در چند سال اخیر، روابط سیاسی– اقتصادی و نظامی دو کشور ایران و سودان تا حدی پیش رفت که موجب نگرانی بیشازپیش کشورهای عربی منطقه و رژیم صهیونیستی شد. این روابط نزدیک بیشتر به خاطر مواضع مشترکی است که این دو در مواردی همچون مسئله فلسطین و نقش اشغالگری رژیم صهیونیستی دارند. بر این اساس دو دولت در محافل بینالمللی از مواضع یکدیگر حمایت میکردند؛ بهطور مثال دولت سودان از دسته کشورهایی بود که از فعالیت هستهای ایران حمایت کرده، برخلاف ادعاهای ایالاتمتحده آمریکا و متفقانش ایران را حامی حقوق بشر و ضد تروریسم میداند.
اما در تاریخ 10 شهریورماه 93 (ه.ش) دولت سودان با دستور تعطیلی تمامی مراکز فرهنگی ایران در خارطوم و سایر استانها، شوک بزرگی به محافل سیاسی وارد کرد بهطوری که هنوز هم با گذشت دو ماه، بر سر صحت این اقدام از سوی دولت «عمر البشیر» بحثهایی وجود دارد؛ اما با مطالعه دقیق تاریخچه روابط این دو کشور و عدم وجود چالشی حداقل در چندماهه اخیر میان این دو، میتوان به این نتیجه رسید که برای این سردی روابط که به ظن نگارنده تا حدی مصلحتی میباشد، دلایل بیرونی خارج از این روابط میتوان یافت که بهطور مستقیم در پیشامد اخیر تأثیر داشته است.
در بسیاری از منابع خبری در فضای مجازی اینگونه در تحلیلها آمده است که دلیل اصلی بسته شدن مراکز فرهنگی ایران در سودان ترویج مذهب تشیع در این کشور بوده است. به گفته البشیر رییسجمهور سودان، در مصاحبهای در تاریخ 11 اکتبر با روزنامه عربستانی الشرق الاوسط، تعداد شیعیان سودانی در حال حاضر حدوداً 12 هزار تن هستند که بیشتر آنها را جوانان دانشجو تشکیل میدهند.
به گفته رییسجمهور سودان، این شیعیان از طریق شرکت در جلسات هفتگی مراکز فرهنگی ایران در سودان با این مذهب آشنا شده، به آن گرویدند؛ بنابراین یکی از عمده دلایلی که البته ظاهراً دولت البشیر تمایل دارد تا اذهان عمومی بر روی آن تمرکز کنند ترویج تشیع میباشد. دلیل مهم دیگری که در تحلیلهای رسانههای غربی به آن اشاره شده است پهلوگیری کشتیهای جنگی نیروی دریایی ایران در سال 2012 میلادی در «پورت» سودان بوده که موجب نگرانی و دلخوری بسیاری، نزد مخالفان داخلی و خارجی روابط ایران و سودان شده است.
این تصمیم نشان از روابط تنگاتنگ این دو کشور داشت بنابراین خطر بزرگی برای کشورهای حاشیهی خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات از طرفی و نیز رژیم صهیونیستی از طرف دیگر محسوب میشد. پس از این واقعه عربستان سعودی و امارات فشارهای مالی و بانکی زیادی به سودان وارد کردند و مسئول حافظ منافع سعودیها در سودان فعالیتهای خود را برای فشار به دولت عمر البشیر بهمنظور قطع روابط دولت سودان با ایران بیش از پیش افزایش داد.
از سوی دیگر از نقش پررنگ اسراییل در وارد کردن فشار مضاعف بر سودان در قطع روابط با ایران نمیتوان غافل شد. از زمان حضور کشتیهای جنگی ایران در پورت سودان، رژیم صهیونیستی نیز حضور اطلاعاتی و نیروهای خود در این منطقه را، بهویژه در بندر «مصوع و عصب اریتره»، مهمترین پایگاههای نظامی اسراییل در خلیج عدن و در خارج از سرزمینهای اشغالی، افزایش داد.
لازم به ذکر است که «جیبوتی» نیز که مهمترین پایگاه نظامی ایالاتمتحده آمریکا در خارج از افغانستان محسوب میشود این روزها شاهد تحرکات نیروهای ایالاتمتحده در این منطقه میباشد که این امر نشاندهنده خطری است که آمریکا و رژیم صهیونیستی از سوی ایران در خلیج عدن و تنگه باب المندب احساس میکنند.
اما دلیل مهم دیگری هم که میتوانست موجب نگرانی رژیم صهیونیستی در این برهه از زمان شود پیروزی حوثیهای یمنی بود که در اولین اقدام کنترل بندر «الحدیده» را به دست گرفتند. ازآنجایی که حوثیهای یمنی با ایران روابط خوبی دارند و دلیل پیروزی انقلاب حوثیها حمایت ایران از ایشان دانسته میشود بنابراین دستیابی حوثیها به بندر مهم الحدیده بهنوعی افزایش قدرت ایران در کنترل تنگه باب المندب و دریای سرخ محسوب میشود؛ دریای سرخی که اسراییل در ماههای اخیر با افزایش قدرت نظامی اریتره و کاهش قدرت مصر در این بخش سعی در انحصاری کردن کنترل آن برای خود دارد.
بنابراین آنگونه که از موارد فوق برمیآید در مورد آنچه که از آن بهعنوان سردی روابط یاد میشود نهتنها بستن مراکز فرهنگی ایران در سودان دلیلی بر سردی روابط فیمابین نمیباشد بلکه شاید در این برهه از زمان که حساسیتهای منطقه، هم بر روی خلیج عدن، تنگه باب المندب و دریای سرخ و هم بر سودان زیاد شده است و این مسئله نه به نفع جمهوری اسلامی ایران و نه به نفع سودان میباشد، بیشتر بهمنظور تعدیل حساسیتهای موجود و هم بهمنظور اعتمادسازی نزد کشورهای حاشیه خلیجفارس است.
البته ناگفته نماند که همیشه، برای اینکه فشارهای خارجی برای انجام برنامهای ناخواسته از سوی دولت یک کشور مؤثر واقع افتد وجود اهرمهای فشار در داخل کشور نیز ضرورت دارد و نسخهی وهابیـ غربی برای کشورهای اسلامی استفاده از جنگ شیعه و سنی میباشد.
بنا به ادعای وزارت خارجه سودان دلیل صدور تعطیلی مراکز فرهنگی ایران در این کشور، تهدیدی بوده که به خاطر ترویج تشیع علیه امنیت فکری و اجتماعی در این کشور احساس شده بود. اولین مرکز فرهنگی ایران که در سودان آغاز به کار کرد در سال 1988 میلادی تأسیس شده بود. در حال حاضر تعداد این مراکز فرهنگی که بهواقع مسئولیت آنها ترویج تشیع بوده است افزایش یافته، به نحوی که مرکز منطقهای پژوهشهای استراتژیک سودان، طی گزارشی در سال جاری، تنها تعداد حسینیههای این کشور را 15 مرکز اعلام کرده است.
عربستان سعودی پس از کنار زدهشدن اخوان المسلمین با حمایتهای مالی کلان روابط خود با مصر را تا حد زیادی تقویت کرد و بدینصورت سلفیها فعالیتهای خود را بهطور گستردهتر از قبل پیگیری کردند. با توجه به اینکه اکثریت مردم سودان سنی مذهب بوده، بسیاری از آنها به دلیل مشکلات اقتصادی فراوان سودان در جستجوی فرصتهای بهتر به عربستان سعودی مهاجرت میکنند، بنابراین میتوان انتظار داشت که بسیاری از این افراد پس از بازگشت به کشور با حمایت مالی عربستان، در جهت تبلیغ تفکرات سلفی وهابی فعالیت کنند.
از اینرو اگر بگوییم که تلاشهای گروههای سلفی موردحمایت سعودیها در اعمال فشار به دولت برای توقیف فعالیتهای مراکز فرهنگی ایران هم در تحقق این امر بیتأثیر نبوده، چندان هم بیراه نگفتهایم. البته سمینارها و نشستهای فراوان گروههای سلفی با هدف تحریک جامعه علیه شیعیان در سودان پیشازاین بر روی دولت برای قطع روابط با ایران تأثیر چندانی نداشته است ولکن پس از اظهارات «یاسر حبیب» یکی از عناصر دستپرورده انگلیسیها، در مورد وضعیت اسفناک شیعیان سودان، با توجه به دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد و مورد اخیر، البشیر مجبور به اتخاذ تصمیمی شد تا مظاهر فرهنگی ایران را در کشور خود کمرنگ کند تا از عمق حساسیتهای به وجود آمده در داخل کشور نیز کاسته شود. هرچند پیش از این نیز حسینیههای سودان فعالیتهای خود را به خاطر تهدیدهای متعدد گروههای سلفی و تکفیری داخلی و خارجی بهصورت محدود و غیرعلنی درآورده بودند اما پسازاین ماجرا و در ظاهر با کنار کشیدن دولت از جنگ شیعه و سنی، سلفیهای داخلی فعالیتهای فیسبوکی خود را نیز با تشکیل کمپینهایی علیه شیعیان افزایش دادند. در حال حاضر نیز شیعیان این کشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم مورد هجمههای سنگین از سوی سلفیها و تکفیریها قرار گرفتهاند و میتوان گفت که دیگر مانند قبل در این جامعه از امنیت برخوردار نیستند.
از دیگر عوامل داخلی که البشیر را به اصلاح روابط آشکار خود با ایران واداشت وجود شکاف و دودستگی در بدنه دولت بود. چراکه روابط با ایران بهمنزله تهدیدی علیه اوضاع اقتصادی سودان بوده، مانع بزرگی برای سرمایهگذاریهای کشورهای حوزه خلیجفارس محسوب میشد. در تأیید این حرف میتوان به اقدام ملک عبدالله پادشاه سعودیها اشاره کرد که پس از بسته شدن مراکز فرهنگی ایران، دستور گسترش روابط اقتصادی عربستان را با سودان صادر کرده است. لازم به ذکر است که حجم سرمایهگذاری خارجی عربستان در سودان در حال حاضر 13 میلیارد دلار است و به گفته «احمد شاور» دبیر کل دفتر سرمایهگذاری سودان، عربستان اکنون شریک اول تجاری کشور میباشد، درصورتیکه پیشازاین عربستان با 7 میلیارد دلار پس از کویت با 9 میلیارد دلار دومین شریک تجاری سودان در میان کشورهای عربی بوده است.
در واقع، کاهش روابط سیاسی و نادیده گرفته شدن سودان از سوی کشورهای عربی به دلیل ارتباط این کشور با ایران، از مهمترین دغدغههای پارلمان و شخص وزیر امور خارجه سودان «علی کرتی» بوده است. در مقابل این مخالفین، ارتش و مؤسسات نظامی سودان که ایران را همپیمان استراتژیک در منطقه و جهان میدانند موافق روابط با ایران هستند.
در مورد پهلوگیری کشتیهای جنگی نیروی دریایی ایران در بندر پورت سودان نیز این نظامیان بودند که بدون رایزنی با وزارت امور خارجه به ناوهای جنگی ایران اجازه پهلوگیری دادند که همین موضوع باعث ناراحتی علی کرتی شد و از همان زمان در قطع روابط دو کشور و پررنگ کردن حضور عربستان و امارات تلاشهای خود را پیگیری کرد.
بنا به سندی که در فضای مجازی منتشر شده است در تاریخ 31 اوت 2014 جلسهای برگزار شد که 14 تن از سران اصلی حزب حاکم سودان ازجمله ژنرال «بکری حسنصالح» معاون اول رییسجمهور، وزیر دفاع و رییس سازمان امنیت سودان، رییس پلیس، رییس ستاد مشترک ارتش سودان، رییس ستاد نیروهای عملیاتی ارتش سودان و «مصطفی عثمان» دبیر دفتر سیاسی حزب حاکم و چند نظامی ردهبالای دیگر حضور داشتند. در این جلسه به این موضوع اشاره شد که روابط سودان با ایران و اسلامگرایان، بسیار مهمتر از روابط با عربستان و اعراب است و همچنین باوجود اینکه دولت تلاش میکند در ظاهر به اعراب نزدیک شود ولکن در باطن باید روابط قوی خود را با ایران حفظ کند.
اما از سوی دیگر، پس از تصمیم به بسته شدن مراکز فرهنگی ایران، پارلمان سودان این تعلیق را کافی ندانسته، در بهبود و عادیسازی روابط با آمریکا و همپیمانانش عربستان و امارات و در به تصویب رساندن قوانینی در ممنوعیت کامل هرگونه فعالیت شیعیان مبادرت ورزید تا به تحقق منافع مالی و خروج از مشکلات اقتصادی دست یابد.
نتیجهگیری
ازآنجایی که انتخابات ریاست جمهوری سودان قرار است در آوریل 2015 برگزار شود و با توجه به مسائل و مشکلات عدیده اقتصادی در سودان و نامزد شدن مجدد عمر البشیر در این انتخابات، بعید نیست که پس از پشت سر گذاشتن این دوره و پیروزی البشیر در انتخابات، روابط سودان و ایران همچنان به حالت اول بازگردد؛ اما مشکلات و حساسیتهای به وجود آمده در داخل و خارج از سودان دو کشور را به سمت داشتن روابطی محتاطتر سوق میدهد. هرچند شاید در مورد وضعیت شیعیان سودان نمیتوان چندان امیدوار بود و بعید نیست که آنچه در مورد «حسن شحاته» رهبر شیعیان مصر در این کشور به وجود آمد در سودان نیز تکرار شود.
در صورتی که در این انتخابات البشیر دوباره روی کار نیاید این وضعیت بر شیعیان سختتر نیز خواهد شد. از طرفی دریای سرخ که از اهمیت استراتژیکی مهمی برای ایران برخوردار است در این صورت امنیت خود را بیشاز پیش از دست خواهد داد چراکه اسراییل و آمریکا تاکنون تمام تلاش خود را برای انحصاری کردن دریای سرخ کردهاند و ایران مهمترین همپیمان خود را در این منطقه از دست خواهد داد.