در آستانه سال جدید میلادی 2015 پیشنویس قطعنامه فلسطین در شورای امنیت با رأی مخالف آمریکا و استرالیا، پنج رأی ممتنع و هشت رأی موافق به تصویب نرسید. چین، فرانسه و روسیه به عنوان اعضای دائم و آرژانتین، چاد، شیلی، اردن و لوکزامبورگ به عنوان اعضای غیردائم، هشت کشوری بودند که به این قطعنامه رأی موافق دادند.
انگلیس تنها عضو دائم شورای امنیت بود که به این قطعنامه رأی ممتنع داد. لیتوانی، نیجریه، کرهجنوبی و رواندا نیز به عنوان عضو غیردائم به این قطعنامه رأی ممتنع دادند.قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب شدن به حداقل 9 رأی موافق از 15 رأی نیاز دارند.
این طرح با کمی تغییرات در سال 2012 در مجمع عمومی سازمان ملل به رای گذاشته شده بود که با موافقت اکثریت اعضا و تنها با مخالفت اسرائیل و 8 کشور امریکا، کانادا، چک، پاناما و چند کشور جزیره ای کوچک در اقیانوس آرام شامل جزایر مارشال، میکرونیسا و نائورو و پالائو مواجه شد. طرحی که به نام «طرح کشور مستقل فلسطین» معروف است و محمود عباس به عنوان اصلیترین حامی و پیشنهاد دهندهی این طرح از آن به عنوان پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی نام میبرد.
در این نوشتار سعی داریم با بررسی آنچه به رای گذاشته شده و چرایی واکنش مهمترین بازیگران مسئله فلسطین به بررسی کاملتری از سناریوها وپیامدهای این طرح بپردازیم.
الف-چیستی طرح محمود عباس و واکنشها
محمود عباس این طرح را نخستین بار در سال 2011 مطرح کرد؛ امروزه با توجه به بنبست رسیدن مذاکرات صلح با اسرائیلیها، پیروزیهای مقاومت و جرقه خوردن انتفاضهای جدید در منطقه رخ داده است.این عوامل باعث فشارهای غربیها در کنارفشارهای رژیم اشغالگر قدس به تشکیلات خودگردان گردیده است و شرایط را برمحمود عباس پیچیده کرده است. لذا او بسیار تلاش کرد طرحی مبنی بر به رسمیت یافتن کشوری فلسطینی در مرز های 1967 را در سازمان ملل به تصویب برساند.
از مهمترین مفاد قطعنامه پیشنهادی محمود عباس میتوان مواردی را ذکر کرد. یکی از مهمترین و جنجال برانگیزترین آنها تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای 1967 میباشد. که آنچه در ادامه گفته خواهد شد اصلیترین دلیل مخالفت مخالفان این طرح است. در این قطعنامه بخشی از مفادهای آن صریحا و یا تلویحا به پذیرش کشور جعلی رژیم صهیونیستی اشاره دارد از جمله: دستیابی به صلح دائمی، قراردادن قدس شرقی و نه کل شهر قدس به عنوان پایتخت فلسطین مستقل، ایجاد دوکشور و استفاده از لفظ تروریسم خطاب به گروههای مانع امنیت یعنی مقاومت حماس و جهاداسلامی.
جدیترین مخالفان این طرح را میتوان جمهوری اسلامی ایران، حماس، حکومت نیتانیاهو و ایالات متحده نام برد. در ادامه سعی میکنیم با بررسی پیامدهای این طرح و چرایی مخالفت طیفهای بالا در کنار تلاشهای محمود عباس و برخی از احزاب اسرائیلی، شرایط ملموس و قابل درک شود.
ب-پیامدها و اهداف بازیگران از مخالفت یا موافقت با طرح تشکیل دولت مستقل فلسطین
1- کنترل انتفاضه پیش از آغاز انتفاضه
با پایان مقاومت 51 روزه در جنگ اخیر، ما شاهد آغاز انتفاضهای جدید در سرتاسر مناطق فلسطین و مخصوصا توسط اعراب اسرائیلی در مناطق اشغالی 1967 بودیم. رژیم اشغالگر قدس این بار سعی کرد برای کنترل انتفاضه از کنترل فلسطینی استفاده کند و با پلیس فلسطینی تشکیلات خودگردان این انتفاضه را سرکوب نماید، که حجم دستگیریهای اعضای حماس و جهاد اسلامی در ماه های گذشته حکایت از این روش دارد.
اما آنچه اینجا مورد تاکید ما می باشد، تجربه انتفاضه اول است که امریکا و رژیم اشغالگر برای کنترل آن انتفاضهی بزرگ با یاسر عرفات به مذاکره نشستند و با بستن پیمان اسلو در سال 1993 و دادن وعده خروج اسرائیل از کرانه باختری و نوار غزه، فلسطینیان را در یک شوک بزرگ پیروزی قرار دادند و انتفاضه به تدریج فروکش کرد. اما تاریخ اثبات کرد که پیمان اسلو یک پیروزی رژیم اشغالگر برای کنترل انتفاضه بود. رژیم اشغالگر قدس نه از کرانه باختری کناره گیری کرد و نه از غزه، بلکه سالها بعد با سلاح مقاومت مجبور به ترک باریکه غزه شد.
محمود عباس گمان میکرد امریکاییها از این طرح برای آغاز مذاکرات حمایت خواهند کرد لذا این طرح را به مجمع شورای امنیت ارایه داد اما با وتوی امریکا مواجه شد. تصویب آن در پارلمانهای کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و مجمع عمومی در حالی صورت گرفت که همه آنها هیچ اهرم اجبار و الزام آوری ندارند. رسانههای غربی و حامیان طیف سازش در منطقه سعی دارند با القای پیروزی بزرگ در این طرح، انتفاضه را پیش از آغاز جدی و کشیده شدن به بحران خاموش نمایند. لذا اصلیترین دلیل مخالفت گروههای حماس و جهاد، تکرار بازی انتفاضه اول توسط تشکیلات خودگردان و اسرائیل میباشد. مسئولین حماس و جهاداسلامی بارها هدف محمود عباس را از این طرح، کنترل انتفاضه نام بردهاند.
2- رسمیت بخشیدن به اسرائیل،ایجاد دولت خالص یهودی در کنار سرکوب گروه های مقاومت:
پذیرش کشور اسرائیل در مرزهای 1967بزرگترین خیانت به آرمان آزادسازی فلسطین و حق بازگشت آوارگان طی سالهای 1948-67 است. این طرح نه تنها به رژیم اشغالگر مشروعیت حقوقی بی بدیلی میبخشد، بلکه ناحیهای امن برای ایجاد کشورخالص یهود که از اصلیترین شعارهای نیتانیاهو است را فراهم میسازد. این نکته را نباید فراموش کرد که اصلیترین هدف شهرک سازیها افزایش جمعیت یهودیان صهیونیست مناطق اشغالی است. جمهوری اسلامی ایران مهمترین شاخصه خود برای مخالفت با این طرح را مشروعیت دادن به اشغالگری و خیانت به آرمان فلسطینِ از نهر تا بحر میداند.
آنچه باعث مخالفت نیتانیاهو با این طرح شد، قراردادن زمان سه ساله تا سال 2017 برای تخلیه مناطق 1967 بود. دولت نیتانیاهو سعی داشت با برداشتن این بند، هم از فشار روانی احزاب مخالفانش بکاهد و هم با ادامه دادن به ساخت شهرکها عملاً بازپسگیری مناطق با جمعیت بالای یهودیان برای فلسطینیان را غیرممکن کند. یکی از اصلیترین ابهامات طرح محمود عباس چگونگی پس گیری این مناطق از سوی شهرک نشینان است.
یکی دیگر از مفاد این طرح که امتیاز محمود عباس به رژیم اشغالگر برای بازیافت جایگاه خویش است و هر دو درآن اشتراک دارند، استفاده از لفظ تروریسم برای گروههای مقاومت میباشد. محمودعباس با پیروزیهای اخیر مقاومت و افزایش محبوبیت حماس و جهاد حتی در کرانه باختری سعی کرد با این طرح هم خود را از انزوای سیاسی خارج سازد و هم باردیگر اعتماد اسرائیلیها را برای بازگشت به میز مذاکره جلب کند.
3- افزایش قدرت امریکا در مناقصه ی فلسطینی-اسرائیلی در کنار تضعیف حزب نیتانیاهو
امروزه همه از دلخوریهای نیتانیاهو و باراک اوباما آگاهی دارند و میدانند که نیتانیاهو در بسیاری از سیاستهای امریکا در منطقه مثل سوریه ناراضی است. همچنین دولت اوباما با شکست طرح جان کری برای صلح و نادیده گرفتن نیتانیاهو این اختلافات راتشدید کرده است.
لذا اینگونه به نظر میرسد که امریکا با وجود چند پهلو حرف زدن مانع از انجام رای گیری این طرح در شورا نشد تا هم پالسی به نیتانیاهو باشد و هم گروههای مخالف نیتانیاهو فرصت شکست او در انتخابات آینده پارلمان در 17 مارس 2015 را داشته باشند. برخی وتو شدن این طرح را یک پیروزی برای نیتانیاهو میدانند اما در واقع نفس مطرح شدن این طرح در شورای امنیت و رای گیری در پارلمانهای اروپا، یک فرصت برای مخالفان سیاست خارجی نیتانیاهو بعد از شکست در جنگ 51 روزه و پذیرش شروط مقاومت برای آتشبس میباشد.
قطعا پیروزی احزاب مخالف نیتانیاهو از جمله حزب کادیما به رهبری شیمون پرز، کارگر و جنبش در انتخابات آیندهی پارلمان، هم باعث افزایش قدرت امریکا در مدیریت صلح فلسطینی اسرائیلی میشود و هم باعث افزایش قدرت اوباما در گروههای لابی صهیونیستی در مذاکرات هستهای با ایران. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که قطعا فشار بر نیتانیاهو، قدرت بازی امریکا در مذاکرات هستهای و امکان انعطاف بیشتر تیم اوباما در ادامه مذاکرات را برای به نتیجه رسیدن مذاکرات بیشتر خواهد کرد. لذا دولت اوباما سعی کرد در این داستان راهبرد کوتاه مدت یعنی تضعیف نیتانیاهو در کنار حفظ راهبرد استراتژی خود یعنی امنیت اسرائیل را با وتو در شورای امنیت دنبال نماید.
لذا این نکته حایز اهمیت است که اصلیترین دلیل مخالفت جهاد اسلامی، حماس و جمهوری اسلامی ایران از طرح، این است که در کنار مشروعیت یافتن رژیم اسرائیل، سلاح مقاومت و حق بازگشت آوارگان را به فراموشی سپرده است و مقدمهای برای سرکوب انتفاضه جدید خواهد بود. باید گفت پیروزی اصلی بازی اخیر امریکا خواهدبود. امریکا ضمن گرفتن امتیاز از نیتانیاهو مبنی بر وتوی طرح، قدرت خود را در طرحهای آتی صلح و یا مذاکرات افزایش داده است.
طرح محمود عباس قطعا طبق دیگر طرحهای صلح از جمله اسلو، تنها به امنیت اسرائیل و تشکیل دولت یهودی کمک خواهد کرد. مجدد این نکته را یادآوری میکنیم که مخالفت اسرائیل با این طرح، به علت نزدیکی انتخابات پارلمانی و جنگ درونی قدرت و تعیین مدت زمان برای اجرای طرح بود. تشکیل دو دولت، مخصوصا به پایتختهای قدس شرقی برای فلسطین و قدس غربی برای اسرائیل، بزرگترین هدیهی امنیتی به این رژیم برای ادامه حیات خود و جلوگیری از مهاجرتهای معکوس، سرکوب انتفاضه درآغاز و همچنین سرکوب مقاومت است.