با نگاهی به روند فراز و فرود تمدن اسلامی در طول تاریخ و چالش ها و خطراتی که با آن مواجه بوده است، شاید بتوان گفت: هیچ زمانی به اندازه شرایط کنونی شاهد پویایی و رشد اسلام در عرصههای مختلف نبودهایم. به طور قطع، پیروزی انقلاب اسلامی و نظام سازی بدیع بنیانگذار آن ـبر پایه اسلام ناب محمدیـ از اتفاقات کمسابقه و شاید بیسابقه در طول تاریخ بودهاست. نظامی که به گفته رهبری معظم انقلاب، خط کلی آن رسیدن به تمدن نوین اسلامی [1] در پرتو اتکال به هدایت الهی است؛ «داعيه ما ايجاد تمدنى است متكى به معنويت، متكى به خدا، متكى به وحى الهى، متكى به تعليم الهى و متكى به هدايت الهى.» [2]
با توجه به ظهور و بروز اغلب جریانهای پوچگرا در غرب و شیوع آنها به نقاط دیگر، می توان گفت: ایدئولوژی مکاتب غربی که بر پایه اومانیسم بنا نهاده شده است، پاسخگوی نیازهای اساسی بشر نبوده و علیرغم توسعه علم، ثروت و قدرت نظامی در این کشورها، احساس آرامش و امنیت در میان مردم وجود ندارد و روز به روز آمار جنايت، قتل و انواع فسادها رو به افزایش است؛ لذا تدوین و تبیین تمدن نوین اسلامی که بر پایه خدامحوری و ارزشهای والای انسانی بنا نهاده شدهاست، می تواند نقش مهمی؛ اولا در اصلاح رویهها و ساختارهای کشور و الگو شدن آن برای دیگر کشورهای مسلمان داشته باشد و در ثانی، در رشد اسلام و صدور آن به جهان، تأثیر بهسزایی داشته باشد.
نظر به طرح مسئله تمدن نوین اسلامی از سوی رهبری معظم انقلاب، در این نوشتار سعی بر آن است که به اصلیترین مؤلفههای این موضوع و برخی الزامات و راهبردهای تحقق آن ـ از دیگاه معظم له ـ اشاره شود.
بهطور کلی، تمدن عبارت است از: مجموعۀ ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی در جامعۀ انسانی. [3] به عبارت دیگر: تمدن مجموعهاي است پيچيده از پديدههاي اجتماعي قابل انتقال، شامل؛ جهات ديني و مذهبي، اخلاقي، زيباشناختي، فني يا علمي مشترك در همه اجزاي يك جامعه وسيع و يا چندين جامعه مرتبط با يكديگر. [4] با این تعریف، به بررسی اصلی ترین مؤلفهها و شاخصههای تمدن نوین اسلامی میپردازیم.
مؤلفهها و شاخصههای تمدن نوین اسلامی
ا- کرامت انسانی:
تأکید اسلام ناب محمدی، بر حفظ کرامت انسان بهعنوان یکی از آرزوهای دیرینه بشر، یکی از اساسی ترین مؤلفههای تمدن نوین اسلامی است که نیل به این هدف، تنها در عمل همهجانبه به تعالیم اسلام و قرآن ممکن است؛ «هيچ مكتبى بهقدر اسلام، ارزش و كرامت انسان را والا نمىداند. يكى از اصول اسلامى كه هميشه در تعريف و معرفى اسلام مطرحشدهاست، اصلِ تكريم انسان است. ما كه منتظر نمىنشينيم غربيها بيايند حقوق بشر را به ما ياد بدهند يا ما را توصيه به حفظ حقوق انسان كنند! ما خودمان، اوّل طرفدار حقوق انسان هستيم. منتها حقوق انسان در سايه اسلام، قابل دفاع مىشود و حقوق انسان به حساب مىآيد. اسلام است كه با احكام خود (همه گونه احكام؛ چه احكام قضايى و جزايى، و چه احكام مدنى و حقوق عمومى و مسائل سياسى) از حقوق انسانها دفاعكردهاست؛ نه آنچه كه در اختيار آنهاست، نه آنچه كه آنها به فريب، حقوق انسان به حساب آوردهاند و اسمگذارى كردهاند. » [5]
2- علم و معرفت:
با توجه به نگاه دین به علم، مشخص میشود که دین برترین جایگاه و منزلت را به علم و دانش، اختصاص داده است؛ تا آنجا که قرآن کریم، صاحبان علم را به درجات رفعت و بزرگی نوید میدهد: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجاتٍ والله بما تعلمون خبیر» [6] به این ترتیب در تمدن نوین اسلامی، تحصیل علم عبادت بهشمار میآید و عالم مورد تکریم و احترام است. رهبری معظم انقلاب نیز با اشاره به روایتی از امیرالمونین(ع) به ارزش علم در اسلام اشاره مینمایند: «در احاديثى كه در زبانهاست و گاهى مورد تعمق قرار نمىگيرد، چقدر بعضى از نكات مهم هست: “النّاس ثلاثه: عالم و متعلم على سبيل نجاه و همج رعاع”؛ اصولاً ما سه دسته انسان داريم: انسانهايى دانشمندند؛ انسانهايى در طريق دانستن هستند؛ بقيه، همج رعاع هستند. همج رعاع، يعنى انسانهاى سرگردان، بىارزش و بىوزن. مىبينيد كه اسلام اصلاً نسبت به علم، در درجهى اول، ارزش را روى علم مىبرد؛ چه داشتن علم و آموختن آن به ديگران و چه فراگيرى علم. محيط اسلامى، چنين محيطى است.» [7]
3- عدالت گستری:
همواره موضوع عدالت اجتماعی به مثابه؛ انصاف بی طرفی و برابری فرصتها، [8] بهعنوان یکی از اهداف دعوت پیامبران الهی مطرح بوده است. رهبری انقلاب، با اشاره به موضوع عدالت گستری، این امر مهم را یکی از شاخصههای پیشرفت در منطق اسلام معرفی نموده و فرمودهاند: «اگر كشورى در علم و فناورى و جلوههاى گوناگون تمدن مادى پيشرفت كند، اما عدالت اجتماعى در آن نباشد، اين به نظر ما و با منطق اسلام، پيشرفت نيست. امروز در بسيارى از كشورها علم پيشرفت كرده است، صنعت پيشرفت كرده است، شيوههاى گوناگون زندگى پيشرفت كردهاست، اما فاصلهى طبقاتى عميقتر و شكاف طبقاتى بيشتر شدهاست؛ اين پيشرفت نيست؛ اين پيشرفتِ سطحى و ظاهرى و بادكنكى است.» [9] لذا شاخصه عدالت، از مهمترین خصوصیات تمدن اسلامی در برابر تمدن غربی است؛ چرا که در مکاتب غربی مثلا:” لیبرالیسم نه تنها جایی برای تحقق عدالت و حفظ کرامت انسانی وجود ندارد بلکه به فرموده رهبر انقلاب عمیق تر شدن فاصله و شکاف طبقاتی را شاهد هستیم.
4- عزت:
یکی از خصوصیاتی که اسلام برای یک جامعه پویا و سرافراز ترسیم نموده، عزت ملی است. قرآن کریم در آیه هشتم سوره منافقون؛ عزت را از آن خدا و پیامبر(ص) و مومنان بالله میداند و میفرماید: “يقولون لئن رجعنا الى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و لكنّ المنافقين لا يعلمون” بدین معنی که منافقان، در جنگ بنی المصطلق سوگند یاد کردند: پس از بازگشت به مدینه، پیامبر(ص) را از آن شهر اخراج کنند اما اراده الهی، بر عزت و پیروزی پیامبر(ص) و مؤمنان تعلق گرفت. حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به این موضوع، عزت را لازمه یک ملت عنوان کرده و آنرا نقطه مقابل احساس حقارت میدانند و میفرمایند: «عزت ملى عبارت است از اينكه: يك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطه مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ يك ملت وقتى به درون خود – به سرمايههاى خود، به تاريخ خود، به مواريث تاريخى خود، به موجودى انسانى و فكرى خود – نگاه ميكند، احساس عزت و غرور كند، احساس حقارت و ذلت نكند. اين يكى از چيزهائى است كه براى يك ملت لازم است.» [10]
5- ولایت:
ولایت به معنای یک نظام ارزشی است که همراه با محبت و عاطفه نسبت به آحاد مردم بوده و تنها، فرمانروایی و حکمرانی تلقی نمیشود. [11] این اسقرار ولایت است که موجب تحقق دیگر مؤلفههای تمدن اسلامی از جمله: عدالت، آزادی و عزت میگردد. ولایت در این مفهوم در مقابل سلطنت قرار میگیرد. سلطنت حکومتی است که در آن شخص حاکم هیچ ملاکی را برای سنجیدن تصمیمات در نظر نمیگیرد و خود را ملزم به پاسخگویی به سؤالات نمیداند. در این حکومت هیچ نظارتی خارج از فرد یا گروه حاکم برای سنجش تصمیمات وجود ندارد و تصمیمات براساس منافع شخصیِ گروه حاکم گرفته میشود. اما در تمدن اسلامی، فرد حاکم نه تنها در برابر قانون الهی پاسخگوست بلکه نسبت به نقد، نظارت، نصیحت و انتقاد افراد مسلمین نیز پاسخگو خواهد بود. [12]
6- آزادی:
در مورد مقوله آزادی، نخست باید گفت: مبنا و منشاء آزادی در اسلام با مبنای آزادی به مفهوم غربی آن متفاوت است. ریشه آزادی در غرب بر لذت و رنج انسان استوار بوده و مبنای آن خواست و تمایلات انسان است؛ بهطوری که هر چیزی که برای انسان لذتآور بوده و با خواهشهای قلبی او هماهنگی داشته باشد پسندیده و هر چه سبب رنج او گردد ناپسند و مذموم است که این امر مبنای قانونگذاری در این جوامع نیز بهحساب میآید؛ چرا که آرزوها و تمنیات اکثریت افراد جامعه، قانون را بهوجود آورده و آزادیهای عمومی را در چهارچوب خود قرار میدهد. رهبری انقلاب با اشاره به اینکه حقیقت آزادی وجود تقوا و تزکیه در انسان است و انسان تنها در این صورت میتواند بر قدرت های بزرگ عالم پیروز شود، ریشه آزادی در فرهنگ و تمدن اسلامی را دارای روح توحیدی دانسته و فرموده اند: «ريشهى آزادى در فرهنگ اسلامى، جهانبينى توحيدى است. اصل توحيد ـ با اعماق معانى ظريف و دقيقى كه دارد ـ آزاد بودن انسان را تضمين ميكند؛ يعنى هر كسى كه معتقد به وحدانيت خداست و توحيد را قبول دارد، بايد انسان را آزاد بگذارد. لذا شما مىبينيد در دعوت انبيا در سورههاى مختلف قرآن؛ در سورهى انبياء، در سورهى اعراف، در برخی سورهها كه از پيغمبران مختلف حرف ميزند، مثلاً ميگوید: “و الى عاد اخاهم هودا قال يا قوم اعبدوا اللّه”؛ اول آنها را از خدا ميترساند و به دنبال آن، اطاعت از خدا و اطاعت از خودش را كه نماينده خداست، به مردم پيشنهاد ميكند. تمام پيغمبران، شروع دعوتشان عبارت بوده از اينكه: از خدا اطاعت كنيد و از طاغوت ـ از كسانى كه غير خدا هستند و ميخواهند انسان را اسير كنند و برده كنند ـ اجتناب كنيد؛ “ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت” بنابراين آزادى اسلامى متكى بر توحيد است و روح توحيد عبارت است از اينكه: عبوديت غير خدا بايد نفى شود؛ يعنى توحيد در هر دينى و در دعوت هر پيغمبرى معنايش اين است كه انسان بايد از غير خدا – چه آن غير خدا يك شخص باشد، مثل فرعون و نمرود و چه غير خدا و یا يك تشكيلات و يك نظام باشد. چه يك نظام غير الهى؛ چه غير خدا يك شىء باشد؛ چه غير خدا هوىها و هوسهاى خود او باشد؛ چه غير خدا عادتها و سنتهاى رايج غير الهى باشد – و از هرچه غير خداست، اطاعت و عبادت نكند و فقط از خداى متعال اطاعت كند. » [13]
7- استقامت و مقاومت:
«استقامت، يعنى راه را گم نكردن؛ فريب جلوههاى مادّى را نخوردن؛ اسير هوى و هوس نشدن؛ دستورها و فرايض اخلاقى و معنوى و ادب اسلام را رها نكردن و به لذّتطلبى و عشرتطلبى رو نياوردن. اينها اساس كار است.» [14] باید گفت لازمه رسیدن به اهداف عالی اسلامی، استقامت و مقاومت در برابر ابرقدرتها و دفاع از مستضعفين و مظلومين در سطح عالم است. این راه استقامت و مقاومت است که پرچم تمدن اسلامی و قرآن را در سراسر عالم برافراشته خواهد کرد و عدالت و مردم سالاری به معنای واقعی، کرامت انسانی و آزادی، با تأسی به آن تحقق پیدا خواهد کرد و این، وعده الهی است: «خداى متعال وعده قطعى كرده است كه: “انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة الّا تخافوا و لاتحزنوا”؛ استقامت در راه درست نتيجهاش اين است كه خداى متعال، اندوه و ترس را از يك انسان و يك جامعه سلب مىكند و موفقيت را نصيب آنها مىكند. ما راهى كه انتخاب كرديم، راه خداست. ملت ما اين راه را انتخاب كرد و در اين راه پافشارى هم كرده است؛ با سختيهايى كه در اين راه هست، مقابله كرده و از آنها نهراسيدهاست. انشاءاللَّه ميوههاى شيرين و دلنشين اين ايستادگى را خداى متعال به او خواهد چشاند.» [15]
8- اصلاح طلبی:
به طور قطع اصلاحات انقلابی و اصلاحات حقیقی مورد نظر اسلام، نقد، اصلاح و پاسخگویی در جهت اهداف نظام اسلامی و در چهارچوب آن است؛ در صورتی که دشمنان اسلام تغییر اصل ساختار دین را هدف قرار داده و اصلاحات از نظر آنان تغییر و تبدیل اسلام به یک مجموعه وابسته و سرسپرده به غرب، بدون دخالت در امور اجتماعی و سیاسی مردم است. در حالیکه قرآنکریم این نوع اصلاح طلبان را مفسد معرفی میکند؛ چنانچه رهبری انقلاب در تفسیر آیه 11 سوره بقره میفرمایند: «برای يك ملت: هدف استقلال، هدف رها شدن از سلطه قدرتهای بيگانه، هدف رسيدن به ارزشهای اخلاقی و هدف آلوده نبودن به كالاهای فاسد و پس مانده فرهنگ فاسد غربی، (كه امروز در اروپا و امريكا خودشان به ستوه آمدهاند) و سر باز زدن از اينها و سرتافتن از اينها، هدفهای والايی است كه اگر كسی بتواند با يك بينش منصفانه حركت و جهاد و مقاومت اين مردم را مشاهده بكند تأیید میكند كه اگر مانعی برایشان بهوجود آوردند، اين فساد انگيزی است. قرآن بهشکلی قاطع میگويد: اينها مفسدند، اما خودشان نمیفهمند و ملتفت نيستند، لذا به خيال خودشان دارند كار خوب میكنند و نمونههاي اينچنینی را میتوان در جامعهی كنونی مشاهده كرد كه چيزی میگويند و مینويسند و يا كاری میكنند كه در جهت مقابله با اين هدف و با اين حركت است و خيال میكنند اين يك اصلاح است و يك حركت به نفع مردم يا به نفع كشور است؛ درحالیكه اگر با بينش درست نظركنيم، میبينيم درست در جهت مصالح دشمنان و جهت عكس مصالح ملت است. » [16]
9- استقلال:
یکی از ایدههایی که همواره برای عموم مسلمین مطرح بوده و در طول تاریخ، بر آن تکیه ویژهای میشدهاست، اصل استقلالخواهی و دشمنستیزی است. اصل مبارزه با دخالت و نفوذ بیگانگان که یک سرمایه حیاتی برای ملت های مسلمان تلقی میگردد. باید در همه ابعاد مختلف زندگی مانند: عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی و… تقویت گردد، بطوریکه استمساک به دشمنستیزی و استقلالطلبی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، امری غیر قابل انکار به نظر میرسد.
10- اخلاق عمومی و رفتار اجتماعی:
مقام معظم رهبری با اشاره به پیشرفت های کشور در عرصههای مختلف از جمله: زمینههای علمی، نظامی، صنعتی و… بخش اصلی و نرم افزاری پیشرفت را معطوف به موضوع سبک زندگی نموده و فرمودهاند: «اصل قضيه، درست كردن سبك زندگى است، رفتار اجتماعى است، اخلاق عمومى است، فرهنگ زندگى است. بايد در اين بخشها پيش برويم؛ بايد تلاش كنيم. تمدن نوين اسلامى كه ما مدعىاش هستيم و دنبالش هستيم و انقلاب اسلامى ميخواهد آن را بهوجود بياورد، بدون اين بخش تحقق پيدا نخواهد كرد.» [17] ایشان، مسایلی مانند اخلاق حرفهای، کار جمعی، رعایت حقوق اجتماعی، صداقت، پرهیز از پرخاشگری، وجدان کاری، قانونگرایی، انضباط اجتماعی، نشاط اجتماعی، کرامت اجتماعی زن و همچنین حوزههایی از قبیل حوزه مصرف، حوزه اوقات زندگی، حوزه پوشش و حوزه تعاملات اجتماعی را از مهمترین شاخصهای اصلاح سبک زندگی برشمردند که میتوان با آسیب شناسی و یافتن شیوههای آن به پیشرفت در این حوزهها نیز امید داشت.
الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی
ایمان:
یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشه دار زمانی میتواند فکر و فرهنگ خود را در دنیا گسترش دهد که با مکتب و ایدئولوژی خود و با ایمان به آن در جهت تحقق این امر برآید و بر آن استقامت ورزد. این در حالی است که دشمنان اسلام برای توقف این حرکت عظیم به دنبال کشاندن جامعه به بیایمانی است که این امر یکی از توطئههایی است که به فرموده رهبر انقلاب با شدت و جدیت دنبال میشود: «كشاندن جامعه به بىايمانى، يكى از همان توطئههائى است كه دشمنان تمدنسازى اسلامى دنبال آن بودهاند و الان هم با شدت اين را دارند دنبال ميكنند. پس در درجهى اول، نياز تمدنسازىِ اسلامىِ نوين، به ايمان است. اين ايمان را ما معتقدين به اسلام، پيدا كردهايم. ايمان ما، ايمان به اسلام است. در اخلاقيات اسلام، در آداب زندگى اسلامى، همه آنچه را كه مورد نياز ماست، ميتوانيم پيدا كنيم؛ بايد اينها را محور بحث و تحقيقِ خودمان قرار دهيم. ما در فقه اسلامى و حقوق اسلامى زياد كار كردهايم؛ بايد در اخلاق اسلامى و عقل عملى اسلامى هم يك كار پرحجم و باكيفيتى انجام دهيم. » [18]
پرهیز از سطحی نگری:
رهبری انقلاب، تحجر، سطحی نگری و ظاهرگرایی را بعنوان عوامل سکولاریسمِِ پنهان نام برده و پرهیز از سطحی نگری و مواردی از این دست را از دیگر الزامات تدوین تمدن سازی اسلامی برمیشمردند و میفرمایند: «گاهى اوقات در ظاهر، تبليغات، تبليغات دينى است؛ حرف، حرف دينى است؛ شعار، شعار دينى است؛ اما در باطن، سكولاريسم است؛ جدائى دين از زندگى است؛ آنچه كه بر زبان جارى ميشود، در برنامهريزىها و در عمل دخالتى ندارد. ادعا ميكنيم، حرف ميزنيم، شعار ميدهيم؛ اما وقتى پاى عمل به ميان مىآيد، از آنچه كه شعار داديم، خبرى نيست. » [19]
پرهیز از تقلید از غرب:
تحمیل روشهای زندگی و سیر و سلوک زندگی از سوی غرب به ملتها و تمدن های مختلف و الزام آنها به تقلید از این شیوهها، نه تنها کمکی به پیشرفت ملتها نداشته است بلکه ضرر و فاجعههایی را نیز برای آنها به همراه داشته است. بطوری که علی رغم آنکه در ظاهر، بعضی از این کشورها پیشرفتهایی را نیز کسب کردهاند اما هویت ملی خود را از دست داده و این تقلید و انحراف به فرموده رهبری انقلاب، علم بدون اخلاق، ماديّتِ بدون معنويّت و دين و قدرتِ بدون عدالت را به همراه داشته است. [20] ایشان میفرمایند: «فرهنگ غرب، يك فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودكننده فرهنگهاست. هرجا غربىها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود كردند، بنيانهاى اساسىِ اجتماعى را از بين بردند؛ تا آنجائى كه توانستند، تاريخ ملتها را تغيير دادند، زبان آنها را تغيير دادند، خط آنها را تغيير دادند. » [21]
راهبردهای تحقق تمدن نوین اسلامی
تولید فکر:
عمق معارف دینی به مثابه ژرفای اقیانوسی است که سیر در آن، در همه زمانها ممکن بوده و مجاهدت متفکران آگاه اسلامی که لازمه تولید فکر متناسب با نیازهای هر زمان میباشد، باعث پویایی این مکتب و به تعبیر حضرت آیت الله خامنه ای: تولید اندیشه راهنما و راهگشا برای بشریت، از این اقیانوس عظیم معارف است؛ «در همهى زمانها اين امكان براى متفكّران آگاه، قرآنشناسان، حديثشناسان، آشنايان با شيوه استنباط از قرآن و حديث، آشنايان با معارف اسلامى و مطالبى كه در قرآن و در حديث اسلامى و در سنّت اسلامى هست، وجود دارد كه اگر به نياز زمانه آشنا باشند، سؤال زمانه را بدانند، درخواست بشريّت را بدانند، مىتوانند سخن روز را از معارف اسلامى بيرون بياورند. حرف نو هميشه وجود دارد؛ توليد فكر، توليد انديشه راهنما و راهگشا براى بشريّت. » [22]
پرورش انسان:
باید گفت نقش آفرینان تولید فکر، باید توانایی هدایت افکار و همچنین پرورش انسانها و تقویت نیروی ایمان در آنها را داشته باشند چراکه تنها با حضور آحاد مردم و پرورش روح ایمان آنهاست که مسیر برای تحقق تمدن نوین اسلامی هموار میگردد. رهبری انقلاب این وظیفه را در درجه اول بر عهده علمای دین قرار میدهند: «بايد كسانى باشند كه بتوانند روح ايمان را در انسانها پرورش دهند. بدون شك، مديران جامعه جزء نقشآفرينانند؛ سياستمداران جزء نقشآفرينانند؛ متفكّران و روشنفكران جزء نقشآفرينانند؛ آحاد مردم هر كدام به نحوى مىتوانند در خور استعداد خود نقشآفرينى كنند؛ اما نقش علماى دين، نقش كسانى كه در راه پرورش ايمان مردم از روش دين استفاده مىكنند، يك نقش يگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. » [23]
تمدن نوین اسلامی در راه است…
به هر تقدیر، انشاالله شاهد تحقق وعده الهی و تشکیل تمدن نوین اسلامی در سراسر دنیا خواهیم بود: «من با اطمینان كامل میگویم: این هنوز آغاز كار است، و تحقق كامل وعده الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِی لا يُشْرِكُونَ بِی شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» [24]
—————————————-
منابع:
1- بیانات در جمع اساتيد، فضلا و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه، 14/7/1379
2- بیانات در محفل انس با قرآن، 31/4/1391
3- نشریه حقوق، کانون ،سال نهم، خرداد و تیر 1344 – شماره 3 و4
4- فرهنگ علوم اجتماعي، ص 47
5- بيانات در دیدار جمعی از زنان، 25/9/1371
6- مجادله 11
7- بيانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی، 5/7/1383
8- فرهنگ واژهها، عبدالرسول بیات، ص 373
9- بیانات در اجتماع مردم اسفراین، 22/7/1391
10- بیانات در جمع مردم استان کردستان، 22/2/1388
11- بیانات در خطبههاى نمازجمعه، 18/2/1377
12- هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد. صحیفه نور، جلد 7،ص33
13- بیانات در خطبههاى نماز جمعه، 19/10/1365
14- بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی، 19/10/91
15- همانجا.
16- بیانات در جلسه چهاردهم تفسیر سوره بقره، 6/9/1370
17- بيانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى، 24/7/1391
18- همانجا.
19- همانجا.
20- بيانات در جمع اساتيد، فضلا و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه، 14/7/1379
21- بيانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى، 24/7/1391
22- بيانات در جمع اساتيد، فضلا و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه، 14/7/1379
23- همانجا.
24- پیام به کنگره حج در آذرماه ۸۷