکی بیشتری به جریان راست دارد- را جلب نموده و خود را حامی سرسخت و سازشناپذیر گفتمان صهیونیسم و نماینده واقعی این جریان بداند. حملات فرانسه و حضور نتانیاهو در رژه مبارزه با تروریسم، علیرغم فضاحت آن برای افکار عمومی دنیا، این پیام را به درون جامعه صهیونیستی فرستاد که جریان راستگرای حاکم در فضای پرتلاطم و پرآشوب خاورمیانه توانسته امنیت صهیونیستها را در سرزمینهای اشغالی تضمین نماید. از منظر جریان حاکم اگر راستگرایان در قدرت نبودند، هر آن ممکن بود افراطگرایان اسلامی اورشلیم و تل آویو را آماج حملات خود قرار دهند.
در ادامه، این روند حمله به نیروهای مقاومت حزب الله و فرمانده سپاه پاسداران ایران در قنیطره و پیش از آن حمله جنگندههای صهیونیستی به خاک سوریه و هدف قرار دادن برخی مناطق خاص که به زعم صهیونیستها مکانهای نگهداری موشک و مهمات بودهاند (که میخواسته در اختیار نیروهای حزب الله قرار گیرد)، همگی به نفع راستگرایان صهیونیستی مورد بهرهبرداری رسانهای و تبلیغاتی قرار گرفت و آنها مدعی شدند که توانستهاند به بسیاری از اهداف خود در قبال مقاومت دست یافته، ترورهای هوشمندی تدارک دیده و جاسوسهای خود را در ساختارهای حزب الله وارد کرده، و مهمتر از آن اقدامات تلافیجویانه نیروهای حزب الله و ایران را خنثی نمایند.
همچنین راستگرایان با سرکوب خیزش اخیر ملت فلسطین، خود، این پیام را به الیگارشی حاکم دادند که آنها توانمندترین گزینه در شرایط فعلی برای تأمین امنیت رژیم اسرائیل هستند. راستگرایان با تبلیغات گسترده، خود را ضامن اسرائیل امن و باثبات معرفی کردهاند. راستگرایان در فضای کاملاً امنیتی شده کنونی منطقه، حتی اقدامات انتقامجویانه حزب الله و ایستادگی محور مقاومت به خصوص در جنگ اخیر، غزه را به نفع دیدگاههای خصمانه و سرکوبگرانه خود، مورد بهرهبرداری قرار داده و از این رو، بار دیگر بر انگارههایی چون ضرورت تامین امنیت اسرائیل و مقابله با تهدید حزب الله و مقاومت، تأکید کرده و در نهایت رویکرد تهاجمی خود را بهترین و کارآمدترین روش تأمین امنیت رژیم صهیونیستی در فضای متشنج کنونی معرفی میکنند.
در مجموع، به نظر میرسد الیگارشی حاکم صهیونیستی، اکنون راستگرایان را بهترین گزینه برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی میدانند، هرچند که این الیگارشی، در عین حال بر ضعف راستگرایان و شکستهای آنها در جنگ غزه و ناتوانی آنها در زورآزمایی با محور مقاومت واقف هستند. در داخل نیز مشکلات اقتصادی فراوان ایجاب میکند که چپها نیز به عنوان سوپاپ اطمینان نظام، سهمی از قدرت را در اختیار داشته باشند تا افکار عمومی غضبناک صهیونیستی را آرام نمایند. از این رو به احتمال زیاد چپها نیز کرسیهای قابل توجهی را در انتخابات به دست آورند، هرچند که پیروزی نهایی با آنها نخواهد بود.
[1] http://www.israelhayom.com/site/newsletter_article.php?id=23073
[2] http://www.jpost.com/Israel-Elections/Jpost-Election-Arena-Steinitz-warns-of-great-danger-if-Netanyahu-loses-389020