اندیشکده راهبردی تبیین- حرکت اخیر نیروهای وابسته به امارات در تخلیه ناگهانی بخشهای گستردهای از استان الحدیده و استقرار نیروهای انصارالله در این مناطق موجب تحیّر ناظران تحولات یمن و طرح سناریوهای گستردهای در محافل رسانهای و سیاسی شد. در بین همه این دلایل و احتمالات به نظر میرسد تحولات نبرد مأرب که بر اساس همه شواهد، روزهای پایانی خود را سپری میکند بیش از سایر دلالتها در این تصمیم امارات و نیروهای وابستهاش اثرگذار بوده است. تحلیل اینکه امارات با توجه به شرایط جدید در یمن به واقع به دنبال چیست، کمی دشوار است ولی بررسی شواهد و تحرکات این کشور در عرصه سیاسی و میدانی میتواند تا حدی پاسخگوی ابهامات و پرسشها باشد.
سناریوهای تخلیه الحدیده توسط نیروهای وابسته به امارات
در ارتباط با تخلیه ناگهانی نیروهای وابسته به امارات پنج احتمال مختلف متصور است. نخست اینکه نیروهای ائتلاف، این مناطق را تخلیه کردهاند تا نیروهای انصارالله را نیز مجبور به عقبنشینی نمایند. تخلیه این مناطق از نیروهای نظامی بخشی از توافق استکلهم بوده که طرفین سه سال پیش آن را امضا کردند. این موضوعی بود که در بیانیه ائتلاف نیز بدان تأکید شد.
احتمال دوم اینکه هدف از این تخلیه در واقع جابجایی نیروها به منظور تقویت جبهه مأرب است. نیروهای دولت صنعاء با تصرف منطقه «الفلج» در حاشیه ورودی شهر مأرب عملاً به دروازه این شهر رسیدهاند و با ادامه روند بیعت سران قبایل این شهر با رهبری انصارالله، مأرب دستکم از حیث نظامی سقوط کرده است.
احتمال سوم مربوط به عملکرد «طارق صالح عفّاش» است. طارق، برادرزاده علی عبدالله صالح است که با حمایت امارات فرماندهی نیروهای «مقاومت وطنی» را بر عهده دارد که عملاً تسلط کامل بر پایگاههای ائتلاف سعودی در سراسر ساحل غربی یمن داشت. به نظر میرسد با توجه به تحولات میدانی در یمن به ویژه در مأرب، طارق صالح به خوبی دریافته، برنده اصلی جنگ هفت ساله در یمن انصارالله است و در نهایت ائتلاف سعودی جایی در یمن نخواهد داشت. بر این اساس ممکن است با توافقی پشت پرده و در ازای دریافت وعدههایی این مناطق را ناگهانی و بدون درگیری در اختیار انصارالله قرار داده باشد.
احتمال چهارم نیز مربوط به اماراتیهاست. تحولات مأرب و سقوط قریبالوقوع این شهر رویداد با اهمیتی است که در صورت وقوع، تغییری اساسی در معادلات یمن و حتی منطقه ایجاد خواهد کرد. با آگاهی از این موضوع و با عنایت به مشی عملگرایانه اماراتیها محتمل است، آنها به سمت توافقات پشت پرده با طرف پیروز تحولات یمن رفته و بر این اساس ساحل غربی را بدون درگیری در اختیار نیروهای انصارالله قرار دادهاند.
سناریوی دیگر که احتمال بیشتری دارد این است که اماراتیها و همپیمانان اصلی محلیشان به خوبی دریافتهاند که تمرکز و نوک پیکان تحولات «پسا مأرب» در یمن روی آنها خواهد بود. بر این اساس با تغییر آرایش نیروهای خود در واقع به تقویت مواضع و خطوط دفاعی خود در مناطق جنوبی روی آوردهاند تا در صورتی که انصارالله پس از یکسره کردن جبهه مأرب به سراغ آنها آمد، بتوانند به بهترین شکل از مواضع خود دفاع کنند.
بررسی چگونگی صفآرایی آتی نیروهای وابسته به امارات در یمن
نگاهی به راهبرد و اقدامات امارات در یمن چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه میدانی گویای یک واقعیت روشن است و آن اینکه یک مسئله بیش از هر چیز دیگری برای اماراتیها در یمن حائز اهمیت است. مسئله راهبردی برای امارات حفظ حضور و نقش خود در یمن به منظور تأمین منافعش است. حال در این میان حاضر است به هر ابزاری متوسل شده و با هر طرفی وارد تعامل شود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
یمن و به ویژه آبراههای ژئوپلیتیک آن (خلیج عدن-تنگه بابالمندب- دریای سرخ) بخش مهمی از سیاست کلان امارات برای آینده است. میدانیم که اماراتیها در باز تعریف سیاست کلان خود به راهبردی تحت عنوان «دیپلماسی تنگهها» روی آوردهاند و بر مبنای آن در حال باز تعریف رویکردهای خود در حوزههای مختلف هستند.
بر اساس این راهبرد، از آنجایی که مزیت نسبی این کشور در بحث اقتصادی و مشخصاً ترانزیت کالا با تأکید بر حمل و نقل دریایی است، آنها تلاش دارند تا با سرمایهگذاری گسترده در چند آبراه مهم منطقه مانند تنگه هرمز، تنگه بابالمندب، کانال سوئز، خلیج عدن، دریای سرخ و … این مسیرهای دریایی را اولاً برای خود امن نموده و ثانیاً در جهت منافع خود کنترل و سازماندهی نمایند. در این راستا یمن به عنوان مرکز ثقل و نقطه میانی این حلقه اهمیت ویژهای برای اماراتیها دارد و کنترل آن به منظور تأمین منافعشان از اهمیت راهبردی برخوردار است.
از سویی به نظر میرسد برای اماراتیها با توجه به مشی و سیره عملگرایانهشان چندان اهمیت ندارد که چه کسی در یمن تأمینکننده و حافظ منافع آنهاست، لذا ممکن است برای حفظ منافع خود در باز آرایشی جدید برخی مناطق یا نیروها را رها نموده و به برخی دیگر نزدیک شوند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نکته دیگر اینکه اماراتیها با نقشی که طی چند سال اخیر در ائتلاف عربی ضد یمن ایفا نمودهاند و با تلاشی که در حمایت از گروههای داخلی مخالف انصارالله انجام دادهاند، نسبت به آینده امنیت خود پس از پایان جنگ یمن نگران هستند. رهبران انصارالله بارها سران امارات را تهدید نمودهاند که در صورت عدم تغییر در سیاست خود در یمن، باید منتظر انتقامی سخت باشند و این موضوع با عنایت به در دسترس بودن جغرافیای امارات برای یمنیها، تهدیدی کاملاً معتبر است. از این رو به نظر میرسد اماراتیها در این روزها به غیر از تحولات داخلی یمن، نگران امنیت خود در آینده هستند و شاید به توان از این منظر برخی از رویکردهای جدید آنها را درک و فهم نمود.
نتیجهگیری
بررسی رویکردها و سیاستهای امارات در عرصههای مختلف در منطقه نشان میدهد که آنها تا حد زیادی از رویکرد چند سال اخیر خود مبتنی بر ایجاد و حمایت از شبهنظامیان وابسته به خود به منظور دخالت در کشورهای مختلف فاصله گرفتهاند و تلاش دارند با رویکردهای جدید از جمله نهادسازی، سرمایهگذاری و البته گفتوگو و مذاکره به ایجاد تفاهم برای دستیابی به اهداف مورد نظرشان دست یابند. بر این اساس این رویکرد، طبیعتاً منافع و مصالح رقبای منطقهای امارات نیز بیشتر از گذشته مدنظر قرار خواهد گرفت و بناست بر اساس الگویی مشترک آنها را نسبتاً راضی نگه داشت. سفرهای اخیر مقامات امارات به سوریه، ترکیه، ایران و … را نیز میتوان در راستای این الگو ارزیابی کرد. باید دید رویکرد جدید اماراتیها چه تأثیرات و دستاوردهایی را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد و برآیند آن مثبت خواهد بود یا خیر. البته در این میان نمیتوان و نباید نقش رژیم صهیونیستی را به عنوان شریک و متحد جدید امارات نادیده گرفت و میبایست برخی رویکردها و رویدادهای اخیر را نیز از این دریچه تحلیل نمود.