اندیشکده راهبردی تبیین- آمریکا پس از یک دوره سیاست مداخله مستقیم در تحولات غرب آسیا، اکنون و به تدریج در حال حرکت به سمت سیاست موازنه از راه دور[1] یا رهبری غیر مستقیم است. این رویکرد که بین دو سیاست انزوا و مداخله مستقیم قرار دارد، به آمریکا اجازه میدهد ضمن کاهش هزینههای دفاعی، مبارزه با ترورسیم و حضور نظامی خارجی مانند جنگ افغانستان، مبالغ بیشتری برای مسائل داخلی و تمرکز بر اولویتهای فوری سیاست خارجی اختصاص دهد. آمریکا اگرچه با بهرهگیری از این رویکرد به دنبال جلوگیری از ظهور هژمونهای منطقهای است، اما انگیزهها و توانمندیهای بازیگران منطقهای و متحدان خود برای توازنبخشی را به رسمیت میشناسد[2].
آمریکا و تداوم تأمین امنیت در خلیج فارس؛ تداوم یا گسست
آمریکا همواره منبع تولید امنیت برای کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس بوده است. این دولتها در سالهای پس از تشکیل، امنیت را از خارج منطقه و بهویژه آمریکا خریداری کردهاند. هماکنون حدود 38 هزار نیروی آمریکایی در پایگاههایی در عربستان، کویت، امارات، قطر و بحرین حضور دارند. براساس آمارها و در فاصله سالهای 2016 تا 2020 میلادی، عربستان بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکا بوده و 24 درصد از کل تسلیحاتی را که آمریکا فروخته، عربستان خریده است. به صورت کلی آمریکا 79 درصد تسلیحات عربستان را در این دوره تأمین کرده است. در سال 2020 عربستان با صرف هزینه 57.5 میلیارد دلار، ششمین کشور جهان از لحاظ هزینههای نظامی بوده است[3]. همچنین واردات تسلیحات ازسوی دولتهای خاورمیانه در سالهای 2016 تا 2020، حدود 25 درصد بیشتر از دوره 2011 تا 2016 بوده و از 10 کشور نخست واردکننده تسلیحات در دنیا طی چهار سال منتهی به 2020، سه دولت یعنی عربستان، قطر و امارات در خلیج فارس بودهاند. واردات تسلیحات از سوی قطر در سالهای 2016 تا 2020 هم نسبت به 5 سال پیش از آن، 361 درصد افزایش داشته است[4]. به صورت کلی، هزینههای نظامی در خلیج فارس، بخش قابل توجهی از GDP کشورها را تشکیل میدهد که بیشترین آنها عبارتند از عمان، عربستان و کویت به ترتیب با 11، 8.4 و 6.5 درصد[5].
بنابراین وابستگی تسلیحاتی و امنیتی دولتهای خلیج فارس به آمریکا، مسئله پنهانی نیست و به همین دلیل هرگونه رفتار متناقض یا متفاوت ازسوی واشنگتن، دولتهای عربی خلیج فارس را با نگرانی روبهرو میکند. این رفتار البته گاهی به سیاستهای ابهامآمیز آمریکا بازمیگردد و گاهی نیز ریشه در برداشت کلان دولتهای عربی دارد. زیرا برداشت بازیگران منطقهای از سیاستهای آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی و مهمترین بازیگر فرامنطقهای حائز اهمیت است.
اگرچه ادراک دولتهای عربی خلیج فارس نسبت به سیاستهای منطقهای آمریکا درحال تکوین محسوب میشود، اما نشانههایی وجود دارد که حاکی از نوعی عدم قطعیت نسبت به تعهدات امنیتی آمریکا در قبال متحدان عرب است. به عبارت دیگر پس از بیتمایلی آمریکا برای ورود جدیتر به جنگ یمن و همچنین برخی جابهجاییها در استقرار نیروها و تجهیزات آمریکایی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق، اردن و سوریه، اعضای شورای همکاری بر این باورند که با افزایش تمرکز سیاست خارجی آمریکا بر تحولات ایندوپاسیفیک و کاهش تمایل این کشور برای مداخله در روندهای غرب آسیا، احتمالاً خلأ قابل توجهی در این منطقه ایجاد خواهد شد که میتواند در حالت حداکثری به عدم تضمین واشنگتن نسبت به امنیت دولتهای عربی خلیج فارس بینجامد.
در چنین وضعیتی، دولتهای عربی برقراری یا تقویت روابط با بازیگران فرامنطقهای را به عنوان راهکاری برای جایگزینی فشار ناشی از کاهش تعهدات امنیتی آمریکا میدانند. به همین دلیل اعضای شورای همکاری نگاه راهبردیتری به رابطه با چین، روسیه، اسرائیل و حتی ترکیه دارند که این روند را میتوان در تحولات سالهای اخیر مشاهده کرد. لازم به یادآوری است که دگرگونی نظم جهانی به سمت و سویی پیش میرود که بسیاری از کشورها و مناطق دنیا، وضعیت متفاوتی از گذشته در قبال آمریکا دارند و این تا حدود زیادی به خیزش چین و کنشگری آمریکا بازمیگردد که غرب آسیا نیز از این قاعده مستثناء نیست و شاید به دلیل جایگاه بیبدیل آمریکا، بیش از سایر مناطق دچار ابهام استراتژیک نسبت به آینده نقشآفرینی آمریکا باشد.
در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، عربستان بیش از دیگران با چنین دشوارهای روبهروست. اگرچه سخنان وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه آمریکا باید دههها با محمد بن سلمان کار کند[6]، مقداری از نگرانی ولیعهد جوان سعودی نسبت به احتمال حمایت بایدن از محمد بن نایف به عنوان پادشاه آینده سعودی کاست، اما انتشار گزارش قتل خاشقچی، روزنامهنگار عربستانی و تأکید واشنگتن بر ضرورت پایان جنگ یمن نااطمینانی در پادشاهی عربستان را افزایش داده است. همچنین اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهای رزمی از عراق تا پایان 2021 بر تردیدهای عربستان افزوده و آنها را به تنوعبخشی در خرید تسلیحات سوق خواهد داد. این مسئله به ویژه پس از انتشار برخی اخبار مبنی بر خروج سامانههای پاتریوت و تاد از عربستان قوت گرفته است[7].
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
براساس برخی اخبار، ریاض با همکاری پکن اقداماتی را برای احداث تأسیسات تولید کیک زرد در منطقه العلا در شمال غرب عربستان انجام داده است[8]. با توجه به اینکه مسئله عدم اشاعه سلاحهای هستهای، جزو اولویتهای سیاست چین در غرب آسیاست، این احتمال وجود دارد که چین از طریق همکاری با کشورهایی مانند قطر و امارات در بهرهبرداری از انرژی هستهای، سیاست عدم اشاعه را پیش ببرد. با وجود این حداقل تا میانمدت، آمریکا همچنان تأمینکننده اصلی امنیت برای دولتهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است؛ اما متنوعسازی روابط امنیتی اعضای شورای همکاری، روندی فزاینده خواهد بود.
البته برخی تحلیلها که سیاست آمریکا را خروج از منطقه غرب آسیا و سپس خلیج فارس میدانند، چندان دقیق به نظر نمیرسد. آمریکا در برخی کشورها مانند عراق به دنبال بازتعریف مأموریتهای خود است. در حوزه کشورهای جنوبی خلیج فارس نیز به نظر میرسد تا بازه میانمدت، گسست رادیکالی در حضور و نفوذ واشنگتن ایجاد نشود. با وجود این، تقویت گرایش به همکاری با کشورهایی چون چین، هند و روسیه فزاینده خواهد بود. بنابراین در نظم آینده خلیج فارس، آمریکا همچنان بازیگر کلیدی است، اما جایگاه و نقش قدرتهای نوظهور آسیایی افزایش خواهد یافت.
وضعیت جدید برای ایران حاوی فرصتها و البته چالشهایی است. کاهش مداخله و مشارکت آمریکا در روندهای منطقه خلیج فارس، به صورت کلی از موازنه قوایی که سالها به ضرر ایران بوده، خواهد کاست و میتواند فرصتهای جدیدی از همکاری تهران با پایتختهای عربی ایجاد کند. سیاست دولت آمریکا مبنی بر کاهش مداخله در معماری امنیتی برخی مناطق، میتواند فرصتی برای تهران باشد که دههها خواهان همکاریهای منطقهای بدون مداخله بازیگران فرامنطقهای بوده است. از سوی دیگر خوانش بازیگران نوظهور در منطقه خلیج فارس مانند چین، هند و روسیه، نسبت به خوانش آمریکا ماهیت ضد ایرانی ندارد و ایران را نه به عنوان بخشی از مشکل، بلکه به عنوان بخشی از راه حل تعریف میکند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نتیجهگیری
به نظر میرسد با کاهش مداخله آمریکا و افزایش نفوذ بازیگرانی چون چین و روسیه، معمای امنیتی در محیط پیرامونی ایران ازجمله در خلیج فارس لزوماً سادهتر نخواهد شد. سیاست خرید تسلیحاتی دولتهای عربی خلیج فارس از طرفهایی غیر از آمریکا -مانند چین و روسیه- در صورت تقویت و گسترش، میتواند بر منافع مشترکشان بیفزاید و در رویکرد بلندمدت پکن و مسکو نسبت به سیاستهای منطقهای ایران اثرگذار باشد. همچنین به نظر میرسد نباید نسبت به احتمال تحقق سناریویی که طی آن قدرتهای بزرگ در برخی مناطق ازجمله غرب آسیا و خلیج فارس به توافقاتی برای تعیین حوزههای نفوذ دست یابند، بیتوجه بود. تجربه تاریخی چند سده اخیر نشان داده ایران در کشاکش بازی قدرتهای بزرگ، عموماً نهتنها فرصت ایفای نقش مؤثر نیافته، بلکه در اتخاذ سیاست خارجی متوازن نیز چندان موفق نبوده است.
منابع
[1] Ofshore Balancing
[2] Mearsheimer, John and Walt, Stephen, The Case of Ofshore Balancing: A Superior U.S. Grand Strategy” Foreign Affairs, July/August 2016, available at: https://www.foreignaffairs.com/articles/united-states/2016-06-13/case-offshore-balancing
[3] https://sipri.org/research/armament-and-disarmament/arms-and-military-expenditure/military-expenditure
[4] Sipri Fact Sheet, March 2021, available at: https://sipri.org/sites/default/files/2021-03/fs_2103_at_2020.pdf
[5] https://sipri.org/research/armament-and-disarmament/arms-and-military-expenditure/military-expenditure
[6] https://edition.cnn.com/videos/politics/2021/03/28/sotu-blinken-on-saudi-crown-prince.cnn
[7]https://www.wsj.com/articles/u-s-military-to-withdraw-hundreds-of-troops-aircraft-antimissile-batteries-from-middle-east-11624045575
[8]https://www.wsj.com/articles/saudi-arabia-with-chinas-help-expands-its-nuclear-program-11596575671?mod=hp_lead_pos2