اندیشکده راهبردی تبیین- جدیدترین گزارش[1] «مؤسسه واشنگتن برای خاورنزدیک» منتشر شده در مارس 2022 با مروری بر روابط روسیه و رژیم اسرائیل، عمدتاً بر استراتژیها، تاکتیکها و منافع کرملین در قبال این رژیم تمرکز دارد. علیرغم اینکه استالین در کتاب «مسأله ملی و سوسیالدمکراسی» بیان داشته بود:«یهودیان یک ملت نیستند»، ولی در 29 نوامبر 1947، به موجودیت این رژیم رأی مثبت داد. دلیل اصلی رأی مثبت شوروی به تأسیس «دولت یهود» تمایل استالین به خروج بریتانیا از خاورمیانه بود. اما اتکای اسرائیل به آمریکا در نبرد با اعراب انگیزه مسکو برای تقابل با این رژیم را تقویت کرد. چنانکه پس از جنگ شش روزه، مسکو روابط خود با تلآویو را در 10 ژوئن 1967 قطع نمود. تا اینکه گورباچف برای تقویت موضع دیپلماتیک شوروی در خاورمیانه تصمیم به بهبود مناسبات گرفت و طرفین در اکتبر 1991، روابط را از سر گرفتند.
دوره یلتسین، بهبود تدریجی
چارچوب روابط مسکو با اسرائیل در دوران یلتسین ناظر به چارچوب کلی نگرش کرملین به خاورمیانه بود. یلتسین در راستای جهتگیری کلی سیاست خارجی خود، رویکردی عملگرایانه اما نامنسجم در قبال خاورمیانه داشت. اولویت منطقهای اصلی روسیه در آن دوران، ایران و ترکیه بودند. زیرا مهمترین هدف کرملین، احیای نفوذ بر قفقاز و آسیای میانه بود. روسیه قصد داشت که ضمن توسعه روابط تجاری با آنکارا، روند تنشزدایی با تهران را که پس از درگذشت آیتالله خمینی در ژوئن 1989 آغاز شده بود، تداوم ببخشد. در این راستا مسکو و تهران یک توافقنامه همکاری هستهای در آگوست 1992 امضا کردند. دومین اولویت منطقهای یلتسین در خاورمیانه، دسترسی به آبهای آزاد خلیج فارس بود.
در این دوره، اسرائیل به دلیل کمک روسیه به برنامه هستهای ایران و فروش تسلیحات به تهران، منتقد مسکو بود. اما با توجه به نیاز روسیه به بازسازی چهره خود، دولت یلتسین اقدام به گشایش روابط در زمینههای اقتصادی و دیپلماتیک نمود. تجارت دوجانبه طی 1992 تا 1995، از 123 میلیون دلار به 867 میلیون دلار رسید و اسرائیل به دومین شریک تجاری روسیه در خاورمیانه پس از ترکیه مبدل شد. در اولین سفر تاریخی، اسحاق رابین در آوریل 1994 به مسکو رفت تا درباره «روند صلح خاورمیانه» با یلتسین گفتگو کند. در دومین نمود همگرایی طرفین، اسرائیل از حمله ناتو به صربها در جنگ بوسنی انتقاد کرده و آریل شارون، وزیر خارجه وقت، مداخله ناتو را موجب گسترش «بنیادگرایی اسلامی» در کوزوو دانست. تقریباً در این زمان، اسرائیل از تمدید مهلت بازپرداخت وامهای صندوق بینالمللی پول به روسیه پس از بحران مالی 1998 حمایت کرد. روسیه نیز در مهاجرت یهودیان از روسیه به جمهوریهای سابق شوروی و همچنین به فلسطین، گشایشهایی ایجاد نمود که به تدریج زمینههای ارتقای روابط فرهنگی طرفین را فراهم آورد. چنانچه زبان روسی، سومین زبان رایج در سرزمینهای اشغالی است.
اما یوگنی پریماکوف که در 1996 وزیر خارجه و سپس در 1998 نخستوزیر روسیه شد، سیاست مسکو درباره فلسطین را بیشتر به سمت اعراب تغییر داد. او در آوریل 1996 اسرائیل را به خاطر عملیات «خوشههای خشم» در لبنان مورد انتقاد قرار داد و در اواخر 1997 اسرائیل را مقصر شکست روند صلح دانست. این مواضع در چارچوب کلیتر نگرش پریماکوف به نظم جهانی بود که برخلاف نگرش مطلوب آمریکا مبنی بر هژمونی نظام لیبرالدمکراسی، معتقد به یک نظام چندقطبی یا آنچنان که خود میگفت «جهان چندمرکزی» بود و از مثلث روسیه، چین و هند به عنوان قدرتهای آینده جهانی یاد میکرد. پریماکوف در این چارچوب مشتاق خروج نیروهای نظامی غربی از خاورمیانه بود و گفت:«ما هرگز خاورمیانه را ترک نخواهیم کرد، زیرا ما بخشی از خاورمیانه هستیم!»
دوره پوتین، بازگشت به خاورمیانه
رویکرد پوتین به خاورمیانه متأثر از پریماکوف بوده است. با این تفاوت که سعی کرد موضعی عملگرایانهتر نسبت به اسرائیل بگیرد و روابط را بهبود ببخشد. عملگرایی پوتین مبتنی بر چینش تاکتیکها برای بیشترین سودمندی در راستای اهداف کلی او نسبت به خاورمیانه است. چارچوب کلی نگرش پوتین به خاورمیانه، موازنه مثبت نسبت به همه بازیگران اصلی اعم از ایران، ترکیه، عربستان و اسرائیل است. ولی در برابر نقش آمریکا در منطقه، پوتین بازی با حاصل جمع صفر را برگزید. زیرا شکست در جنگ سرد، نه شکست کمونیسم، بلکه برای نخبگان کرملین، شکست روسیه و تغییر نظم جهانی بود. رویکرد بدبینانه وی به هژمونی آمریکا را میتوان بر اساس رویکرد «رئالیسم تهاجمی» دانست. تفاوت پوتین و شوروی در آن است که زمینه راهبرد او نه ایدئولوژیک، بلکه ژئوپلتیک است.
آوریل 2005، پوتین اولین رهبر کرملین بود به اسرائیل سفر کرد. سپتامبر 2008 شهروندان طرفین از دریافت ویزا برای سفر به سرزمینهای یکدیگر، معاف شدند و در 2009 اولین خریدهای تسلیحاتی روسیه از اسرائیل که تعدادی پهپاد بود به انجام رسید. در عین حال که پیگیری روابط با اسرائیل، پوتین را از ایجاد روابط نزدیکتر با رقبای آمریکا یعنی تهران، حزبالله و حماس به مسکو بازنداشت. او در ژوئن 2012 از تنش بین اوباما و نتانیاهو بر سر برجام سوءاستفاده و برای بار دوم از اسرائیل بازدید کرد. رقم تجارت دوجانبه در دولت پوتین به سرعت افزایش یافت و در 2014 از 3 میلیارد دلار عبور کرد. گردشگری و فناوری نانو مهمترین حوزههای این روابط تجاری بود. مهمترین محورهای مؤثر بر راهبرد روسیه نسبت به اسرائیل در دوره پوتین را میتوان چنین برشمرد
بحران فلسطین: پوتین در راستای بازپسگیری جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت جهانی، برای نقشآفرینی در حل مناقشه فلسطین تلاش نمود. وی بارها به این نقش در تداوم حضور شوروی در کنفرانس صلح مادرید در 1991 اشاره داشت. در این زمینه مسکو روابط نزدیکی با رهبران فتح، حماس و جهاد اسلامی داشته است. محمود عباس در اواخر 2019 روسیه را «یکی از دوستان اصلی مردم فلسطین» توصیف کرد و در جریان عملیات «نگهبان دیوارها» در می 2021، مسکو پیشنهاد میانجیگری بین حماس و اسرائیل را مطرح نمود. در عین حال که با شناسایی بیتالمقدس غربی به عنوان پایتخت اسرائیل در آوریل 2017، بدون انتقال سفارت روسیه از تلآویو به این شهر، ضمن جلب رضایت اسرائیل، موضع گروههای فلسطینی درباره بیتالمقدس شرقی را نیز محترم شمرد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]روایات مشترک: پوتین برای تعمیق روابط با اسرائیل، دو روایت را تقویت کرده است. روایت اول اینکه نبرد روسیه با نازیسم موجب ایجاد ارزشهای بشردوستانه مشترک روسیه و اسرائیل شده است. چنانکه در دیدار با رییس اسرائیل در ژوئن 2012 گفت که «ما به هولوکاست پایان دادیم». روایت دوم پوتین، مبارزه مشترک مسکو و تلآویو با «اسلامگرایی سنّی افراطی» است که درباره روسیه به سرکوب جداییطلبان چچن اشاره میکند. وی تلاش کرده با تثبیت این دو روایت، پیوندهای فرهنگی طرفین را به ویژه معطوف به جامعه روسزبانان اسرائیلی، تقویت کند. به گونهای که در سپتامبر 2019 گفت:«شهروندان روسیه و اسرائیل با پیوندهای خانوادگی، خویشاوندی و دوستی به هم مرتبط هستند». اما بخش مهمی از این روسزبانان به خصوص جوانانشان نسبت به نقض حقوق بشر در روسیه و الحاق کریمه به این کشور به شدت معترض هستند. گرچه نظر نمیرسد که اعتراضات مدنی آنان بر روند سیاست خارجی روسیه و اسرائیل در قبال یکدیگر تأثیری داشته باشد.
کلیسای ارتدکس: اورشلیم همیشه برای کلیسای ارتدکس روسیه، به هدف اِعمال نفوذ بر مسیحیان مدیترانه، اهمیت بالایی داشته است. روسیه سالها بودجه مدارس مذهبی، کلیساها و خوابگاههای طلاب دینی در فلسطین و سوریه را تأمین میکرده است. مفهوم «روم سوم» برای اعتباربخشی به جایگاه کلیسای ارتدکس ناظر به سیاست خارجی دولت پوتین برای چرخش به خاورمیانه، در این چارچوب مطرح شد. در این چارچوب، کلیسای ارتدکس روسیه به مثابه محور وحدت مسیحیان منطقه معرفی میشود. به همین دلیل تلاش شد تا روابط کلیسای ارتدکس با اسرائیل به عنوان دولت حاکم بر مهد مسیحیت، تقویت شود. روند حقوقی انتقال مالکیت «محوطه الکساندر» در محدوده باستانی اورشلیم به مسکو، با همین هدف آغاز شد. محوطهای که کلیسای الکساندر نِوِسکی، قدیس حامی ارتش روسیه در آنجا قرار دارد و البته این روند مورد مخالفت جدی آمریکا واقع شده است. این محوطه در 1859 توسط الکساندر سوم، تزار روس از عثمانی خریداری شد. با موجودیت اسرائیل، این محوطه تحت نظارت تلآویو به فعالیت خود ادامه داد ولی پس از قطع روابط در 1967 توسط اسرائیل مصادره شد.
بحران سوریه: مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه در 2015، نیروهای روسی را به مرزهای اسرائیل نزدیک ساخت. بنابراین، تعامل بین دو بازیگر افزایش یافت و یک مکانیسم هماهنگی و رفع تعارض برای جلوگیری از درگیری ایجاد کردند. مسکو سعی در تقویت این تصور داشته که میتواند میانجی اسرائیل با دولت اسد و حتی ایران برای جلوگیری از تشدید درگیریها در سوریه باشد. اما نقاط اختلاف باقی است. روسیه نسبت به حمایت اسرائیل از حضور آمریکا در شمال شرقی سوریه ناراضی است. اسرائیل هم امیدوار بود که روسیه نفوذ ایران را در سوریه محدود کند، امیدی که محقق نشد. مسکو هرگز اقدام معنیداری برای محدود کردن ایران و حزبالله انجام نداد، در عین حال که مانعی در برابر حملات اسرائیل به ایران و متحدانش نیز ایجاد نکرد. شاید تنها بحران جدی در سپتامبر 2018 رخ داد. زمانی که پدافند سوریه به طور تصادفی یک هواپیمای شناسایی روسی را سرنگون کرد و تمام 15 سرنشین آن کشته شدند و وزارت دفاع روسیه، اسرائیل را مقصر آن دانست که از هواپیمای غیرنظامی به عنوان «سپر» در برابر پدافند هوایی سوریه استفاده کرده است. در دوره نتانیاهو هماهنگیها بیشتر بود و حداقل مواضع مشترک لفظی بیشتری از سوی رهبران مسکو و تلآویو ابراز میشد ولی در دوره کابینه نفتالی بنت، سفیر روسیه در سازمان ملل بارها فعالیتهای اسرائیل را اقدامی علیه ثبات سوریه و خاورمیانه دانست و در ژوئیه 2021، مسکو همراه با تهران و آنکارا، «تداوم حملات اسرائیل در سوریه را نقض قوانین بینالمللی دانست». همچنین روسیه همکاری بیشنری با ارتش سوریه در رهگیری و عملیات پدافندی علیه موشکهای اسرائیلی داشته است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]نتیجهگیری
سیاست روسیه در قبال اسرائیل، مبتنی بر نوعی عملگرایی در راستای موازنه مثبت با همه بازیگران منطقهای خاورمیانه و توازن در برابر غرب بوده است. روسیه خاورمیانه را به عنوان عرصه اصلی رقابت با آمریکا و به طور گستردهتر غرب میبیند و این احتمالاً چالشی برای رژیم اشغالگر قدس خواهد بود. البته انعطافپذیری پوتین نشان میدهد وی به محدودیتهای خود آگاه است. اسرائیل، روسیه را میانجی بهتری در قیاس با آمریکا برای مذاکره با گروههای فلسطینی نمیبیند. به نظر میرسد روسیه بیشتر تمایل دارد که بحران سوریه به مثابه یک درگیری منجمد باقی بماند و بیش از حل آن، به مدیریت آن میاندیشد. یک درگیری حلناشده ظرفیت بیشتری برای تداوم حضور، اعتبار و نفوذ مسکو در سوریه و حفظ اهرمهای فشار در ارتباط با رژیم صهیونیستی به کرملین خواهد داد. به ویژه در شرایطی که روندها از خروج نظامیان آمریکایی از عراق و سوریه در بلندمدت خبر میدهند. بنابراین میتوان پیشبینی نمود مسکو و تلآویو علیرغم اختلافنظرها به همکاریهای تاکتیکی به ویژه در حوزه مدیترانه ادامه خواهند داد.
پینوشت
[1] https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/evolution-russian-strategy-toward-israel-non-recognition-pragmatic-engagement
