مقدمه مترجم:
عاموس یادلین، رئیس سابق «اطلاعات دفاعی اسرائیل» و عضو ارشد در «مرکز بلفر مدرسه هاروارد کندی» و عساف اوریون رئیس سابق «استراتژی ارتش اسرائیل» و عضو «موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» و پژوهشگر ارشد در «موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل» با انتشار مقالهای در «فارن افرز» به بررسی پیامدهای کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه برای رژیم صهیونیستی پرداختهاند و استدلال میکنند که این کاهش حضور با وجود عواقب منفی مانند یک ایران تهاجمیتر، اسرائیل را به شریکی جذاب برای بازیگران منطقه تبدیل خواهد کرد. متن ذیل خلاصه ترجمهای از مقاله مذکور است.
مقدمه
در 3 فوریه، رئیسجمهور ایالاتمتحده اعلام کرد طی حمله نیروهای ویژه ایالاتمتحده در شمال سوریه «ابو ابراهیم الهاشمی القرشی» رهبر داعش کشته شد. این عملیات غافلگیرکننده نشان داد بهرغم ادعاهای مکرر در مورد عقبنشینی از خاورمیانه، ایالاتمتحده همچنان توانمندترین نیروهای نظامی را در منطقه دارد. درحالیکه واشنگتن بهطور فزایندهای توجه خود را به آسیا معطوف میکند، خاورمیانه در فهرست اولویتهای آن پایین آمده است. بحران اوکراین با جلبتوجه فوری به اروپا کاهش اهمیت خاورمیانه را تشدید کرده است. بااینحال، داراییهای واقعی نظامی نسبت به میل استفاده از آنها اهمیت کمتری دارد. همانطور که حمله اخیر در سوریه نشان داد، ایالاتمتحده هنوز هم میتواند هر موقع بخواهد بهطور مؤثر «نیش بزند». پس موضوع مهمتر این است که با توجه به کاهش علاقه واشنگتن به درگیری مستقیم نظامی، قدرتهای منطقه چگونه سیاستهای امنیتی خود را تغییر میدهند؟
حاضرِ غایب
درحالیکه برتری نظامی ایالاتمتحده در خاورمیانه بیچونوچرا پابرجاست، انتخابهای واشنگتن در سالهای اخیر نشان داده که تمایل آمریکا برای استفاده از زور روبهکاهش و محدود است. دولت اوباما با تهدید حمله در خلع سلاح بیشتر زرادخانه شیمیایی سوریه موفق شد، اما پس از عبور بشار اسد از خط قرمز و استفاده از این سلاحها علیه مخالفان سوری، آمریکا نتوانست حمله کند. در ژانویه 2020، دولت ترامپ یک حمله به قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس انجام داد اما نتوانست به حملات ایران به تأسیسات نفتی عربستان و هواپیمای بدونسرنشین گلوبال هاوک آمریکا در سال 2019 پاسخ دهد. دولت بایدن، با وجود حمله اخیر خود در شمال سوریه، اصرار دارد که با ایران و نیروهای نیابتی آن وارد ضربات متقابل نشود. پس از چندین حمله پهپادی و موشکی حوثیها به امارات متحده عربی، ازجمله به پایگاه هوایی الظفره ایالاتمتحده، ایالاتمتحده از پدافند هوایی امارات حمایت کرد و «یو اساسکول» و تعدادی جنگنده F-22 را به امارات فرستاد. اما بنا به گزارشها این تجهیزات در هیچ اقدام تهاجمی مورداستفاده قرار نگرفته است.
بر این اساس، دولتهای منطقه نسبت به عزم ایالاتمتحده بهعنوان یک ضامن امنیت دچار تردید شدهاند. اگرچه مقامات ایالاتمتحده همچنان بر تعهد واشنگتن به امنیت متحدان تأکید میکنند، یک تصور روبهرشد وجود دارد که آمریکا بدون خروج {از منطقه} غایب است. ایالاتمتحده حتی با حضور و قدرت نیروهای نظامی خود، از نقص بازدارندگی رنج میبرد و اعتبار آن در منطقه در حال کاهش است. اگرچه چین و روسیه بهطور فزایندهای در منطقه درگیر هستند، به نظر نمیرسد که هیچکدام قادر به ایفای نقش جدید نظامی جدید در خاورمیانه یا تمایلی به این امر داشته باشند. درنتیجه، چند شغال در مواجهه با یک شیرِ ظاهراً بیاشتیاق جسورتر شدهاند.
ایران با تضعیف منافع آمریکا در خاورمیانه جسور شده است
ایران، بهویژه با تصور تضعیف منافع آمریکا در خاورمیانه جسور شده است. ایران برای تعداد فزایندهای از شبهنظامیان نیابتی در صحنههای لبنان، سوریه، عراق، یمن و فلسطین به ارائه انواع حمایتهای نظامی ادامه میدهد. تهران همچنین حملات نیابتی خود را به اهداف مختلف در منطقه افزایش داده است. رزمایش نظامی اخیر ایران به نام «پیامبر اعظم 17» تلاشی بود برای نشان دادن یک واکنش بالقوه ویرانگر به نیروهای سراسر منطقه، ازجمله اسرائیل، درصورتیکه جرئت مقابله با ایران و برنامه هستهای آن را داشته باشند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
درعینحال، ایران در مورد برنامه هستهای خود موضع سختتری اتخاذ کرده است. ایران در مذاکرات هستهای بر لغو کامل تحریمها پافشاری کرده است اما تمایل چندانی به دادن امتیاز نشان نداده است. حتی درحالیکه مذاکرات در حال انجام است، ایران غنیسازی را به 60 درصد رسانده است؛ به نقض محدودیتهای مندرج در توافق هستهای 2015 ادامه میدهد و در برابر نظارتهای آژانس مانع ایجاد میکند.
قدرتنمایی فزاینده تهران در سراسر منطقه احساس شده است. برخی از کشورهای عربی در تلاش برای اجتناب از رویارویی، رویکرد خود را نرمتر کردهاند. امارات در سال 2019 اعلام کرد از جنگ با حوثیها خارج میشود و یک تفاهمنامه امنیتی دریایی با ایران امضا کرد. این گرم شدن با تهران اما کمک چندانی به محافظت از ابوظبی در برابر حملات پهپادی یمنیها انجام نداده است. عربستان نیز مذاکراتی را با ایران آغاز کرده است که به نظر میرسد انگیزه آن بیشتر ناشی از هراس باشد تا تمایل واقعی برای تجدید روابط.
اما هیچ کشوری بهاندازه اسرائیل موضع نظامی تهاجمی ایران را احساس نکرده است. علاوه بر تهدید بالقوه وجودی ناشی از بمب ایران، حمایت چند دههای تهران از حزبالله یک تهدید نظامی مرگبار در مرزهای اسرائیل ایجاد کرده است، بهطوریکه شبهنظامیان شیعه اکنون به زرادخانه عظیمی از موشکهای هدایتشونده دقیق، پهپادهای تهاجمی و سیستمهای دفاع هوایی مجهز شدهاند. تداوم تجهیز نظامی حزبالله و زرادخانه تسلیحات پیشرفته آن بهطور قابلتوجهی هم احتمال درگیری و هم هزینه آتی آن را افزایش داده است.
بهطور خلاصه، عقبنشینی ایالاتمتحده از خاورمیانه و کاهش تمرکز آن بر منطقه، یک واکنش زنجیرهای را در پی داشته که از دیپلماسی تا اشاعه هستهای و افزایش تهاجم نظامی ایران و گروههای نیابتی آن جریان یافته است.
دوستان جدید اسرائیل
در بحبوحه کاهش مشارکت ایالاتمتحده، اسرائیل گامهای مهمی برای ایجاد رویکرد جدیدی در منطقه برداشته است و برخلاف تصویر نظامی آن، امنیتش بهطور فزایندهای با دیپلماسی هدایت میشود. اگرچه توافقات 2020 ابراهیم با میانجیگری ایالاتمتحده انجام شد، این توافق بهمنزله یک پیشرفت مهم در موقعیت منطقهای اسرائیل است که به آن اجازه میدهد هم مستقل و هم در هماهنگی با ایالاتمتحده عمل کند. این توافقات نهتنها روابط مستقیم دولت با دولت بین اسرائیل و این شرکای جدید برقرار کرد راه را برای روابط مردم با مردم نیز هموار کرد. همکاری بین شرکا در زمینه مسائل اقتصادی و فناوری و همچنین در مورد سیاستهای مربوط به انرژی، آب و محیطزیست نیز در حال گسترش است.
اگرچه هیچ کشور جدیدی از آن زمان به این توافقنامه ملحق نشده است، امضاکنندگان اولیه بهرغم تحولات مهم در منطقه، ازجمله درگیری در غزه در ماه مه 2021، {بر موضع خود} محکم ایستادهاند. دولت بایدن به تلاش خود برای واردکردن سایر کشورهای مسلمان ازجمله اندونزی به این پیمان ادامه میدهد. اگرچه بعید به نظر میرسد که مهمترین گزینه یعنی عربستان به این زودیها به آن بپیوندد. برای الحاق ریاض به پیمان ابراهیم ممکن است نیاز به جانشینی سلطنتی، تجدید روابط واشنگتن و ولیعهد محمدبنسلمان و احتمالاً پیشرفت قابلتوجهی در روند صلح اسرائیل و فلسطین باشد. بااینحال، عربستان سعودی اکنون به پروازها از مبداء یا با مقصد اسرائیل اجازه عبور از حریم هوایی خود میدهد.
همچنین تلاشهای دیپلماتیک اسرائیل به امضاکنندگان پیمان ابراهیم محدود نشده است. اسرائیل اخیراً به توافقاتی برای فروش گاز به مصر و اردن دست یافته که بخشی از آن ازطریق سوریه به لبنان منتقل میشود. اسرائیل همچنین به مجمع گازی مدیترانه شرقی ملحق شده است. علاوه بر ایجاد امکان تأثیرگذاری در حوزه انرژی، چنین طرحهایی به گسترش فرصتهای اقتصادی دیگر مانند شراکت «انرژی در برابر آب» بین اسرائیل، اردن و امارات که در نوامبر 2021 اعلام شد نیز کمک کرده است.
همزمان، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه تمایل جدیدی برای بهبود روابط ترکیه و اسرائیل، که در دهه گذشته بدتر شده بود، نشان داده و احتمال تمهیدات گازی جدید با اسرائیل را مطرح کرده است. حتی دولت اسرائیل به دنبال تماسهای مجزای پشتپرده با عربستان سعودی است. پیگیری شراکتهای بینالمللی از سوی اسرائیل به هند و اقیانوس آرام نیز گسترش یافته است.
قابلیتهای پیشرفته اسرائیل به ایجاد اتحادهای جدید کمک میکند.
سؤال بزرگتر این است که چگونه روابط جدید میتواند امنیت اسرائیل را تقویت کند و با تهدید فزاینده ایران برای منطقه مقابله کند؟ البته مهمتر از همه، اتحاد امنیتی طولانیمدت اسرائیل با ایالاتمتحده است که سال گذشته با گنجاندن اسرائیل در منطقه مسئولیت سنتکام ارتقا یافت. با کاهش حضور آمریکا اسرائیل میتواند بهطور فزایندهای بار بخشی از مأموریتهای امنیتی ایالاتمتحده را به دوش بکشد.
قابلیتهای امنیتی پیشرفته اسرائیل نیز میتواند نقش فزایندهای در مشارکتهای منطقهای آن ایفا کند. اسرائیل برای سالها با کشورهای حاشیه خلیجفارس همکاری اطلاعاتی و سایبری داشته است. بااینحال، پیمان ابراهیم اجازه داده است که این روابط بهطور قابلتوجهی تقویت شده و به نمایش عمومی درآید. در هفتههای اخیر، اسرائیل روابط خود را با بحرین و امارات افزایش داده است. سفرهای اخیر رئیسجمهور هرتزوگ، نخستوزیر نفتالی بنت، و یئیر لاپید وزیر امور خارجه به ابوظبی مطمئناً منادی روابط امنیتی روبهرشد اسرائیل و امارات است. بههمینترتیب، سفر بنت و وزیر دفاع بنی گانتز به بحرین و اعلام استقرار یک افسر نیروی دریایی اسرائیل در منامه نشاندهنده مسیر مشابهی است. قبلاً، پتانسیل چنین مشارکتهای امنیتی و دفاعی در رزمایش دریایی مشترک دریای سرخ در نوامبر گذشته بین ناوگان پنجم ایالاتمتحده و نیروی دریایی بحرین، اسرائیل و امارات به نمایش درآمده بود.
ازآنجاییکه پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز ایران تعداد فزایندهای از کشورهای منطقه را تهدید میکند، تقاضا برای قابلیتهای دفاع هوایی اسرائیل نیز افزایش یافته است. به نظر میرسد فناوری دفاعی اسرائیل، ازجمله توسعه نسل بعدی سیستمهای لیزری دفاع هوایی در تلاقی با اولویتهای دفاعی آینده ایالاتمتحده، نقش مهمی در شکلگیری چتر امنیتی جدید در منطقه داشته باشد. حتی اگر ایجاد «ناتوی عربی» با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیک کنونی دور از ذهن باشد، مشارکت دفاعی منطقهای در برابر تهدیدات هوایی و موشکی ایران امکانپذیر است و میتواند بهعنوان یک «اتحاد دفاع هوایی خاورمیانه» توسعه یابد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
پشتیبانی از راه دور
ازآنجاییکه اتحاد ایالاتمتحده با اسرائیل یکی از ستونهای اصلی امنیت ملی اسرائیل است، میتوان انتظار داشت که کاهش درگیری ایالاتمتحده در خاورمیانه منجر به تضعیف اسرائیل شود؛ بااینحال، این امر ماهیت روابط دوجانبه را بهدرستی بیان نمیکند. مهمترین عناصر حمایت راهبردی آمریکا از اسرائیل وابسته بهاندازه نیروهای نظامی آن در منطقه و حتی آمادگی کاخ سفید برای استفاده از آنها نیست. دو ستون بسیار مهم از سیاست ایالاتمتحده هیچ ارتباطی با استقرار نظامی آن ندارد. اول، حق وتوی واشنگتن در شورای امنیت سازمان ملل است که بدون آن اسرائیل با سرزنش بینالمللی از سوی مخالفانش اغلب با حمایت چین و روسیه، مواجه میشود. دوم، تعهد قانونی ایالاتمتحده برای حفظ بهاصطلاح لبه کیفی نظامی اسرائیل است که به اسرائیل تضمین میدهد میتواند با دسترسی به صنایع و فناوریهای پیشرفته ایالاتمتحده از خود دفاع کند.
بااینوجود، جاهطلبیهای هستهای ایران چالشهای مهمی را در چشمانداز راهبردی در حال ظهور در خاورمیانه ایجاد میکند. در برابر تهدید هستهای ایران، مقامات اسرائیلی همچنان به توافق «طولانیتر و قویتر» امیدوارند اما معتقدند که بدون تهدید نظامی معتبر، شانس دستیابی به چنین توافقی ضعیف است. بنابراین، اسرائیل با دو هدف گزینههای نظامی خود را علیه ایران آماده میکند: ایجاد تهدیدی معتبر برای سوق دادن تهران به راهحل دیپلماتیک و همچنین بهعنوان یک پشتوانه در صورت شکست همه تلاشهای دیگر برای مهار برنامه هستهای ایران. همزمان، اسرائیل احتمالاً به مبارزات مخفیانه خود علیه برنامههای هستهای و موشکی تهران ادامه میدهد.
کاهش نیروهای نظامی ایالاتمتحده در منطقه لزوماً تأثیر مستقیم بر توانایی اسرائیل برای مهار جاهطلبیهای هستهای ایران ندارد. بااینحال، تعهد ایالاتمتحده برای مقابله با تهدید ایران حیاتی است. حمایت قوی واشنگتن از اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل ضروری است. ایالاتمتحده همچنین با حمایت از اتحادهای منطقهای جدید اسرائیل، میتواند به تقویت موقعیت منطقهای اسرائیل کمک کند.
نتیجهگیری
روابط اسرائیل با ایالاتمتحده بر بستری از ارزشها و تعهدات مشترک بنا شده است. بااینحال، تغییرات در هر دو جامعه آمریکایی و اسرائیلی، این مبانی را به چالش میکشد. هر دو کشور همچنان منافع و اهداف راهبردی مشترکی دارند؛ بااینحال، گاهی اوقات، حتی بهشدت، در مورد ابزار دستیابی به آنها، مانند نحوه جلوگیری از یک ایران هستهای، اختلافنظر دارند. در کوتاهمدت و میانمدت، اسرائیل و آمریکا باید باید برای جلوگیری ازگسترش سلاحهای هستهای در منطقه و پیامدهای فاجعهبار بالقوه آن ازجمله از طریق ارتقای جایگزینهای نظامی معتبر همکاری کنند. جلوتر که برویم حیاتی خواهد بود که آنها روابط راهبردی خود را با عصر جدید رقابت راهبردی و چالشهای آن تطبیق دهند. ازآنجاییکه ایالاتمتحده نقش کمتر فعالی در خاورمیانه ایفا میکند، قدرتهای منطقهای و دیگر قدرتهای جهانی نقش فعالتری ایفا خواهند کرد. از جنبه منفی، این به معنای یک ایران تهاجمیتر و تهدیدی فزاینده برای اسرائیل و نیروهای آمریکایی و شرکای منطقهای ایالاتمتحده است. از جنبه مثبت، تحولات جدید، اسرائیل را به شریکی جذاب برای بازیگران منطقه در مشارکتهای دوجانبه، منطقهای و تحت حمایت ایالاتمتحده تبدیل خواهد کرد.
لینک متن اصلی مقاله:
https://www.foreignaffairs.com/articles/middle-east/2022-02-18/israels-new-strategy
:نویسندگان
عاموس یادلین [1]
عساف اوریون[2]
[1] – Amos Yadlin
[2] – Assaf Orion
مترجم: مهدی آشنا