اندیشکده راهبردی تبیین- سالهاست که سیاستهای تحریمی ایالات متحده متوجه جمهوری اسلامی ایران بوده است. این سیاستهای تحریمی جنبه ماندگاری و تشدید شوندگی داشتهاند، بهگونهای که با پیدایش انقلاب اسلامی ایران آغاز و تا زمان حال تداوم یافتهاند و روزبهروز بر شدت و گستردگی آن ها افزوده شده است. این شدت و گستردگی تحریمها با خروج دونالد ترامپ از برجام به اوج خود میرسند. ترامپ برجام را یکی از بدترین توافقنامههای ایالات متحده در طول تاریخ آمریکا میدانست. از دیدگاه وی، برجام فرصتی بود تا مقامات در تهران فضای تنفسی برای خود ایجاد کنند و با توانی بیشتر از قبل به نقش مخرب منطقهای خود ادامه دهند. از جهتی دیگر نیز موعد بسیاری از تحریمهای جمهوری اسلامی ایران تا سال 2023 به پایان میرسید و این امر دونالد ترامپ را بر آن داشت که از سیاست فشار حداکثری[1] برای انعقاد توافقنامهای جدید با ایران استفاده کند. ترامپ با وجود سیاست فشار حداکثری نتوانست مقامات تهران را متقاعد به ازسرگیری مذاکرات کند و تنها میراث ساخت دیواری از شدیدترین تحریمها را برای رئیسجمهور بعدی ایالات متحده به یادگار گذاشت، بهگونهای که جو بایدن دو گزینه پیش روی خود داشت:
- بایدن در وهله اول میتوانست دیوار بلند تحریمی ترامپ را حفظ نماید و بهمرورزمان بر حجم و ارتفاع آن نیز بیفزاید.
- در اقدامی دیگر نیز که همراهی و رضایت دیگر شرکای ایالات متحده را در برداشت، میتوانست با ایران وارد توافق «کمتر برای کمتر» [2] شود و با برداشتن تدریجی برخی از تحریمهای جزئی، هم چرخه غنیسازی ایران را متوقف نماید و هم چهره نهچندان مطلوبی که دونالد ترامپ از آمریکا ساخته بود را ترمیم کند.
سیاست ساخت دیوار تحریمی
هنگامی که دونالد ترامپ توافق هستهای را لغو نمود، نهتنها همه تحریمهای هستهای مربوطه را مجدداً وضع کرد، بلکه روند لایهبندی و نامگذاری بسیاری از تحریمهای جدید را نیز پایهگذاری نمود. بدین معنا که اعمال بسیاری از تحریمهای “غیرهستهای” مانند تحریمهای مربوط به تروریسم و … را از سرگرفت. موافقان این تحریمها، موج جدید تحریمهای اعمالی را تشویق کردند و اظهار داشتند که دولت ترامپ باید بیشتر برای تقویت “دیوار بازدارنده تحریمها”[3] تلاش کند. استدلال بسیاری از آن ها این بود که باید حجم تحریمها را آنقدر زیاد کنیم تا اگر روزی ایالات متحده مجدداً به برجام پیوست، بازیگران بازار در بازگشت به تجارت با ایران هیچ نفعی برای خود متصور نشوند .(Ghaffari 2021) از جهتی دیگر نیز موعد بسیاری از تحریمهای ایران در سال های آینده به پایان میرسید و این امر دولتمردان ایالات متحده را ترغیب می نمود تا سیلی از تحریمهای جدید را بر علیه ایران اعمال کنند. به گفته مارک دوبوویتز[4]، “محدودیت های کلیدی برنامه های هستهای و موشکی ایران و دسترسی به تسلیحات سنگین تا سال 2020 به پایان میرسید. تا سال 2023 نیز تحریمهای موشکی که سازمان ملل متحد بر علیه ایران وضع کرده بود، از بین می رفت. همچنین در سال 2023 تهران میتوانست نصب سانتریفیوژهای پیشرفته خود را آغاز کند و در فاصله سال های 2025 تا 2030 نیز با از بین رفتن محدودیت های بیشتر، به تهران اجازه داده می شد تا قابلیت های غنیسازی و بازفرآوری پلوتونیوم خود را که برای تولید سلاح های اتمی ضروری است، گسترش دهد” .(Dubowitz 2019)
ازاینرو، مارک دوبوویتز که مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسیها[5] است، ترامپ را تشویق به انعقاد توافقنامهای جدید با دولت ایران مینماید. زیرا به اعتقاد وی اگر ایالات متحده در سال 2021 با ایران دوباره به توافق برسد، میتواند دیواری از تحریمهای فزاینده را بر علیه ایران اعمال کند. وی پیشنهادهای سیاستی مختلفی را در صورت عدم پذیرش تهران برای ازسرگیری دوباره مذاکرات، پیش روی دولت آمریکا می گذارد که همه آن ها حکایت از ساخت دیواری از تحریمهای جدید بر علیه جمهوری اسلامی ایران داشت. برای مثال(Ibid,2019):
- ایالات متحده میتواند محدودیت اقتصادی، از جمله به صفر رساندن صادرات نفت ایران را با حمایت بیشتر از ایرانیانی که از دسامبر 2017 در خیابانها اعتراض کردهاند، ترکیب کند. به اعتقاد دوبوویتز، مقامات ترامپ باید حمایت گستردهای از اتحادیههای کارگری ایران به عمل میآوردند. آن ها میتوانستند از طریق صندوق پنهانی که توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اداره میشود، مبالغی را به کارگران معترض برای ادامه اعتصابهای خود اختصاص دهند. این اقدام سابقهای دیرینه دارد، زیرا سازمان سیا و فدراسیون کار آمریکا و کنگره سازمانهای صنعتی[6] در دهه 1980 از جنبش همبستگی[7] در لهستان حمایت فنی و مالی گستردهای به عمل آوردند، اما هیچ مدرک عمومی از خود مبنی بر حمایت صریح از اعتصابات کارگری لهستان برجای نگذاشتند. به اعتقاد دوبوویتز، این اعتصابات میتواند بخشهای کلیدی اقتصاد ایران را فلج کند و منجر به اعتراضات گستردهتری شود. وی تاکید میکند که حتی اگر نظام ایران به حیات خود ادامه دهد، اما بیثباتی اقتصادی و سیاسی ناشی از آن میتواند اهرمی برای یک معامله بهتر و جامعتر برای ایالات متحده باشد.
- دوبوویتز معتقد است که به بهانه حمایتهای مداوم ایران از شبه نظامیان شیعه و گروههای مقاومت، برنامه موشکی این کشور، نقض حقوق بشر و فساد میتوان دیواری از تحریمهای اضافی را ایجاد کرد که هیچ یک از رؤسای جمهور بعدی ایالات متحده قادر به برچیدن و متوقف ساختن آن ها نخواهند بود. در واقع دوبوویتز معتقد است که موارد ذکر شده از معضلات همیشگی و مداوم ایران است، ازاینرو اگر تحریمها را به این موارد گره بزنیم، میتوانیم تحریمهای ایران را به محدودیتهایی دائمی تبدیل نماییم که خلاصی از آنها بهراحتی امکانپذیر نیست.
- میتوان خزانهداری ایالات متحده را برای تعیین بانک مرکزی ایران برای نقش آن در تأمین مالی حزبالله لبنان متقاعد نمود. هنگامی که کنگره این بانک را در سال 2011 به دلایل متعددی مثل تروریسم، پولشویی و همچنین تأمین مالی توسعه هستهای و موشکی تحریم کرد، طولی نکشید که در سال 2015 رئیسجمهور اوباما همه این موارد را بهعنوان “تحریمهای هستهای” طبقهبندی کرد و از این طریق، تحریم بانک مرکزی را بهعنوان بخشی از برجام لغو کرد. دونالد ترامپ وقتی از توافق هستهای خارج شد، آن را دوباره برقرار کرد اما بایدن میتواند دوباره آن را لغو کند. ازاینرو باید تحریمهای جدیدی بر علیه بانک مرکزی ایران وضع کنیم و آن را با حمایت آن از گروههای تروریستی گره بزنیم. این اقدام برداشتن تحریمهای بانک مرکزی ایران را برای رئیسجمهور بعدی ایالات متحده بسیار دشوار خواهد کرد.
- دولت جدید در واشنگتن میتواند تحریمهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را حفظ نماید و آن را به طور کامل بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی تحریم کند و در فهرست وزارت خارجه در کنار حزبالله، حماس و القاعده قرار دهد. این امر صدمات جبرانناپذیری به اقتصاد ایران وارد مینماید، زیرا سپاه پاسداران نیروی غالب در اقتصاد ایران است و بر اساس قانون سازمانهای تروریستی خارجی[8]، ایالات متحده میتواند کسانی را که از یک سازمان تروریستی حمایت مادی میکنند، مورد شدیدترین مجازاتها قرار دهد. این امر موجب میشود که شرکتهای بینالمللی از ایران خارج شوند و در صورت رفع تحریمهای هستهای نیز تمایل چندانی برای برقراری رابطه با ایران نداشته باشند. از جهتی دیگر، شرکتهای داخلی نیز تمایل چندانی برای همکاری با سپاه پاسداران نخواهند داشت.
توافق کمتر برای کمتر
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که در وضعیت فعلی بهترین راه برای ازسرگیری مذاکرات هستهای بازگشت تدریجی دو طرف به تعهداتشان است. انتظار برداشته شدن همه تحریمها از سوی ایران و هم چنین توقع کاهش سطح غنیسازی و متوقف شدن ساخت موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای ایران از سوی ایالات متحده، مذاکرات را به بن بستی پیچیده سوق داده است. افرادی مثل دنیس راس[9] یکی از راههای برونرفت از این بنبست را در توافق “کمتر برای کمتر” میبینند. این سیاست بیانکنندة این ایده است که دولتهای ایران و آمریکا باید توقعات خود را از انعقاد توافقی کلی به توافقی محدودتر تنزل دهند. بدین معنا که در مقابل بازگشتهای کوچک و تدریجی ایران به تعهداتش، ایالات متحده نیز باید به همان میزان قسمتی از تحریمها را لغو نماید. بهعنوانمثال، در مقابل کاهش سطح غنیسازی ایران به 20 درصد و هم چنین کاهش سطح ذخایر اورانیوم از 2400 به 1000 کیلوگرم و ازبینبردن سانتریفیوژهای پیشرفته، ایالات متحده نیز باید به ایران اجازه دسترسی به برخی از حسابهای مسدود شده خود در خارج از کشور را بدهد. از دیدگاه آمریکاییها چنین توافقی چندین مزیت خواهد داشت (Ross 2021):
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]- برنامه هستهای ایران را بهصورت تدریجی از میان برمیدارد، بدین صورت که زمان شکست آن را افزایش داده و میزان تهدیدات پیرامون آن را کاهش میدهد. از جهتی دیگر نیز این توافق، رژیم کلی تحریمهای آمریکا را محفوظ میدارد و منجر به حفظ اهرم فشار این کشور بر علیه ایران میشود.
- برای دستیابی به توافقات بلندمدتتری که موردنظر جو بایدن است، وقت کافی وجود دارد. این امر موجب میشود که زمان کافی برای بررسی موشکهای بالستیک و رفتار منطقهای ایران اختصاص داده شود.
- باتوجهبه مخالفت تقریباً یکنواخت جمهوری خواهان با برجام، در صورت تداوم مذاکرات و کاهش تهدید هستهای ایران، جلب رضایت جمهوری خواهان بسیار آسانتر میشود.
- سرانجام، احتمال بیشتری وجود دارد که به اسرائیلیها، اماراتیها و سعودیهایی که از بازگشت زودهنگام به توافق میترسند اطمینان خاطر داده شود.
- با لغو همه تحریمهای هستهای، ایرانیان دلیلی برای تغییر رفتار تهدیدآمیز منطقهای خود نخواهند دید. ازاینرو همواره باید بخشی از تحریمهای اعمالی خود را محفوظ بداریم.
باتوجهبه موارد ذکر شده، هدف توافق کمتر برای کمتر، طولانی کردن فرایند مذاکرات برای امتیاز گرفتن بیشتر آمریکاییها است. ازاینرو سیاست خارجی و واکنشهای دستگاه دیپلماسی ایران نیز باید بهگونهای باشد که از اعطای هرگونه امتیازات بیشتر و یا مطرحشدن موضوعاتی غیر از موضوعات هستهای جلوگیری به عمل آورد. این امر الزاماتی را متوجه تیم مذاکرهکننده هستهای ایران مینماید. بهعنوانمثال:
- طرفهای غربی سعی دارند که در حین مذاکرات موضوعاتی از قبیل برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران را نیز مطرح نمایند تا پیشزمینه و مقدمات مذاکرات بیشتر با ایران فراهم شود. ازاینرو، مذاکرات میان ایران و طرفهای غربی باید متمرکز بر موضوع هستهای باشد و از پذیرفتن مذاکره در مورد برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای ایران پرهیز شود.
- عدم تعلیق تحریمهای مرتبط با تروریسم نشاندهنده آن است که ایالات متحده همواره به بهانههای مختلف تحریمهایی را بر علیه ج.ا.ا حفظ نموده است. ازاینرو، تحریمهای مربوط به فعالیتهای تروریستی که موجب ماندگاری و چندلایهای شدن تحریمهای ایران شدهاند باید رفع گردند.
- با وجود تعلیق برخی از تحریمها در دوران پسابرجام، آثار و مکانیسمهای تحریمی موجب عدم تمایل کشورهای مختلف برای ازسرگیری روابط تجاری با ایران شده بود. ازاینرو، تیم مذاکرهکننده هستهای در دور جدید مذاکرات باید علاوه بر برداشته شدن تحریمها، بر سر مکانیسمهای اعمالی تحریمها نیز بحث نماید.
نتیجهگیری
بعد از خروج ایالات متحده از برجام، گزینههای مختلفی در میان دولتمردان این کشور برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران مطرح شد. یکی از گزینههای مطرح، ساخت دیواری از تحریمهای فزاینده برای بازگرداندن ایران به میز مذاکرات و انعقاد توافقی جدید بود که پس از مدتی با شکست مواجه شد. با شکست این سیاست و پیچیدهتر شدن اوضاع، دولتمردان حاضر در واشنگتن بر آن شدند تا سیاست جدیدی را برای مقابله با برنامه هستهای ایران اتخاذ کنند. برداشتن برخی از تحریمهای هستهای بهصورت تدریجی در مقابل بازگشت تدریجی ایران به تعهداتش از سیاستهای جدیدی بود که دولت جدید مستقر در کاخ سفید مدنظر داشت. این سیاست موجب میشد که در عین حفظ ساختار و مکانیسمهای تحریمی بر علیه ایران، افکارعمومی و اذهان مخالفان توافق با ایران در داخل و خارج از آمریکا متقاعد شوند که دولت جو بایدن قصد باج دادن به حکومت ایران را ندارد. از جهتی دیگر نیز با طولانیتر شدن مذاکرات، جو بایدن میتوانست موارد جدیدی مثل مذاکره بر سر برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران را در توافق بگنجاند. مواردی که دولت ایران بارها متذکر شده است که خط قرمز تهران میباشد و قصد مذاکره بر سر آن ها را ندارد.
منابع و پی نوشت ها
- Dubowitz, M. (2019). “Build an Iranian Sanctions Wall “, from https://www.wsj.com/articles/build-an-iranian-sanctions-wall-11554246565.
- Ghaffari, S. (2021). “Dismantling the ‘sanctions wall’ myth “, from https://responsiblestatecraft.org/2021/02/12/dismantling-the-sanctions-wall-myth/.
- Ross, D. (2021). ” Biden doesn’t need to rush back into the Iran nuclear deal to defuse tensions.” from https://www.washingtonpost.com/opinions/2021/01/19/biden-doesnt-need-rush-back-into-iran-nuclear-deal-defuse-tensions/.
[1] Maximum pressure policy
[2] Less for less
[3] sanctions wall of deterrence
[4] Mark Dubowitz
[5] Foundation for the Defense of Democracies (FDD)
[6] AFL-CIO; The American Federation of Labor and Congress of Industrial Organizations
[7] Solidarity Movement
[8] FTO: Foreign Terrorist Organizations
[9] Dennis Ross