🔸 با نگاه به گذشته میتوان عادیسازی روابط بین اسرائیل، امارات و بحرین (و بعداً سودان و مراکش) را در روندهای گستردهتر منطقهای قرار داد. هر چه جلوتر برویم روابط تجاری و سرمایهگذاری دوجانبه احتمال دارد مبنای همکاری در دیگر حوزهها شود. با این وجود شاید این سرمایهگذاریهای مشترک در کشورهای ثالث و دیگر ترتیبات چندجانبه اقتصادی باشد که بیشترین تأثیر را بر پیشبرد اهداف راهبردی مشترک خواهد داشت.
🔸 اگرچه کاتالیزور فوری توافقات ابراهیم پیشنهاد امارات برای کنار گذاشتن الحاق بخشهایی از کرانه باختری از سوی اسرائیل در عوض عادیسازی روابط بود عوامل دیگری نیز در کار بود. یک انگیزه امارات این بود که میتوانست از پیوندهای پنهانی دیرینه بهرهبرداری سیاسی کند. عامل انگیزشی دیگر همسویی فزاینده درباره نقش ایران در منطقه و تصور خروج آمریکا از خاورمیانه بود.
🔸 فناوری اسرائیلی یک حوزه مورد علاقه ویژه برای کشورهای حاشیه خلیجفارس است اما طرفها در گسترش همکاری در همهچیز از کشاورزی، آبوهوا و سلامت تا امنیت سایبری و خدمات مالی منافع مشترک میبینند.
🔸 امارات برای حفظ جایگاه خود بهعنوان هاب مالی و اقتصادی منطقهای دنبال چندین موافقتنامه تجاری جدید- با اسرائیل، هند، ترکیه، اندونزی و کلمبیا- و گسترش سرمایهگذاریهای راهبردی مخصوصاً در آسیا و آفریقاست.
🔸 امارات امیدوار است با ترکیب فناوری و نوآوری اسرائیلی و تجربه شرکتهای اماراتی در زمینه مدیریت و پشتیبانی پروژه، توافقاتی سهجانبه یا چندجانبه با اسرائیل در کشورهای ثالث را پیگیری کند (مانند توافق آب در برابر انرژی که مطابق آن یک شرکت اماراتی در اردن یک نیروگاه برق خورشیدی میسازد تا برق تأسیسات نمکزدایی آب اسرائیل را تأمین کند و اسرائیل نیز در عوض آب به اردن انتقال میدهد).
(https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/israel-uae-economic-cooperation-has-deep-roots-and-broad-dividends)
☘️ اندیشکده راهبردی تبیین🌿