«واشنگتن پست» دستورالعمل تجزیه عراق را صادر کرد

این ماه صدمین سالگرد توافق «سایکس- پیکو» است که به شکلگیری عراق، سوریه و دیگر کشورهای بی‌ثبات خاورمیانه جدید انجامید. در چند هفته گذشته شواهد تازه و بسیار مهمی پیش آمد (البته نیازی به شواهد بیشتر نیست) که نشان می‌دهد چارچوب استعماری قدیم که از سوی بریتانیا و فرانسه ایجاد شد، کارساز نیست.

این ماه صدمین سالگرد توافق «سایکس- پیکو» است که به شکلگیری عراق، سوریه و دیگر کشورهای بی‌ثبات خاورمیانه جدید انجامید. در چند هفته گذشته شواهد تازه و بسیار مهمی پیش آمد (البته نیازی به شواهد بیشتر نیست) که نشان می‌دهد چارچوب استعماری قدیم که از سوی بریتانیا و فرانسه ایجاد شد، کارساز نیست.

عراق و سوریه دستخوش تجزیه‌اند: عراق به شیوه‌ای مؤثر، به سه منطقه در حال جنگ تقسیم شده است:

 

1. منطقه سنی‌نشین که «دولت اسلامی» بر آن حاکم است؛

2. خرده کشور کردستان که تا حدودی خودمختار است؛

3. منطقه‌ای از پایتخت به سمت جنوب که در اختیار حکومت شیعه قرار دارد.

 

ساختار شکننده‌ای شبیه به همین در سوریه نیز وجود دارد. دولت مرکزی در هر دو کشور از بین رفته است.

مسرور بارزانی، مشاور امنیت ملی اقلیم کردستان، که از دفتر مرکزی خود در منطقه‌ای کوهستانی به اربیل نگاه می‌کرد، در مصاحبه‌ای سخنان بی‌پرده‌ای بر زبان آورد: «١٠٠ سال است که نظامی در عراق روی کار بوده و اکنون شکسست خورده است. عراق هیچ‌گاه بر مبنایی درست ساخته نشد. این کشور در راستای منافع قدرت‌های بزرگ شکل گرفت. صد سال ناکامی کافی است. باید به گزینه‌های جدید نگاه کنیم.»

برهم صالح، نخست وزیر پیشین «دولت اقلیم کردستان» و معاون پیشین نخست‌وزیر عراق، سخنان مشابهی درباره این که عراق و منطقه در مرحله حساسی قرار داد بیان کرد. ما در سلیمانیه در ٩٠ مایلی جنوب شرقی اینجا گفتگو کردیم؛ وی اکنون در آنجا «دانشگاه آمریکاییِ عراق- سلیمانیه» را اداره می‌کند.

صالح این طور استدلال کرد: «موضوع، سازماندهی دوباره یک حکومت نیست. نظام سیاسی پس از سال ٢٠٠٣ میلادی که با حمایت آمریکا روی کار آمد، در حال فروپاشی است. دورانی جدید آغاز شده است. انتخاب میان فروپاشی عراق آشفته کنونی و تبدیل آن به حکومتی استبدادی یا شاید، تدبیری قانونی که به تشکیل عراقی تمرکززدایی شده و فدرال بینجامد.»

در جریان سفر من به عراق، دیدگاه‌های مشابهی را از همه رهبران کرد و نیز از برخی سنی‌هایی که با آن‌ها دیدار کردم، شنیدم. استدلال آن‌ها این است که عراق و سوریه در نقطه عطف قرار دارند. اولویت مهم، شکست «دولت اسلامی» است اما آمریکا باید با متحدان خود درباره ساختار سیاسی آینده صحبت کند. (جایگزینی برای «مرزهایی در ماسه» که سر مارک سایکس و فرانسوا جورج پیکو، ترسیم کردند و نیز جایگزینی برای فاجعه پس از سال ٢٠٠٣ آمریکا در استعمارگری نوین)

اگر می‌خواهید از این که چگونه آمریکا می‌تواند درباره پایان دادن به این فاجعه خلاقانه فکر کند، الگویی در ذهن داشته باشید، به سیاست آمریکا در سال ١٩٤٤ نگاه کنید. هنوز تا پیروزی در جنگ جهانی دوم یک سال خونبار مانده بود؛ اما رئیس جمهور فرانکلین روزولت این آینده‌نگری را داشت که بررسی دقیق نهادهایی را که پس از جنگ از صلح و رفاه پاسداری کنند، شروع کند. تا پایان آن سال، برنامه‌ریزی دقیقی برای «صندوق بین‌المللی پول»، «بانک جهانی» و «سازمان ملل متحد» آغاز شده بود.

این چالش برای مدت زمان باقی‌مانده از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و نخستین ماه‌های روی کار آمدن رئیس جمهور بعدی است: «شروع ساختن پایه‌های نظم جدید در خاورمیانه که امنیت، حاکمیت و رفاه اقتصادی بهتری را برای سنی‌ها، شیعیان و کُردها و اقلیت‌های کوچک‌تری که در تار و پود این منطقه تنیده شده‌اند، فراهم کند. به مردم این منطقه ویران‌شده کمک کنید تا ساختارهای حکومتی را ایجاد کنند که کارآمد باشند.»

کُردها ممکن است به زودی با همه‌پرسی از مردم درباره این که آیا خواستار استقلال کردستان عراق هستند یا خیر، این مسئله را پررنگ‌تر کنند. آمریکا باید در صورتی که (و فقط در صورتی که) چنین حکومتی از طریق توافقی حاصل از مذاکره با دولت مرکزی در بغداد ایجاد می‌شود، از این فرایند حمایت کند. بسیاری از رهبران سنی و شیعه در عراق به طور خصوصی به من گفته‌اند که با قانون اساسی جدید برای عراقی فدرال که حکومت منطقه‌ای اهل سنت و نیز حکومت منطقه‌ای کُردها را در بر گیرد، موافق‌اند. مذاکره‌ای مشابه برای سوریه‌ای به نسبت فدرال یا کنفدرال باید بخشی از انتقال سیاسی در آن کشور نیز باشد.»

تلاش برای کنار هم قرار دادن این تکه‌ها در قالب کشورهایی یکپارچه کارساز نخواهد بود. آمریکا تلاش کرد و در عراق شکست خورد. اکنون ایران نیز خود را قادر به حفظ این نظم در آنجا نمی‌بیند. این درسی است که باید از خشونت هفته گذشته در مجلس عراق که اکثریت آن در اختیار شیعیان است، گرفت؛ خشونتی که بیشتر یک دعوای داخلی شیعه با شیعه بود.

یکی از عراقی‌های سرشناس توضیح داد: «ایرانی‌ها همان اشتباهی را مرتکب می‌شوند که آمریکا پس از سال ٢٠٠٣ میلادی مرتکب شد…. آنها خیلی محکم وارد شدند و فکر کردند می‌توانند همه کارها را انجام دهند. اما بنای یکپارچه شیعه در حال شکستن است.»

ترمیم غرب آسیایِ تکه‌تکه شده کار یک نسل است. اما زمان برای آمریکا، اروپا، روسیه، عربستان سعودی و ایران سپری شده است و آن‌ها باید در کنار مردم سوریه و عراق به ساختارهای جدید بیندیشند که سرانجام اشتباهات و بی‌عدالتی‌های یک قرن پیش را چاره کند.

***

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان و نهایتاً تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرانِ عزیز جمهوری اسلامی بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
 
• نشانی پیوند مربوط به اصلِ گزارش در پایگاه «واشنگتن پُست» به قلم «دیوید ایگناتوس»:
https://www.washingtonpost.com/opinions/putting-the-middle-east-back-together/2016/05/03/037fe3be-116e-11e6-93ae-50921721165d_story.html
 
• منبع: اداره کل رسانه‌های خارجیِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

ارسال دیدگاه