اندیشکده راهبردی تبیین – بحران سوریه یکی از موضوعات مهم غرب آسیا است که در چند سال اخیر بهنوعی همه بازیگران منطقهای و بینالمللی را درگیر خود کرده است و نقش ایالاتمتحده آمریکا نیز بهعنوان یک بازیگر مداخلهگر در تحولات منطقهای غرب آسیا غیرقابلانکار است. بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ به دلیل عدم سابقه سیاسی و شعارهای متناقض در ایام انتخابات، کارشناسان تحلیل درستی از سیاست خارجی این کشور در موضوعات مختلف بین المللی و منطقه ای نداشتند ولی به نظر میرسد هرچه که از عمر دولت ترامپ میگذرد این سیاست خارجی مشخصتر میشود. یکی از این موضوعات، سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا در قبال سوریه میباشد.
سؤالی که ایجاد میشود این است که سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا در دوران ترامپ در قبال موضوعاتی همچون آینده بشار الاسد، مناطق امن و جولان، داعش و دیگر گروههای تروریستی، کردها و تمامیت ارضی سوریه چیست که در پاسخ میتوان عنوان کرد، سیاست خارجی ترامپ در سوریه با تغییراتی ترکیبی از سیاست خارجی جمهوری خواهان همچون همسویی بیشتر متحدان منطقهای، سیاست اعلامی و اعمالی تهاجمیتر و همچنین سیاست خاص ترامپ در اقدامات مقطعی و مؤثر و همچنین عدم سایش با منافع روسیه میباشد و در مابقی موضوعات شاهد تداوم سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا در سوریه یعنی مدیریت آشوب، حفظ ثبات مرزهای رژیم صهیونیستی و متحدانش، مهار محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران و تغییر سیاستهای منطقهای و بینالمللی نظام سوریه میباشیم.
از ابتدای بحران سوریه سیاست خارجی کلی ایالاتمتحده آمریکا دارای چند رکن بوده است، اول، تلاش در جهت تغیر نظام سوریه که همسو با متحدان خود همچون ترکیه، عربستان سعودی و قطر با حداکثر سایش دیپلماتیک و حداقل سایش نظامی با نظام سوریه؛ دوم، حمایت از گروههای تروریستی مسلح بهزعم ایشان معتدل؛ سوم مشارکت محدود در عملیاتهای مشترک در قالب ائتلاف ضد داعش؛ چهارم مخالفت با حضور محور مقاومت در تحولات سوریه و در آخر تلاش برای ایجاد مانع در حضور بیش از پیش روسیه در تحولات سیاسی و میدانی سوریه بود است؛ اما در موارد جزئیتر، میتوان با بررسی هریک این سیاستها را بهتر تشریح کرد.
سیاست خارجی ترامپ در قبال تغییر بشار اسد چندان مشخص نیست که به توان در مورد آن به شکل صریح نظر داد بهطوریکه ترامپ و دستگاه سیاست خارجی این کشور گاها مواضع متناقضی اتخاذ کردهاند اما به نظر میرسد سیاست خارجی ترامپ در قبال تغییر بشار اسد تابع منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور است بهطوریکه سیاست خارجی اعمالی ترامپ تا زمانی که خطر داعش و القاعده در سوریه و عراق وجود دارد و تحولات میدانی موجب برتری حداکثری هیچ یک از طرفین نباشد و همچنین تا پیدا شدن یک آلترناتیو مناسب و کاربردی برای جانشینی نظام کنونی، ترامپ حفظ وضع موجود و به تعبیر دیگر مدیریت آشوب را در پیش خواهد گرفت. اما سیاست اعلامی ترامپ بهمثابه یک ابزار و اهرم کسب منافع حداکثری سیاسی و اقتصادی است بهطوریکه هرگاه به دنبال تحمیل خواستهای خود است اعلام میکند که تغییر بشار اسد اولویت ایالاتمتحده آمریکا نیست ولی در زمانی که منافع خود را در راضی کردن متحدان میبیند سیاست اعلامی تندی برای تغییر بشار اسد اتخاذ میکند. برای مثال قبل از راضی شدن سعودیها به پرداخت برخی از هزینههای امنیتی ایالاتمتحده آمریکا در منطقه غرب آسیا، مقامات آمریکایی بر عدم اولویت تغییر بشار اسد [1] تاکید می کردند، اما بعد از کسب منافع و قراردادهای سنگین نظامی و امنیتی صحبت از تغییر زده شد.[2]
سیاست خارجی ترامپ در قبال داعش تشدید حملات هدفمند و هوشمند علیه منافع این گروه تروریستی است[3] بهطوریکه از یکسو بهوسیله گروههای حامی خود یعنی نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF) از طریق زمین و نیروی هوایی ائتلاف ضد داعش از طریق هوا به شکل هدفمند برخی از منافع داعش را مورد حمله قرار می دهند که به تضعیف آن و پیشروی نیروهای وابسته به این کشور منجر شود و از سوی دیگر به شکل هوشمند مانع از قدرتیابی و حضور ارتش سوریه و گروههای مقاومت در این بخشها می شوند. در این راستا ضمن هدف قرار دادن داعش، هرگاه ارتش سوریه و نیروهای مقاومت به برخی خطوط نزدیک میشوند با اخطار و حمله آمریکا روبرو میشوند که حمله به ارتش و نیروهای مقاومت در حمله هوایی آمریکا به منطقه التنف در مرز سوریه و اردن از اینگونه اقدامات است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
سیاست خارجی ترامپ در قبال سایر گروهها تروریستی مسلح در سوریه نیز بهنوعی تداوم سیاست خارجی اوباما است بهطوریکه اکثر این گروهها از سوی کشورهای مختلف منطقه همچون ترکیه، عربستان سعودی و قطر حمایت مالی و لجستیکی میشوند و آمریکا نیز همسو با این کشورها برای حفظ فشار بر نظام سوریه و مهار محور مقاومت از این گروهها حمایت میکند اما حساسیت خود را نسبت به گروههای حامی القاعده حفظ میکند، برای مثال نسبت به جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق) که وابسته به القاعده است تا زمانی که این گروه منافع نظام سوریه را تهدید میکند نسبت به اقدامات آن بیتفاوت بوده و حتی در برخی مواقع حمایت کرده و سیاست موجسواری اتخاذ میکند[4] ولی در زمانی که منافع دیگر گروههای معارض (به تعبیر آمریکایی معتدل) را تهدید میکند نسبت به این گروه مواضع سختی را اتخاذ مینماید[5].
سیاست خارجی ترامپ برخلاف سیاست خارجی اوباما حمایت از ایجاد مناطق امن[1] است. مطرح کردن این سیاست با استقبال عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی، اردن، فرانسه و ترکیه روبرو شده و از سوی دیگر با مخالفت ضمنی و محتاطانه روسیه و مخالفت صریح دولت سوریه[6] مواجه شده است. ایجاد مناطق امن در مناطق شمالی، غربی و مرکزی سوریه تاکنون به دلیل ناکارآمدی منطقه امن و ایجاد فضا برای گسترش اقدامات گروههای تکفیری همچون گروه داعش و فتح الشام و همینطور واقعیتهای سیاسی و میدانی امکان اجرایی پیدا نکرده است اما در مناطق جنوب غربی بهویژه منطقه بلندیهای جولان و مناطق جنوبی در نزدیکی مرزهای اردن، آمریکایی ها به دنبال زمینهسازی برای ایجاد مناطق امن هستند که هدف اصلی آن حفظ امنیت مرزهای رژیم صهیونیستی از ناحیه بلندیهای جولان است. در مورد این تلاشها میتوان به انتشار سند عهد حوران[7] برای کسب خودمختاری در اقلیم حوران و فعال شدن ارتش آزاد در مناطق جنوبی اشاره کرد. با توجه به پیشنهاد روسها برای ایجاد مناطق چهارگانه کاهش تنش در اجلاس آستانه که جنوب سوریه نیز یکی از این مناطق است، به نظر میرسد این امر زمینهساز ایجاد ثبات نسبی در محور جنوبی و بهنوعی مانع از ماجراجویی برخی از طرفهای درگیر[8] برای تحقق ایجاد مناطق امن توسط ایالاتمتحده آمریکا شده است.
سیاست خارجی ترامپ در قبال کردهای سوریه تداوم سیاست خارجی اوباما در تسلیح و حمایت از حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) و شاخه نظامی آن یعنی یگانهای مدافع خلق (YPG) میباشد. بعد از روی کار آمدن ترامپ ترکها و حزب دموکرات کردستان عراق وابسته به مسعود بارزانی امیدوار شدند که ترامپ برخلاف اوباما دست از حمایت کردهای سوریه بردارد ولی با تصمیم دولت جدید، تسلیح کردها تداومیافته[9] و این امر نارضایتی شدید مقامات ترکیه[10] را در بر داشته است.
سیاست خارجی ترامپ در قبال تمامیت ارضی سوریه اگرچه سیاست روشنی نیست ولی به نظر میرسد با توجه به تقویت کردها که هدف آنها ایجاد فدرالیسم در سوریه است و همچنین حمایتهای ضمنی از خودمختاری اقلیم حوران، میتوان نتیجه گرفت که ایالاتمتحده آمریکا برای تضعیف ذاتی سوریه و در جهت امنیت رژیم صهیونیستی، نسبت به طرحهای تجزیه بیمیل نیست ولی درعینحال با توجه به عواقب بحرانزا این امر بر کشورهای پیرامون و متحدانش با احتیاط زیادی با این مسئله برخورد مینماید.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
سیاست خارجی ترامپ در قبال نقش محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در بحران سوریه تداوم سیاست مهار است زیرا محور مقاومت، سیاستهای ترامپ و آینده تحولات منطقه غرب آسیا و سوریه را با چالش جدی روبرو میکنند. به نظر میرسد دولت ترامپ برای مهار محور مقاومت اقدامات جدیتری همچون حملات نظامی هوشمند همچون عملیات موشکی به سوریه، حمله هوایی در التنف[11] و حملات رژیم صهیونیستی به مناطق مختلف سوریه و همچنین اتخاذ دیپلماسی فعالتر با روسها برای مدیریت روابط محور مقاومت با این کشور را بیش از پیش در دستور کار خود قرار خواهند داد.
در جمعبندی مطالب باید گفت سیاست خارجی ایالاتمتحده تابع اهداف، شرایط، محدودیتها، الزامات و توانمندیهای آن است و با تغیر دولتها اگرچه شاهد برخی تغییرات هستیم ولی سیاست کلی آن تداوم خواهد داشت. به نظر میرسد سیاست ترامپ در قبال سوریه اگرچه تغییراتی در برخی سیاستها همچون حمایت از ایجاد مناطق امن، عدم سایش با منافع روسها و جدیت بیشتر در مقابله با داعش با هزینه کشورهای منطقه داشته است ولی همچنان روند کلی خود را در مدیریت آشوب، حفظ ثبات مرزهای رژیم صهیونیستی و متحدانش، مهار محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران و تغییر سیاستهای منطقهای و بینالمللی نظام سوریه را حفظ کرده است.
منابع:
[1] «برکناری اسد دیگر اولویت دولت آمریکا نیست»، خبرگزاری ایرنا، منتشر شده در 11 فروردین 1396، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.irna.ir/fa/News/82478223/.
[2] «ترامب: الأسد ارتكب جرائم لا توصف بدعم من إيران»، موقع أخبار الآن، 05/21/2017:
http://www.akhbaralaan.net.
[3] ترامب يعد من جديد بمحو داعش من الأرض، موقع روسيا اليوم، 24/2/2017:
https://ar.rt.com/ijj9.
[4] حسین آجورلو، «واکاوی عدم مشارکت فتح الشام در عملیات سپر فرات ترکیه در خاک سوریه»، اندیشکده تبیین، منتشر شده در 17 مهر 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.tabyincenter.ir/qadim/index.php/menu-examples/child-items-5/1395071707.
[5] «فتح الشام تتهم رسمياً التحالف باغتيال القائد العام لجيش الفتح وواشنطن تتبرأ»، موقع أورينت نت،10/9/2016:
http://orient-news.net/ar/news_show/122635.
[6] «الأسد یرفض إقامه مناطق آمنه فی سوریا»، موقع شبکه الجزیره الاعلامیه، 10 فبرایر 2017:
http://www.aljazeera.net/home/print/f6451603-4dff-4ca1-9c10-122741d17432/3bd1fab2-a217-44fa-a924-0a535531f24b.
[7] «بالوثائق.. أورینت تنشر مشروع لـ«إداره محلیه لا مرکزیه» فی درعا، موقع أورینت نت»، 5/2/2017:
http://www.orient-news.net/ar/news_show/131649.
[8] «تصمیم اردن، آمریکا و انگلیس برای انجام عملیات نظامی در جنوب سوریه»، خبرگزاری ایسنا، منتشر شده در 20 فروردین 1396، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.isna.ir/news/96012007192./
[9] «قرار «ترامب» بتسليح الأكراد.. هل يتسبب في تدهور العلاقات بين أمريكا وتركيا؟»، موقع جريدة اليوم الجديد، 10/5/2017:
http://www.elyomnew.com/news/worldwide/2017/05/10/67220.
[10] «ترکیه درباره تسلیح کُردهای سوریه هشدار داد»، خبرگزاری تسنیم، منتشر شده در ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tn.ai/1410364.
[11] . سعید ساسانیان، «آمریکا و نبرد بر سر مرزهای سوریه و عراق؛ دلایل و پیامدها»، اندیشکده راهبردی تبیین، 9 خرداد 1396، قابل بازیابی در:
http://www.tabyincenter.ir/19384