مجله فارینافرز در گزارشی تحلیلی به دلایل رژیم صهیونیستی در تشدید تنشها در سطح منطقه پرداخته است و مینویسد ترورهای پرخطر (این رژیم) تلاشی ناامیدانه برای احیای بازدارندگی هستند. خلاصه ترجمه متن این گزارش به شرح ذیل است:
جنگ ده ماهه بین رژیم صهیونیستی و حماس در نوار غزه از منطقه جغرافیایی درگیر فراتر رفته و زنگ خطر گسترش تنشهای نظامی در تمام منطقه را به صدا درآورده است. درگیریهای مرگبار در مرز لبنان و سرزمینهای اشغالی، حملات انصارالله به تلآویو و اهداف در دریای سرخ، حملات شبهنظامیان وابسته به ایران از عراق و سوریه و در نهایت تنش مستقیم میان ایران و رژیم از جمله نشانههای آن است. ترور دو تن از فرماندهان عالیرتبه فلسطینی و لبنانی توسط رژیم صهیونیستی در کمتر از 24 ساعت بسیاری از ناظران را به این باور رسانده است که گسترش تنشها گریزناپذیر است.
هرچند این دست اقدامات رژیم در ترور رهبران فلسطینی و لبنانی بیسابقه نبوده است اما باید در نظر داشت هیچ کدام از تنشهای قبلی به یک جنگ تمام عیار مبدل نشده است. با این وجود هیچ ضمانتی برای کاهش تنشها و مهار نهایی جنگ وجود ندارد. هر لحظه امکان دارد محاسبات منطقی دولتی که قائل به خویشتنداری است تحت تاثیر رویدادهای میدانی تغییر کرده و منجر به یک جنگ تمام عیار شود.
چالشها و بحرانهای پیشروی رژیم
بهنظر میرسد رژیم با این اقدامات تروریستی در تلاش است تا پس از افتضاح به بار آمده پس از 7 اوکتبر نشان دهد که نیروهای نظامیاش همچنان شکستناپذیر هستند. اما چنین تفسیری باعث دست کم گرفتن چالشهای پیش روی رژیم خواهد بود. باید در نظر داشت این دست اقدامات ممکن است بیش از آنکه ناشی از قدرت رژیم باشد، از احساس ضعف آن سرچشمه میگیرد و محسابات راهبردی بلندمدت اندکی را در نظر گرفته است.
برای فهمیدن محاسبات کنونی رژیم ضروری است از تغییر ذهنیت رژیم از 7 اوکتبر تاکنون نسبت به خودش اطلاع داشته باشیم. حمله حماس زمانی رخ داد که اعتماد بهنفس رژیم در بالاترین حد خود قرار داشت و رژیم به این باور رسیده بود که دولتهای عربی حتی بدون حل شدن مناقشه این رژیم با فلسطینیها نیز حاضر به پذیرفتن آن هستند و ایران و گروههای وابسته نخواهند توانست در سایه حمایتهای آمریکا از این رژیم اقدام قابل توجهی را شکل بدهند.
حمله حماس در 7 اوکتبر منجر به از بین رفتن بدیهیترین پیشفرضهای رژیم شد. رژیم تصور میکرد برتری نظامی و تکنولوژیکی آنها میتواند جلوی دشمنان را بگیرد و آنها میتوانند بدون تلاش برای ایجاد یک صلح اساسی با فلسطینیها در پشت دیوارها و مرزهای مستحکم خود در رفاه و آسودگی زندگی کنند. اکنون بسیاری از افراد در نهادهای امنیتی متوجه شدهاند که «اسرائیل آنقدرها هم قوی نیست» و این باعث ایجاد بیاعتمادی فراگیر نسبت به دولت شده است. شاید نتانیاهو در کنگره آمریکا مورد تشویق قرار گرفته باشد اما مشاور امنیت ملی وی در سخنرانی کنفرانس امنیتی هرتزالیا هیچ حرفی برای گفتن نداشت. علاوه بر موارد فوق، این تصویر که نتانیاهو برای تداوم حیات سیاسی خود بهدنبال تداوم جنگ است در درون سرزمینهای اشغالی به وفور شنیده میشود.
خشم عمومی بین مردم و نخبگانی در نهادهای امنیتی از شکستهای امنیتی این رژیم در پسای 7 اوکتبر و مسئولیتناپذیری عوامل آن بسیار زیاد است. این خشم و اضطراب به چالشهای متعدد امنیت ملی برای رژیم صهیونیستی بدل خواهد شد. نیروهای نظامی رژیم در جبهههای متعدد از نوار غزه گرفته تا کرانه باختری و شمال سرزمینهای اشغالی دچار چندپارگی شدهاند. اختلاف جدی میان رهبران غیرنظامی و مقامات ارشد ارتش در پی بازنگری قضایی مد نظر نتانیاهو در نیمه ابتدایی سال 2023 باعث شده است بسیاری از نیروهای ذخیره نتانیاهو را به عدم انجام تعهدات خود در قبال ارتش تهدید نمایند.
ارتش رژیم با تهدیدهای بیسابقه دیگری از جانب افراطگرایان داخلی خود چه در ردههای نظامی و چه در جایگاه دولتی مواجه است. برای نمونه میتوان به حمله هفته گذشته فعالان و سیاستمداران دستراستی به یکی از پایگاههای نظامی رژیم در اعتراض به بازداشت نیروهای ذخیره متهم به سوءاستفاده از اسرای فلسطینی اشاره نمود. از دست رفتن شدید حمایتهای بینالمللی از رژیم ناشی از کشتار مرگبار و تخریب دیوانهوار در نوار غزه از دیگر مسائلی است که رژیم با آن مواجه است.
خطای محاسباتی رژیم در هدف قرار دادن پایگاه دیپلماتیک ایران در دمشق که منجر به حمله بیسابقه، عظیم و شامل صدها موشک و پهپاد از درون خاک ایران شد هزینههای بسیاری روی دست رژیم گذاشت. هرچند این رژیم توانست با کمک ائتلاف به رهبری آمریکا بخش زیادی از این حملات را دفع نماید اما تصویر خوداتکایی این رژیم از بین رفت.
احساس پیروزی رژیم بعد از حمله آوریل تحتالشعاع این قرار گرفته است که اگر ایران بدون این که رژیم انتظار چنین پاسخی داشته باشد دست به این اقدام میزد، دفع حمله به این سادگی امکانپذیر نبود. همچنین نگرانیها در خصوص حمله بعدی ایران را گسترش داده است.
اما مقامات دفاعی رژیم به بازدارندگی از طریق عدم امکان تحقق حملات، آنطور که ایالات متحده ترجیح میدهد، باور ندارند. از منظر این بخش از نظامیان صهیونیست عملیات دفاعی آوریل در مقابل وعده صادق یک موفقیت تمام عیار نبود چرا که ائتلاف دفاعی نتوانست از حمله جلوگیری نماید بلکه تنها آسیبهای وارده را کاهش داد. تصمیمگیران نظامی رژیم بازدارندگی از طریق تنبیه را ترجیح میدهند. تنبیهی که به دشمن نشان دهد حملات جدید منجر به تشدید تنش خواهد شد. بسیاری از تحلیلگران رژیم نگران جایگاه منطقهای رو به فرسایش و همچنین قدرت در حال افزایش ایران و متحدانش در مقابل این رژیم هستند. آنها همچنان معتقدند اگر تهران به این باور برسد که از طریق روشهای و سلاحهای متعارف قادر به بازدارندگی در مقابل رژیم نیست، انگیزه بیشتری برای تسلیحاتیسازی قابلیتهای هستهای خود بیابد.
با این وصف، بسیاری از مقامات دفاعی و امنیتی رژیم معتقدند اسرائیل از زمان تاسیس تا کنون تا این پایه بازدارندگی خود را از دست نداده بود و در عین حال، رهبران سیاسی رژیم از پیروزیهای خود حماسهسرایی میکنند.
حمله ایران به رژیم در ماه آوریل(وعده صادق) باعث ایجاد تغییر بنیادین در تلقی رژیم از «روح غرب» آسیا شده است. آنها باور دارند این تصور برای دشمنان رژیم ایجاد شده است که اکنون از بین بردن رژیم یک هدف واقعگرایانه و در دسترس است. هرچند باتوجه به تجهیزات فوق پیشرفته و کمکهای ایالات متحده این نگرانی اغراقآمیز بهنظر برسد اما تحلیلگران زبده رژیم معتقدند این رژیم با یک تهدید وجودی روبرو است که با آنچه از ابتدای تاسیس در 1948 تاکنون دیده است تفاوت دارد ن مواجه بوده است روبرو است .. اما برخلاف سال 1948، رژیم به نصایح نخستوزیر بنیانگذار خود که توصیه کرده بود بهترین راه برای جبران ضعف، تقویت انسجام اجتماعی، تعمیق روابط دیپلماتیک و پیگیری صلح است عمل نکرده و برعکس، در همه جبههها در حال مخالفت با این توصیهها است.
فقدان طرح سیاسی و راهبردی؛ عامل شکست رژیم در توسعه تنشها
با توجه به تغییر ادراکی شکل گرفته در رژیم و حقیقت افزایش آسیبپذیری آن و همچنین اطمینان سران رژیم به حمایتهای آمریکا، حتی با وجود گسترش خط جنگ منطقهای، احتمالا رژیم موضع تهاجمی خود را حفظ خواهد نمود. اما رژیم بدون داشتن یک راهبرد سیاسی شکست خواهد خورد. اتکاء صرف به نیروی نظامی، هرچند کشنده، بدون یک طرح سیاسی یا بازی راهبردی برای احیاء بازدارندگی در مقابل ایران و متحدانش، نخواهد توانست دینامیکهای نوظهور منطقهای را که موجب نگرانی تصمیمگیران نظامی امنیتی رژیم شده است را دستخوش تغییر نماید.
هرچند که با توجه به روند فزاینده تنشها در منطقه بسیار بعید است معامله آتشبس و تبادل زندانیان به نتیجه برسد اما حتی با فرض پایان جنگ غزه نیز «مسئله اصلی و استراتژیک رژیم» را حل نخواهد کرد. اگر سران رژیم بر این باورند که ادغام این رژیم در منطقه غرب آسیا از طریق انعقاد توافقهای عادیسازی با همسایگان عرب خود گروههای تحت حمایت ایران را به حاشیه خواهد برد و دشمنیها را با این رژیم کاهش خواهد داد باید با این حقیقت کنار بیاید که درگیری با گروههای فلسطینی بنیادینترین تهدید وجودی آن است. شاید عملیات نظامی چشمگیر توهم پیروزی بسازد اما تنها صلح پایدار با فلسطینیها است که میتواند امنیت را به منطقه بازگرداند.
![اندیشکده راهبردی تبیین](https://tabyincenter.ir/wp-content/uploads/2021/10/لوگو.jpg)