اندیشکده راهبردی تبیین- پس از فراز و نشیبهای بسیار، در نهایت عمرانخان نخستوزیر پاکستان برکنار شد. در حالی که برخی از تحلیلگران، شکاف میان نخستوزیر و ارتش پرنفوذ پاکستان را علت کنار رفتن وی از قدرت میدانند، برخی معتقدند عزل عمرانخان نتیجه طراحی آمریکا برای تغییر مناسبات در منطقه است. به هرروی به نظر میرسد پس از سقوط دولت اشرف غنی و استقرار طالبان در افغانستان، برکناری عمرانخان و نخستوزیری شهباز شریف در پاکستان دومین مسئله حائز اهمیت در مرزهای شرقی ایران است که میتواند چالشهای امنیتی برای تهران به دنبال داشته باشد. از اینرو فهم پیامها و پیامدهای سقوط دولت عمرانخان در پاکستان برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است که در این مقاله بررسی میشود.
1- دلایل سقوط دولت عمرانخان
دلایل سقوط دولت عمرانخان هم داخلی و هم خارجی است. مخالفان دولتِ عمرانخان، اعلام کردند که دلیل برکناری وی این بود که نتوانست برخلاف وعدهها و شعارهای خود (ایجادِ پاکستان جدید[1]) با «فساد سیاسی و اقتصادی» مبارزه کند و در دولت وی «بیکاری»، «گرانی و تورم»، افزایش و ذخایر ارزی پاکستان به دلیل همهگیری کووید 19 تقلیل و ارزش روپیه 12 درصد کاهش یافت و برنامه 6 میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول عملاً به حالت تعلیق درآمد؛ سرمایهگذاری مستقیم خارجی کاهش یافت و تورم داخلی برای سوخت و مواد غذایی به 15 درصد رسید[2]. همچنین دولت خان نسبت به «سیاستهای هند در کشمیر»، سیاست خارجی منزوی و منفعلی داشته و عملا نتوانست اوضاع اقتصادی و بویژه مسئله «کمبود انرژی برق و سوخت» را سروسامان دهد.
وابستگی شدید به انرژی مبتنی بر نفت، برق را در پاکستان گران کرده است و بحران انرژی غالبا به شکل یارانههای عظیم و بدهیها دور باطل ایجاد میکند. در دولت عمرانخان، تلاش اندکی برای تنوع بخشیدن به منابع انرژی کشور و تغییر وابستگی از نفت گران قیمت و وارداتی به سمت منابع بالقوه ارزانتر و پاکتر انجام شد و منتقدان، دولت عمرانخان را در رفع نیازمندیهای انرژی مقصر قلمداد میکنند. بر اساس نظرسنجی بانک جهانی سال ۲۰۱۸، حدود ۶۶.۷ درصد از مشاغل در پاکستان کمبود برق را به عنوان یک مانع مهمتر از فساد (۱۱.۷ درصد) و جرم و جنایت و تروریسم (۵.۵ درصد) برای تجارت عنوان میکنند[3].
اما واقعیت این است که مشکلات اقتصادی بویژه بحران انرژی برای سالها، یکی از بحرانهای اصلی پاکستان بوده و تنها دولت عمرانخان مقصر نبوده و دولت بعدی نیز با این بحران مواجه خواهد شد و معلوم نیست که بتوانند بر آن غلبه کند؛ چرا که وابستگی فزاینده به واردات، هرگونه اختلال در عرضه جهانی یا نوسانات قیمتها به آسانی در داخل این کشور تاثیرگذار است. بنابراین به غیر از موارد داخلی، عوامل خارجی نیز در سقوط دولت عمرانخان بسیار تاثیرگذار بوده است که به صورت فهرستوار بدان اشاره میشود:
- شکاف در نمایندگان حامی حزب تحریک انصاف و همچنین تورم فزاینده دو عاملی بود که زمینه عزل عمرانخان را فراهم کرد. عمرانخان به عنوان آخرین تلاش، مدعی شد که «توطئه خارجی» برای کنار زدن او در جریان است. طبق ادعای وی آمریکا به دلیل حمایت خان از روسیه و مخالفتاش با حضور نظامیان آمریکا در افغانستان، خواستار برکناری او شده بود.[4]
- عمرانخان در طول سه سال و هشت ماه از حکمرانی خود، بیشترین حمایت را از جنبشِ طالبان افغانستان کرد و نقش دولت وی در ترغیب رهبران طالبان افغانستان در مذاکرات با آمریکا و سپس در تسریع شکست و خروج آمریکا اساسی بود. (البته این سیاست با هماهنگی ارتش پاکستان اتخاذ شده بود.)
- مخالفت عمرانخان با ایجاد پایگاه نظامی توسط آمریکا در مناطق چیترال (شمال پاکستان و هممرز با چین) یا بهرهبرداری از پایگاههای موجود؛
- نزدیکی دولت عمران خان به محور «چین، روسیه و ایران» و طرفداری دولت خان از چین و الحاق به پروژه راهبردی آن یعنی «یک کمربند – یک راه» و امضای سند همکاریهای اقتصادی به ارزش 62 میلیارد دلار؛
- حمایت عمرانخان از حمله روسیه به اواکراین، سفر به مسکو و دیدار با پوتین و برخی توافقات همکاری در حوزه اقتصادی و نظامی و نیز تبادل اقتصادی با پول ملی دو کشور و مهمتر از همه این که خان حاضر نشد حمله روسیه به اوکراین را محکوم کند؛
- حمایت کامل عمرانخان از آرمان فلسطین و مخالفتش با پیوستن به روند عادیسازی و صلح آبراهام با رژیم اشغالگر صهیونیستی و مقاومت در برابر فشارهای آمریکایی و عربی در این زمینه[5].
در کنار عوامل فوق، دولت عمرانخان، با فرستادن نیرو به یمن برای همراهی با ائتلاف سعودی و اماراتی، مخالفت کرد و برخلاف تلاشهای امارات متحده عربی، خان حاضر نشد تا به مسئله عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تن دهد و حتی تهدید به بازپرداخت وامهای دریافتی شد و اخراج کارگران پاکستانی نیز اهرم فشار کشورهای عربی علیه دولت عمرانخان بود. همچنین گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی در حوزه مبارزه با اشرار و امنیت مرزی در دستورکار دولتهای ایران و پاکستان در زمان عمرانخان بود و بدون شک این مسئله نیز آمریکا و کشورهای عربی را از عمرانخان ناراضی میساخت.
نکته اصلی که همچنان باید مدنظر قرار گیرد اینست که دولت عمرانخان، همراهترین دولت با ارتش پاکستان بوده و اگر توافقاتی با چین، روسیه و ایران صورت گرفته، با اطلاع، حمایت و حتی هدایت ارتش پاکستان بوده است و اینطور نبوده که دولت عمرانخان به دنبال اتخاذ سیاست خارجی مستقل و تضعیف ارتش بوده است؛ هر چند اختلافات جزئی بر سر برخی مسائل داخلی از جمله انتصاب ژنرال فیض حمید به مقام بالاتر وجود داشت. واقعیت این است که نهاد ارتش خواه ناخواه در پس رویکردهای سیاسی عمرانخان حضور داشت و به نظر میرسد ارتش پاکستان پس از بهرهبرداری از خان، اکنون برای اخذ امتیاز از آمریکا، در پشتپرده تحولات اخیر قرار گرفته است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2- آینده برگزاری انتخابات
پارلمان پاکستان پس از برکناری عمرانخان روز دوشنبه 22 فروردین، «شهباز شریف» را به عنوان بیست و سومین نخستوزیر این کشور برگزید[6]. «سردار ایاز صادق»، رئیس مجلس ملی پاکستان در جلسه ویژه پارلمان برای انتخاب نخستوزیر پس از جمع آوری و شمارش ۱۷۴ رای از ۳۴۲ کرسی پارلمان محمد شهباز شریف را به عنوان رئیس جدید دولت این کشور معرفی کرد. احزاب مخالف دولت عمرانخان، با تشکیل ائتلاف جدید با نام «جنبش دمکراتیک پاکستان» اداره دولت را تا اکتبر سال ۲۰۲۳ (مهر 1402) در دست خواهند داشت. قرار است انتخابات عمومی آتی در سال 2023 برگزار شود.
اعضای دولت جدید پاکستان روز سهشنبه 30 فروردین 1401 (۱۹ آوریل 2022) معرفی شدند. بیشترین تعداد وزرای کابینه دولت جدید پاکستان را نمایندگان دو حزب «مسلم لیگ شاخه نواز» و «مردم» تشکیل میدهند. شماری از وزرا هم متعلق به «جنبش متحده قومی»، «جمعیت علمای اسلام» و «حزب ملی بلوچستان» هستند.
اگر به هر دلیلی پارلمان پاکستان در تعیین دولت جدید موفق نمیشد، در چنین شرایطی مطابق قانون اساسی دولت، پارلمان مقدمات برگزاری انتخابات زودهنگام ظرف ۶۰ تا 90 روز را فراهم ساخته و تا آن زمان آقای عمرانخان بعنوان نخست وزیر موظف، به کار خود ادامه میداد که چنین نشد.
3- بررسی جهتگیریهای احتمالی دولت جدید پاکستان در سیاست خارجی
چهار بازیگر اصلی در داخل پاکستان عبارتند از «ارتش»، «دولت»، «احزاب سیاسی و مذهبی»، «قوه قضائیه یا دادگاه عالی پاکستان». هرچند در دورههای مختلف نقش هریک از بازیگران دارای فراز و فرودی بوده است، اما قدرتمندترین بازیگر داخلی پاکستان، ارتش و سپس دولت این کشور محسوب میشود. از زمان استقلال پاکستان در سال 1326 (1947 میلادی) تاکنون 23 نخستوزیر روی کار آمده است. در طول 75 سال عمر حکومت پاکستان، چهار بار کودتا توسط فرماندهان نظامی صورت گرفته است و 37 سال حکومت دست نظامیها و 38 سال حکومت دیگر دست احزاب سیاسی بوده است که عمدتا حزب مردم پاکستان و سپس حزب مسلملیگ نواز قدرت را در دست داشتهاند و به نوعی قدرت بین این دو حزب مهم دست به دست میشد. حزب مردم پاکستان و حزب مسلملیگ نواز به نوعی از احزاب خاندانی محسوب میشوند که به ترتیب در سند و پنجاب جایگاه خاصی دارند و مردم در هنگام رایدهی، تعصب خاصی به احزاب خود در سند و پنجاب دارند[7]. اما تنها حزبی که ریشه خاندانی نداشت و با حمایت ارتش و البته با اتکاء به محبوبیت مردمی و پشتوانه قومی(پشتون) به قدرت برسد، حزب تحریک انصاف عمران خان بود.
نکته مهمی که باید بدان توجه کرد این که در دولتهای به اصطلاح دموکراتیک و غیرنظامی هم همواره ارتش و بویژه نهاد اطلاعاتی آن یعنی آیاسآی در پشتپرده نقش اساسی داشت. ارتش پاکستان خود را مسئول حفظ نظام و امنیت و منافع ملی کشور میداند و به همین جهت سیاستگذاری در حوزه روابط خارجی بویژه نحوه تعامل یا مواجهه با بازیگران خارجی و پیرامونی (بویژه نحوه مواجهه با هند و کشمیر، آمریکا، افغانستان و طالبان، چین، کشورهای عربی، ایران و…) را خود بر عهده دارد و مستقیم یا غیرمستقیم از دولتها میخواهد تا خطوط اصلی ارتش را در دولت رعایت کنند، والاّ توسط ارتش پاکستان به نحوی تحت فشار قرار گرفته و برکنار میشوند.
بدون شک شهباز شریف برای اداره دولت خود تا اکتبر 2023، باید بتواند با ارتش پاکستان در حوزههای خارجی تعامل داشته باشد؛ وگرنه نخواهد توانست بر برخی از چالشها غلبه کرده و مقدمات تداوم دولت خود را در آینده فراهم کند. کما اینکه شهباز برخلاف برادرش نواز از روابط دوستانه با ارتش پاکستان برخوردار است؛ ارتشی که بهطور سنتی، خط مشی اصلی سیاست خارجی را تعیین و امور دفاعی و حفاظت از تمامیت ارضی و منافع ملیِ کشور ۲۲۰ میلیون نفری و مجهز به سلاح هستهای را کنترل میکند.
- توسعه متوازن روابط با چین، آمریکا
گفته میشود «شهباز شریف» روابط دوستانهای با مقامات پکن دارد و موافق اجرای سریع پروژههای کریدور اقتصادی چین- پاکستان است، درعینحال حامی سرسخت حفظ و ارتقای روابط حسنه با آمریکاست. او در اولین مصاحبهاش گفت که روابط خوب با ایالات متحده برای پاکستان بسیار مهم است و امیدوار است بتواند با حمایت دیگر حزب قدرتمند پاکستان یعنی «حزب مردم» به نخستوزیری کشورش برسد. ارتش پاکستان به دنبال حفظ روابط راهبردیاش با آمریکاست (زیرا تجهیزات و آموزشهای پیشرفته غربی را ترجیح میدهد) و بیشک شهباز شریف نیز مخالفتی با این سیاست نخواهد داشت.
- تعامل با هند و عربستان
خاندان شریف مناسبات دوستانهای با «نارندا مودی» نخستوزیر هند دارند. نواز شریف، نخستوزیر پاکستان نیز در اقدامی تاریخی در سال 1393 در مراسم تحلیف نارندرا مودی، نخستوزیر هند شرکت کرده بود. سال بعد، مودی به اقامتگاه نواز شریف در لاهور رفت و در مراسم عروسی نوه وی حضور یافت[8].
ارتش پاکستان، تجارت با هند را برای رشد اقتصادی ضروری میداند و در این موضوع نیز بین شهباز شریف و نهاد ارتش، نوعی همسویی دیده میشود؛ این در حالیست که مناقشه کشمیر و مسئله اسلامگرایان موجب شده بود تا دولت عمرانخان، روابط خود را با هند قطع کند که این رویداد، خواسته ارتش نبود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در موضوع طالبانِ افغانستان و نیز پیوستن پاکستان به ائتلاف سعودی– اماراتی علیه یمن، اختلافاتی بین ارتش پاکستان و دولت خان وجود داشت، این که شهباز شریف قرار است اولین سفرش به ریاض باشد، ناشی از اهمیت راهبردی این کشور برای پاکستان است. دولت شهباز برای حل برخی از مشکلات اقتصادی خود، به کمکهای اقتصادی و انرژی ارزان عربستان سعودی نیازمند است.
4- ارزیابی اهداف و مطلوبیتهای آمریکا در عزل عمرانخان
هرچند آمریکاییها در افغانستان شکست خورده و مجبور به خروج از این کشور شدند؛ اما برای توجیه شکست خود، دولت پاکستان را در پشتیبانی از طالبان افغانستان مقصر میدانند. آمریکا برخلاف دورههای گذشته در دولت عمرانخان، نتوانست در خاک پاکستان از هواپیماهای بدون سرنشین بر علیه طالبان استفاده کند و پروازها به میزان قابل توجهی کاهش یافته بود و دولتهای ترامپ و بایدن از این مساله ناراضی بودند. آمریکا تلاش کرد تا پس از خروج از افغانستان، یک پایگاه نظامی در نزدیک مرزهای چین در منطقه گلگیت- بلتستان و یا منطقه چیترال ایجاد کند که دولت عمرانخان با آن مخالفت کرد. همین مساله مخالفت به خوبی نشان میدهد که ایجاد یا بهرهبرداری از پایگاههای نظامی، جزو اختیارات ارتش است، منتهی ارتش با هدایت عمرانخان، حاضر نبود در آن مقطع برای آمریکاییها کاری کند.
با توجه به مخالفت خان، آمریکا به دنبال برکناری عمرانخان برآمد و در این خصوص نیز باز نقش پشتپرده ارتش و آمریکا مشاهده میشود. در اوایل اسفند 1400 بود که زلمیخلیلزاد مهره آمریکایی به پاکستان سفر کرد و در دیدار با ژنرال باجوا، خواستار نقش بیشتر در مبارزه با تروریسم در منطقه شد. بدون شک مساله طالبان پاکستان و ادعای آن مبنی بر ایجاد حکومت اسلامیِ شبیه به امارت اسلامی افغانستان، خط قرمز ارتش پاکستان است و به نظر میرسد ارتش برای مقابله با تحریک طالبان پاکستان و نیز راضی نگهداشتن آمریکا در تقویت پنهانی جریان داعش، نقش دوگانهای را در مناطق قبایلی و افغانستان بازی خواهد کرد که حمله هوایی به خوست و کنر و به گفته ارتش انهدام پایگاه تحریک طالبان پاکستان، در همین راستا قابل تحلیل است[9].
در یک وضعیت کلی، به دلیل این که پاکستان سالها جزو متحدین خارج ناتو آمریکا در مبارزه با تروریسم بوده، واشنگتن مخالف توسعه روابط دولتهای پاکستان با چین و و روسیه است؛ بویژه که آمریکا چین را دشمن و رقیب اصلی خود در جهان معرفی کرده و به دنبال محاصره آن از طریق کشورهای آسیا پاسیفیک و ایندوپاسیفیک است و بدون شک تمایل دولت خان برای گسترش روابط با چین، محاصره ژئوپلتیکی چین توسط آمریکا را با مشکل مواجه میساخت.
5- بررسی پیامدهای عزل عمرانخان بر روابط تهران-اسلامآباد
فارغ از این که برکناری عمرانخان موجب کاهش روابط سیاسی و اقتصادی ایران و پاکستان شود و توافقات اقتصادی در حوزه بنادر، مسیرهای ترانزیتی اعم از ریلی، دریایی و هوایی و توافق تهاتر کالاها و… تحت تاثیر قرار گیرد، برکناری عمرانخان به خودی خود موجب میشود تا روابط در حال توسعه ایران و پاکستان، به نوعی تحت تاثیر قرار گیرد. در روابط دولت پاکستان با ایران، متغیرهایی نظیر افغانستان و طالبان، آمریکا، عربستان سعودی و… بسیار تاثیرگذار است و به نظر میرسد با آمدن شهباز شریف و برکناری عمرانخان، خواهناخواه روابط دو کشور دچار فراز و فرودهایی شود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
بیشترین مسئلهای که آمریکا در منطقه به دنبال آن است گسترش و تقویت گروههای تکفیری و تروریستی در پاکستان (عمدتا مناطق قبایلی حمایت پشت پرده از جنبشهای پشتون و مناطق بلوچستان و حمایت از جداییطلبان بلوچ) و افغانستان است. آمریکا در رقابت جهانی با محور چین، روسیه و ایران است و تمام همّ و غم آمریکاییها اینست که به هر نحوی شده، ضمن تاثیرگذاری بر ساختارهای سیاسی کشورهایی نظیر پاکستان، جریانهای تکفیری را تقویت و موجبات ناامنی را فراهم سازد.
نتیجهگیری
برکناری عمرانخان بیش از آن که ناشی از رقابتهای سیاسی درون کشوری باشد، به نوعی با مناسبات و رویارویی قدرتهای جهانی مرتبط است. سالها حضور نیروهای خارجی در افغانستان و سپس خروج مفتضحانه از این کشور به خوبی نشان داد که افغانستان برای آمریکا به این دلیل مهم بوده است که قدرتهای فرامنطقهای چون چین، روسیه و ایران در پیرامون آن قرار داشتند و اکنون نیز اگر آمریکا به دنبال گسترش ناامنی و تروریسم در این کشور است بخاطر به مخاطره انداختن و تهدیدزایی برای کشورهای رقیب و مقابل خود است.
با توجه به این مساله، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری قدرتمند در کنار مرزهای غربی پاکستان و افغانستان، باید ضمن تعامل با نهادهای قدرت در پاکستان بویژه ارتش این کشور که نقش برجستهای دارد، بر این مساله تاکید کند که آمریکاییها همواره دنبال دوگانهسازی در کشورهای جنوب آسیا و پیگیری منافع خود بوده و حمایت از سیاست آمریکاییها در افغانستان، در نهایت به خود پاکستان نیز صدماتی خواهد زد. هرچند پاکستان در طول سالهای گذشته با سیاست نسبتا متوازن گاه به سمت آمریکا و یا چین و روسیه متمایل میشد، اما در نهایت به نظر میرسد ارتش پاکستان در تحولات آتی به نقش دوگانه خود ادامه خواهد داد و احتمال این که به نام مبارزه با طالبان پاکستان، در همسویی با آمریکا و بطور پنهانی در تقویت جریانات تکفیری و داعش ایفای نقش کند، وجود دارد؛ بویژه که در این راستا با ترکیه و کشورهای عربی نیز مراوداتی دارد.
منابع و پی نوشت ها
[1]. “Naya (New) Pakistan”
[2]. https://www.atlanticcouncil.org/blogs/southasiasource/back-to-the-future-in-pakistan/
[3] . توحید ورستان، «بحران انرژی میراث دولت خان»، خبرگزاری بازار، 30 فروردین 1400، قابل دسترس در:
https://www.tahlilbazaar.com/news/146106/
[4]. سایت تبیین، «چالش پاکستان پس از عمران خان»، 28 فروردین 1400، (http://tabyincenter.ir/45943/)
[5]. خبرگزاری صدا و سیما، «علت برکناری عمران خان ایستادگی او در برابر آمریکا بود»، 15 فروردین 1400، (https://www.iribnews.ir/fa/news/3404188/)
[6]. نمایندگان «تحریک انصاف»، حزب تحت رهبری عمران خان ساعاتی پیش از رای گیری از سمت خود استعفا داده و بیش از ۱۰۰ نفر از آنها نشست مجلس ملی پاکستان را ترک کرده بودند. نمایندگان حزب تحریک انصاف پس از سخنرانی شاه محمود قریشی، همپیمان عمران خان و نایب رسیس حزب متبوعشان سالن مجلس ملی پاکستان را ترک کردند.
[7] . مصاحبه با ماشاءالله شاکری، سفیر پیشین ایران در اسلامآباد، 24 فروردین 1401.
[8] . خبرگزاری فارس، «شهباز شریف کیست و چگونه به قدرت رسید؟» 24 فروردین 1401،
(https://www.farsnews.ir/news/14010124000268/)
[9]. اسماعیل باقری، « چرا نخست وزیر پاکستان به صورت ناگهانی برکنار شد؟»، سایت الوقت، 22 فروردین 1401،
(http://alwaght.net/fa/News/215539)