واکاوی راهبرد ارتش رژیم صهیونیستی/ بخش دوم: نیروی دریایی

جبران فقدان عمق راهبردی، پاسخ دوم هسته‌ای از طریق زیردریایی دلفین، تبدیل شدن قدرت دریایی تل‌آویو به مزیت نسبی این رژیم در منطقه و تسلط بر دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند را می‌توان راهبردهای کلان رژیم صهیونیستی در نیروی دریایی خویش دانست.

اندیشکده راهبردی تبیین – در بخش نخست از سلسله یادداشت‌ها در خصوص ارتش رژیم صهیونیستی، به بررسی نیروی هوایی این رژیم و راهبردهای آن پرداخته شد. در این قسمت به بررسی نیروی دریایی این رژیم می‌پردازیم. رژیم صهیونیستی تاکنون از سوی دریا به‌طور جدی مورد تهدید یا آسیب قرار نگرفته است. این موضوع موجب شده نیروی دریایی این رژیم در مقایسه با نیروی هوایی و زمینی در اولویت‌های پایین‌تری قرارگیرد. از آنجایی که در دهه‌های اولیه تشکیل دولت جعلی، نیروی دریایی اولویت نداشته، در دهه گذشته مسیر پیشرفت و افزایش توانمندی راهبردی بیشتری نسبت به دیگر حوزه‌ها پیش روی این رژیم در عرصه دریایی فراهم شده است. لذا احتمالاً در سال‌های آتی ما شاهد توسعه و پیشرفت ملموس نیروی دریایی رژیم صهیونیستی باشیم.

 

1- اصول و راهبرد کلان

رژیم صهیونیستی از اواخر دهه 70 میلادی و تحت تأثیر جنگ 1973(تشرین)، تصمیم به اتخاذ اقداماتی در نیروی دریایی و تقویت توان و قدرت خویش در این حوزه گرفت. در سال 1979 اصولی برای این تغییر در نیروی دریایی در نظر گرفته شد. برخی از این اصول عبارت بودند از: خارج شدن پایگاه‌ها از بنادر برای کاهش آسیب‌پذیری، افزایش سرعت عمل و تاکتیک‌پذیری، انعطاف در زمان کوتاه و دست‌یابی به فناوری‌های نوین در این حوزه مانند رادار گریزی بدنه‌ها، ساخت زیردریایی با توان حمل سلاح بالا و انجام عملیات علیه اهداف دشمن در هوا و خشکی.[1]

سال 1991 در جنگ خلیج‌فارس یک موشک اسکاد از سوی عراق به حیفا شلیک شد. مورد اصابت قرار گرفتن حیفا باری دیگر در جنگ 33 روزه تکرار شد و این دو اتفاق موجب شد رژیم صهیونیستی باری دیگر به پایگاه‌های نظامی خود از منظر آسیب‌پذیری بالای آنان بنگرد و به دنبال کاهش این آسیب‌پذیری باشد. ضعیف بودن نیروی دریایی رژیم و عدم عمق راهبردی سرزمین‌های اشغالی، این آسیب‌پذیری را تشدید نموده بود. البته ذکر این امر ضروری است که نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در جنگ 6 روزه با حمله به برخی بنادر مصری سابقه خوبی از خود به جا گذاشته بود.

با گذشت چهل سال از 1979 که رژیم تصمیم به تغییر راهبرد در نیروی دریایی گرفت، شاهد ساخته‌شدن قایق‌های ساعر 5 و خرید زیردریایی‌های دلفین هستیم. رژیم صهیونیستی طی این مدت پایگاه‌های خود را بر اساس اصولی که بالاتر ذکر شد، متعدد و تخصصی نموده است. این پایگاه‌ها عبارت‌اند از:[2]

– پایگاه دریایی حیفا: مقر ناوگان ناوهای موشک‌انداز، ناوگان زیردریایی و واحد تجسس دریایی 914

– پایگاه دریایی عتلیت: مقر پایگاه نیروهای شیطلیت 13 است. این نیروها کماندوهای دریایی رژیم‌اند. عتلیت روستایی بندری در فاصله 13 کیلومتری جنوب حیفا است.

– پایگاه دریایی ایلات: این پایگاه در جنوبی‌ترین نقطه مرزی رژیم قرار دارد که محل استقرار نیروهای قایق گشت زنی یگان 915 است.

– پایگاه دریایی اشدود: مقر قایق‌های تجسس و گشت زنی یگان 916 است.

– پایگاه عملیاتی ممتام: این پایگاه واحد پردازش و محاسبات سیستم‌های ارتباطی و راداری است. عمده نیروهای این پایگاه مهندسین علوم کامپیوتر و فن‌آوری است.

– پایگاه آموزشی حیفا: پایگاه آموزشی کشتی‌های ناوشکن، ناوچه و زیردریایی است.

– پایگاه کشتی‌سازی (Israel Shipyards Ltd): این پایگاه در حیفا قرار دارد و از سال 1945 مشغول به فعالیت در عرصه ساخت کشتی‌های تجاری و نظامی است. از جمله تولیدات رژیم صهیونیستی در این عرصه عبارت‌اند از: قایق‌های حامل سکوهای پرتاب موشک عالیا، ساعر، اشیف،‌ قایق‌های مجهز به موشک‌های هارپون، جزئیل، قایق‌های گشتی سریع السیر دورا (Dvora) و سوپر دورا.[3]

 

تسلیحات نیروی دریایی این رژیم بر اساس آمار منتشرشده در سایت گلوبال فایرپاور (globalfirepower) شامل 3 ناوچه، 6 زیردریایی و 46 قایق گشت زنی و تجسس است. نقطه ضعف این رژیم در تسلیحات دریایی عدم تعدد در ناوهای بزرگ و فقدان ناوهای هواپیمابر است.[4]

پراکندگی و کارکرد پایگاه‌ها نشان‌دهنده این موضوع است که رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و نیمه جنوبی مرزهای خود با دریای مدیترانه، بیشتر بر توان یگان‌های تجسس و گشت زنی تمرکز نموده و مقرهای آموزشی، ناوهای موشکی انداز و زیردریایی‌ها را در اشدود و حیفا یعنی نیمه شمالی مرزهای فلسطین اشغالی و دریای مدیترانه مستقر نموده است.

 

2- توسعه نیروی دریایی رژیم صهیونیستی؛ اهداف و پیامدها

1-2- جبران فقدان عمق راهبردی سرزمینی

عمق راهبردی یک واژه‌ای است که در حوزه نظامی و جنگ از آن استفاده می‌شود. عمق راهبردی، به‌فاصله بین خط مقدم و یا بخش‌های نبرد رزمندگان و مناطق اصلی صنعتی، پایتخت‌ها، قلب کشور و دیگر مراکز اصلی جمعیت و تولید نظامی اطلاق می‌شود. عمق راهبردی کشورها در تأمین امنیت ملی نقش به سزایی دارد؛ به عبارت دیگر کشوری که در نقاط مختلف دارای عمق راهبردی است، به تهدید کمتری مبتلا شده و در نتیجه برای تأمین امنیت ملی، هزینه کمتری متحمل می‌شود.  کشورهای وسیع و دارای عمق راهبردی این امکان را دارند که پس از حمله غافلگیرانه و دریافت ضربه اول در بخش دیگری از خاک خود، نیروهای خود را جمع‏‏آوری کنند و به بازسازی آن برای مقابله با دشمن بپردازند. رژیم صهیونیستی که فاقد عمق راهبردی است از این امکان محروم است. لذا اگر به‌سرعت، بخش‏‏هایی از خاکش اشغال شوند، توان جمع‌آوری نیروها و بازسازی آن‌ها در مناطقی دیگر را ندارد.[5]

البته ذکر این نکته ضروری است که اکنون اصطلاح عمق راهبردی تنها برای مسائل نظامی به‌کاربرده نمی‌شود بلکه مسائلی چون هویت، توان اقتصادی، نفوذ فرهنگی و… هم در عمق راهبردی کشورها محاسبه می‌شوند. نداشتن عمق راهبردی باعث شده بخش قابل‌توجهی از جمعیت و صنایع حیاتی رژیم صهیونیستی چون ذخایر آمونیاک و انبارهای هسته‌ای در یک منطقه محدود جغرافیایی متمرکز گردند. فقدان عمق راهبردی در سرزمین‌های اشغالی، یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین مؤلفه‌های تصمیم‌ساز میان سیاست‌مدارن تل‌آویو است. به‌طور مثال این مشکل موجب شده رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه جنگی درازمدت و تمام‌عیار را برای خود متصور نباشد.

رژیم صهیونیستی برای جبران این معضل، دست به اقدامات گوناگونی زده است که یکی از آنان جایگزین کردن دریا به‌عنوان عمق راهبردی است. دریای مدیترانه، دریای سرخ، تنگه باب المندب، خلیج عدن و اقیانوس هند مناطقی است که می‌توانند برای رژیم صهیونیستی جبران‌کننده فقدان عمق راهبردی باشند. گسترده شدن نیروی دریایی رژیم در مناطق نام برده شده، باعث می‌شود که در صورت آغاز تهاجمی جدید و یا حمله از سوی دیگر کشورها به رژیم صهیونیستی، کمی از فقدان عمق راهبردی بکاهد.

هر کدام از ناوها و زیردریایی‌های مستقر در مناطق نام برده شده، می‌توانند تا حدودی برای رژیم صهیونیستی نقش عمق راهبردی بازی نمایند و دیگر کشورها هدف تهاجم خود را تنها مرزهای اشغالی محدود میان دریای مدیترانه و رود اردن برآورد نکنند و مجبور به تقابل با نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در وسعتی بسیار وسیع‌تر از سرزمین‌های اشغالی گردند.

 

2-2- دلفین؛ ابزاری راهبردی و پاسخ دوم هسته‌ای

طی دو سال گذشته، زیردریای دلفین جزو حاشیه سازترین و مهم‌ترین خبرهای نظامی رژیم صهیونیستی بوده است. هم‌اکنون 5 فروند زیردریایی دلفین در خدمت ارتش صهیونیستی قرار دارد و انتظار می‌رود ششمین فروند از این زیردریایی در سال 2017 تحویل داده شود.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده حول مذاکرات میان تل‌آویو و برلین برای خرید سه زیردریایی جدید، احتمالاً دولت آلمان همانند قرارداد زیردریایی‌های پیشین که در آن ‌یک‌سوم مبلغ آن را بر عهده گرفته بود، در قرارداد جدید نیز مشارکت داشته و به صهیونیست‌ها برای خرید این زیردریایی کمک کند. ارزش این قرارداد 1.5 میلیارد یورو برآورد شده و قیمت هر فروند زیردریایی حدود 400 میلیون یورو برآورد شده است.

بر همین اساس، زیردریایی دلفین را می‌توان گران‌ترین ابزار جنگی رژیم صهیونیستی دانست. سیستم کنترل تسلیحات زیردریایی دلفین توسط شرکت اطلس الکترونیک آلمان ساخته شده است. این سیستم دارای حسگرهای خودکار، سامانه‌های کنترل آتش تسلیحات، ناوبری و اداره عملیات است. گزارش‌های منتشره حاکی از آن است که زیردریایی دلفین امکان تجهیز به کلاهک هسته‌ای با برد 1500 کیلومتر را هم دارد و این توانایی است که به او اهمیت راهبردی بخشیده است.[6]

خرید زیردریایی‌های جدید توسط رژیم صهیونیستی انتقاداتی را با خود به همراه داشته است. رفیف دروکر از  فعالان مطبوعاتی رژیم صهیونیستی طی تحقیقی فاش کرده است که نتانیاهو در راستای تأمین منافع نزدیکان خود ضمن دریافت رشوه، زمینه نهایی شدن قرارداد خرید 3 زیردریایی پیشرفته از آلمان را فراهم کرده و از این توافق سود مالی برده است. این در حالی است که موشه یعلون وزیر جنگ پیشین کابینه و گادی آیزنکوت رئیس ستاد مشترک ارتش صهیونیستی با این مسئله یعنی خرید زیردریایی از آلمان، مخالف بوده‌اند.[7]

پیش از این، موشه یعلون در زمان حضور خود در سمت وزارت جنگ طی یادداشتی اعلام کرده بود که ارتش صهیونیستی در راستای اهداف آموزشی، تشکیلاتی و اقتصادی خود هیچ نیازی به توسعه قرارداد خرید زیردریایی‌ها از آلمان ندارد و در سال‌های آینده هم نیازی به در اختیار گرفتن زیردریایی‌های جدید ندارد.

اما نتانیاهو در پاسخ به این انتقادات مدعی است: «اسرائیل برای تأمین امنیت خود نیازمند خرید زیردریایی‌های آلمانی است و این زیردریایی‌ها سلاحی راهبردی برای تضمین امنیت و موجودیت اسرائیل طی سالیان آینده خواهد بود. اسرائیل قادر به دفاع از خود در برابر هر تهدید و خطری خواهد بود و تقویت امنیت اسرائیل، اساسی‌ترین هدفی بود که این ما را وادار به خرید زیردریایی‌های آلمانی کرد.»[8]

مباحث مطرح شده، نشان‌دهنده اهمیت و حساسیت زیردریایی‌های رژیم صهیونیستی است. روند و برنامه‌ای که نیروی دریایی این رژیم در حوزه زیردریایی‌ها در حال طی کردن است، نشان از بی‌رقیب شدن تل‌آویو در این حوزه در دهه‌های آتی در منطقه غرب آسیا و سواحل شرقی دریای مدیترانه است.

یکی دیگر از عواملی که به زیردریایی‌های رژیم صهیونیستی اهمیت می‌بخشد، توان حمل و شلیک موشک‌های هسته‌ای است. این توانایی برای تل‌آویو این امکان را می‌دهد که خارج از پایگاه‌های هسته‌ایِ درون سرزمین‌های اشغالی، فرصت پاسخ دوم هسته‌ای را برای خود در مناطقی چون دریای سرخ و مدیترانه ایجاد نموده و به این طریق، بازدارندگی قوی‌ای در مقابل دشمنان هسته‌ای و غیرهسته‌ای خویش ایجاد نماید.

 

3-2- تسلط بر خلیج‌فارس، دریای سرخ و دریای مدیترانه

یکی از اهداف و برنامه‌های نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، تحت کنترل گرفتن دریای مدیترانه، دریای سرخ، اقیانوس هند و خلیج فارس به‌منظور حفظ امنیت تجارت اقتصادی و امنیت نظامی‌شان است. موسسه آمریکایی «مرکز تحلیل و بررسی نیرو دریایی و موسسه تحقیقات عمومی»[9] در گزارشی مفصل تحت عنوان «نیروی دریایی اسرائیل و آمریکا، چشم‌انداز، سناریوها و مسائل جاری»[10] به راهبردهای نیروی دریایی رژیم صهیونیستی پرداخته است. در این گزارش تسلط بر اقیانوس هند با همکاری ارتش هند و حضور در دریای سرخ از جمله اهداف رژیم صهیونیستی به‌منظور ایجاد برتری راهبردی علیه ایران و کنترل کشتی‌های حامل کمک‌های ایران به حزب‌الله لبنان ذکر شده است.

رژیم صهیونیستی هم‌چنان عضو رسمی ناتو نیست اما از حمایت‌های آن بهره می‌برد. اما به نظر می‌رسد با توجه به توسعه روابط اعراب و رژیم صهیونیستی و هم‌چنین توسعه نفوذ ناتو در خلیج فارس، عملاً زمینه برای حضور جدی‌تر رژیم صهیونیستی در ترتیبات امنیتی خلیج فارس بیشتر از قبل فراهم خواهد شد.[11]

نوام چامسکی در خصوص خرید زیردریایی‌های دلفین از سوی رژیم صهیونیستی معتقد است: «این زیردریایی‌های دولفین که در اختیار اسرائیل قرار می‌گیرند، به‌سرعت متناسب با توانمندی‌های هسته‌ای اسرائیل تغییر داده می‌شوند و هدف از این کار نیز دفاع از اسرائیل نیست، آن‌ها ابزار حمله هستند؛ و ما می‌دانیم که حمله‌ای که در ذهن آن‌هاست چه چیزی است: حمله به ایران از خلیج‌فارس، این یک تهدید وحشتناک است، نه‌تنها برای ایرانی‌ها بلکه برای جهان… اسرائیل یک دکترین نهایی دارد. آن‌ها می‌گویند که می‌خواهند در صورتی که تصمیم به حمله به ایران بگیرند، دستشان باز باشد.»[12]

هم‌چنین پایگاه دبکافایل، نزدیک به مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی در یادداشتی برخلاف دیدگاه رایج، خطر از دست دادن تسلط و برتری دریایی در دریای مدیترانه و مقابله با حماس و حزب‌الله را هشدار داده بود. دبکافایل در گزارش خود می‌نویسد: «برتری دریایی اسرائیل طی سال گذشته به‌سرعت از دست رفت. مصر در ماه ژوئن نخستین محموله از دو ناو بالگردبر میسترال ساخت فرانسه را دریافت کرد و دومین ناو از این دست نیز طی دو ماه آینده به دستش می‌رسد؛ هر یک از این ناوها می‌توانند 46 بالگرد مهاجم را حمل کنند؛ روسیه نیز ناو هواپیمابر خود را به همراه ناوگانی از رزم‌ناوها، قایق‌ها و زیردریایی‌های هسته‌ای خود به مدیترانه گسیل داشته است… ناوگان کوچک و قدیمی اسرائیل در مقابل تهدیدهای موجود گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله آماده نبرد در جنگ‌های نامتقارن نیست. حفاظت از کشتی‌های تجاری به مقصد اسرائیل، دفاع از سکوهای حفاری، خطوط لوله گاز و کابل‌های نوری دریایی و نیز ادامه حصر غزه را از جمله وظایف نیروی دریایی اسرائیل است… این رژیم در اقدامی فوری خواستار تجدید ساختار نیروی دریایی شده و به شرکت مارتین لاکهید آمریکا دستور داد تا نتایج ارزیابی خود را درباره امکان حضور یک فروند ناو جنگی جدید به لحاظ امکان هماهنگی با نیازهای نظامی اسرائیل و مناسب بودن آن با عملیات و نیز تهدیدهایی که در دریای مدیترانه و دریای سرخ پیش رویش این رژیم قرار گرفته، هرچه زودتر ارائه کند.»[13]

گزارش دبکافایل نشان می‌دهد که برخلاف جنجال بر سر زیردریایی هسته‌ای این رژیم و اهمیت آن، آنچه می‌تواند مزیت راهبردی ارتش تل‌آویو در تقابل با حماس و حزب‌الله باشد ارتش از آن بی‌بهره بوده و لذا در حال تلاش برای جبران آن است.

 

نتیجه‌گیری

رژیم صهیونیستی از اواخر دهه 70 میلادی و تحت تأثیر جنگ 1973(جنگ تشرین)، تصمیم به اتخاذ اقداماتی در نیروی دریایی و تقویت توان و قدرت خویش در این حوزه گرفت. در سال 1979 اصولی برای این تغییر در نیروی دریایی در نظر گرفته شد. برخی از این اصول عبارت بودند از: خارج شدن پایگاه‌ها از بنادر برای کاهش آسیب‌پذیری، افزایش سرعت عمل و تاکتیک‌پذیری، انعطاف در زمان کوتاه و دست‌یابی به فناوری‌های نوین در این حوزه مانند رادار گریزی بدنه‌ها، ساخت زیردریایی با توان حمل سلاح بالا و انجام عملیات علیه اهداف دشمن در هوا و خشکی. این اصول و تغییر راهبرد خود را در پایگاه‌ها و ابزار نظامی گوناگون رژیم خود را نشان داد. از آنجایی که در دهه‌های اولیه تشکیل دولت جعلی، نیروی دریایی اولویت نداشته، موجب شده است در دهه گذشته مسیر پیشرفت و افزایش توانمندی راهبردی بیشتری نسبت به دیگر حوزه‌ها پیش روی این رژیم در عرصه دریایی فراهم باشد. لذا احتمالاً در سال‌های آتی ما شاهد توسعه و پیشرفت ملموس نیروی دریایی رژیم صهیونیستی باشیم. جبران فقدان عمق راهبردی، پاسخ دوم هسته‌ای از طریق زیردریایی دلفین، تبدیل شدن قدرت دریایی تل‌آویو به مزیت نسبی این رژیم در منطقه و تسلط بر دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند را می‌توان راهبردهای کلان رژیم صهیونیستی در نیروی دریایی خویش دانست.

 


منابع:

[1] http://www.inss.org.il/uploadimages/Import/(FILE)1308129507.pdf

[2] https://en.wikipedia.org/wiki/Israeli_Navy

[3] «مهم‌ترین تسلیحات نظامی ارتش اسرائیل» وب‌سایت خبرگزاری تسنیم، منتشرشده در تاریخ 17 بهمن 94، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/17/992260

[4] http://www.globalfirepower.com/country-military-strength-detail.asp?country_id=israel

[5] ابراهیم متقی، علی ثابت «امنیت پیش‌دستانه در هستی‌شناسی راهبردی اسرائیل» فصلنامه مطالعات فلسطین، شماره 26، آذر 1393

[6] «استراتژی دریایی رژیم صهیونیستی و زیردریایی دلفین»، وب‌سایت خبرگزاری تسنیم، منتشرشده در تاریخ 5 آبان 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/05/1221427

[7] «انتقاد وزیر سابق رژیم صهیونیستی از نتانیاهو»، وب‌سایت خبرگزاری تسنیم، منتشرشده در تاریخ 28 آبان 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://goo.gl/MiHRnG

[8] «نتانیاهو: زیردریایی‌های آلمانی سلاح مهم برای تضمین امنیت اسرائیل است»، وب‌سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین، منتشرشده در تاریخ 1 آذر 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://goo.gl/eaMVTJ

[9]  Center for Naval Analyses and the Institute for Public Research.

[10] https://www.cna.org/CNA_files/PDF/D0026727.A1.pdf

[11] سعید ساسانیان، «پیامدهای همکاری شورای همکاری خلیج فارس و ناتو بر امنیت ملی ایران»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 30 فروردین 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://tabyincenter.ir/13420

[12] http://www.actvism.org/en/news/noam-chomsky-german-weapons-exports-israel-saudi-arabia-isis-refugee-crisis/

[13] «دبکافایل: اسرائیل توان جنگ دریایی با حماس و حزب‌الله را ندارد»، وب‌سایت خبرگزاری ایرنا، منتشرشده در تاریخ 23 مرداد 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.irna.ir/fa/News/82186046/

ارسال دیدگاه