عربستان سعودی در چند دهه اخیر بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اعتراضهای گسترده شیعیان این کشور مواجه شده است. این اعتراضها در برهههایی توانسته است فشارهای زیادی را بر آل سعود وارد کند و در برهههای دیگر سرکوب شدهاند. با شروع موج بیداری اسلامی و پیروزی مردم تونس، مصر، یمن و.. شیعیان منطقه الشرقیه نیز خود را در برابر نقطه عطفی دیدند که میتوانند از طریق شرایط به وجود آمده احقاق حق کنند. اما با وجود گذشت سه سال از شروع موج بیداری اسلامی، شیعیان عربستان به دلیل سرکوبهای شدید آل سعود تاکنون نتوانستهاند به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. اما کاملاً مشخص است که این کشور میتواند درگیر قیامی فراگیر شود، بهویژه پس از اینکه حوثیهای یمن توانستند تحرکات موفقیتآمیزی را در یمن انجام دهند. در این مطلب ضمن بررسی موقعیت شیعیان به ابعاد این قیام در این کشور میپردازیم.
موقعیت شیعیان
مجموع شیعیان عربستان که در شهرهای القطیف، ظهران، العوامیه، الاحساء و حاشیه مدینه ساکن هستند، حدود 16 درصد از جمعیت 24 میلیونی عربستان را تشکیل میدهند. این تعداد با زیدیها و همچنین اسماعیلیها و علویها درحدود 22 درصد از جمعیت کل عربستان را تشکیل میدهند. بنابراین از جمعیت 24 میلیونی عربستان، حدود 7 میلیون زیدی ،علوی ،اسماعیلی و شیعه هستند که رویهمرفته رقم بالایی است. از این تعداد،نزدیک به 5 میلیون شیعه دوازدهامامی،و بقیه زیدی،علوی و اسماعیلی هستند. اسماعیلی هاحداکثر 7 امامی هستند،علوی هابه مولای متقیان علی (ع) ارادت میورزند و زیدیها نیز 4 امامی هستند.
شیعیان عربستان بیشتر در مناطق شرقی این کشور ساکن هستند. از آنجایی که سرشماری دقیقی در این کشور صورت نمیگیرد نمیتوان آمار دقیقی از جمعیت شیعیان این کشور ارائه کرد.منطقه «الشرقیه» در عربستان که شامل «القطیف و الاحساء» است مرکز اصلی شیعیان عربستان است. این منطقه بر اساس آمار سال 2010 میلادی بزرگترین منطقه عربستان بوده و بیشترین ذخایر نفت جهان نیز در همین منطقه واقع شده است.
از جمله مطالبات شیعیان عربستان همواره به رسمیت شناخته شدن تشیع بوده است. وهابیون آنها را به دلیل توسل به اهلبیت (ع)، رافضی، کافر، مرتد و مجوس میدانند. «شیخ عبدالله ابن جبرین» یکی از اعضای شورای علمای ارشد میگوید: «گوشت گوسفند ذبحشده توسط یک رافضی(یک فرد شیعه) حلال نیست، چراکه رافضیها همگی از مشرکاناند.» برابر این دیدگاه شیعیان حتی در جایگاهی نازلتر از مسیحیان و یهودیان قرار میگیرند چراکه مسیحیان و یهودیان برابر این دیدگاه یکتاپرستاند و شیعیان بدعتگذار و مرتد! درست از همین روست که برخی وهابیون خون و مال شیعیان را مباح میدانند. دانشآموزان شیعه در مدارس ملزم به فراگیری اصول و تعالیم وهابیت هستند؛ تعالیمی که تشیع را فرقهای مرتد میداند.
در گزارش کمیته بینالمللی حقوق بشر وکلای مینهسوتا که در سال 1996 منتشر شد در توصیف این فضا آمده: «الشرقیه یکی از فقیرترین مناطق عربستان سعودی است. دولت هزینههای کمتری را برای اجرای پروژههای عمرانی، جادهها، بهداشت و آموزش در استان شرقی در مقایسه با مناطق دیگر صرف کرده است… زاغهنشینی در این مناطق تا اوایل دهه 1980 همچنان متداول بوده و شهرها و مناطق شیعهنشین همچنان فاقد امکانات و تسهیلات مدرن بهداشتی و درمانی هستند که در شهرهایی چون ریاض و جده در دسترس است. این وضعیت تا سال 1987 که دولت سعودی بیمارستان قطیف- نخستین بیمارستان مدرن در استان شرقی- را بنا نهاد، ادامه داشته است.»بنابراین گزارش، شرق استان قطیف مأوای اکثرشیعیان سعودی است واکثرا از تبعیض رنج میبرند.
بررسی وضعیت شیعیان عربستان نشاندهنده این امر است که با وجود آنکه آنها در ثروتمندترین نقطه زمین ساکن هستند اما همواره از طرف مقامات آل سعود مورد ظلم و تبعیض قرار میگیرند.
قیام شیعیان عربستان
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شیعیان عربستان را بهشدت تحت تأثیر قرار داد و امید آنها برای احقاق حق افزایش یافت. سازمان انقلاب اسلامی و جنبش مبلغان طلایهدار با رهبری «شیخ حسن الصفار» و «شیخ توفیق السیف» در قطیف شکل گرفت. شیخ الصفار در سال 1976 مجموعه خطابههایی در خصوص یاران حضرت علی (ع) یعنی افرادی چون حجر بن عدی، میثم تمار و مالک اشتر ایراد کرد و مقاومت و پایداری یاران امام را ستود. شیخ حسن الصفار در محرم سال 1979 تصویر اسلام انقلابی را برای شیعیان ترسیم کرد و اینگونه بود که کمکم قیامی فراتر از حد انتظارها شکل گرفت.
کشتار زائران ایرانی در سال 1987 شرایط خاصی را در عربستان موجب شده بود. وقوع انفجاری در عربستان که در آن شماری از نظامیان آمریکایی کشته شده بودند نیز به ابزار فشاری علیه شیعیان تبدیل شد. از آن پس اگرچه با نوشتن درخواستها خطاب به حکام سعودی پیگیری مطالبات ادامه پیدا کرد و حتی به امضای توافقنامه در سال 1993 رسید اما آن خروش گذشته انقلابی به کنار رفت و وعدههای سعودی نیز آنگونه که میبایست به سرانجام نرسید. پایبند نماندن سعودیها به وعدههایشان برخی شیعیان را به بازنگری از شیوه مدارا گونه با رژیم سعودی کشاند بهگونهای که جریان حزبالله در عربستان از سوی مردم مورد توجه و اقبال بیشتری نسبت به سایر احزاب قرار گرفت.
شروع موج جدید بیداری اسلامی در سال 2011 باعث شد قیام پنهان و خفته شیعیان عربستان بار دیگر بیدار شود. اسفندماه 89 بود که دستگیری «شیخ عامر» (روحانی مبارز شیعی عربستان) و شماری از شیعیان موج جدیدی از اعتراضهای خیابانی را به راه انداخت. با اینهمه وضعیت برای دولت سعودی قابلکنترل باقی ماند تا آنکه خبر دستگیری و تیراندازی به «شیخ نمر باقر النمر» منتشر شد. پس از سالها مسامحه در برابر دولت سعودی باز عربستان رنگ و بوی قیام سال 1979 را گرفت. دستگیری این روحانی برجسته شیعه و محکوم کردن وی به اعدام میتواند بهعنوان جرقهای انبار باروت خشم شیعیان عربستان را منفجر کند. این عامل در کنار سایر عوامل میتواند پازل انقلاب در عربستان را تکمیل کند و تهدید بزرگی را برای خاندان آل سعود به وجود آورد.
تأثیر قیام شیعیان یمن بر عربستان
در عربستان ضربالمثلی وجود دارد که میگوید هر بلایی که وارد این کشور شود از ناحیه یمن است. این موضوع بهخوبی میتواند نوع نگاه سعودیها را نسبت به همسایه جنوبی خود نشان دهد. شیعیانی که در یمن زندگی میکنند همواره برای عربستان سعودی بهعنوان تهدیدی جدی مطرح بودهاند. با شروع موج بیداری اسلامی در سال 2011 این تهدید رنگ واقعیت به خود گرفت و جامعه آل سعود که از سیاستهای وهابیها و آل سعود به تنگ آمده بودند جرقه اولین اعتراضات جدی خود را زدند. این مسئله در مناطق شیعهنشین بهویژه الشرقیه به شکل جدیتری پیگیری شد.
هرچند که انقلاب مردم یمن با طرح شورای همکاری خلیجفارس عقیم ماند اما شروع موج دوم انقلاب در این کشور در ماههای اخیر که شیعیان حوثی رهبری آن را بر عهده داشتند نویدبخش قیامی جدید بود. در شرایط کنونی حوثیها توانستهاند شرایط یمن را به نفع خود تغییر دهند. این مسئله میتواند تأثیرات زیادی بر شیعیان عربستان بگذارد. چراکه در عرصه بینالملل جنبشها و قیامهای همسطح همواره از شکست یا پیروزی یکدیگر تأثیر میپذیرند.
شیعیان اسماعیلی و زیدیها در جنوب عربستان ساکن هستند و این مناطق به استانهای شیعهنشین یمن نزدیک است. این جمعیت بهصورت مستقیم میتوانند تحت تأثیر قیام حوثیهای یمن قرار بگیرند. در صورت سرایت قیام حوثیها به جنوب عربستان مناطق الشرقیه نیز بهسرعت میتوانند تحت تأثیر این حرکت قرار بگیرند.
زمینههای فراگیر شدن اعتراضات
روند تحولات عربستان در سالهای اخیر بهاندازهای تسریع شده است که نهادهای اطلاعاتی عربستان نیز از این امر احساس تهدید کرده و در برخی موارد آن را فاش کردهاند. برخی از منابع اطلاعاتی و رسانهای نیز در توصیههای خود به آل سعود خطر قیام شیعیان را بسیار جدی توصیف کردهاند. این سایتهای وابسته به نظام حاکم سعودی در ادامه به نقل از مؤسسه پژوهشها و بررسیهای آمریکایی Exclusive Analysis نوشتند: «شیعیان عربستان سعودی به فکر آن افتادهاند که با الهام گرفتن از انقلاب مردم تونس، مصر و اعتراضهای دیگر کشورهای عربی مانند اردن، بحرین و یمن برای دستیابی به حقوق پایمالشده خود دست به قیام علیه آل سعود بزنند».
این مؤسسه آمریکایی در ادامه گزارش خود که توسط «آمبروز ایوانز» نگاشته شده نوشت: این احتمال وجود دارد شیعیان عربستان که بر روی شهرهای نفتخیز سعودی در شرق این کشور سکونت دارند، علیه رژیم حاکم بر این کشور قیام کنند. شیعیان عربستان سعودی که بیش از دو قرن است شاهد پایمال شدن حقوق خود توسط آل سعود هستند، در سال 1979 میلادی یعنی بلافاصله پس از انقلاب اسلامی ایران دست به انتفاضهای مردمی زدند اما با حمله وحشیانه نیروهای امنیتی و ضد شورش آل سعود و به کشتن 21 تن از آنان، باعث توقف آن انتفاضه شدند. اما اکنونکه در برخی از کشورهای عربی مردم تا حدودی به اهداف خود دستیافتهاند، امید شیعیان به موفقیت در قیام آینده علیه آل سعود بهشدت افزایش یافته است.
به دنبال اعتراضات مردمی در تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی، در مارس ۲۰۱۱میلادی؛ اعتراضات مخالفان حکومت سعودی از شهرهای احساء و قطیف به شهر ریاض، هم کشیده شد و حکومت سعودی در روز بعد از آن اعلام کرد از این پس هرگونه تظاهرات و تجمع اعتراضآمیز ممنوع است و در صورت تکرار، با برخورد شدید پلیس همراه خواهد بود. این امر نشان میدهد زمینههای زیادی برای تشدید اعتراضات در این کشور وجود دارد:
نخست اینکه حاکمیت آل سعود در عربستان سعودی با ایدئولوژی وهابی، و خود را خادم حرمین شریفین نامیدن به دنبال مشروعیت مذهبی است و با شروع اعتراضات مردمی، از این ایدئولوژی برای سرکوب اعتراضات مردمی در این کشور استفاده میکند تا بهوسیله فتاوای مفتیهای وهابی، جلوی اعتراضات مردمی در این کشور را بگیرد. نکته جالب اینکه علمای درباری سعودی به حرام بودن تظاهرات مسالمتآمیز در این کشور حکم دادهاند! اما بهرغم پیوند و اشتراک منافع بین وهابیت و آل سعود، این وحدت و هماهنگی تنها در مواقع بحرانی و برای کوتاهمدت قابل دوام است.
در سالهای اخیر اختلاف بین آل سعود و ایدئولوژی وهابی و سران سلفی این کشور بیش از هر عامل دیگری در فرایند نوسازی و عدم پایبندی رهبران سعودی به قوانین و آداب و شعائر اسلامی مؤثر بوده و قرائت سلفی از اسلام وهابی، به شکاف بین آل سعود و وهابیت دامن زده است و لذا میتواند به اعتراضات مردمی در این کشور ابعاد گستردهای بدهد.
دومین زمینه در این مورد به جنگ قدرت و یا جنگ پادشاهی در عربستان مربوط میشود. سیستم سیاسی معیوب و غیر دموکراتیک پادشاهی در عربستان به جنگ قدرت در این کشور دامن زده است. اساس ساختار قدرت در عربستان تمرکز امور در دستهای فرزندان ذکور «ملک عبدالعزیز»، مؤسس کشور عربستان سعودی است. بر همین اساس مبنای حکومت در این کشور نیز انتقال قدرت از برادر بزرگتر به برادر کوچکتر است. ملک عبدالعزیز وصیت کرده بود تا زمانی که فرزندان من زنده هستند، نوههایم شاه نخواهند شد.
در سال 2007 با تشکیل شورای عالی بیعت ـ شورایی ۳۵ نفره از فرزندان و نوادگان عبدالعزیز که مأموریت آن تضمین انتقال مسالمتآمیز قدرت از پادشاه به ولیعهد است ـ انتظار میرفت از جنگ قدرت در این کشور کاسته شود، اما تحولات چند سال اخیر نشان میدهد که بین شاهزادگان سعودی جنگ پنهانی برای قدرت وجود دارد که جز در دوران بعد از مرگ ملک عبدالله آشکار نخواهد شد.
سوم اینکه عدم وجود سیستم شفاف قانونی در حوزه اقتصاد باعث شده است تا ثروت در این کشور در دست اقلیتی محدود از خاندان سعودی قرار بگیرد و این کشور را با ذخایر فراوان طبیعی به ملک شخصی شاهزادههای آل سعود تبدیل کند. عربستان سعودی عملاً در چنبره حدود 7000 شاهزاده عربستان زندانی است. در طول این دوران همواره شاهزادهها بر مناصب مختلف این کشور تکیه زدهاند.حدود 200 شاهزاده از خانوادههای مختلف آل سعود مناصب کلیدی را در اختیار دارند و بیش از 6 هزار شاهزاده دیگر صاحب موقعیتهای انحصاری در این کشورند و عملاً مملکت پهناور و ثروتمند عربستان را بهصورت ملک شخصی خود درآورده و با الصاق دائمی واژه «سعودی» به این کشور، در طول بیش از 8 دهه گذشته، آنجا را دستبهدست چرخانده و مردم این کشور را از شرکت در اداره امور خود محروم کردهاند.
فرجام سخن
منشأ و سرآغاز قیامها در عربستان از مناطق شیعه این کشور بوده است. این کشور با توجه به وجود منابع نفتی سرشار تاکنون توانسته است قیامهای موجود در این کشور را سرکوب کند و یا با پخش کردن پترودلارها از پیدایش جنبشهای اعتراضی جلوگیری کند. اما بیداری ملتها در خاورمیانه باعث شده است تمامی این سیاستهای تشویقی و تنبیهی آل سعود اثر خود را از دست بدهند. هماکنون تجمعات اعتراضآمیزی بهصورت پراکنده در تمام مناطق این کشور به چشم میخورد و این یعنی همه نقاط کشور از استبداد رژیم حاکم رنج میبرند، ولی طبقه حاکم همه توان خود را برای جلوگیری از گسترش تظاهرات و سرکوب معترضان به کار گرفته است.
شيعيان عربستان سعودي بنا به سه دليل اساسي از جايگاه مهمي برخوردارند:
نخست اينكه در منطقهاي نفتخيز سكونت و اشتغال دارند و ميادين نفتي غوار و قطيف در حوزه مناطق شيعهنشين قرار گرفتهاند؛ گفتني است كه ميدان غوار بيش از 60 ميليارد بلكه (تقريباً دو برابر كل ذخاير نفتي امريكا) ذخيره قطعي نفت دارد و هزينه استخراج نفت از اين منطقه كمتر از سه دلار است.
دوم اينكه جهان تا حد چشمگيري به اين مناطق شيعهنشين عربستان سعودي، خلیجفارس وابسته است؛ به اين دليل روشن كه 95-90 درصد درآمد ارزي عربستان سعودي و 15 درصد نفت مصرفي جهان از اين منطقه تأمين ميشود، همچنين 60-40 درصد نيروي كار شاغل در صنعت نفت عربستان، شيعه هستند. سوم اينكه منطقه شيعهنشين عربستان سعودي با كشورهايي همجوار است كه اكثريت جمعيت آنها شيعه ميباشند؛ 65 درصد جمعيت بحرين، 90 درصد جمعيت ايران و 60 درصد جمعيت عراق شيعه هستند و اين سه كشور با منطقه شيعهنشين عربستان همسايه هستند.
همچنین در مورد پراکندگی جغرافیایی آنان، میتوان بهطور کلی دو منطقه مهم را بهعنوان مناطق تمرکز شیعیان عربستان شناسایی کرد:
گروه اول، شیعیانی هستند که در منطقه حجاز (شامل مکه و مدینه) ساکناند و آنگونه که از روایات برمیآید، از فرقهی زیدیّه میباشند و قبایل مختلفی را چون قبایل بنوجهم، بنو علی، بعضِ بنی عوف و شیعیان نخاوله تشکیل دادهاند.
گروه دوم، در منطقه شرقیه ساکن و بیشتر در استانهای حساء (الهفوف و العمران) و قطیف متمرکز شده اند. آنان نیز از دیرباز مورد آزار و اذیت وهابیان قرار داشتهاند و نزدیکی به سواحل شمالی و آشنایی با اندیشههای انقلابی شیعیان ایران، باعث شده تا کمتر تقیه کنند. افزون بر این گروهها، در جنوب و نزدیک مرز یمن نیز گروه کوچکی از شیعیان زندگی میکنند که آنان نیز وضع مشابهی دارند. درهرحال، بیشتر این شیعیان دوازدهامامی هستند.
در شرایط کنونی بهصورت دورهای در منطقه الشرقیه تظاهرات ضد آل سعود برگزار میشود. تاکنون دولت این کشور توانسته است با سیاستهای سرکوب و ارعاب جلوی به ثمر رسیدن این قیام را بگیرند. اما شرایط امروز منطقه در وضعیت بیثباتی قرار دارد و هرلحظه میتواند سرنوشت دیکتاتوریها را تغییر دهد. باید توجه داشت که در طول دهههای متمادی و امواج دموکراسی تنها منطقهای که نتوانسته تحت تأثیر مدل حکومتی دموکراسی غربی قرار بگیرد خاورمیانه و جهان اسلام است. اما با شروع موج بیداری اسلامی در سال 2011 دیکتاتوریهای جهان عرب یکی پس از دیگری به لرزه درآمدند.
صدور حکم اعدام آیتالله نمر بزرگترین محرکی بود که آل سعود برای گسترده شدن قیام به شیعیان این کشور داد. با این اقدام مردم شرق عربستان بسیار متحدتر از قبل در برابر دولت این کشور ظاهر شدهاند و بر ضرورت تشدید قیام تأکید میکنند. از طرف دیگر حمله به حسینیه شیعیان در منطقه احساء و شهادت چند تن از شیعیان در ایام محرم تظاهرات مردم شرق عربستان را شدت بخشیده است. از هر نظر منطقه شرق عربستان برای قیام واقعی و همهجانبه آماده است و خیزشهای جهان عرب به این موج قیام و عدالتخواهی شدت بخشیده است.
حال باید منتظر سیاستهای آینده آل سعود و واکنش شیعیان در این کشور بود چراکه نوع برخورد مقامات آل سعود میتواند شدت و ضعف قیام شیعیان عربستان را مشخص کند. تاکنون آل سعود نهتنها سیاست دلجویی از شیعیان را در پیش نگرفتهاند بلکه با حمله به مردم الشرقیه بر عمق اختلافات میافزاید. این شرایط میتواند قیام شیعیان را بسیار تسریع کند و با به وجود آمدن زمینههای لازم آن را به سرانجام برساند. شاید این قیام برای به نتیجه رسیدن و فراگیر شدن احتیاج به یک محرک و جرقه بزرگ نیاز دارد. مرگ ملک عبدالله میتواند این محرک باشد.
—————————————-
منابع:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930904001332
http://rajanews.com/PrintFriendly.asp?id=132692
http://kayhan.ir/fa/news/31898
http://daftarmags.ir/Journal/Text/PasdarEslam/Article/index.aspx?JournalNumber=373&ArticleNumber=35477
http://isco.isca.ac.ir/Portal/home
http://www.rohama.org/fa/content/1839
در این مطلب از منابع زیر نیز استفاده شده است:
– شیعیان در عربستان، فواد ابراهیم
– شیعیان عرب مسلمانان فراموششده، گراهام فولر
– ویکی پدیای عربی