اندیشکده راهبردی تبیین – کشور بحرین از سال 2011 تاکنون آبستن اعتراض و اعتصاب بوده است. حکومت خودکامه و مستبد این کشور به کمک کشورهای خارجی سیاست مشت آهنین را در برابر اعتراضات مردم بحرین در پیش گرفته است. راهبرد امنیتی آل خلیفه در طی 6 سال گذشته انواع و اشکال مختلفی را شامل شده است که از میان آنها میتوان به زخمی و شهید کردن از طریق یورش به تظاهرات، بازداشت و شکنجه معترضان، اعلام وضعیت اضطراری، اخراج کارمندان، حمله به مراکز بهداشتی و اخراج پزشکان و پرستاران، حمله به منازل مردم، لغو تابعیت، محاکمه غیرنظامیان در دادگاههای نظامی، اخراج دانشآموزان و دانشجویان از محل تحصیل، اهانت به اعتقادات دینی مردم و همچنین کنترل رسانهها و برخورد با فعالان اینترنتی و …اشاره کرد. از طرفی سکوت رسانهها و مجامع بینالمللی و منطقهای باعث شده اعتراض و انقلاب این کشور چندان محل بحث و اهمیت نباشد. در این میان تنها ایران بوده است که به حمایت رسانهای از انقلاب مردم مظلوم بحرین مبادرت ورزیده و تلاش کرده اجازه ندهد جنایتهای آل خلیفه در سکوت کامل اتفاق بیافتد. با این وصف در بحرین سال 95 حوادث و تحولات زیادی رخ داده است که در نوشتار پیش رو مورد بررسی قرار میگیرند. با وجود کثرت تحولات، حادثهای که بتواند تغییر دهنده بازی و شرایط سیاسی و میدانی بحرین باشد به وقوع نپیوسته است. در ادامه سعی میشود مهمترین حوادث داخلی و خارجی مرتبط با بحرین در سال 95 ذکر شود.
1- سیاست داخلی
1-1- حرکت انقلاب بحرین از رویکرد مسالمتآمیز به سمت رویکرد نظامی
انقلاب بحرین در مقایسه با سال 94 رویکرد خشونتآمیز و مسلحانهتری به خود گرفته است. برخورد خشن و امنیتی رژیم آل خلیفه بخشی از بدنه اجتماعی معترض را به این نتیجه رسانده که تصلب سیستم سیاسی حاکم بر بحرین برای معترضان و مطالبات آنها ارزشی قائل نبوده و حاضر نیست به خواستههای انقلابیون که مطالبات خود را از مسیر صلحآمیز پیگیری میکنند پاسخ درخوری بدهد لذا ناگزیر باید به سمت اتخاذ و در پیش گرفتن روشها و کنشهای خشونتآمیز و امنیتی حرکت کنند. بیشتر قائلان به این رویکرد جوانانی هستند که از احزاب و جمعیتهای بزرگ مانند حزب الوفاق که معتقد به برخورد صلحآمیز هستند منشعب شده و حلقههای مخفی و مبارزاتی محدودی را ایجاد کردهاند. جریان الوفاء، جریان سرایا الاشتر (گردانهای اشتر) و جریان سرایا المختار از جمله این گروهها هستند که در سال 95 به اقدامات مسلحانه مبادرت ورزیده و بحرانهای امنیتی متعددی برای نیروهای امنیتی آل خلیفه ایجاد کردهاند.
تداوم برخوردهای خشن رژیم آلخلیفه در زندانی کردن رهبران معترضین، عدم مصالحه و سر سختی برای اصلاحات و مداخله بازیگران منطقهای در بحران بحرین و مماشات رهبران معترض در قبال برخورد امنیتی رژیم مستقر در منامه، افزایش حکم محکومیت شیخ علی سلمان از 4 سال به 9 سال و همچنین تداوم محاصرهی منطقه «دراز»، محل اقامت «شیخ عیسی قاسم» در مسلحانه شدن برخورد و رویکرد بخشی از انقلابیون بی تأثیر نبوده است.
به طور مثال اعدام سه تن از جوانان مبارز شیعه در تحولات بحرین به جرم اقدامات تروریستی موجب شد جریان الوفاء رسماً از آغاز عملیات مسلحانه علیه رژیم حاکم خبر دهد. جریان سرایا الاشتر نیز چند روز پس از اعدام سه جوان انقلابی به یک گشتی نیروهای امنیتی یورش برده و تعدادی از آنها را کشته و تعدادی را مجروح ساخت. دو ماه بعد از این ماجرا، سرایا المختار یک مینیبوس حامل نیروهای امنیتی در نزدیکی زندان الجو را مورد هدف قرار داد. مدتی قبل نیز وزارت کشور بحرین مدعی شد گروهی مسلح به «زندان الجو» در شرق این کشور حمله کرده و شماری زندانی را فراری دادهاند. بنا بر گزارش رسانهها 5 مسلح به زندان الجو حمله کرده، یک زندانبان را کشته و 10 زندانی را فراری دادهاند. وزارت کشور بحرین زندانیانی که فراری داده شدهاند را به ادعای خود به جرم قتل، اعمال اقدامات تروریستی و خشونتورزی به اعدام محکوم کرده بوده است.
همزمان با بیداری اسلامی و انقلاب 14 فوریه 1000 نفر از معترضان به سیستم سیاسی بحرین بازداشت شده و به زندان مذکور انتقال داده شدند. در زندان «الجو» علمای مبارزی چون «شيخ عبدالجليل المقداد»، «شيخ علي سلمان»، «شيخ محمد حبيب المقداد»، «شيخ ميرزا المحروس» و «شيخ سعيد النوري» محبوس بودهاند. همین موضوع ادعای رژیم بحرین در مورد هویت فراری داده شدگان مبنی بر گروههای خشونتورز و قاتل را منتفی کرده و از هویت سیاسی و انقلابی فراری داده شدگان و فراری دهندهگان پرده برداری میکند. عملیاتهای مسلحانه پیشین را گروههای سرایا الاشتر و سرایا المختار بر عهده گرفته بودند اما این عملیات را هیچ کدام از این گروهها بر عهده نگرفتند و همین میتواند از تولد جریان و گروهی که به مبارزه سخت معتقد است رونمایی کند. با این وجود دو جریان اصلی انقلاب بحرین یعنی جوانان 14 فوریه و جریان الوفاق حمایتی از این اقدامات مسلحانه انجام ندادهاند و همین مسأله میتواند به اختلاف و تعارض میان انقلابیون منجر شود. (1) با این حال نکته قابل توجه در مورد انقلاب بحرین در قیاس با سال 94 مسلحانه و امنیتی شدن رویکرد حداقل بخشی از انقلابیون در قبال مواجهه و رویارویی با رژیم آل خلیفه است.
2-1- انحلال جمعیت الوفاق به عنوان بزرگترین و منسجمترین جمعیت معترض
الوفاق گروه و جمعیتی است که در سال ۲۰۰۱ تأسیس شده است. حزب و جریان الوفاق، ائتلاف ششگانه بزرگ و تأثیرگذاری را رهبری میکند. بیشتر جمعیت مردم بحرین عضو حزب الوفاق هستند. در سال 2007، 650000 هزار نفر، یعنی نیمی از جمعیت بحرین عضویت الوفاق را پذیرفته بودند و الوفاقیها به این واسطه اعلام میکردند قادرند نیمی از جمعیت بحرین را زیر نظر و مدیریت داشته باشند. جریان الوفاق از زمان تأسیس و تشکیل خود در رابطه و رفتار با دولت فراز و فرودهای مختلفی تجربه کرده است. به طور مثال این حزب در انتخابات سال 2002 شرکت نمیکند و در انتخابات 2006 مشارکت محدود و مشروطی از خود به نمایش میگذارد؛ اما همین حزب در انتخابات سال 2010 مشارکت فعال داشته و موفق میشود 18 کرسی (45 درصد) از 40 کرسی مجلس را به خود اختصاص دهد. همین حزب در رویکردی منطقی و انقلابی بلافاصله بعد از برخورد خشن رژیم آل خلیفه با انقلابیون از نمایندگی استعفا داده و مجلس را از اعتبار و مشروعیت میاندازد. با این همه رهبری و کادر اصلی حزب همچنان روش مسالمتآمیز را تنها گزینهی موفقیت و تحقق خواستههای مردم بحرین میدانند. (2)
با این وجود جمعیت الوفاق بهگونهای رفتار نکرده که مشروعیت سیاسی رژیم آل خلیفه را افزایش دهد بلکه کادر اصلی حزب مذکور به دنبال تغییر ساختار و حکومت از طریق مشارکت در قدرت هستند. به طوری که در نتیجه کنشگری آنان پارلمان واقعی، دولت واقعی تشکیل شده و اصلاحات واقعی انجام بگیرد. با این اوصاف رژیم آل خلیفه حتی حاضر نشد حزب الوفاق که در درون ساختار و منطبق بر قانون اساسی کشور فعالیت میکرد را به رسمیت بشناسد.
لذا دادگاه عالی بحرین در تاریخ 27 تیر 1395 جمعیت الوفاق، بزرگترین گروه شیعی مخالف در این کشور را منحل و دستور مصادرۀ اموال آن را صادر کرد. بنا بر حکم دادگاه، اموال و داراییهای مصادره شدهی الوفاق باید به خزانهی دولتی منتقل شود. حزب الوفاق فوراً به حکم اعتراض کرده و تقاضای تجدیدنظر نمود اما پس از سه ماه دادگاه عالی بحرین تجدیدنظر خواهی حزب الوفاق را رد کرده و حکم انحلال این حزب را به اتهام برانگیختن خشونت، تشویق به برگزاری تظاهرات و حمایت از «تروریسم» تأیید کرد. همزمان با این حکم شیخ علی سلمان دبیر کل جمعیت الوفاق نیز با افزایش طول زندان مواجه شد و در دادگاه استیناف 4 سال حبس او به 9 سال افزایش یافت. «خلیل المرزوق» معاون شیخ علی سلمان نیز در همین راستا بازداشت و به حبس محکوم شد. انحلال جمعیت الوفاق به عنوان بزرگترین و منسجمترین جریان معترض بحرینی ضمن اثبات خودکامگی رژیم آل خلیفه و پافشاری او بر برخورد امنیتی، غیر قابل اصلاح بودن این رژیم مستبد را به اثبات رسانده و گروههای دیگر را به عبور از رویکرد مسالمتآمیز ترغیب کرده است؛ بنابراین به نظر میرسد جمعیت الوفاق با توجه به پایگاه گستردهی مردمی و امکانات فراوان، اگر چنانچه به جای اصلاح نظام اسقاط نظام را مطالبه میکرد وضعیت انقلاب بحرین و حزب الوفاق از سرنوشتی که به آن دچار شد بهتر و مطلوبتر بود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2- سیاست خارجی
1-2- آیت الله شیخ عیسی قاسم و بیانیه سردار سلیمانی به رژیم آل خلیفه
آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر معنوی انقلاب بحرین است که رابطه نزدیکی با جمعیت الوفاق دارد. با این وجود شیخ عیسی قاسم ارتباطات گستردهای با تمام جریانهای مخالف آل خلیفه دارد و به نوعی پدر و رهبر معنوی انقلاب بحرین است. این مسأله مورد پذیرش مردم بحرین نیز قرار گرفته است به طوری که در ماجرای انتشار نامه توهینآمیز از سوی وزارت دادگستری رژیم آل خلیفه در مخالفت با شیخ عیسی قاسم مردم، تمام نماز جمعههای کشور را تعطیل کرده و در نماز جمعه شیخ عیسی قاسم مشارکت کردند و این خود در رسانهها نوعی رفراندوم تلقی شد که محبوبیت شیخ عیسی قاسم را به نمایشگذاشت.
وزارت کشور و نهادهای امنیتی بحرین با درک این محبوبیت در تاریخ 31 خرداد 1395 در بیانیهای با استناد به بند جیم دهم قانون تابعیت بحرین، سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم را اعلام کردند. همزمان با این اقدام مردم بحرین کفنپوش در منطقه «دراز»، محل اقامت شیخ عیسی قاسم تظاهرات و تحصن کردند. دستگاه امنیتی آل خلیفه به این تظاهرات حمله کرده و محل اقامت شیخ عیسی قاسم را به محاصره درآورد و پس از گذشت مدتها همچنان محل اقامت ایشان در محاصرهی نیروهای امنیتی است. در رابطه با این اقدام خصمانه حکومت بحرین، سردار قاسم سلمانی فرمانده نیروی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیانیهای صادر کرده و اهانت و سلب تابعیت از شیخ عیسی قاسم را اقدامی خطرناک خواند. وی در ادامه بیانیه اعلام کرد «حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به آیتالله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب به عهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت میدهند.» بیانیه سردار سلیمانی دارای پیامدهای ایجابی و سلبی مختلفی بود که یکی از پیامدهای مثبت پیام سردار قاسم سلیمانی در سطح منطقهای و بینالمللی، مطرح شدن مجدد انقلاب فراموش شده مردم بحرین بود. طی پنج سال گذشته و بالاخص در دو سال گذشته با آنکه آلخلیفه ظلمهای زیادی مرتکب شده است، اما توجه رسانهها و افکار عمومی عمدتاً به بحرانهای سوریه، عراق و یمن بوده و بحرین به فراموشی سپرده شده بود. ادبیات بیانیه و انتساب آن به سردار سلیمانی موجب شد باری دیگر انقلاب بحرین در رسانهها و محافل بینالمللی مطرح شود و مورد توجه قرار گیرد. (3)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2-2- تلاش آل خلیفه برای بازگرداندن انگلیس به منطقه و بحرین
از دیگر تحولات قابل ملاحظهای که در سال 95 و در رابطه با بحرین میتوان عنوان کرد افتتاح پایگاه نظامی انگلیس در خاک کشور بحرین است. پایگاه نظامی مذکور که در بندر سلمان قرار دارد از سوی نیروی دریایی انگلیس و نیروهای ویژه این کشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای احداث این پایگاه نظامی 30 میلیون پوند هزینه شده که 75 درصد هزینه ساخت آن را بحرین و 25 درصد آن را انگلیس تأمین کرده است. پایگاه دریایی مزبور ظرفیت استقرار 600 نظامی را دارا میباشد. انگلستان بعد از دهه هفتاد میلادی که از منطقه خلیجفارس خارج شد مجدد پس از 4 دهه قصد بازگشت به منطقه را دارد. مداخله در حل بحران یمن و شرکت در نشستها و کنفرانسهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس مصادیقی هستند که ادعای مذکور را اعتبار میبخشند. به طور مثال «ترزا می» نخستوزیر انگلیس در آخرین نشست شورای همکاری خلیجفارس که در منامه و در آذر ماه برگزار شد شرکت نموده و اعلام کرد «ما برای افزایش همکاری با کشورهای حاشیه خلیجفارس در زمینههای امنیتی و دفاعی تلاش میکنیم و امنیت کشورهای حوزه خلیجفارس، امنیت انگلیس محسوب میشود.»
یک وجه این مسأله به دلایل و اهداف انگلیس برای بازگشت به منطقه مربوط است و وجه دیگر آن به تمایل بحرین و کشورهای حاشیه خلیجفارس برای میزبانی از کشورهای اروپایی همچون انگلیس و فرانسه مربوط میشود. بحرین و دولتهای پادشاهی خلیجفارس تلاش میکنند پیوندهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود با دولتهای فرامنطقهای قدرتمند را افزایش دهند. این دولتها امنیت را مساوی حضور قدرتهای خارجی میدانند. لذا کاهش تمرکز سیاست خارجی آمریکا در منطقه را نوعی خلأ قدرت در خلیجفارس میدانند و ازاینرو با رویآوردن به کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه به دنبال پرکردن این خلأ امنیتی هستند.
از طرفی دولتهای مزبور میکوشند به طرق مختلف پای دولتهای اروپایی را به منطقه باز کرده و حضور آنها را به منافع متعدد گره بزنند. بهطوری که در مواقع بحرانی، دولتهای اروپایی به واسطهی منافع و راهبردهای خود هم که شده به نفع دولتهای پادشاهی مواضع اعلامی و سیاست اعمالی اتخاذ کنند. به عبارتی به وجود آمدن منافع برای کشورهای غربی باعث میشود این کشورها در مواقع بحرانی پشتیبان رژیمهای مرتجع باشند. چراکه تداوم و احصاء منافع آنها به بقای رژیمهای منطقه وابسته است. همین موضوع حمایت دولتهای خارجی از بازیگران منطقهای را اجتنابناپذیر ساخته و در مقابل برای بازیگران مذکور امنیت مهیا میکند. لذا تلاش بحرین برای منافعدار کردن کشورهای اروپایی در خاک خود در این چارچوب قابل تحلیل است و ایجاد پایگاه دریایی انگلیس در بحرین با هزینه و سرمایهگذاری منامه را باید در این چارچوب تحلیل کرد.
این راهبرد بحرین و سایر رژیمهای مرتجع را میتوان موازنه سازی از طریق اتکا به نیروهای خارجی عنوان کرد؛ اما دولتهای مذکور به دنبال موازنهسازی داخلی نیز هستند که این مقصود را از رهگذر گره زدن و ایجاد پیوند میان اقتصاد، سیاست و امنیت خود در قالب «اتحادیه خلیجفارس» دنبال میکنند. در این میان آل خلیفه به واسطهی تهدیدی که از جانب انقلابیون بحرین احساس میکند بیشترین تلاش را برای تشکیل هر چه سریعتر اتحادیه خلیجفارس انجام میدهد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3- دورنمای بحرین در سال 96
به نظر میرسد انقلاب مردم بحرین مهمترین موضوعی است که در سال 96 با قوت و قدرت بیشتری به حرکت خود ادامه خواهد داد. با توجه به تحولات سال 95 و مسدود شدن راههای مسالمتآمیز مبارزه، خشونت در انقلاب بحرین در سال 96 نقش پر رنگتری به خود خواهد گرفت و در این مسیر بر جریانهای معتقد به اسقاط نظام و میزان تحرک آنها افزوده خواهد شد. از طرفی رژیم بحرین نیز همچون 6 سال گذشته با حمایت دولتهای خارجی روش سرکوب، تهدید و ارعاب را در پیش خواهد گرفت. این رژیم در سیاست خارجی نیز تلاش خواهد کرد تابع عربستان سعودی بوده و سعی در ابقای خود از طریق افزایش ارتباطات با بازیگران بزرگ دنیا و کسب حمایت امنیتی آنها باشد.
منابع:
1- «آیا انقلاب بحرین در حال نظامی شدن است»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در پیوند زیر:
2- «بررسی وضعیت امروز بحرین و انقلاب مردمی آن»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، بازیابی در پیوند زیر:
3- «بیانیه سردار سلیمانی؛ برهم زننده محاسبات بازیگران»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در پیوند زیر:
4- محمد گلی، «موازنه سازی داخلی و خارجی علیه ایران؛ راهبرد دولتهای حاشیه خلیجفارس»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در پیوند زیر: