اندیشکده راهبردی تبیین- در جریان نشست اخیر سران گروه 20 در رم ایتالیا، روسای جمهور آمریکا و فرانسه به همراه نخستوزیر بریتانیا و صدراعظم آلمان جلسهای در ارتباط با ایران برگزار کردند. این چهار کشور پس از جلسه، بیانیهای مشترک منتشر کرده و گامهای هستهای ایران نظیر تولید اورانیوم با درصد غنای بالا و تولید اورانیوم فلزی غنیشده را تحریکآمیز خواندند. صدور بیانیه مشترک توسط آمریکا و اروپا در مورد ایران در سالهای اخیر و به خصوص پس از خروج آمریکا از برجام اتفاقی است که به ندرت انجام شده است و این گمانه را تقویت میکند که آمریکا و اروپا بار دیگر به سوی همگرایی در موضوع ایران به طور عام و در پرونده هستهای به طور خاص حرکت میکنند. بررسی امکان این همگرایی و پیامدهای احتمالی آن، در مقطع فعلی و در شرایط روند کُند احیای برجام حائز اهمیت به نظر میرسد.
امکان همگرایی آمریکا و اروپا
باید این نکته را در نظر گرفت که کشورهای اروپایی و آمریکا در دوره ریاستجمهوری ترامپ، دورهای از واگرایی را در برخی موضوعات بینالمللی تجریه کردند. خروج دولت آمریکا از برجام را میتوان نمونهای از واگرایی در روابط دوطرف برشمرد. با وجود اینکه آمریکا و کشورهای اروپایی در پرونده هستهای دارای هدف مشترک هستند اما رویکرد و گفتمان دولت ترامپ از یک سو و تعهدات این کشورها ذیل برجام و احتمال ضربه به حیثیت بینالمللی آنها در صورت خروج از برجام از سوی دیگر، مانع از آن شد که کشورهای اروپایی با اقدامات ترامپ همراه شوند؛ هرچند در عمل به مقابله با آن اقدامات نپرداختند. اکنون با حضور بایدن در کاخ سفید و ابراز تمایل برای بازگشت به برجام، امکان همگرایی آنها در موضوع ایران افزایش یافته است.
هر چند دولت بایدن یکی از اولویتهای خود را بازسازی روابط با متحدان اعلام کرده بود، اما پیگیری برخی اقدامات همچون پیمان آکوس[1]، بازسازی اتحاد دو سوی آتلانتیک را با دشواریهایی مواجه ساخته است. از طرف دیگر، پافشاری آلمان به نهاییساختن پروژه نورداستریم2 و تأکید فرانسه به استقلال استراتژیک اروپا بر پیچیدگی این مسئله افزوده است. شاید این ادعا که پرونده هستهای ایران موضوعی استثنائی در صحنه روابط بینالملل بوده و آمریکا و اروپا در این رابطه اختلاف چندانی با یکدیگر ندارند، سطحی از صحت را به همراه داشته باشد اما نمیتوان اشتراک منافع ایران و اروپا در حوزههای اقتصادی و برخی موضوعات منطقهای را انکار کرد. عدم همراهی اروپا با طرحی که از آن به عنوان برنامه شماره 2[2] آمریکا در صورت شکست مذاکرات یاد شده است را میتوان در این راستا دانست.[3]
پرونده هستهای
اگر پیشفرض ما این باشد که دولت بایدن به دنبال احیای توافق هستهای است و در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات نیز برنامهای مشخص مدنظر دارد، کشورهای اروپایی میتوانند در این دو سناریو نقشآفرینی کنند: 1- شکست مذاکرات هستهای 2- احیای برجام. در صورتی که مذاکرات رو به فرسایش گذاشته و دورنمای شکست نمایان شود احتمال همگرایی اروپا و آمریکا بیش از گذشته خواهد بود. مصادیق این همگرایی میتواند فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای سازمان ملل و همچنین صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام باشد. اظهارات اخیر لودریان وزیر خارجه فرانسه را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. وی خواستار ارسال پیامی محکم به ایران در جلسه شورای حکام شده است. او گفته است: «اگر این مذاکرات ساختگی باشد، میتوانیم برجام را پوچ و بیمعنی ارزیابی کنیم. آمریکا آماده بازگشت به میز مذاکره از نقطهای است که در در دور قبلی مذاکره حاصل شده بود. پس آمریکاییها میتوانند فوراً به توافق برسند. ما نیز از ۲۹ نوامبر (۸ آذرماه) و روزهای بعد از آن متوجه خواهیم شد آیا ایران هم چنین خواستهای دارد یا نه.»[4]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در مقابل، اگر مذاکرات هستهای به احیای برجام منجر شود تداوم رویکرد موجود توسط کشورهای اروپایی محتملتر به نظر میرسد که شامل استقبال از احیای توافق در کنار انتقادات جسته و گریخته از رویکرد ایران و همچنین چشمدوختن به مواضع و اقدامات آمریکا در قبال توافق است. البته به نظر میرسد پیگیری توافقی موقت جهت ایجاد فرصت برای رسیدن به توافق نهایی نیز گزینهای است که با همراهی اروپا و آمریکا در حال پیگیری باشد اما چنین مسیری نیز چندان وضع موجود و رویکرد کشورهای اروپایی را دستخوش تغییر نخواهد کرد. شاید این سناریو نیز مطرح شود که کشورهای آلمان، فرانسه و بریتانیا دچار شکاف خواهند شد و برای مثال بریتانیا موضعی متمایز از دو کشور دیگر اتخاذ خواهد کرد. اما تجارب پیشین نشان داده است حتی بریتانیا با وجود استقلال از اتحادیه اروپا، در موضوع هستهای ایران رویکردی همراستا با دو کشور دیگر در پیش میگیرد.
همگرایی در پروندههای منطقهای
با کاهش نیروهای آمریکایی در منطقه که به طور مشخص میتوان به خروج نیروها از افغانستان در تابستان گذشته و خروج نیروهای رزمی از عراق تا پایان سال 2021 اشاره کرد، زمینه برای نقشآفرینی بیش از پیش بازیگران منطقهای و کشورهای اروپایی فراهم شده است. هر چند هر یک از این بازیگران در مسائل منطقهای منافع خود را پیگیری میکنند اما کنشگری کاملاً مستقل کشورهای مهم اروپایی و کشورهای عرب منطقه بدون هماهنگی با آمریکا دور از ذهن به نظر میرسد. بنابراین منافع کشورهای اروپایی در منطقه را میتوان متأثر از دو مولفه «حوزه نفوذ تاریخی این کشورها در منطقه» و «منافع کلان غرب در بستر تحولات منطقهای» دانست.
در این فضا نفوذ و تحرکات منطقهای ایران میتواند موجبات نگرانی این کشورها را فراهم کند. البته در برخی پروندهها زمینههای همکاری میان ایران و کشورهای اروپایی وجود دارد اما از دیدگاه کلان، تعدد بازیگران در کنار عدم تمایل آمریکا به درگیری مستقیم در منازعات منطقهای، تعاملات دو طرف را با پیچیدگیهایی همراه میکند. اروپا از یکسو میتواند رویکردی مستقلتر در منطقه اتخاذ کند اما از سوی دیگر بدون دخالت آمریکا از قدرت چندانی برای مانوردهی موثر برخوردار نیست. بنابراین همچنان ذیل برنامه طراحیشده توسط آمریکا علیه ایران تعریف میشود.
میتوان از مواضع مقامات اروپایی چنین برداشت کرد که در صورت احیای توافق هستهای، احتمال بالایی وجود دارد که کشورهای اروپایی همراه با آمریکا، کشورهای عربی را به مذاکره با ایران در رابطه با منازعات منطقهای سوق دهند. همچنانکه گفتگوهایی میان ایران و عربستان مرتبط با اختلافات فیمابین در جریان است. هر چند بدون احیای توافق هستهای، تعامل در پروندههای منطقهای بعید به نظر میرسد اما حتی در صورت به نتیجهنرسیدن مذاکرات هستهای نیز تغییر رویکرد کشورهای اروپایی در قبال تحولات منطقهای دور از انتظار مینماید. هر چند در آن صورت این کشورها همراهی بیشتری با رویکرد آمریکا در قبال ایران خواهند داشت.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
پیامدهای همگرایی آمریکا و اروپا
مذاکرات احیای برجام از اهمیت بالایی برای آمریکا و کشورهای اروپایی برخودار است و به نظر میرسد این کشورها حداکثر تلاش خود را برای رسیدن به اهداف خود در پرونده هستهای به کار میگیرند تا پس از آن مذاکرات منطقهای را پیگیری نمایند. هر چه مذاکرات به درازا کشیده و افق دستیابی به توافق دور از دسترس شود احتمال همگرایی آمریکا و اروپا نیز افزایش خواهد یافت. این همگرایی به معنای یکسو شدن ابزار و وسائل در راستای اهداف مشترک در قبال ایران است که میتواند پیامدهای گوناگونی داشته باشد.
اولین پیامد این همگرایی اتخاذ مواضع متحد علیه ایران و افزایش فشارهای رسانهای است. همچنین اقدامات هماهنگ در نهادهای بینالمللی پیامد دیگر این مسئله خواهد بود. این اقدامات میتواند شامل گزارشهای منفی آژانس علیه برنامه هستهای، صدور قطعنامه در شورای حکام، فعالسازی مکانیسم ماشه توسط کشورهای اروپایی، همراهشدن این کشورها با آمریکا در اعمال تحریمها و بازگشت تحریمهای سازمان ملل باشد. البته همانطور که اشاره شد میزان این همگرایی نسبت مستقیمی با فرسایشیشدن مذاکرات احیای برجام دارد. متعاقباً این همگرایی میتواند خود را در پروندههای منطقهای نیز نشان دهد. توجه به این نکته نیز ضروری است که تجربیات ادوار پیشین مذاکرات هستهای و مواضع اخیر روسیه و چین نشان میدهد در صورت همگرایی آمریکا و کشورهای اروپایی در موضوع ایران میتوان انتظار همراهی این دو کشور با مواضع کلی گروه 1+5 را نیز داشت. بنابراین این همگرایی از یکسو میتواند موجب ایجاد اجماع علیه ایران شود و از سوی دیگر فرصتهای کنونی برای مقابله با تحریمها را نیز از میان بردارد. تحولات آتی نشان خواهد داد که امکان همگرایی آمریکا و اروپا در موضوع ایران تا چه میزان با واقعیات منطبق بوده و کیفیت این همگرایی چگونه خواهد بود.
منابع و پی نوشت ها
[1] AUKUS
[2] Plan B
[3] Jerusalem Post, “EU has no Plan B as US gathers allies to talk tough on Iran”, Oct 16, 2021, Available at:
https://www.jpost.com/middle-east/eu-has-no-plan-b-as-us-gathers-allies-to-talk-tough-on-iran-682198
[4] Reuters, “France warns Iran against “sham” nuclear negotiating stance”, Nov 19, 2021, Available at: