راه‌کارهای مقابله با حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خاورمیانه

عطف به مفهوم بیشینه‌سازی قدرت‌های فرامنطقه‌ای و نگاه چند‌سویه آنان به خاورمیانه از یک‌سو و اهمیت راهبردی خاورمیانه از سوی دیگر بدون یک سیستم امنیت دسته‌جمعی که حاوی منافع بازیگران منطقه‌ای باشد، نمی‌توان چشم‌انداز متصوری برای آینده خاورمیانه ترسیم نمود. همکاری کشورهای منطقه با تخمین منافع متقابل، سدی محکم در برابر قدرت‌های فرامنطقه‌ای است که سابقه استعماری ننگینی در میان ملت‌های منطقه دارد.

دخالت قدرت‌های فرامرزی و بی‌توجهی به استعدادهای بومی کشورهای منطقه در کنار تهاجمات وسیع همه‌جانبه علیه کشورهای منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاورمیانه و همسویی برخی از کشورهای منطقه با این سناریوها، اتفاقی است که پیشینه‌ای تاریخی در میان ملل مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا دارد. نظر به اهمیت این موضوع و تأکید مقام معظم رهبری در دیدار با «حیدر العبادی» بر نقش و رویکرد قدرت‌های فرامرزی نوشتار حاضر درصدد تبیین چرایی حضور قدرت‌های فرامرزی منطقه به‌ویژه در سوریه و عراق، چالش‌های این حضور و بررسی ارائه راهکارهای موفق در برخورد با تهاجم همه‌جانبه است.

 

پیشینه تاریخی حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خاورمیانه

 

حضور استعماری کشورهای غربی به شیوه‌های کلونیالیستی و نئوکلونیالیستی به شیوه‌ای هدفمند و در راستای بیشینه‌سازی مفهومی قدرت، واقعیتی است که در فردای پس از انقلاب صنعتی و نیاز به بازارهای مصرف شکل عینی به خود گرفت. انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و اخیراً آمریکایی‌ها در قالب رقابت بر سر منافع، بیشترین چالش‌ها را برای کشورهای منطقه به وجود آوردند. از نفوذ سیاسی بر هیأت‌حاکمه کشورهای خاورمیانه تا استثمار منابع طبیعی آنان واقعیتی است که نمی‌توان آن را انکار نمود. مرزهای نوین بین‌المللی بخشی از رقابت آنان بر سر منافع است که در قالب قرارداد «سایکس ـ پیکو» به‌صورت یک معضل و از سال 1916 تاکنون وجود دارد. رقابت این قدرت‌ها عمدتاً فشرده و بخشی از توانایی آنان برای منافع استعماری و نئواستعماری بوده است.

چرایی حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خاورمیانه

 

بدون پرداختن به چرایی توجه قدرت‌های فرامنطقه‌ای به خاورمیانه، اهمیت راهبردی عراق و سوریه ناممکن یا در شکل حداقلی ناقص خواهد ماند. با بین‌المللی شدن حقوق بشر و استفاده ابزاری از دخالت‌های بشردوستانه، شکل نوین دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای شدت بیشتری یافته و از این جهت خاورمیانه نقش محوری برای عینیت بخشیدن به مفهوم بیشینه‌سازی داشته و دارد. چرایی این مسئله از چند جهت قابل‌ملاحظه است:

اول؛ اینکه خاورمیانه با توجه به جمعیت بالا و منابع غنی، بازار مناسبی برای تحقق فروش محصولات صنعتی قدرت‌های فرامرزی است. خاورمیانه بیش از ٥٦ درصد کل ذخایر نفت جهان را به خود اختصاص داده است که به ترتیب کشورهای عربستان، ایران، عراق، کویت و امارات مقام‌های اول تا پنجم را دارند که پنج کشور فوق‌الذکر درمجموع حدود ٥٤ درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند.[1]

دوم؛ خاورمیانه شاهرگ حیاتی اقتصاد جهان به واسطه تنگه هرمز و دسترسی به آب‌های آزاد را در اختیار دارد.

سوم؛ به واسطه فرهنگ‌ها و ادیان گوناگون، این منطقه از ظرفیت بالایی برای چالش‌ها و منازعات مصنوعی برخوردار است. اوج این چالش‌ها قرارداد سایکس- پیکو و تقسیم خاورمیانه در چارچوب مرزهای ساختگی بود.

رقابت قدرت‌های فرامنطقه‌ای و حضور آنان از قرن هجدهم، قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم آمیزه‌ای از این همسویی‌ها و تعارضات بوده است. یک ذهن کنشگر به‌خوبی چرایی این مسئله را از ابعاد چندگانه و از زوایای متعددی می‌بیند. در همین راستا مقام معظم رهبری با آگاهی از موضوع ظرفیت‌های کشورهای مسلمان از یک‌سو و شناسایی ابعاد رقابت و همسویی قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای از سویی دیگر، در دیدار با حیدر العبادی چرایی موضوع را روشن نمودند.

با عطف به ماهیت این موضوع، عراق و سوریه به‌عنوان دو عضو جبهه مقاومت در منطقه از اهمیت راهبردی برخوردارند که همکاری اطلاعاتی و امنیتی آنها سد محکمی در برابر نفوذ و استیلای قدرت‌های فرامنطقه‌ای است. سوریه و عراق به‌عنوان دو عضو همسو با ایران دارای اهمیتی راهبردی هستند که درهم‌تنیدگی حلقه مقاومت در منطقه را نشان می‌دهند. با توجه به اهمیت این موضوع و ارتباط آن با رویکرد قدرت‌های فرامرزی در خاورمیانه به چرایی اهمیت این دو کشور می‌پردازیم.

اهمیت راهبردی عراق برای قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

 

سفر حیدر العبادی به ایران به‌خودی‌خود دارای اهمیت اساسی است. انتخاب هر کشوری به‌عنوان اولین سفر رئیس یک دولت بیانگر اهمیت آن در معادله قدرت ملی است. عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست و این امر نشان می‌دهد ایران بازیگری فعال در عراق است که حیدر العبادی با سفر به ایران و دیدار با مقام معظم رهبری و رؤسای ایرانی اثبات نمود که ایران و عراق بازیگرانی کلیدی در منطقه هستند.

مؤلفه‌های فرهنگ شیعی و قومیت کردها در عراق به‌خودی‌خود برای ایران فرصت‌هایی ایجاد می‌نماید که قدرت‌های فرامنطقه‌ای فاقد آن هستند. تعدد سفرهای زیارتی و سیاحتی عراقی‌ها و ایرانی‌ها به اماکن سیاحتی و زیارتی و تقویت مناسبات دیپلماتیک و انتخاب «نوری المالکی» به‌جای «ایاد علاوی» در انتخابات سال 2009 نشانه‌هایی از تفوق ایران در رقابت با قدرت‌های فرامنطقه‌ای است؛ اما درعین‌حال به همان اندازه عراق برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز حائز اهمیت است. به این منظور هم مقام معظم رهبری به حیدر العبادی یادآوری نمود که وضعیت فعلی منطقه و ازجمله عراق، نتیجه‌ی سیاست‌های غیرمسئولانه قدرت‌های فرامنطقه‌ای و برخی کشورهای منطقه در سوریه است.[2]

ایشان با ادله محکم به توانایی‌های راهبردی عراق اشاره نمودند. نکته محوری در این راستا توجه ایشان به مؤلفه‌های سرمایه‌محور هر کشور یعنی جوانان بود. جوانان عراق نقش محوری در تحولات این کشور دارند. سالخوردگان این کشور درحالی‌که از نیروی کار عراقی خارج شده‌اند نسبت به هم بدبین هستند؛ این بدبینی ناشی از سیاست‌های غلط صدام و بعثی‌هایی بود که شیعه را علیه شیعه، کرد را علیه کرد و اهل تسنن را علیه اهل تسنن بسیج نموده بود. حتی در ابعادی وسیع‌تر با تز دروغین و مصنوعی ناسیونالیسم عربی، درصدد جدایی دو ملت ایران و عراق بود؛ اما جوانان امروز عراقی با آموزه‌های جدید اسلامی و تحقق دمکراسی در عین احترام به هم، از آزادی کامل برخوردارند و با وجود تعارضات ناشی از رقابت‌های انتخاباتی در موضوعات محوری هم‌صدا هستند. اوج این هم‌صدایی تشکیل جبهه‌های مردمی جوانان علیه داعش در شهرهای مختلف بود.

داعش محصول قدرت‌های فرامنطقه‌ای است و بر همین اساس آنان نیز برنامه‌ای مشخص برای این کشور دارند. به همان اندازه که عراق برای ایران اهمیت راهبردی دارد، برای قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز دارای اهمیت راهبردی است. عامل نفت، چالش‌های قومی، موقعیت ژئوپولتیکی عراق و جمعیت مصرفی آن بعلاوه بی‌ثباتی سیاسی و ساخت زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی موجب ترغیب قدرت‌های فرامرزی به این کشور است. در چنین شرایطی چالش و منازعه بر سر تصاحب این کشور امری حتمی است. حضور داعش در عراق با حمایت تسلیحاتی غرب و تصرف موصل و استان‌های سنی‌نشین بخشی از این منازعه بود، که در قالب تجزیه عراق قابل ارزیابی است.

اهمیت راهبردی سوریه برای قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

 

سوریه خط مقدم نبرد عربی- اسرائیلی است و تنها کشور عربی است که بعد از گروه حزب‌الله لبنان بیشترین تهدید امنیتی برای اسرائیل محسوب می‌شود. مهم‌تر از همه سوریه با توجه به چالش‌های داخلی و تنوع قومی که دارد همیشه مورد توجه قدرت‌های فرامنطقه‌ای بوده است.

«حافظ اسد» رهبر فقید سوریه با توازنی که از همسویی کشورهای منطقه داشت توانست از نفوذ قدرت‌های فرامنطقه‌ای بکاهد؛ اما با توجه به روندهای جدید و بهره‌گیری غرب از خیزش‌های عربی و سرایت آن به مرزهای «درعا و حسکه» اوضاع در این کشور نیز بحرانی شد و اعتراضات و شورش‌های خیایانی سوری‌ها در نتیجه‌ی تلاش‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای شکل مسلحانه پیدا نمود که نتیجه آن ظهور گروه‌های تروریستی و شورشی بود که از حمایت لجستیکی و راهبردی غرب برخوردار بودند. حتی مقام معظم رهبری در دیدار با اردوغان با تأیید حق مسلم سوری‌ها بر انجام اصلاحات ساختاری و تحقق مطالبات مردم در همان اوایل بحران تلاش‌های زیادی نمود و حتی فرمودند: «ما از اصلاحات در سوریه همواره حمایت می‌کنیم و اصلاحاتی که در سوریه شروع شده، باید ادامه یابد..»[3] اما دخالت‌های غرب مانع از حل بحران به‌صورت سوری- سوری شد و غربی‌ها با ایجاد گروه‌های تروریستی بحران را تشدید نمودند. تشکیل جبهه النصره، لوا‌الاسلام، ارتش آزاد سوری و داعش بخشی از سناریوی غرب برای ورود به بحران سوریه بود.

این در حالی بود که برخلاف غرب، مواضع ایران روشن بود و مقام معظم رهبری در دیدار با اردوغان مواضع ایران را مشخص نمودند و فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران از سوریه به دلیل حمایت از خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع خواهد کرد و با هرگونه دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی سوریه به‌شدت مخالف است». حمایت قاطع ایشان در حوزه سیاسی، منجر به بهبود اوضاع سوریه به سود نظام حاکم شد، به‌طوری که در نشست‌های ژنو 1 و 2 نیز تلاش‌های آنان برای تحمیل اراده سیاسی بر سوریه ناکام ماند و در نبردهای میدانی با تشدید جنگ علیه سوریه مواضع تهاجمی جدیدی را آغاز نمودند که اوج آن ظهور داعش با حمایت‌های آمریکا بود. به‌طوری که هیلاری کلینتون در کتاب جدید خاطرات خود به‌صراحت اعلام کرد قرار بود داعش بر اساس توافق آمریکا تشکیل شود.[4]

 

بیشترین دلیل نگاه آمریکا به سوریه را باید در نگرانی این کشور در تأمین امنیت اسرائیل جست. سقوط بشار اسد به‌عنوان خط مقدم برای رژیم صهیونیستی و آمریکا به همان اندازه که برای ایران و عراق قابلیت راهبردی دارد، قابل تحلیل است و این همان معمای امنیت است که در عصر وابستگی‌های متقابل فزاینده به هم تنیده و مرتبط هستند. عربستان، قطر، شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس و ترکیه بخشی از این دایره امنیتی هستند که همسو با سیاست‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای به‌منظور سقوط دولت بشار اسد فعالیت می‌کنند.

 

آثار و پیامدهای حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در عراق و سوریه

 

برخلاف تصور عمومی، تأثیرگذاری حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در کشورهای خاورمیانه منحصر به یک جنبه نیست و طیفی از جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و حتی نظامی را شامل می‌شود. در اینجا تنها به دو حوزه اقتصادی و فرهنگی پرداخته می‌شود.

حوزه اقتصادی؛ بی‌ثباتی اقتصادی و تخریب زیرساخت‌های عراق و سوریه هدفی است که غرب با دستیابی به آن درصدد تحمیل الگوهای اقتصادی است. الگوی فوق از یک‌سو عراق و سوریه را با بحران اقتصادی روبه ر و  از سویی دیگر باعث ورود سیلی از سرمایه‌گذاران خارجی به این کشور می‌شود. یکی از دلایل این مسئله ذخایر نفتی عراق است. میزان ذخایر نفتی اثبات‌شده این کشور ۱۴۱.۳۵ میلیارد بشکه و میزان عرضه نفت این کشور در سال ۲۰۱۲ میلادی ۲۹۸۶.۶ هزار بشکه در روز برآورد شده است.[5] این ذخایر انگیزه زیادی به برخی از قدرت‌ها برای حضور در عراق و در اختیار گرفتن این ثروت عظیم بخشیده است.

حوزه فرهنگی؛ ترویج و ارتقای ارزش‌های لیبرال دموکراسی غربی با استفاده از نفوذ رسانه‌ای و مشاوران فرهنگی و رایزنان فرهنگی در دل سفارتخانه‌ها بخشی دیگر از تأثیرات قدرت‌های فرامنطقه‌ای بر کشورهای عراق و سوریه است. عراق و سوریه بخشی از طرح‌های آمریکایی خاورمیانه بزرگ هستند که تقسیم کشورهای خاورمیانه بر اساس فرهنگ‌های گوناگون را پی‌ریزی می‌نماید. در این راستا همکاری فراآتلانتیکی غرب برای تحمیل ارزش‌های لیبرال دموکراتیک مسئله‌ای اساسی است که مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه سمنان در چند سال گذشته از آن به‌عنوان ناتوی فرهنگی یاد نمودند.

راهکارهای مبارزه با حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خاورمیانه:

 

الف) بهره‌گیری از پیشینه فرهنگ بومی کشورهای اسلامی

 

پیشینه کشورهای خاورمیانه به‌ویژه در عراق و سوریه مملو از غارت، خشونت، کشتار و جنایات قدرت‌های فرامنطقه‌ای است. سرکوب قیام عراقی‌ها توسط انگلیس، کشتار مردم سوریه در دوران فرانسه در کنار تهاجمات جدید این کشورها و دخالت‌های سیاسی و نظامی کنونی بخشی از پیشینه حضور منفی غربی‌ها در خاورمیانه است. بهره‌گیری از این دستاوردها و آشنایی جوانان این دو کشور نقش مهمی در خنثی‌سازی سناریوهای قدرت‌های فرامنطقه‌ای دارد. در اوضاع کنونی بهره‌گیری از این دستاوردها نقش مهمی در کاهش منازعات فرقه‌ای علی‌الخصوص چالش سنی- شیعی خواهد داشت.

ب) تقویت محور مقاومت

 

به همان اندازه که امنیت اسرائیل برای قدرت‌های منطقه‌ای راهبردی است، تقویت محور مقاومت هم برای کشورهای اسلامی راهبردی است. سوریه خط مقدم نبرد اسلامی ـ عربی علیه رژیم صهیونیستی است و عراق حلقه مکمل این محور است. تقویت این محور گام اساسی برای تفوق کشورهای منطقه است. نکته بارز در این زمینه حمایت قاطع مردم کشورهای اسلامی در داخل کشورهای همسو با سیاست کشورهای فرامنطقه‌ای و به‌طور مثال قطر، مصر، ترکیه و عربستان است، که محور مقاومت را محور اصلی و تعیین‌کننده خاورمیانه می‌دانند.

ج) تشکیل سیستم امنیت دسته‌جمعی خاورمیانه

 

سیستم امنیت جمعی در راستای منافع جمعی کشورهای منطقه است که از یک‌سو از دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای ممانعت می‌نماید و از سویی دیگر کشورهایی منطقه را از همسویی با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و دخالت بیگانگان بازمی‌دارد. وجود ارزش‌های اسلامی مشترک، منابع نفتی مشترک، تبادلات گسست ناپذیر استراتژیکی و مهم‌تر از همه وجود دشمن عینی به‌مثابه غده سرطانی در خاورمیانه (رژیم صهیونیستی) از مهم‌ترین شاخص‌هایی است که می‌تواند به پویایی این سیستم کمک نماید. در چارچوب چنین سیستمی دشمن مشترک تعریف می‌شود و ائتلاف‌های منطقه‌ای جای ائتلاف‌های بین‌المللی را می‌گیرد. با این سیستم ائتلاف منطقه‌ای علیه داعش جای ائتلاف بین‌المللی علیه داعش را خواهد گرفت.

نتیجه‌گیری

 

با عطف به مفهوم بیشینه‌سازی قدرت‌های فرامنطقه‌ای و نگاه چند‌سویه آنان به خاورمیانه از یک‌سو و اهمیت راهبردی خاورمیانه از سوی دیگر بدون یک سیستم امنیت دسته‌جمعی که حاوی منافع بازیگران منطقه‌ای باشد، نمی‌توان چشم‌انداز متصوری برای آینده خاورمیانه ترسیم نمود. همکاری کشورهای منطقه با تخمین منافع متقابل، سدی محکم در برابر قدرت‌های فرامنطقه‌ای است که سابقه استعماری ننگینی در میان ملت‌های منطقه دارند. در این راستا ارائه یک الگوی موفق از همگرایی منطقه‌ای نیازمند همنوایی و هم‌صدایی کشورهایی است که اقلیت‌های قومی و مذهبی در آن برخوردارند. تحت تأثیر همین تکثر قومی و مذهبی است که با دخالت‌های فرامنطقه‌ای در فردای پس از انتخابات آوریل ،2014 با همکاری برخی از کشورهای منطقه بحران موصل شدت گرفت تا هم بی‌ثباتی سیاسی در عراق تشدید شود و هم سیطره آنان بر منابع نفتی و طبیعی عراق ادامه یابد. تجزیه عراق و سقوط دولت بشار اسد به‌عنوان دو عضو محور مقاومت نقش تعیین‌کننده‌ای در رسیدن به هدف فوق دارد.



[1] – ذخایر نفت جهان، به نقل از وب سایت شانا، 26/5/91 در:

http://www.shana.ir/fa/newsagency/192480

[2] – دیدار نخست وزیر عراق با رهبر انقلاب، 29/7/93 در:

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27965

[3] – دیدار رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه با رهبر انقلاب،10/1/91 در:

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=19342

[4] – در خاطرات کلینتون افشا شد؛ نقش آمریکا در ظهور داعش، 13/5/93 در:

http://www.iribnews.ir/NewsBody.aspx?ID=54141

[5] – کشورهای دارنده بزرگترین ذخایر نفتی اثبات شده جهان کدامند؟ به نقل از پایگاه تحلیلی خبری نفت، انرژی و اقتصاد در:

http://neconews.com/vdccmmqs.2bq1p8laa2.html

ارسال دیدگاه