اندیشکده راهبردی تبیین – متن حاضر در صدد است رابطه رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان و تاثیر آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی اجمالی قرا دهد. با توجه به اهمیت موضوع و شرایط منطقه ای، در وضعیت کنونی روابط رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان با منافع جمهوری اسلامی سازگار نیست و به همین علت به دنبال این هستیم که منافع، اهداف و طرح های رژیم صهیونیستی برای نفوذ و حضور در شمال عراق را شناسایی کنیم. حضور رژیم صهیونیستی در منطقه اقلیم کردستان در راستای سیاست های توسعه طلبانه آن تنظیم شده است و مساله کردها و آرمان آنها برای کسب استقلال و خودمختاری وسیله و یا بهانه را برای این رژیم در راستای اهداف راهبردی آن در این منطقه فراهم می کند تا با تشویق آنها به استقلال، زمینه را برای تجزیه عراق و تعقیب و تحقق ادعاهای ارضی خود در این سرزمین فراهم نماید. همچنین این ادعای استقلال و خودمختاری کردها این فرصت را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده تا با مداخله و حضور در شمال عراق و حمایت از کردها زمینه را برای ایجاد ناامنی و افزایش منازعات قومی و مذهبی در منطقه فراهم نماید. چون کردها در امتداد مرزهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه قرار دارند و خودمختاری کردها میتواند ترکیه، ایران و سوریه را با بحران های جدی در آن کشورها مواجه سازد.
ژئوپلیتیک کردستان عراق
به دنبال شکست نیروهای عراقی از نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا پس از جنگ اول خلیج فارس در سال 1990، شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه 688، در صدد ایجاد مناطق امنی در شمال و جنوب این کشور برای کمک به مردم آواره برآمد. منطقه امن کردستان عراق، سرزمین های واقع در شمال مدار 36 درجه را شامل می شد که در پی آن استان های کردنشین سلیمانیه، اربیل، و دهوک از نفوذ بغداد رهایی یافتند و کردها موفق شدند پس از برگزاری انتخابات پارلمانی به تاریخ 19 مه 1991 میلادی یک دولت خودمختار منطقه ای با حظور اقلیت های آشوری و ترکمن در این مناطق تشکیل دهند. به این ترتیب جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا و متحدانش به عراق در مارس 2003 که منجر به سقوط صدام حسین و تحول سیاسی در عراق شد موقعیت کردها را نه تنها در شمال عراق بلکه در سطح دولت ملی بهبود بخشید، بلکه آنها توانستند پست ریاست جمهوري و وزارتخانه هاي عمده دولت عراق را به دست گیرند و بر فرآیندهاي سیاسی و شکل گیري نظام سیاسی جدید عراق تأثیر بگذارند. کردستان شمال عراق نیز در قالب ایالت فدرال وآن هم با اختیارات گسترده و رسمی به حیات خود ادامه داده و اصول 4 ،1 ، و 113 قانون اساسی عراق اختیارات قانونی لازم را به حکومت منطقه اي کردستان اعطا کرد. از لحاظ جغرافیایی کردستان عراق، بخشی از مناظق کرد نشین غرب آسیا به شمار می رود که با وسعتی معادل 75000 کیلومتر مربع از موقعیتی کم و بیش میانی و مرکزی در بین مناطق کردنشین پیرامونی برخوردار است؛ به عبارتی دیگر کردستان عراق به عنوان حلقه پیوندی میان کردستان ایران با کردستان ترکیه و سوریه محسوب می شود. این بخش از کردستان ، سرزمینی است غنی و کوهستانی که از سلسله کوه های زاگرس واقع در کردستان ایران به سوی کردستان های ترکیه کشیده شده است.
تقسیم بندی استان های کردستان عراق به شرح زیر است:
استان کرکوک 19543 کیلومتر مربع، استان اربیل 15319 کیلومتر مربع، استان سلمیانیه 11993 کیلومتر مربع، استان نینوا 11000 کیلومتر مربع، استان دهوک 9754 کیلومتر مربع، استان دیاله 5500 کیلومتر مربع و استان واسط 895 کیلومترمربع. از این 74000 کیلومتر مربع، تنها محدوده استان های اربیل، سلمانیه و دهوک یعنی 37062 کیلومتر مربع در قلمرو حکومت منطقه ای کردستان قرار دارد که این مقدار تا سال 1975 نیز جزو قلمرو خود مختار محسوب می شد. بقیه محدوده کردستان عراق، یعنی چیزی حدود 40000 کیلومتر مربع در کنترل حکومت مرکزی عراق قرار گرفته است که قرار است بر اساس ماده 140 قانون اساسی عراق، این مشکل عمده بین حکومت اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق حل و فصل شود. همچنین استان نینوا شامل بخش های کردنشین عقره، شیخان، سنجار و زمار است، استان دیاله بخش های کرد نشین خانقین، مندلی، میدان و قره تو را شامل می شود و استان واسط که شامل بخش کرد نشین بدره است. کردستان عراق با دارا بودن 17 درصد از مساحت عراق و 28 درصد جمعیت این کشور موقعیت ممتازی را به لحاظ استراتژیکی در اختیار دارد(1).
بزرگترین چالش پایدار ژئوپلیتیک کردستان عراق موقعیت جغرافیایی بسته آن است. این شرط لازم برای هر تبادل با جهان خارج و همکاری با کشورهای اطراف به ویژه ایران و ترکیه است. بسیاری از نیازهای کردستان از طریق گذرگاه های مرزی بین دو کشور است و وجود هر گونه چالش در کردها و روابط آمریکا با این دو کشور نشان داده است که این دو کشور به دلیل موقعیت برتر، تردیدی برای تحمیل خواستههای نخواهد کرد(2)
در کردستان عراق، برخی شرایط نامساعد جغرافیای سیاسی یکسری محدودیت هایی را در مورد تصمیم گیری برای رهبران آنها، که اثر قابل توجهی در سیاست های منطقه ای دولت کردستان داشته، اعمال کرده است. این شرایط مهم عبارتند از:
– محصور بودن منطقه کردستان عراق در خشکی، با وجود در دسترس بودن منابع آب فراوان.
– قرار گرفتن منطقه کردستان بین دو قدرت منطقه ای ایران و ترکیه و برخی از کشورها که از نظر هویت قومی (فارسی، ترکی و عربی) با کردستان عراق ناهمگن هستند.
– قرار گرفتن استان نفت خیز کرکوک، موصل، و بخش عمده ای از دیالی در نزدیکی مرزهای ایران و ترکیه و در حال حاضر، موصل و برخی از بخش های دیالی توسط گروه تروریستی داعش تحت سلطه است.
– حکومت اقلیم کردستان به نحوی عملا یک دولت است و به عنوان یک دولت مستقل کردستان و یا قانونی در آینده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
روابط تاريخي ميان رژیم صهیونیستی و كردهاي عراق
بررسي تاريخي وضعيت كردستان بهويژه پس از فروپاشي عثماني نشانگر آن است كه اين قوم بزرگ به دلايل مختلفي كه مهمترين آن قرار گرفتن در ميان كشورهاي همسايه ميباشد، هيچگاه از وضعيت امنيتي آرامي برخوردار نبوده است. اين موضوع از آن جهت حائز اهميت است كه كشورهاي همسايه داراي اقليت قومي كرد، به بهانههاي مختلف و بهويژه حفظ يكپارچگي سرزميني تدابير سختي را در اين راستا اتخاذ مينمودند. اين موضوع با شكلگيري تمايلات استقلالطلبانه و گروههاي معارض كردي براي اين دولتها با شدت بيشتري پيگيري ميشد.
به عبارت ديگر حائل شدن قوميت كرد در ميان اين كشورها، خود موجبات همكاري بيشتر اين دولتها در سركوب و پيشگيري از شكلگيري اقدامات استقلالطلبانه را فراهم ميساخت و به اين ترتيب موضوع كردها به عنوان يكي از مسائل اصلي امنيت ملي اين دولتها بدل گرديد. سركوب و فشارهاي شديد بر اين اقليت بهويژه در كشور عراق موجب گرديد تا اكراد در مقاطعي از حقوق اوليه خود نيز محروم گردند و از امكانات اوليه زندگي نظير بهرهبرداري از تغذيه مناسب و بهداشت نيز محروم باشند. اين موضوع سبب شد تا برخي از دولتهاي خارج اين منطقه در جهت منافع خود از مسئله كردها بهرهبرداري نموده و با تجهيز و همكاري با اين قوميت اهداف خود را دنبال كنند. از طرف ديگر اكراد عراق به منظور حفظ موجوديت خود و دستيابي به برخي از امتيازات، تنها راه پيشروي خود را اتحاد و همكاري با دولتهاي خارجي قدرتمند و مهمتر از آن معارض با دولت مركزي تصور مينمودهاند(3).
از همين رو تاكنون هر تلاشي در جهت ايجاد دولت كردي مستقل، بلافاصله با مخالفت سه كشور تركيه، ايران و عراق روبهرو شده است. هر يك به شكلي ابراز مخالفت كرده و هيچ يك با اصل موضوع موافقت نداشتهاند. اين مخالفتها حساب شده بوده است زيرا هر كدام ميدانند در صورتي كه به آن تن دهند بايد بخشي از قلمرو خود را از دست بدهند. اين در حالي است كه سرزمينهاي كردستان سرشار از منابع طبيعي ـ بهويژه نفت ـ ميباشند.
مخالفتهاي شديد اين سه كشور موجب گرديد كه كشورهاي غربي بعد از قرارداد لوزان موضعي واقعي و جدي در قبال استقلال كردها اتخاذ نكنند و مساعدت و همكاري خاصي با كردها از خود بروز ندهند و صرفاً برخي از سرويسهاي اطلاعاتي غرب ارتباطاتي با بعضي از مقامات كرد ايجاد كردهاند تا در صورت نياز از آنها به عنوان مهره جايگزين بهرهبرداري كنند. جمهوري تركيه به صورت هدفمند و حساب شده اقدام به تصفيه كردهاي فعال در خاك خود كرد.
آتاتورك و آنهايي كه پس از او روي كار آمدند ضربات مهلك و ويرانكنندهاي به ساختار قبايل كرد در تركيه وارد كردند. تعداد زيادي از نخبههاي كرد را اعدام كردند و بقيه را نيز به جاهاي مختلف آواره ساختند. اين اقدام باعث شد كه مركز ثقل قبايل كرد به كردستان عراق منتقل شود. در واقع اين موضوع نگاه رژیم صهیونیستی را به عنوان يك فرصت بالقوه متوجه كردستان عراق مينمايد؛ چرا كه عراق از دشمنان اصلي و قدرتمند رژیم صهیونیستی در منطقه محسوب ميگرديد و حضور دولت عراق در كنار ساير كشورهاي عربي براي مقابله با رژیم صهیونیستی خطرات فراواني را از بدو شكلگيري دولت رژیم صهیونیستی متوجه آن ساخته بود و لذا، رهبران اين رژيم اهميت ويژهاي را براي حضور در كردستان عراق و همكاري با اين قوميت معارض دولت مركزي در نظر ميگيرند(4)
حمایت رژیم صهیونیستی از کردها در شمال عراق زمانی جدی تر شد که موساد در 1950 میلادی بخش بزرگی از یهودیان کرد را به رژیم صهیونیستی در یک عملیات به نام “عزرا و نحمیا” مهاجرت داد. مهاجرت دیگر نیز توسط موساد طی سال های 1970-1971 سازماندهی شده بود(5). ارتباط بین کردهای عراق و رژیم صهیونیستی از طریق بدیرخان علی در سال 1964 آغاز شد، در این بین رژیم صهیونیستی در مقیاس بزرگ کمک های نظامی به کردستان عراق در دهه 1960 و 1970 در طول جنگ جدایی طلب کردها با دولت عراق کرده بودند(6)
در انقلاب کردها علیه حکومت عراق که از سال 1961 تا سال 1975، به مدت 24 سال ادامه داشت، رژیم صهیونیستی نیز از همان آغاز کار، اشتیاق بسیاری برای پشتیبانی و حمایت از حرکت مسلحانه کردها داشت و این کار را با ارسال اسلحه و آموزش نیروهای مسلح کرد انجام می داد. هدف رژیم صهیونیستی، تضعیف ارتش عراق و ناتوان ساختن آن در هر گونه برخورد نظامی محتمل در آینده بود. پس از آن، اختلافات بین کشورهای عرب نیز به حمایت از حرکت مسلحانه کردها در عراق انجامید و بارزانی با مشاهده این کمک ها از سوی رژیم صهیونیستی از آن به عنوان یک وسیله برای اتصال به ایالات متحده آمریکا نگاه می کرد(7)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
علل توجه رژیم صهیونیستی به كردها
شرايط خفقان حاکم بر عراق در دوران حکومت بعث مانع از آن ميشد تا رژیم صهیونیستی بتواند در راستاي دستيابي به اهداف خود در عراق دست به اقدامات وسيع و قابل توجهي بزند؛ چرا که هر گونه وجود نشانههايي از روابط و همکاري اتباع عراق با يهوديان و رژیم صهیونیستی سرنوشت خطرناکي را به همراه داشت. لذا رژیم صهیونیستی در اين دوران، تنها به صورت پنهاني و با اهداف خاصي در عراق حضور داشته است و مهمترين زمينه آن وجود اقليت کرد عراقي معارض دولت مرکزي در منطقه شمالي عراق بود.
يهوديان عراق خصوصاً پس از جنگ ۱۹۶۷ در وضعيت بي نهايت بدي قرار داشتند و تحت تعقيب بودند. دولت تمامي يهوديان را كه در ادارات و وزارتخانههاي دولتي كار ميكردند و حتي آنهايي را كه در بخشهاي خصوصي شاغل بودند بازنشست كرد و خريد و فروش يا اجاره دادن ملك و املاك و ثبت و نقل و انتقال هرگونه مالكيت را براي يهوديان ممنوع كرد. به بانكها و مؤسسات مالي و اعتباري دستور داد كه ماهيانه بيش از صد دينار به هر يهودي پرداخت نداشته باشند. به وكلا و اطباي يهود دستور داد كه حق وكالت و طبابت غير يهودي را ندارند. تلفنهاي آنها اعم از منزل، مطب و محل كار را قطع كرد و آنها را از عضويت در تمامي باشگاهها و انجمنها محروم نمود. شخصيتهاي بارز آنها را بازداشت و مورد محاكمه و شكنجه قرار داد. اماكن مقدسه يهود مصادره شدند. دولت همچنين يك مركز گردآوري يهوديان تأسيس كرد و آنها را در مكان كوچكي به نام بعقوبه در نزديكي بغداد گرد آورد. شروع جو ترور عليه يهوديان باعث شد كه تعداد زيادي از آنها در منازل خود بمانند و به اماكن عمومي تردد نكنند. همراه با فروكش كردن آتش قتل و كشتار، محدوديتهاي ايجاد شده در مسيرهاي منتهي به مناطق كردنشين نيز كم شده بود؛ افرادي كه قصد فرار داشتند بايد به مناطق كردنشيني ميرفتند كه به عنوان تفريحگاه و استراحتگاه استفاده ميشد و همچنين در مناطقي نظير صلاحالدين ثقلاوه و دربند ساكن ميشدند كه مورد ظن نبودند.
از اين رو تنها راه ممكن براي خروج يهوديان از عراق، فراري دادن آنها از منطقه كردستان هم مرز ايران بود و كردهاي عراق به منظور نشان دادن اهميت رابطه با رژیم صهیونیستی به رغم خطرات بسيار زيادي كه با آن مواجه بودند اين كار را بر عهده گرفتند. اولين دوره فرار بزرگ يهوديان به كمك كردها و در خلال ماههاي جولاي و آگوست ۱۹۷۰ صورت گرفت و اين موضوع در خلال ماههاي سپتامبر و اكتبر آن سال به اوج خود رسيد؛ به نحوي كه روزانه حدود پنجاه نفر يهودي از مرز ايران ميگذشتند. بارزاني از عمليات فراري دادن يهوديان از عراق و نقشي كه در انجام آن ايفا ميكرد اظهار فخر ميكرد. روزنامهنگار امريكایي به نام جك اندرسون در مقالهاي كه نشريه واشنگتنپست مورخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۲ آن را منتشر كرد نوشته است: زمير رئيس موساد طرح و نقشه رساندن مساعدت به يهوديان براي فرار كردن از عراق را به بارزاني ارائه داد. بعدها نزديكان بارزاني در رابطه با نقش کردها و شخص بارزاني در فراري دادن يهوديان از عراق فاش ساختند که: بارزاني با تمام وجود اين طرح و انديشه را پيگيري ميكرد زيرا يهوديها براي خاطر ما كارهايي كردند. عمليات فراري دادن يهوديان مساوي بود با به خطر انداختن كردها. خود بارزاني و پسرش شخصا عمليات فراري دادن يهوديان را پيگيري ميكردند(8).
نکته ديگري که در همين رابطه قابل توجه است اينکه رژیم صهیونیستی داراي يکي از اقتصادهاي برتر در غرب آسیا بوده و با تغيير در استراتژي رژیم صهیونیستی از جنگ و درگيري به استراتژي اقتصادي، اين رژيم از رشد بسيار زيادي برخوردار گرديده به حدي که امروزه در بسياري از فنآوريها و تکنولوژيها از رشد قابل ملاحظه و غير قابل قياسي نسبت به ساير کشورهاي منطقه برخوردار است. اما نکته اساسي موضوع عدم در اختيار داشتن منابع نفتي به عنوان موتور محرک کارخانجات و صنايع اين رژيم است و از اين رو رژیم صهیونیستی در اين بخش از کمبود و مشکل اساسي برخوردار است. اين مسائل موجب گرديده است تا رهبران و پژوهشگران رژیم صهیونیستیي طرحهاي بسيار زيادي را در زمينه تأمين منابع نفتي مورد نياز و در حقيقت دستيابي به يک منبع مورد اطمينان ارائه نمايند. اين مسئله بهويژه در منطقه غرب آسیا که تقريباً کليه کشورهاي صادرکننده نفت، صادرات نفتي خود را به رژیم صهیونیستی ممنوع کردهاند، براي اين رژيم از اهميتي مضاعف برخوردار است. يکي از شيوههاي اساسي در طرحهاي رژیم صهیونیستیي براي حل بحران نفتي، طراحي خطوط انتقال نفت از کشورهاي منطقه به رژیم صهیونیستی بوده است(9).
با شکلگيري رژیم صهیونیستی در غرب آسیا در سال ۱۹۴۸ و آغاز خصومت رژیم صهیونیستی با اعراب، نفت عراق که تأمينکننده نياز کشور فلسطين بود قطع گرديد و رژیم صهیونیستی را از منبع ارزان و در دسترس نفت عراق و خط لوله موصل ـ حيفا محروم نمود. لذا رژیم صهیونیستی مجبور گرديد تا از ميان راههاي جايگزين خط لوله قبلي، به روسيه توجه نمايد و قسمت اعظم نفت مورد نياز خود را از اين کشور خريداري کند؛ که به نسبت خط لوله قبلي از جوانب مختلف نظير طولاني بودن مسير انتقال، از هزينه بسيار بالايي برخوردار ميباشد .از همين رو دستيابي به منابع مطمئن و ارزان نفتي همواره يکي از اهداف رژیم صهیونیستی در منطقه وهمچنين نئوکانهاي طرفدار رژیم صهیونیستی در کاخ سفيد بوده است. از اين منظر ميتوان جنگ عراق را در راستاي منافع رژیم صهیونیستی نيز دانست؛ چراکه يک بار ديگر موضوع احياي خط لوله نفت موصل ـ حيفا را در نظر تصميمگيران رژیم صهیونیستی زنده نموده است.
حضور رژیم صهیونیستی در اقلیم و ناامن کردن کشورهای منطقه
درگير كردن كشورهاي منطقه با يكديگر به خصوص ايجاد و تشديد تنش بين ايران و عراق از يك سو و نيز ايجاد جنگ و ستيز بين كردهاي عراقي با دولت آن كشور بخشي از توطئه رژیم صهیونیستی با هدف مشغول كردن دولتهاي منطقه و گسترش و تعميق اغتشاشات محلي و منطقهاي بود كه در نهايت به سود دولت صهيونيستي تمام ميشد. به بيان ديگر صهيونيستها با تضعيف قواي داخلي كشورهاي مسلمان و انحراف افكار عمومي منطقه به اشكال مختلف در صفوف مسلمانان اخلال ميكردند تا مانع اتحاد ضدصهيونيستي آنان شوند.
رژیم صهیونیستی به منظور حفظ امنیت خود و تضعیف قدرتهای منطقهای، ایجاد واگرایی سیاسی-امنیتی در کشورهای منطقه را در راس برنامههای استراتزیک خود قرار داده است. ایجاد اختلافات فرقهای و قومی ضمن آنکه باعث افزایش قدرت چانه زنی رژیم صهیونیستی در منطقه میشود. میتواند اهرم فشاری بر علیه کشورهای باشد که دشمن رژیم صهیونیستی محسوب میشوند. استقلال و خودمختاری کردها این فرصت را در اختیاررژیم صهیونیستی قرار داده تا با مداخله و حضور در شمال عراق و حمایت از کردها زمینه را برای ایجاد ناامنی و افزایش منازعات قومی و مذهبی در منطقه فراهم نماید.
موقعیت استراتژیک منطقه کردستان به دلیل همسایگی با ایران، سوریه و ترکیه این امکان را در اختیار موساد قرار داده است که با حضور در این منطقه و ایجاد پایگاهای اطلاعاتی و امنیتی در شمال عراق فعالیتهای ایران، سوریه و جنوب ترکیه را کنترل نماید. بسیاری از نخبگان نظامی رژیم صهیونیستی در پوشش بازرگان و کارمندان شرکتهای خصوصی رژیم صهیونیستی مشغول فعالیت هستند. از جمله اقدامات آنان، راه اندازی سیستم هشدار دهنده جاسوسی و اطلاعاتی در مرز مشترک ایران و آذربایجان در آسیاسی میانه است.(10)
گسترش جاسوسی و فعالیت خرابکاری رژیم صهیونیستی در شمال عراق در برابر کشورهای منطقه پس از سقوط صدام به طور محسوسی انجام می گرفت. در مصاحبه ای با روزنامه الجزیره، یک منبع امنیتی عالی رتبه در ترکیه بیان داشت که رژیم صهیونیستی سازمان اطلاعاتی موساد در سال 2005، پایگاه جاسوسی سایبری خود را در شمال عراق تکمیل کرد و این دومین پایگاه جاسوسی پس از استقرار اولین پایگاه جاسوسی در جمهوری آذربایجان واقع در مرزهای مشترک با ایران است(11)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
مرز کردستان برای دسترسی به اطلاعات در مورد فعالیت های هسته ای ایران است. در این رابطه، روزنامه “ساندی تایمز” می نویسد که سفارش شارون از نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی به آماده حمله به تاسیسات هسته ای ایران پس از هشدار سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی و گزارش در مورد تاسیسات هسته ای ایران در پایگاه های مستقر در مرزهای کردستان عراق صادر شده است می باشد(12)
به منظور تضعیف قدرت های منطقه ای مانند ایران، در این راستا رژیم صهیونیستی در نظر دارد برای واگرایی سیاسی-امنیتی در منطقه و قرار دادن آن در مرکز برنامه های استراتژیک خود، ایجاد اختلافات فرقه ای و قومی در ایران از طریق کردستان عراق و همچنین آموزش کردها که در مخالف با جمهوری اسلامی ایران هستند را به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران مورد استفاده قرار دهد. رژیم صهیونیستی تلاش می کند برای مقابله با ایران با ایجاد یک بحران امنیتی با حمایت از کردها و دامن زدن به تمایل خود برای تعیین سرنوشت و استقلال آنها برای ایجاد یک دولت مستقل کرد حضور خود را در کردستان عراق که مرز مشترک با بخش بزرگی از ایران دارد تحکیم بخشد.
نتیجه گیری
بررسیهای موجود نشان میدهد وجود زمينههاي تاريخي براي رژیم صهیونیستی در کردستان عراق، موجب گرديده است تا عوامل اين رژيم تحت پوشش شرکتهاي اقتصادي و تجاري، احساس دِين اکراد و برخی رهبران کرد به رژیم صهیونیستی، تمايلات و اظهارات رهبران کرد در برقراري رابطه با رژیم صهیونیستی و همچنين از طريق برگزاري دورههاي آموزشي براي نيروهاي کرد، اولاً حضور خود را در اين منطقه افزايش دهند و ثانياً به دليل هم مرز بودن کردستان عراق با مناطق کردنشين ايران، با بهکارگيري شيوههاي خاصي اهدافی را از جمله ايجاد بازدارندگي و موازنه از طريق بهوجود آوردن نيروي هم وزن حزبالله لبنان در مرز جمهوری اسلامی ایران، با بهرهبرداري از نيروهاي آموزش ديده و جنگديده کرد نظير پيشمرگان و به ویژه ضدانقلاب کردی؛ از طريق تسليح، تجهيز و آموزش و داير کردن پايگاههاي جاسوسي و شنود در مرز ايران و کنترل اقدامات نظامي جمهوری اسلامی ایران (بهويژه در خصوص تحرکات و فعاليتهاي هستهاي و همچنین تهييج، ترغيب و حمايت از ايدهها و تمايلات تجزیهطلبانه اکراد) دنبال کنند. در واقع شايد بتوان رژیم صهیونیستی را تنها طرفي دانست که همواره از تمايلات تجزیهطلبانه اکراد در دهههاي گذشته حمايت نموده است؛ اين موضوع که در راستاي يکي از استراتژيهاي کلان اين رژيم در منطقه غرب آسیا يعني تجزيه کشورها به مناطق و بخشهاي مختلف بر اساس هويتهاي متنوع قومي و فرهنگي است، از اين لحاظ حائز اهميت است که تقريباً تمامي کشورهاي داراي اقليت کرد، داراي بحران بوده و موضوع کردها همواره يکي از موضوعات اصلي امنيت ملي اين کشورها مطرح بوده است. تحقق تجزیه کردستان عراق يا وضعيت فدرالي، به تدريج ادعاهاي اکراد در الحاق مناطق نفت خيز شمال عراق نظير موصل به کردستان را به دنبال خواهد داشت که در اين صورت، رژیم صهیونیستی علاوه بر اينکه فرصت مناسبتري را در شوراندن اکراد ديگر کشورها به منطقه پيشرفته کردستان عراق خواهد داشت، به اهداف بلندمدت اشارهشده در اين پژوهش نيز دست خواهد يافت.
پینوشت:
1-پيتر گالبرايت،(1381)، «كردها و عراق پس از صدام»، مركز تحقيقات استراتژيك، معاونت سياست خارجي و روابط بينالملل، شماره ۳۲، بهمن، ص ۶
2-Zibakalam. Sadegh, Abdullahpour. Mohammadreza. (2011). the Fragile Geopolitics of Iraqi Kurdistan, a Convergence Factor in Proximity of Iraqi Kurdistan to Israel. Politics Quarterly, the Journal of Faculty of Law and Politics, 41, 4.
3-حافظ نیا ، محمد رضا (۱۳۸۵) ، تاثیر ژئو پلتیک عراق بر امنیت کشورهای پیرامونی ، گفتگوی علمی ، گزارش پژوهشی ، پژوهشکده مطالعات راهبردی ، ش83، صص36_4
4-و. نیکیتین(1363)، کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی ، تهران: نشر درایت، ص ۴۲–۵۱،
5-Yaghobzadehfard, J. (2008). Israel and the Iraqi North Kurds. Quarterly of Middle East Studies, 15, 3&4
6-Punhuber. Carol. (2009). the Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan. Trans by Ellen Porter, New York and Bloomington, IN: iUniverse.p.186
7- Karsh. Erfam and Rautsi Inari. (2002). Saddam Hussein: A Political Biography. Grove Press, New York.
8-جهانگیر کرمی، «گزارشی از تحولات شمال عراق در دهه 1990»، مجله سیاست دفاعی ، شماره پیاپی 20 و 21.
9-نبی اله روحی(1385)، “سیاست خاورمیانه ای رژیم صهیونیستی و کردستان عراق ” فصلنامه سیاست دفاعی ، شماره ۵۶-۵۷ ، پائیز و زمستان
10- اخوان کاظمی، مسعود(1390) « کردستان عراق هارتلند ژئوپلتیک اسراییل» فصلنامه راهبرد، سال بیستم، ش 60، صص 141-168
11-(Mehr News Agency, as cited in Al-jazeera Saudi Arabia, 1384).
12-(the Islamic Republic of Iran news agency, as quoted in Sunday Times, 2012).