اندیشکده راهبردی تبیین – «امروز، بزرگترین چالش علیه لیبرال دموکراسی نه از سوی کشورهای اقتدارگرا چون چین، بلکه از درون آن سرچشمه میگیرد.»[1] این جمله از زبان کسی نقل میشود که سالها قبل سخن از پایان تاریخ میگفت و از برتری بلامنازع لیبرال دموکراسی بر ساحت مختلف زندگی بشر حکایت میکرد. ترامپ توانست با پیروزی خیره کننده خود بسیاری را از خواب بیدار کرده و غفلتهای آنها را به رخشان بکشد. اکنون لیبرال دموکراسی آمریکا نه پایان راه بلکه در آغاز مسیری است که برخی معتقدند منجر به افول آمریکا میشود و برخی دیگر میگویند پس از یک آسیبشناسی دقیق دوباره میتوان دوباره از نو شروع کرد و ارزشهای آمریکایی را احیا ساخت.
مهمترین بحرانهای پیش روی آمریکا در محیط داخلی
حجم مقالات و یادداشتهای که این روزها در تحلیل انتخابات آمریکا از سوی شخصیتها و طیفهای مختلف فکری نوشته میشود بهقدری بالاست که کمتر کسی مجال خواندن و بررسی صحت و سقمش را پیدا میکند. سخنرانیهای اوباما، ارائههای چامسکی، مصاحبههای زکریا، مقالات فوکویاما، یادداشتهای استیگلیتز، مکتوبات توماس فریدمن و… همه و همه متمرکز بر پاسخ به «چرا ترامپ؟» شده است. تحلیلها از دو حال خارج نیستند؛ یا به “اقتصاد” ختم میشود یا به “هویت” تقلیل مییابد. جمعبندی این تحلیلها این خواهد بود که نئولیبرالیسم خوب بود ولی “نابرابری” و خشم ناشی از آن منجر پیروزی ترامپ شد. قضاوت درباره خوب یا بد بودن ترامپ هنوز زود است ولی از همین حالا میتوان تشدید “تبعیض” و “تعصب” را پیامدهای طبیعی ظهورش دانست که خشم ناشی از آن میتواند لیبرالیسم را با بحران مواجه سازد.
الف: بحران اقتصادی
به نظر میرسد به جهت عمق، راهبردی بودن و فوریتِ تهدید “نابرابری” اقتصادی اهمیت بیشتری نسبت به بحران “هویت” داشته باشد ولی با پیروزی ترامپ، در بخشی از اقشار جامعه آمریکا، امید برای اصلاح رویههای گذشته –بیعدالتی و لابیهای سیاسی- زنده شده است. لذا فارغ از موفقیت یا شکست ترامپ در از بین بردن شکاف اقتصادی موجود در آمریکا اعتراضات مردمی بهصورت موقت تا حدودی فروکش کرده و نمود بیرونی نخواهد یافت؛ هرچند معلوم نیست که این امیدواری تا به کی استمرار داشته باشد.
ب: بحران هویت
غلبه نژادی، مذهبی و زبانی در آمریکا در حال زوال است. در 47 ایالت آمریکا و در بیش از 90 درصد شهرهای آمریکا جمعیت زیر بیست سال سفیدپوست بهطور کامل کاهش یافته است. سال 2011 برای اولین بار نیویورکتایمز اعلام کرد جمعیت “نوزادان سفیدپوست” کمتر از کودکانی است که از پدر و مادر غیر سفید به دنیا میآیند؛ و این یعنی در آینده نزدیک مفهوم “اکثریت” سفیدپوستان به “اکثریت اقلیت” تبدیل خواهد شد؛ یعنی سفیدپوستان در مقایسه با تکتک اقلیتها اکثریت خواهند بود ولی وقتی مجموع اسپانیایی تبارها، آفریقایی و آسیاییها را در نظر بگیریم دیگر سفیدپوستان اکثریت نخواهند بود.[2] یکی از مهمترین تغییرات قومی در شمال نیوانگلند و بخش وسیعی از غرب میانه آمریکا در حال وقوع است. سال 2000 اکثریت مطلق جمعیت 56 میلیونی این مناطق سفیدپوست بودند ولی بهتدریج در حال تجربه یک تغییر عظیم به سمت جوامع چند فرهنگی هستند.
1-دلایل
توماس فریدمن معتقد است این تغییر جمعیتی معلول چرخه رشد فناوری، جهانیشدن و تغییرات زیستمحیطی است.[3] برخی مهاجران با مشاهده توسعه و رشد غرب از طریق فناوریهای دیجیتال به دنبال تحقق آرزویهای خود به آمریکا عزیمت میکنند و برخی دیگر به دلیل کمبود آب و آلودگی زیستمحیطی برای یافتن شرایط زیست بهتر به این کشور نقل مکان میکنند.
البته موضوع فقط محدود به جنبه بینالمللی نیست بلکه مهاجرت داخلی در آمریکا به سمت ایالتهای صنعتیتر برای یافتن شغل و فرصت بهتر و نرخ رشد بالای موالید این گروه عامل مهمی در این تغییر جمعیتی است.
2-تفاسیر
تحلیلها در خصوص شکاف فرهنگی میان مهاجران اولیه (اروپاییانی که خود را بومیان آمریکا میدانند) و مهاجران ثانویه (که عمدتاً آفریقایی، لاتینی تبار و آسیایی هستند) به دو رویکرد خوشبین و بدبین دستهبندی میشود.
برخی نظیر هانتینگتون معتقدند پایههای هویت آمریکایی به لحاظ تاریخی از چهار بخش اصلی نژاد، قومیت، فرهنگ (زبان و مذهب) و ایدئولوژی تشکیل شده است؛ و در حال حاضر این هویت بهواسطه گسترش چندفرهنگی و جهانیشدن با بحران جدی روبرو است؛ و اگر این روند متوقف نشود احتمال جدایی برخی ایالتهای آمریکا در سال 2025 بعید نخواهد بود.
برخی دیگر به این بحران به دیده فرصت مینگرند. آنها معتقدند اولاً کشور آمریکا توسط مهاجران پایهگذاری شده است ثانیاً هویت مردم آمریکا نه بر پایه قومیت و نژاد بلکه مبتنی بر آرمانها و سبک زندگی الهام گرفته از نظام لیبرال دموکراسی است. در این نگاه ترس از بین رفتن جایگاه نسل سفیدپوستان در جامعه آمریکا یک وضعیت روانی زودگذر است؛ زیرا با پیری این قشر و کاهش نسل جوان آن اقلیتها بهعنوان نیروی کار وارد بازار شده و علاوه بر حفظ رشد اقتصادی در آینده، هزینههای رفاهی و درمانی بازنشستگان و سالخوردگان را تأمین خواهند کرد. لذا آمریکا ناگزیر از پذیرش مهاجر و تنوع نژادی خواهد بود.[4] در مقابل، دسته اول میگویند روند روبه رشد مهاجرت نگرانکننده است زیرا تصور میکنند مهاجران “شغل”شان را از بین میبرند و”جامعه”شان را از حالت انسجام و یکپارچگی ملی خارج میکنند.
شورش علیه دموکراسی یا ترامپ
پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا بیشک ریشه در بحرانهای داخلی آمریکا داشت. این پیروزی اگرچه برای او و طرفدارانش نماد غلبه بر سیستم و «جریان اصلی» شد ولی واکنشها و اتفاقات پس از آن نشان داد ترامپ راه پرفراز و نشیبی در پیش خواهد داشت.
بلافاصله با اعلام نتایج انتخابات، معترضان دست به تجمعهای اعتراضی زدند و زمینهساز تظاهرات در سرتاسر آمریکا شدند. اعتراضات با نیات و اهداف مختلف انجام میشد که میتوان بر اساس شعارها و جهتگیری معترضان، آنها را در سه دسته طبقهبندی کرد:
1-گروهی که مخالف ریاست جمهوری ترامپ هستند. این گروه سه ایده اصلی برای تحقق هدف خود دارند:
الف: ترغیب الکترالها برای رأی دادن به کلینتون در 19 دسامبر. این ایده بر این فرض استوار است که چون هیلاری در آرای مردمی با اختلافی بیش از 2 میلیون از ترامپ جلوتر است پس او باید رئیس جمهور شود.[5] در این میان برخی ضمن انتقاد به شیوه برگزاری انتخابات و شکست نامزدی با رأی بیشتر مردمی دو پیشنهاد برای آینده مطرح میکنند: یا باید برای استمرار این سیستم توزیع الکترالها از یک نظام عادلانه مبتنی بر جمعیت ایالتها پیروی کند یا باید نظام انتخاباتی آمریکا تغییر کرده و سیستم الکترالها لغو گردد.
ب: ترغیب نمایندگان کنگره برای استیضاح و برکناری ترامپ و جایگزینی معاون او “مایک پنس”
ج: فشار برای استعفای ترامپ
2- گروهی از میان چپها که با آیندهنگری تلاش دارد مانع از تکرار تجربه انتخابات 2016 و روی کار آمدن افرادی چون ترامپ شوند. آنها از طرفی معتقدند که بازگرداندن کلینتون و امثال او به قدرت یعنی ادامه وضع موجود و افزایش نارضایتی از سیستم. از طرف دیگر میخواهند بهجای مخالفت با جنبههای شخصی ترامپ و رویکردهای غیرهنجاری هواداران او به دنبال حل معضلاتی باشند که ترامپ پرچمدار آن شده بود. آنها خواهان ایجاد یک جنبش سیاسی لیبرال هستند که در قبال جامعه کارگری پاسخگوتر باشد. چه در چارچوب حزب دموکرات چه بدون آن.[6]
هدف آنها اصلاح نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا برای کاهش نارضایتی و خشم مردم است؛ زیرا به این نتیجه رسیدهاند که علت اصلی پیروزی ترامپ نه علل نژادی بلکه وضع بد اقتصادی بوده است. بهعنوان مثال ایالتهایی چون میشیگان، ویسکانسین، پنسیلوانیا، ایندیانا و اوهایو در دورههای گذشته به اوبامای سیاهپوست رأی داده بودند و این یعنی با نژاد اوباما مشکلی نداشتند. لذا رأی این ایالتها به ترامپ معنای اقتصادی دارد.
3- گروهی که مخالفت سیاستهای نژادپرستانه و افکار زن ستیزانه ترامپ هستند و تلاش میکنند با تنگ کردن عرصه برای او، مانع از تحقق وعدههای انتخاباتی او شوند. آنها معتقدند پیروزی ترامپ موجب جسورتر شدن گروههای نژادپرست و افزایش نفرتانگیزی علیه اقلیتها خواهد شد و این با آموزههای لیبرالیسم یعنی آزادی، تساهل و تسامح و … سازگاری ندارد. این گروه در پی آن است تا با تمایز ارزشهای آمریکا و شخصیت جنجالی ترامپ از بدنامی و بحران مشروعیت آمریکا در فراسوی مرزهای این کشور جلوگیری کند.
از نگاه ترامپ و هواداران او، این گروهها در حال شورش علیه دموکراسی هستند؛ زیرا پذیرش شکست در انتخابات و تلاش برای انتقال مسالمتآمیز قدرت یکی از ملاکهای مهم رفتار دموکراتیک است. در مقابل جناح شکست خورده انتخابات تظاهرات مسالمتآمیز و نافرمانی مدنی یک راه سنتی و پذیرفتهشده برای کسانی میداند که “قدرت” کافی برای رساندن صدای خود ندارند. از این منظر فعالیت گروههای یاد شده غیر دموکراتیک و ضد قانون نیست. بلکه ظرفیتی است که دموکراسی و قانون برای شهروندان ایجاد کرده است. (نکته جالب آنکه ترامپ و جناح مقابل او دقیقاً روز قبل از انتخابات در خصوص پذیرش نتیجه و انتقال قدرت مواضع کاملاً متفاوتی داشتند.)
در عمل این نزاع همچنان در جریان است. چندی پیش رئیس پیشین ستاد ترامپ از اوباما و کلینتون خواست با معترضان صحبت کرده و به آنها بگویند “این مرد رئیس جمهور شماست.” او میگوید شورشیان اغلب هواداران اوباما و کلینتون هستند و تنها به حرف آنها گوش میکنند، بنابراین باید پیش قدم شده و رفتارهای توهینآمیز و خشونتبار را محکوم کنند؛ اما اوباما در جواب با اشاره به ارزشهای آمریکا نظیر آزادی بیان و حقوق مدنی گفت: «گمان نمیکنم رئیسجمهوری در تاریخ ما بوده که در معرض اینگونه اعتراضات قرار نگرفته باشد. این موضوع درباره دوران 8 ساله من هم صادق بوده است.» او افزود: «از این رو، به افرادی که درباره برخی موضوعات مطرح شده طی کارزار انتخاباتی، ابراز نگرانی میکنند، توصیه نمیکنم ساکت باشند.»[7]
حامیان این رویکرد در رسانههای جریان اصلی میگویند این اعتراضات زمانی ختم میشود که ترامپ کاملاً صریح و شفاف علیه نژادپرستی، زنستیزی و بیگانه هراسی که بهنوعی با کمپین او پیوند خورده موضعگیری کند و به هواداران خود بگویند این چیزی نبود که برای آن 2 سال مبارزه کرده است.[8]
ولی ترامپ و هواداران او مقصر این قضایا را دموکراتها میدانند و معتقدند آنها در حال تسویه حساب هستند. سال 2009 جمهوری خواهان با پایهگذاری جنبش اعتراضی”تی پارتی” و تخریب سیاستهای اقتصادی اوباما، او را به چالش کشیدند. حالا دموکراتها تصمیم گرفتهاند تا با سیاستهای اجتماعی ترامپ همان کنند.[9]
نتیجهگیری
آمریکا زمانی به کشورهای اروپایی و آسیایی فخر میفروخت که اقوام و مذاهب مختلف را در دل خود جایداده و زنان هم پای مردان در اجتماعش فعالیت دارند. سخن این بود که تفاوتهای هویتی نباید موجب تبعیض شود. ولی انتخابات اخیر آمریکا خواب خوش لیبرالیسم فرهنگی را ربود. اگرچه ترامپ این وضعیت را خلق نکرد ولی در تشدید و بروز آن نقش مهمی داشت. در حال حاضر چالش هویت مهمترین یا تنها بحران آمریکا نیست ولی انعکاس این موضوع در سایر کشورها در قدرت نرم ایالاتمتحده تأثیر منفی خواهد داشت. اعتراضات جامعه آمریکا پس از سپری شدن دوره هیجان و با استدلال اینکه «صدای ما شنیده شد.» کاهش محسوسی یافت ولی بحرانهای داخلی این کشور در بستری آرام به رشد خود ادامه خواهد داد. بدیهی است که برداشت ترامپ از این تحولات و شیوهای که او برای مدیریت و کنترل بحرانهای آمریکا اتخاذ میکند تعیین کننده آینده ایالاتمتحده خواهد بود. اگر ترامپ همان ترامپ انتخابات باشد آمریکا در مسیر افول حرکت خواهد کرد. باید منتظر ماند و دید.
[1] https://www.ft.com/content/6a43cf54-a75d-11e6-8b69-02899e8bd9d1
[2] https://www.brookings.edu/book/diversity-explosion/
[3] http://www.nytimes.com/2016/11/20/opinion/sunday/dancing-in-a-hurricane.html?rref=collection%2Fcolumn%2FThomas%20L.%20Friedman&action=click&contentCollection=Opinion&module=Collection®ion=Marginalia&src=me&version=column&pgtype=article
[4] https://www.brookings.edu/book/diversity-explosion/
[5] https://www.change.org/p/electoral-college-electors-electoral-college-make-hillary-clinton-president-on-december-19?source_location=discover_feed
[6] https://www.theguardian.com/us-news/2016/nov/20/donald-trump-protests-economy-opposition
[7] http://thehill.com/homenews/administration/306617-obama-wont-call-off-anti-trump-protesters
[8] http://www.nytimes.com/2016/11/11/opinion/denounce-the-hate-mr-trump.html
[9]https://www.facebook.com/OccupyDemocrats/photos/a.347907068635687.81180.346937065399354/1310140162412368/?type=3