اندیشکده راهبردی تبیین- در هفتههای اخیر، اخباری پراکنده درباره تحولات بحران سوریه منتشر شده است که میتواند نشانهای از روند آرام و تدریجی عادیسازی این پرونده باشد. به نظر میرسد آمریکا و روسیه بر سر یک چارچوب مشترک برای حل و فصل بحران سوریه به توافقات ابتدایی دست یافتهاند که تحولات اخیر درعا، ادلب، زمزمهها مبنی بر توقف اجرای برخی مفاد تحریمهای سزار و همچنین توسعه همکاریها میان اردن، امارات و عربستان با سوریه میتواند از نتایج آن باشد. با این وجود اما این نکته را باید در نظر گرفت که این روند موانع و چالشهایی ازجمله بازیگری ترکیه، منافع کردها در شرق فرات، حضور تروریستها در شمال سوریه و تداوم نفوذ ایران در این کشور دارد. از سوی دیگر هرگونه پیشبرد در عادیسازی پرونده سوریه، میتواند سویههای ضد ایرانی نیز داشته باشد که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. نوشتار حاضر تلاش میکند رویدادها و روندهای جدید در پرونده بحران سوریه را با تأکید بر نکات پیشگفته بررسی کند.
نشانههایی از روند تدریجی عادیسازی پرونده سوریه
پرونده سوریه در هفتهها و ماههای اخیر در مسیر نسبتاً متفاوتی از گذشته قرار گرفته است. برخی رویدادها از برداشتن گامهای تدریجی به سمت عادیسازی این پرونده خبر میدهند. امارات، عربستان، اردن و مصر کشورهایی هستند که هرکدام با انگیزهها و البته سرعت متفاوت به سمت عادیسازی روابط خود با سوریه گام برمیدارند. پس از تماس تلفنی ولیعهد ابوظبی با رئیسجمهور سوریه و ارسال واکسنهای اهدایی وی به دمشق، تحرکات ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن نیز برای برقراری ارتباط با سوریه افزایش یافته است.
براساس اخبار پراکنده، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در سفر جولای گذشته به واشنگتن و در دیدار با جو بایدن توانسته موافقت تلویحی رئیسجمهور آمریکا برای پیشبرد یک نقشه راه جهت حل بحران سوریه را کسب کند. نتیجه آنکه مدتی پیش نخستین تماس تلفنی بشار اسد و پادشاه اردن با میانجیگری برهم صالح صورت گرفت، پروازهای مستقیم از امان به دمشق از سوم اکتبر از سرگرفته شد و اردن گذرگاه مرزی جابر/نصیب با سوریه را برای تردد مسافر و نقل و انتقال کالا بازگشایی کرد. علاوه بر اینکه ظاهرا اردن در کنار مصر و عراق خواهان بازگشت سوریه به اتحادیه عرب است.
نشانه دیگری که در هفتههای اخیر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است، چراغ سبز آمریکا برای احیای خط لوله گاز عربی و توافقنامه سال 2009 است. براین اساس گاز از مسیر مصر به اردن و سوریه رفته و از آنجا به شمال لبنان منتقل میشود. این خط لوله میتواند بخشی از گاز موردنیاز سوریه به ویژه در دمشق، حمص و نواحی ساحلی مانند بانیاس را تأمین کند. به صورت طبیعی لازمه احیای این خط لوله و صادرات گاز مصر به لبنان از مسیر سوریه، نادیده گرفتن بخشی از تحریمهای آمریکا علیه دمشق موسوم به قانون سزار است. علاوه بر اینها طرح انتقال برق اردن به لبنان نیز از مسیر سوریه (پس از تأمین گاز مورد نیاز نیروگاهها از طریق مصر) نیز در دستور کار قرار دارد. سفر یک هیئت لبنانی به سوریه پس از 10 سال برای رایزنی درباره این موارد حائز اهمیت بود.
خط لوله گاز عربی
در تحولات میدانی نیز مواجهه آمریکا و کشورهای اروپایی با درگیریهای اخیر درعا نشان داد، پرونده سوریه برخلاف گذشته چندان در اولویت مقامات غربی نیست. پس از تلاش دمشق و متحدان برای پاکسازی درعا از گروههای مسلح و با وجود خواست ترکیه و معارضان برای موضعگیری شدید واشنگتن و پایتختهای اروپایی، غربیها ترجیح دادند تا چندان واکنشی نشان ندهند. درسوی مقابل نیز وزیر خارجه سوریه از تغییر لحن مقامات کشورهای مختلف نسبت به سوریه در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد استقبال کرد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]تحولات اخیر نشان میدهد آمریکا و روسیه بر سر یک چارچوب مشترک برای حل و فصل بحران سوریه به توافقات ابتدایی دست یافتهاند که عادیسازی روابط سیاسی-اقتصادی سوریه با برخی کشورها ازجمله اردن، امارات و و مصر از نتایج آن است. با وجود این، عادیسازی پرونده سوریه همچنان موانع و چالشهایی دارد که حائز اهمیت به نظر میرسد.
مهمترین موانع عادیسازی پرونده سوریه
پرونده منازعه طولانیشده[1] سوریه اگرچه در مسیر عادیسازی قرار گرفته اما اولاً این عادیسازی به معنای دگرگونسازی منازعات داخلی و خارجی نظام سوریه نیست، ثانیاً لزوماً به معنای آغاز بازسازی و بهبود شرایط اقتصادی این کشور نیست و ثالثاً روندی پرشتاب و دارای گسست نسبت به مسیر طیشده نخواهد بود. بنابراین به نظر میرسد دمشق همچنان چالشهای مهمی در مواجهه با کردها در شرق فرات، گروههای تروریستی در ادلب و معارضان در شمال حلب و مناطق عملیاتی ترکیه خواهد داشت.
یکی از مهمترین موانع عادیسازی پرونده سوریه، وجود ریشههای فراوان داخلی برای آغاز دوباره اعتراضات و بازخیزی معارضان است. شرایط اقتصادی سوریه و وضعیت معیشتی مردم در اغلب مناطق مناسب نیست و این میتواند جرقههای اعتراضات را دوباره شعلهور کند؛ هرچند که احتمالاً بخش مهمی از مردم سوریه هم طعم تلخ نبود امنیت و جنگ داخلی را چشیدهاند هم اینکه دیگر تمایل و حتی توان پیوستن احتمالی به مخالفان را ندارند.
با وجود این، به نظر میرسد آنچه مسیر عادیسازی پرونده سوریه را ناهموار میکند روابط پیچیده بازیگران خارجی در نسبت با یکدیگر و مشروط شدن عادیسازی به شرایط هرکدام از این بازیگران است. ازجمله ترکیه به عنوان کنشگر اثرگذار در مناطق شمالی که به نوعی بخشی از خاک سوریه را به اشغال خود درآورده، به دنبال دریافت مابهازای هزینههای خود در سالهای متمادی منازعه سوریه از طریق معادلات شرق فرات و همچنین مذاکرات مربوط به کمیته تدوین قانون اساسی است. آنکارا البته توانسته بحران سوریه را به بخشی از پروندههای مشترک با روسیه تبدیل و مسکو را ناگزیر از رعایت بخشی از منافع خود کند. هرچند که این روند اخیراً با دشواریهایی برای آنکارا مواجه شده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]بازیگر دیگری که همچنان در خلاف مسیر عادیسازی پرونده سوریه حرکت میکند، رژیم صهیونیستی است. تلآویو درحال حمله به خاک سوریه است و به نظر میرسد روسیه نیز فعلا قصد مداخله در این زمینه ندارد. حمله هوایی اخیر صهیونیستها به تدمر شدت بیشتری نسبت به گذشته داشت و باعث شد مرکز مستشاری ایران در دمشق با صدور بیانیهای، پاسخ به آن را دردناک بخواند. اما به نظر میرسد چنین هشدارهایی حداقل از منظر مقامات اسرائیلی، اعتبار ندارد. در چنین وضعیتی، تلآویو تا زمانی که ادراک تهدید معتبری از جانب حضور ایران در سوریه داشته باشد به حملات خود ادامه خواهد داد.
مسئله مهم دیگر، اشغال مناطقی از شمال سوریه است که بخشی از آن در اختیار گروههای تروریستی ازجمله تحریرالشام قرار دارد و بخش دیگر در کنترل معارضان نزدیک به ترکیه. اگرچه مدتهاست برخی اخبار از تصمیم مسکو و دمشق برای آغاز دوباره عملیات در مناطق اشغالی ادلب حکایت دارد، اما روند تسلط، تسلیح و عادیسازی پرونده هیئت تحریرالشام نیز کنار نرفته است. علاوه بر اینکه ترکیه همچنان مشغول توسعه و انسجام گروههای نزدیک به خود در شمال سوریه است. از اینرو به نظر میرسد اشغال بخشهای شمالی از خاک سوریه علاوه بر اینکه مانعی جدی برابر عادیسازی پرونده این منازعه است، راهکار نظامی چندان آسانی ندارد.
شرق فرات را نیز میتوان چهارمین مانع برای عادیسازی پرونده سوریه دانست. اگرچه احتمالاً آمریکا تمایل گذشته برای حضور در این منطقه را ندارد، اما پیچیدگیهای بسیاری بر تحولات شرق فرات حکمفرماست. ترکیه دغدغههای مهمی در قبال تحولات این منطقه دارد و از بازیگری آمریکا در شرق فرات تقریباً ناراضی است. اما روسیه احتمالاً بتواند به مدیریت تنشها میان ترکیه و کردها بپردازد. روسها البته دغدغه جدیتری نسبت به خروج آمریکا از این منطقه و تسلط بر میادین نفتی آن دارند.
بررسی مهمترین پیامدهای عادیسازی پرونده سوریه برای ایران
عادیسازی پرونده سوریه میتواند پیامدهای تعیینکنندهای برای ایران داشته باشد. اینکه این پیامدها در راستای منافع ایران باشد یا نه، وابسته به شرایطی است که روند عادیسازی در بستر آن پیش میرود. به صورت کلی ایران و روسیه توانایی اقتصادی و مالی کافی برای سرمایهگذاری در زیرساختهای سوریه را ندارند. بنابراین طبیعتاً بهبود وضعیت سوریه و آغاز روند بازسازی، نیاز به سرمایهگذاری بازیگران دیگری چون امارات، عربستان و چین دارد.
در این میان، چین احتمالاً تا حل و فصل نهایی پرونده سوریه و ریشهکنی مسئله تروریسم، سرمایهگذاری کلانی در سوریه نخواهد داشت؛ هرچند که ورود پکن به اقتصاد سوریه فزاینده به نظر میرسد. درسوی دیگر اما عربستان و بهویژه امارات با اهداف متعددی ازجمله موازنه ترکیه، نزدیکی بیشتر به روسیه برای کاهش نفوذ ایران و همچنین ایجاد پل ارتباطی میان دمشق و تلآویو تمایل بیشتری برای سرمایهگذاری در سوریه خواهند داشت.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]اینکه دمشق در ازای جذب سرمایه خارجی چگونه روابط خود با ایران را تنظیم خواهد کرد، پرسشی کلیدی محسوب میشود و میتواند بر منافع ایران اثرگذار باشد. رابطه مناسب شخص بشار اسد به عنوان رئیسجمهور سوریه با ایران و روابط نامناسب برخی از مسئولان دولتی و حزب بعث سوریه با ایران بر پیچیدگیهای این مسئله افزوده است. به همین دلیل ایران بازی بسیار دشواری را در سوریه پیش رو دارد. حکومتی با ترکیب نهچندان همسو، افکار عمومی نهچندان همراه، بازیگری دوگانه روسها، توافق احتمالی مسکو و واشنگتن بر سر پرونده سوریه و روابط فزاینده امارات و عربستان با سوریه بخشی از چالشهای ایران است.
نتیجهگیری
تحولات منازعه سوریه در سایه توافقات احتمالی آمریکا و روسیه و رویکرد واشنگتن بر کاهش مداخله مستقیم در غرب آسیا در مسیر عادیسازی قرار گرفته است؛ هرچند که این عادیسازی با موانع متعددی ازجمله مسئله شرق فرات، اشغال مناطق شمالی و حملات گاه و بیگاه رژیم صهیونیستی روبهروست. ایران اما در این میان باید ضمن رصد دقیق تحولات، با برخی شرایط عادیسازی پرونده سوریه همراه شود، اما از تحقق سناریوهای خلاف منافع خود جلوگیری کند.
[1] protracted conflict
