۳ سال ولیعهدی بن سلمان از حرف تا عمل؛ یک چشم انداز مرده، باتلاق یمن، نه امنیت و نه ثبات

سه سال از زمانی که محمد بن سلمان در ۲۱ ژوئن سال ۲۰۱۷ به عنوان ولیعهد عربستان تعیین شد، می‌گذرد؛ سه‌ سالی که برای آشکار شدن شکنندگی پایه‌های جاه‌طلبی‌های این شاهزاده جوان سعودی کافی بود."

روزنامه الأخبار لبنان در یادداشتی درباره ثمره سه سال ولیعهدی محمد بن سلمان در عربستان نوشت: افراد زیادی در سال ۲۰۲۰ که یک سال محوری در روند چشم انداز ۲۰۳۰ بن سلمان به شمار می‌رود، می‌گویند که این چشم انداز حکم مرده را دارد. اکنون با غافلگیری شیوع کرونا و جنگ احمقانه قیمت نفت، حقیقت خیالی بودن طرح‌های بن سلمان آشکار شده است.

پیش از یک دهه مانده به تاریخ تعیین شده برای تولد “عربستان سعودی جدید”. نرخ بیکاری، کسری بودجه ، سرمایه ملی و موارد دیگر اگر بدتر نشده باشد بهتر نشده است؛ طرح‌های متنوع سازی اقتصاد و جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی به بن‌بست رسیده، ولیعهد سعودی با یک کودتای داخلی روبرو است و گرفتار باتلاق یمن شده که رهایی از آن دشوارتر و پرهزینه‌تر شده است.

چشم انداز ۲۰۳۰ بن سلمان با دشواری‌های اقتصادی مواجه است، طوری که “صندوق سرمایه‌گذاری‌های عمومی” موفق به حرکت در جهت دستیابی به اهداف این چشم انداز نشده است. قرار بود که حجم دارایی‌های سال جاری میلادی این صندوق ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار باشد و بدین ترتیب در سال ۲۰۳۰ به بیش از دو تریلیون دلار برسد، اما بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های آن با شکست مواجه شد و دارایی‌های کنونی این صندوق ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار بیشتر نیست.

شاید یکی از بارزترین نمونه‌های این عدم موفقیت، سرمایه گذاری حدود ۳۵ میلیارد دلاری در صندوق “چشم انداز – سافت بانک( SoftBank ) باشد، چراکه این صندوق ژاپنی طی سه ماه اول سال جاری میلادی متحمل خسارت ۱۸ میلیارد دلاری شده است.

سافت بانک شرکت مخابرات ژاپنی است، که در زمینه ارائه خدمات خطوط تلفن ثابت، شبکه تلفن همراه، خدمات اینترنت و پهن‌باند، بازاریابی و تجارت الکترونیک، همچنین در حوزه رسانه‌های گروهی فعالیت می‌کند. شرکت سافت‌بانک در سال ۱۹۸۱ راه‌اندازی شد و در سال ۲۰۱۱ ارزش بازار آن معادل ۴۳٫۵۲ میلیارد دلار برآورد گردید. دفتر مرکزی این شرکت در شهر توکیو، ژاپن قرار دارد و سهام آن در بازار بورس نیویورک و بورس توکیو معامله می‌شود.

ضربه دوم را توقف در عرضه سهام آرامکو به صندوق سرمایه‌گذاری‌های عمومی عربستان وارد کرد. پس از به تعویق افتادن چند باره عرضه سهام آرامکو، مقامات عربستان و بن سلمان امیدوار بودند که بهای نفت به بشکه‌ای ۸۰ دلار برسد و به دنبال آن ارزش شرکت آرامکو نیز تا دو تریلیون دلار افزایش یابد.

ازهم‌گسیختگی اجتماعی

شاید آنچه که سرنوشت چشم انداز بن سلمان را بیش از پیش مشخص کرد، همزمانی موعد مقرر برای آغاز “برنامه ارتقای هویت  ملی عربستان” به عنوان یکی از برنامه‌های چشم انداز مذکور در سال ۲۰۲۰ با رکود اقتصادی شدید بود که بخش خصوصی اولین و بزرگترین قربانی آن شد.

“ارتقای هویت  ملی” یکی از  برنامه‌های شورای اقتصادی و توسعه عربستان برای سال ۲۰۲۰  است که هدف آن تقویت هویت ملی افراد براساس ارزش‌های ملی و اسلامی با تقویت خصوصیات فردی و روانی و ایجاد انگیزه در شهروندان سعودی برای حرکت به سمت موفقیت و خوشبینی تعریف شده است.

برنامه ارتقای هویت ملی شامل ایجاد یک مهندسی اجتماعی جدید برای افزایش “روحیه ابتکار و دوست داشتن شغل” و افزایش انگیزه برای “موفقیت و خوشبینی” می‌شود. اهدافی که میزان تحقق آنها با “افزایش شغل در بخش خصوصی” و “تنوع‌بخشی به درآمدها” مقایسه می شود؛ این دو شاخص اصلی است که عربستان سعودی بدترین ارقام را در آن ثبت کرده است، چراکه ۷۰ درصد بودجه این کشور هنوز به نفت وابسته است.

حکومت عربستان سعی داشت که بافت اجتماعی این کشور را با ترویج “افتخار به هویت ملی‌ و آمادگی کار کردن برای وطن” از “رفاه در مقابل اطاعت پذیری” دور کند، اما این بافت اجتماعی بار دیگر درحال ظهور است و بن سلمان در عمل تنها توانست با جنگ‌های خارجی‌ نوعی از “شوونیسم” (میهن شیفتگی) را ترویج دهد.

نه امنیت و نه ثبات

این صحیح است که بن سلمان با اتفاق هتل “ریتز کارلتون” موفق شد حریفان و رقبا را محاصره کند، اما بازداشت احمد بن عبدالعزیز و محمد بن نایف، دو تن از شاهزاده‌های ارشد عربستان در مارس گذشته توسط بن سلمان، نگرانی وی نسبت به اینکه این دو می‌توانند یک جبهه علیه او تشکیل دهند را آشکار کرد، به ویژه اینکه شاهزاده احمد نفوذ قابل توجهی در “هیئت بیعت” دارد و بن نایف نیز از نفوذ شدید در وزارت کشور عربستان برخوردار است.

نفوذ بن نایف در وزارت کشور عربستان کاملاً واضح است و همچنان خواب را از بن سلمان گرفته است. تلاش‌های بن سلمان برای بازگرداندن سعد الجبری مشاور محمد بن نایف ولیعهد سابق این کشور و بازداشت دو پسر و برادر او بیانگر همین مسأله است.

مسأله الجبری بار دیگر آشکار کرد، علی‌رغم تغییرات ریشه‌ای که بن سلمان در ساختار قدرت انجام داده موارد غافلگیر کننده همچنان وجود دارند و همین مسأله آینده بن سلمان را تا حد زیادی مبهم کرده است.

باتلاق یمن

“یک مشکل به نام یمن وجود دارد.” این صحبتی است که محمد بن نایف طبق اسناد فاش شده ویکی‌لیکس از سفارت آمریکا در ریاض در دسامبر ۲۰۱۰ آن را مطرح کرد. بن نایف مدعی شده که شاخه القاعده در جزیره عرب می‌تواند با استفاده از خاک یمن حملاتی را علیه عربستان انجام دهد.

پس از گذشت حدود یک دهه از این اظهارات، به لطف اقدامات بن سلمان و مخالفت با تلاش‌های پسر عمویش برای دور نگه‌داشتن عربستان از این مشکل، یمن از یک مشکل فراتر رفت و به یک “باتلاق” برای عربستان تبدیل شد.

عربستان امروز با بدترین مراحل جنگش در یمن مواجه است و نه می‌تواند این جنگ را به سود خود پایان دهد و نه می‌تواند بدون هیچ دستاوردی و شکست‌خورده از آن خارج شود.

ریاض می‌داند که هرچه معضل آن در یمن طولانی‌تر شود، رهایی از آن سخت‌تر و پرهزینه‌تر می شود؛ زیرا مواضعی که در اختیار هم‌پیمانانش در شرق یمن قرار داشت و می‌توانستند درباره آنها مذاکره کند در مقابل ارتش و کمیته‌های مردمی یمن از هم فروپاشیده و نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن به دروازه‌های شهر مأرب به عنوان آخرین پناهگاه نیروهای وابسته به عربستان رسیده‌اند.

در جنوب نیز، عربستان به محض پایان دادن به یک درگیری، با درگیری دیگری مواجه می‌شود و این درحالی است که اجرای توافقنامه امضا شده میان نیروهای وابسته به ریاض و ابوظبی همچنان دشوار است.

 

  • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
  •  

  • منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال دیدگاه