گسستهای اجتماعی رژیم صهیونیستی، معضلی برای ثبات این رژیم
مقدمه
گسستهای اجتماعی را میتوان انشعاب اجتماعی در نظر گرفت؛ که خطوط اصلی تعارض در جامعه را مشخص میکند و نتیجه آن شکل گیری گروههایی با هویت و ارزشهای متفاوت و ویژه است که مجموعهای از کنشگران نهادی و سازمانی مانند احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی در آگاهی بخشی نسبت به آنها فعالیت و اقدام میکنند. این تعریف از گسست، قدرتی تفسیری را در نقش انشعابها و برخوردهای اجتماعی در ساختارسازی حیات سیاسی، ثبات سیاسی و نظامهای حزبی کسب میکند.
گسستهای اجتماعی در جامعه اسرائیل عمیق و ژرف است. گسست بین چپ و راست بر سر چگونگی برخورد با اعراب، به لحاظ سیاسی، اسرائیل را دچار تنش میسازد. گسست بین اشکنازی و سفاردیم عمیق است اگر چه گسست عظیم بین ارتدوکس و سکولارها عمیقتر به نظر میرسد.
اسرائیل به عنوان یک جامعه چند فرهنگی محسوب میشود. از سال 1883 مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین آغاز شد. جمعیت یهودی اسرائیل از رهگذر فرآیند مهاجرت شکل گرفته و نکته مهم این است که این مهاجرتها از مراکز واحدی صورت نگرفته است بلکه از اکثر کشورهای جهان، یهودیان به فلسطین آمدند که هرکدام دارای خصایص فرهنگی، آداب و رسوم ویژه خودشان میباشند. جدا از گسستهای ملیتی باید به اختلاف نژادی میان آنان نیز اشاره کرد که برجستهترین منبع اختلاف در هویت اسرائیل به تبار قومی ساکنان یهودی اسرائیل مربوط میشود. یهودیان احتمالاً خودشان را متعلق به یکی از دو گروه اشکنازیم- یعنی آنانی که تبار اروپایی دارند- یا سفاردیم- که عمدتا ریشه اسپانیایی«شرقی» به شمار میروند، میدانند.
رژیم صهیونیستی به شصت و پنجمین سال حیات خود رسیده است ولی نارساییهای داخلی برای اسرائیلیها به همان اندازه ترسهای اولیه آنها از همسایگان عرب خود درد سر آفرین و اختلاف برانگیزند. اسرائیلیها اگرچه از توان انرژی و منابع کافی برای تشخیص مسائل داخلی برخوردارند، اما در نحوه حل آنها به شدت درگیر بحثهای پیچیده و طولانی هستند.
ویژگیهای جامعهی رژیم صهیونیستی
جامعه اسرائیل، جامعهای با چندگانگی نژادی، زبانی و دینی است که به گروه جوامع عمیقا منشعب شده یا تقسیم بندی شده عمیق تعلق دارد. این ویژگی از طبیعت « اسکانی و شهرک نشین بودن» ناشی میشود که از خلال مهاجرت یهودیانی با ملیتها و نژادهای مختلف جهان و اضافه شدنشان به جامعه فلسطینی ساکن در آن منطقه به وجود آمد و البته منجر به برخوردهای داخلی و منطقهای نیز شده است.
جامعه اسرائیلی بدون توجه به گوناگونی نژادی، ملیتی، هویتی و قومیتی خیل عظیم مهاجران شکل گرفته و تنها نقطه اشتراک آنها دین یهود بود که خود همین دین نیز در 3 بعد محل مناقشه است:
1- در برخورد با مسلمانان عرب ساکن 2- تفسیرهای متفاوت از دین یهود در اروپا، آمریکا و آسیا و آفریقا 3- در تقابل با سکولارها
از آنجا که میان گسستهای اجتماعی و سیاست و حکومت نوعی ارتباط وجود دارد و با تحلیل و بررسی گسستهای اجتماعی کشورها، میتوان تحولات سیاسی و اجتماعی آنها را تبیین و پیشبینی کرد؛ الگوی گسستهای اجتماعی میتواند الگوی مناسبی برای توضیح تحولات سیاسی و اجتماعی اسرائیل در مقطع مورد مطالعه و نیز در تبیین ماهیت اجتماعی، دولت و صورت بندی نیروهای سیاسی و طیف ایدئولوژی و گسترهی آن و میزان انبساط و انقباض آن باشد.
برای شناخت بهتر جامعه اسرائیل باید ویژگیهای این جامعه مورد شناسایی قرار گیرند که در زیر به برخی از شاخصهای اصلی این موضوع اشاره میشود:
– جامعهای است که ازطریق مهاجرت، اسکان و شهرکسازی بر ویرانههای جامعهی اصلی بنا شده است.
– جامعهای مهاجرنشین است؛ به طوریکه بخشی از پژوهشگران این مساله را ویژگی جوهری در تفسیر پدیده اسرائیل میدانند.
– جامعهای جدید است که از طریق مهاجرتهای گوناگون شکل گرفته است.
– جامعهای است که ازسیل کمکهای مالی از خارج بهره میبرد. در توزیع ثروت و طبقاتی شدن جامعه تاثیر مستقیم دارد.
– جامعهای منشعب است، یعنی از خرده فرهنگها و تقسیم بندیهای دینی، طایفهای و نژادی تشکیل میشود.
ریشهشناسی گسستهای موجود در جامعه اسرائیل
جامعه اسرائیل، جامعهای منحصر به فرد بوده به طوری که نمی توان آن را جامعهای طبیعی محسوب کرد. این جامعه از جمعیتی مهاجر شکل گرفته است. آنچه با عنوان ملت اسرائیل شناخته میشود، جمعیتی است که از مناطق و کشورهای مختلف در اسرائیل گردهم آمده و به هم پیوستهاند و این پدیده نتیجه یک فرآیند تدریجی و درازمدت نبوده بلکه بر اساس مهاجرت یهودیان از نواحی مختلف و طبق برنامه کلی صهیونیسم به این سرزمین شکل گرفت که بیش از 100 کشور با فرهنگها و قومیتهای گوناگون وارد اسرائیل شدند.
– گسست اول: گسست تاریخی که در اصل از جنبه قومی (اعراب و یهودیان) برخوردار بوده و همزمان بعد دینی و نژادی را در برمی گیرد. در داخل هر دو مجموعه قومی نیز گسستهای وجود دارد و حداقل از لحاظ رسمی، یهودیها به دو گروه نژادی اشکنازی و سفاردیم تقسیم میشوند.
– گسست دوم: مربوط به انشعاب دینی است که خود دو بعد را در بر میگیرد که مربوط به انواع دینها (اسلام، یهود، مسیحیت) و بعد دوم مربوط به رویکردها و گرایشهای مذهبی و سکولار در درون هریک از دینهاست.
– گسست سوم: گسست موجود میان یهودیان سکولار و یهودیان مذهبی در جامعه اکثریت یهودی.
– گسست چهارم: انشعاب ناشی از توزیع و سلسله مراتب طبقاتی در جامعه است که این گسست با گسستهای دیگر تداخل دارد.
بازشناسی گسستهای اجتماعی در رژیم صهیونیستی
گسستهای اجتماعی، خود مجموعهای گستردهای از انشعابها و شکافهایی را در بر میگیرد که در حوزههای قومی، نژادی، فرهنگی، دینی و سیاسی و اقتصادی فعالند و در نهایت منتهی به تقسیمات گروهی و صفبندیهای متعدد در جامعه ناهمگن اسرائیل میشوند. یکی از نتایج اصلی و تعیین کننده تشدید گسستهای اجتماعی، در زمینه تاثیرگذاری بر ثبات سیاسی جامعه و نظام بروز پیدا میکند که هر چه این روند شدیدتر باشد، به همان نسبت درگیریها، واگرایها و انشعابات سیاسی افزایش پیدا میکنند که بهترین نمونه در اسرائیل، وجود دهها حزب سیاسی تاثیرگذار در انتخابات و نظام سیاسی این رژیم است.
شکاف تاریخی و بنیادین میان اعراب و یهودیان:
دلیل اصلی ایجاد چنین گسستی، مهاجرت نژادها و قومیتهای مختلف از سرتاسر جهان به سرزمین اصلی فلسطین در قرن بیستم است که در نتیجه:
– با وجود گذشت بیش از 60 سال، کماکان 40 درصد جمعیت اسرائیل مهاجر هستند.
– اعمال سیاستهای تبعیضآمیز نژادی از سوی دولت اسرائیل علیه اعراب برای یکسان سازی نژادی.
– تلاش برای تبدیل بافت شرقی و اسلامی سرزمینهای اشغالی به بافت غربی توسط رهبران رژیم صهیونیستی.
گسست بنیادین نژادی میان یهودیان سفاردیم، اشکنازی، یهودیان روسی و یهویان اتیوپی
در اسرائیل به ویژه در میان یهودیان، این انشعاب به انشعاب طایفهای تعبیر میشود. سفاردیم به یهودیان شرقی اشاره دارد و اشکنازی به یهودیان غربی.
– وجود بیش از 102 ملیت در میان مهاجران یهودی.
– وجود تنوع شدید فرهنگی، زبانی و تمدنی.
– اختلاف و تفاوتهای زیاد در آیینهای مذهبی، پوشش و غذا.
– وجوداحساسات تحقیرآمیز میان یهودیان نسبت به یهودیان اشکنازی.
– تمایل به ازدواجهای دروننژادی تا اختلاط نژادی.
گسست دینی (مذهبی) بین یهودیان
شکاف دینی در اسرائیل مربوط به انشعاب براساس تعدد دینی در نوع خود بین ادیان نیست، اسرائیل دولت چند دینی است اما خود را برپایه یک دین معرفی میکند. این شکاف، شکاف قومیای را که بین اعراب و یهودیان جدایی میاندازد، تقویت میکند.
-شکاف دینی موجود در جامعه، درحوزه تعارض میان مذهبیها و سکولارها نمود حداکثری پیدا میکند.
-جایگاه برجستهی نهادهای دینی و خاخامها در وضع قوانین و سیاستهای کلی رژیم صهیونیستی.
-استفاده ابزاری جنبش صهیونیسم از دین یهود به عنوان دین برتر و ملت برگزیده.
نتیجهگیری
بررسی نظری و بازشناسی گسستهای اجتماعی جامعه رژیم صهیونیستی خود بازگوکننده وجود تعارضهای حاد و شدیدی در این جامعه است که در نهایت منتهی به شکلگیری مولفههای بیثباتی سیاسی میشوند:
– عدم وجود فرایند ملتسازی.
– به خاطر مهاجرت گسترده و اشغال سرزمین بومی اعراب، ملتسازی به شکل تاریخی و طبیعی آن در اسرائیل شکل نگرفته است.
– بازتولید تعارضات و برخوردها بین بخش عرب نشین و بخش یهودی نشین به شکل دائم و پایدار.
– ایجاد شکافهای اقتصادی و طبقاتی: در نتیجه سیاستهای تبعیض آمیز علیه اعراب این شکافها شدیدتر شدهاند.
– عدم وجود هویت مشترک میان ساکنان اسرائیل.
– شکلگیری احزاب و گروههای سیاسی با رویکردهای متفاوت و حتی متضاد: وجود قومیتها، نژادها و ادیان مختلف و همچنین گسست در میان آنها، باعث شده تا هریک از این اشکال توسط حزب و گروه سیاسی خاصی در نظام سیاسی نمایندگی میشوند، وجود تعارضات میان آنها تا حد زیادی متداول و حاد است.
– تداخل بافت شرقی و بافت غربی در سرزمینهای اشغالی: یکی از اهداف رهبران صهیونیست، تبدیل بافت شرقی به غربی بودکه این خود منجر به شکافهای عمیقی در جامعه اسرائیل شد.
– تشکیل هویتها وخرده فرهنگهای نژادهای یهودی.
– تبعیض و انزوای اجتماعی در همه عرصهها که منجر به اعتراضات یهودیان سفاردیم، روسی و اتیپوپی شده است: برای نمونه اعتراض در وادی الصلیب در سال 1959 یهودیان مراکشی با نیروهای امنیتی و درگیری یهودیان سفاردیم و روس در 1999 .
– سکونت یهودیان اشکنازی در مرکز شهرها، یهودیان شرقی در شهرکهای مرزی و حاشیه شهرها: طبق آمار و ارقام بیشتر جرایم و نابسامانیهای اجتماعی در حاشیه و حومه شهرها رخ میدهد.
– موج معکوس مهاجرت در میان نخبگان اسرائیلی.
– تقابل میان گروهها در تعریف ماهیت دولت و حکومت.
– وجود تبعیض میان اعراب و یهودیان در زمینه قانون مهاجرت: که خود منجر به تفاوتها و اختلافات سازمانی و ساختاری شده است.
– ایجاد نظام آموزشی با تفاوتهای گوناگون میان اقوام و نژادها.