مقدمه
هویت کشورها ترکیبی از عناصر مادی و معنوی است که سرجمع میتوانند باعث ثبات، امنیت و همبستگی شوند. کشورها به دنبال آن هستند که با تقویت عناصر مادی و معنوی راه را برای نگهداشتن هویت کشور فراهم آورند. همزبانی، همقومیتی، همنژادی و همدینی میتوانند از عناصر اصلی هویتی کشورهای مختلف محسوب شوند. در میان عناصر هویتی، همدلی از همه مهمتر است؛ به این معنا که مردم یک کشور احساس کنند که متعلق به یک خاک و آب هستند و سرنوشتشان یکی است. اگر این احساس بهوجود آید، مهمترین عنصر هویتی محسوب میشود. کشورهای بسیاری وجود دارند که مردم آن همزبان هستند، اما از بحران هویت رنج میبرند و کشورهای بسیاری نیز هستند که زبانها، اقوام و نژادهای متفاوتی در آن وجود دارد، اما توانستهاند هویت واحدی برای کشور خود بسازند.
یکی از عناصر مقاومساز هویتی برای کشورها، تجربهی با هم زیستن در یک بستر تمدنی واحد است. ایران نمونهی خوبی برای این معناست. ایرانیان قرنها تجربهی با هم زیستن را دارا هستند و از این رو، اگر چه بارها مورد حملات و تجاوزات گوناگون قرار گرفتهاند، اما وحدت هویتی خود را حفظ نمودهاند و حتی مواقعی که قومهای مختلف به آنها حمله کردهاند و حتی بر آنها سیطرهی نظامی یافتهاند، این غنای هویتی ایرانیان بوده است که فرهنگهای بیگانه را در خود ذوب کرده است. بهعنوان نمونه میتوان به هجمهی مغولها به ایران اشاره کرد که پس از مدتی در فرهنگ ایرانی ذوب شدند و در آخر مغولها ایرانی گردیدند.
همانطوری که افراد نوکیسه و تازه بهدورانرسیده ممکن است بهشدت با بحران هویت فردی مواجه شوند که خود یک مقولهی روانشناسانه است، اولین بحرانی نیز که کشورهای تازه متولد شده با آن مواجه هستند، بحران هویت است که باید به مدیریت آن بپردازند وگرنه باید هزینههای زیادی برای آن پرداخت نمایند.
در این رابطه باید گفت که اسرائیل در وهلهی اول با یک بحران هویت مواجه است و پدیدهی مهاجرت معکوس نیز تا حد زیادی زائیدهی این بحران هویتی است که تل آویو در مدیریت آن با چالشی سخت مواجه است. علیرغم همهی تلاشهایی که رژیم صهیونیستی برای هویت سازی داشته است، اما پدیده رو به رشد مهاجرت معکوس، آن هم در برخوردهای نظامی با اعراب فلسطینی، نشاندهندهی عدم موفقیت اسرائیل در هویتسازی است.
هویت مستحکم است که میتواند سطح امنیت را بالا ببرد و راه را برای حل بحرانهای گوناگون باز نماید. در عین حال، اگر مقوّمات هویتی قدرتمند نباشند، به راحتی کشور وارد بحران میشود و بهسختی میتواند آن را مدیریت کند. مردم تشنهی امنیت، حاضر نخواهند بود که برای بقا و استحکام هویت کشورشان هزینه کنند و آنهایی که قادر باشند، به دنبال سایر سرزمینها خواهند رفت تا بتوانند امنیت داشته باشند.
امنیت و مهاجرت
امنیت اولین شرط زندگی و مهاجرت است. امنیت شهروندان راه را برای ثبات، توسعهی انسانی و اقتصادی فراهم میآورد. در فقدان امنیت، امیدی برای رشد و توسعه وجود ندارد. حال به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی در تدارک امنیت موفق نبوده است. مهاجرانی که قرار بود با آمدن به اسرائیل از زندگی خوب و مرفهی برخوردار باشند، اکنون با خلأ در اولین نیاز بشری؛ یعنی امنیت مواجه هستند و سیاستهای جنگطلبانهی تلآویو باعث میگردد تا مهاجران مقیم، هر چه بیشتر با ناامیدی و یاس مواجه شوند و سودای رفتن به سایر کشورها را در سر بپرورانند.
جنگ غزه، آثار و تبعات زیادی برای رژیم صهیونیستی داشته است که به نظر میرسد سالها از عواقب و نتایج آن در امان نخواهد بود. رژیم صهیونیستی از این درگیریهای نظامی دستاوردهای چندان مناسبی نداشته است، چرا که ساکنان سرزمینهای اشغالی و حتی افکار عمومی جهانی نسبت به این رژیم بدبین شدهاند. به نظر میرسد که اغلب ساکنان این رژیم که اکثر آنها از مهاجران کشورهای دیگر هستند و با وعدهی تأمین یک زندگی آرام و خوب به این سرزمین آمدهاند، نسبت به این اقدامات بدبین شدهاند و این درگیریها ترس و احساس ناامنی را در آنها افزایش داده است.
رؤیای صهیونیسم که در قرن نوزدهم میلادی برای استعمار فلسطین و ایجاد پناهگاهی امن برای یهودیان اروپا ترسیم شدهبود، اکنون در قرن بیستویکم به شکست انجامیده است، چرا که بسیاری از یهودیان ساکن سرزمینهای فلسطین اشغالی و یهودیان مهاجر کشورهای غربی، اکنون اروپا و آمریکا را سرزمینی امن برای خود میدانند.
مهاجرت معکوس شهروندان اسرائیلی پس از حملهی تلآویو به غزه بهشدت افزایش یافته است و بیش از پنجاههزار اسرائیلی بهصورت هوایی و دریایی از اسرائیل خارج شدهاند. با این وجود مقامات صهیونیستی، جهت کنترل بحران، سعی میکنند تا به شدت موضوع مهاجرت معکوس را انکار کرده و تدابیری بیاندیشند تا این رژیم را حفظ نمایند. بهعنوان نمونه، طبق قوانین مندرج در رژیم صهیونیستی، تنها آن دسته از افراد مجاز به مهاجرت به این سرزمین هستند که قادر باشند ثابت کنند یهودی هستند.
به نظر میرسد که در صورت ادامهی اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی در رژیم صهیونیستی، بیش از نیمی از یهودیان ساکن فلسطین اشغالی در سالهای آینده این کشور را ترک نمایند. رژیم صهیونیستی طی نیم قرن گذشته، تلاش زیادی کرده است تا با مهاجرت دادن یهودیان از نقاط مختلف جهان به فلسطین اشغالی و اسکان آنها در سرزمینهای اشغال شده، بتواند یک توازن جمعیتی با اعراب فلسطین ایجاد کند و از اینرو در صورت وقوع پدیدهی مهاجرت معکوس تلآویو با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. رژیم صهیونیستی طی سالیان متمادی با دادن امتیازهای متعدد، تلاش زیادی کرده است تا مهاجران یهودی را از کشورهای مختلف جهان به فلسطین اشغالی بیاورد که اوج آن با فروپاشی شوروی و مهاجرت یهودیان روسیه و دیگر کشورهای شرق اروپا همراه بود. اما پس از جنگ ۳۳ روزه، روند مهاجرت به فلسطین اشغالی تغییر کرد و اکنون پس از برخوردهای نظامی در غزه در سال جاری، مهاجرت یهودیان از فلسطین به یکی از دغدغههای اصلی مقامات صهیونیست شده است.
قبل از این رخداد، رژیم صهیونیستی همواره به داشتن سامانهی دفاعیِ گنبد آهنین مینازید که یک سامانهی دفاعیِ زمین به هوای توسعهیافته و ساخت آمریکا میباشد و میلیادرها دلار برای ساخت و نگهداشتن آن هزینه شده است. در این راستا رژیم صهیونیستی از کمکهای مالی چشمگیر دولت امریکا نیز برخوردار بود. در جنگ پنجاه و یک روزهی امسال در غزه، حماس برای نخستین بار از موشکهایی با برد صد و سی کیلومتر استفاده نمود و طی حملات خود توانست فرودگاه «بنگوریون»، اطراف نیروگاه «دیمونا»، مقر نخستوزیر رژیم صهیونیستی و ساختمان «کنیست» را هدف قرار دهد. بدین ترتیب این حملات موشکی و عملکرد دفاعی مقاومت نشان داد که قدرت بازدارندگی اسرائیل بهشدت آسیبپذیر است.
نکتهی اساسی این جاست که از سال گذشته که اسرائیل وارد مرحلهی نهایی و اجرایی سامانهی دفاع ضدموشکی گنبد آهنین شده است، با بوق و کرنای بسیار زیادی بر روی استحکام و خدشهناپذیربودن این سامانه مانور داده و تبلیغات زیادی به راه انداخته است که این سیستم قادر است که امنیت کامل را برای شهروندان اسرائیلی به ارمغان بیاورد. اما این نکته، شگفتیآفرین بود که پس از شروع دور جدید درگیریهای نظامی در غزه، نقاط مختلف تل آویو مورد هدف قرار گرفت.
این بحران از لحاظ نظامی و راهبرد دفاعی به معنای رخنهپذیر بودن و شکستپذیری این پوشش دفاعی ضدموشکی در جهان است؛ امری که سیطره و ابهت هم آمریکا و هم اسرائیل را به شدت تخریب نمود، به ویژه آنکه برای ساخت و توسعهی این سامانه، میلیاردها دلار هزینه شده بود. نهایتا در دور جدید درگیریها در غزه و هدف قرار گرفتن نقاط مختلف تلآویو، شکستپذیر بودن این سامانهی موشکی پرهزینه آن هم توسط یک گروه کوچکی مانند حماس مورد تایید قرار گرفت.
این رخدادها باعث میشوند تا موضوع امنیت در اسرائیل هر چه بیشتر با بحرانهای جدی مواجه گردد و در همین حال، ساختار بحران امنیتی باعث تقویت هویتیِ اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی میشود و در نتیجه باعث رویارویی هر چه بیشتر آنها با رژیم صهیونیستی میگردد. این فرآیند به نوبهی خود باعث رشد فزایندهی هر چه بیشتر پدیدهی مهاجرت معکوس از اسرائیل خواهد شد. از موارد دیگری که شرایط بحرانی حاضر را برای اسرائیل وخیمتر میکند، موضوع تونلهاست که به کابوسی برای ساکنان سرزمینهای اشغالی بدل شده است. این بحران، فضای روانی منفی را در میان این ساکنان تشدید نموده است.
مهاجرت معكوس
پدیدهی مهاجرت یهودیان به اسرائیل یک متغیر و شاخصهی تحققبخش امنیت در این کشور محسوب میشود. تل آویو به دنبال آن است که جمعیت یهودیان را در مقابل غیر یهودیان افزایش دهد. به عبارت دیگر، مهاجرت به فلسطین از دیدگاه سردمداران اسرائیل، خونی است که ادامهی حیات این کشور را بیمه میکند و ضامن امنیت و آیندهی آن است. از همان اوایل تشکیل دولت صهیونیستی، در «کنستِ» اسرائیل قانونی بهتصویب رسید که به همهی یهودیان حق میداد تا بهعنوان مهاجر به این کشور بیایند.
مهاجرت به فلسطين اشغالي، سنگبناي انديشهی صهيونيسم و جنبش ملي يهود بوده و دلیل اصلی حفظ بقاي رژيم صهيونيستي، باقيماندن جمعيت يهود در این منطقه است. از همين رو، این رژيم همواره تلاش كرده است تا علاوه بر حفظ جمعيت موجود، يهوديان ساير مناطق جهان را نيز با ترغيب و اغوا به فلسطين اشغالي بكشاند. با این وجود، میتوان گفت که مقاومت مردم فلسطین در مقابل اسرائیل، دلیل اصلی بهشکست کشاندهشدن این سیاستها است. بر این اساس، مقاومت مداوم و پایای مردم فلسطین در مقابل رژیم جعلی اسرائیل باعث شده است که شهروندان یهودیِ عمدتا مهاجرِ ساکن در فلسطین اشغالی، همواره در دغدغهی امنیت به سر ببرند و در عین حال، یهودیان متمول و ثروتمندِ سراسر دنیا نیز حاضر نباشند که به اسرائیل بروند، چرا که در آنجا همواره با بحرانهای امنیتی مواجه خواهند بود. وضعیت آشفته و بیثبات و ناامن اسرائیل باعث شده است که بحرانهای زیادی در درون جامعهی اسرائیل به وجود بیاید و پدیدهی مهاجرت معکوس نیز قطعا یکی از این بحرانهای اصلی محسوب میگردد.
باید دقت داشته باشیم که جنبش مقاومت تنها دارای آثار منفی برای جامعه، سیاست و اقتصاد فلسطین نبوده است، بلکه اسرائیل نیز بهشدت گریبانگیر این رخداد همواره بحرانآفرین شده است. در نتیجه، این تحولات در اسرائیل همواره با یک بحران اقتصادی رکودی همراه میباشد و بدتر از آن، این که همهی جوانب زندگی مردم اسرائیل همواره با ترس و واهمههای امنیتی روبرو است؛ امری که به روند مهاجرت معکوس شدت میبخشد. این مطلب نشان میدهد که امنیت، اولین دلمشغولی ساکنان منطقهی اشغالی است و امنیت برای آنان بالاترین دغدغهی زندگی میباشد.
بحران هویت
در اینجا هویت فلسطینیهای ساکن مناطق اشغالی مطرح است؛ یعنی آن دسته از اعرابی که در سالهای اولیهی تشکیل دولت صهیونیستی در مناطق اشغالی باقی ماندند و این سرزمین را ترک نکردند. این مردم به ناچار در زیر سیطره و رفتار آپارتایدگونهی اسرائیل به زندگی خود ادامه دادهاند. همانطور که اشاره رفت، یکی از دغدغههای اصلیِ تلآویو، افزایش جمعیت اعراب فلسطینیِ ساکن در مناطق اشغالی است. کاملا هویداست که بنیان نگرانی و دلواپسی سران رژیم جعلی اسرائیل، همانا عدم تعادل در میزان جمعیت بین اعراب مسلمان و یهودیان است که مبادا جمعیت یهود در این سرزمین در اقلیت قرار گیرد.
طبق آمار دولت اسرائيل، در حدود يك و نيم ميليون نفر از جمعيت کشور جعلی اسرائيل رااعراب تشكيل میدهند که حدود بیستدرصد شهروندان آن میباشند. این شهروندان دارای ماهیت هویتی خود میباشند و به زبان عربی صحبت مینمایند. در اینجا نکتهی مهم این است که شکاف بین جامعهی اعراب و یهودیان اسرائیلی از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی بسیار زیاد میباشد، اما اعراب از نرخ بالای زاد و ولد میان ساکنان این رژیم در مقام مقایسه با یهودیان برخوردار هستند که این امر دلیل اضطراب و نگرانی دولت اسرائیل میباشد. به این ترتیب تلآویو به اعمال سیاستهای مختلف از جمله عربزدایی در مناطق شمالی اسرائیل میپردازد و در همین راستا، زنان یهودی در این رژیم به نوزادآوری بیشتر تشویق میشوند تا نسل یهودیان بیشتر گردد. با این حال باید دقت کرد که سیاستهای آپارتایدگونهی تلآویو در مقابل اعراب ساکن مناطق اشغالی، بستر بسیار مناسبی را برای خلق، نگهداشت و ارتقای هویت واحد ضد یهودی به وجود آورده است و به این ترتیب چالش هویتی اعراب با اسرائیل، از موارد عمدهی تنازع و کشمکش میان عربها و یهودیان قلمداد میشود.
موضوع جمعیت یهودی، همواره موضوعی حیاتی و بنیادین برای اسرائیل تلقی میگردد، زیرا بدون جمعیت یهودی، اسرائیل بدون معناست. فرآیند شکلگیری و تقویت صهیونیسم در اسرائیل، اولا مبتنی بر تصرف اراضی فلسطینیان و ثانیا مهاجرتدادن یهودیان از اقصی نقاط جهان به فلسطین میباشد. برای تحقق این هدف، مسئولان رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته با مهاجرتدادن یک میلیون یهودی به سرزمینهای اشغالی با وعدهی بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی و دستیابی به زندگی آرمانی، سعی کردند که اهداف راهبردی خود را محقق نمایند. اکنون پس از رخدادهای غزه، همه چیز بر خلاف برنامهها و اهداف مقامات این رژیم حرکت میکند.
مردم مهاجری که با وعدههای رویایی به سرزمین اشغالی آمدهاند، با افزایش مشکلات مربوط به امنیت و اقتصاد در حال فرار از این کشور هستند و مهاجرت به شکل معکوسی از سرزمینهای اشغالی به کشورهای دیگر، به ویژه آلمان و آمریکا در جریان است. گفته میشود که در سه دههی گذشته، یک میلیون نفر خاک فلسطین اشغالی را ترک کردهاند؛ اگرچه خود دولت اسرائیل در این خصوص آمار روشنی را ارایه نمیکند و علیالاصول، پدیدهی مهاجرت معکوس را انکار مینماید. درصد بالایی از اسرائیلیها که اکثر جوانان لائیک و تحصیل کرده هستند، به طور جدی پروژهی مهاجرت از اسرائیل را دنبال میکنند. بر این اساس آنچه نگرانی روزافزون صهیونیستها را افزایش میدهد مهاجرت معکوس است.
جمعبندی
پدیدهی مهاجرت معکوس در اسرائیل، ترجمانی از شکست سیاستهای راهبردی این رژیم در جذب مهاجرین یهودی خارجی است. مهاجران در کنار وعدههای رفاه و زندگی بهتر، همیشه به دنبال تامین امنیت هستند. آنها نمیخواهند که درگیر جنگ و تنازع باشند، اما سیاستهای تنشبرانگیز و جنگطلبانهی رژیم صهیونیستی، توان مهاجران را گرفته است و آنان نمیتوانند که به فردای بهتری امیدوار باشند. آنها در اولین شرط یک زندگی خوب؛ یعنی امنیت ماندهاند.
تل آویو زمانی میتوانست از توان دفاعی مهاجران مطمئن باشد که موضوع هویتسازی را در این کشور حل میکرد، اما عملا اسرائیل در پروژهی امنیتسازی نیز به موفقیت دست نیافت. در هویتسازی زمانی موفقیت حاصل میشود که در کنار عناصر مادی و معنوی، مردم یک کشور احساس کنند که یک ملت هستند و سرنوشت آنها به هم گره خورده است، چرا که صرف جمعشدن جمعیت در کنار هم، پدیدهی ملت را به وجود نمیآورد. ملت، زمانی ملت است که این احساس مشترک شکل گرفته باشد، اما عوامل گوناگونی بهویژه رشد فزایندهی مهاجرت معکوس به اثبات میرساند که رژیم صهیونیستی در پروژهی ملتسازی، موفقیت و کامیابی چندانی نداشته است.