خلاصه مدیریتی
وبسایت Avios اخیرا اجمالی از نظرات پنج کارشناس در حوزه ایران و عربستان را در خصوص آیندهی روابط این دو کشور منتشر کرده است. سوال اساسی مطرحشده البته بررسی این روابط در یک حالت خاص است؛ رهبران هر دو کشور تغییر کردهاند. پنج کارشناس مورد رجوع به مولفههایی چون اختلافهای ژئوپلیتیکی، مذهبی، نژادی، رقابتهای داخلی و … پرداخته و سعی کردهاند مبتنی بر این موارد، آینده این روابط را بازگو کنند. جز یک کارشناس، سایر آنها بر این باورند که تنشها بیشتر و رقابتها شدیدتر خواهد شد. از این پنج تن، سوزان مالونی تحلیلگر مسائل ایران در موسسه بروکینگز و کریم سجادپور تحلیلگر اندیشکده کارنگی که هر دو نیز بر افزایش تنشها تاکید کردهاند، از شهرت بیشتری برخوردارند.
معرفی کارشناسان
سوزان مالونی؛ از برجستهترین ایران شناس های آمریکا، معاون برنامه سیاست خارجی اندیشکده بروکینگز، عضو ارشد مرکز سیاست خاورمیانه ای و بخش ویژه انرژی همین اندیشکده است. کتاب های وی در مورد ایران «اقتصاد سیاسی پس از انقلاب»، «ایران به عنوان کشوری محوری در جهان اسلام» و «توافق هسته ای و تلاش برای میانه روی جدید» است. وی قبل از پیوستن به اندیشکده بروکینگز به عنوان کارمند بخش طرحریزی سیاسی وزارت خارجه و مشاور خاورمیانه ای شرکت اکسون موبیل (همان شرکتی که رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا سابقه فعالیت در آن را دارد) مشغول به کار بوده است.
برنارد هیکل؛ استاد مطالعات خاور نزدیک و مدیر مرکز فرامنطقهای مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا وابسته به دانشگاه پرینستون آمریکا است. وی فارغ التحصیل رشته سیاست بین الملل دانشگاه جورج تاون است. او دکترای خود را در رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه ای از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده است. یکی از کتاب های وی در مورد عربستان و تغییرات سیاسی، اقتصادی و مذهبی آن است و کتاب دیگرش در مورد تجدید و رفورم در اسلام میباشد. وی در مصاحبه ای ادعا می کند اعضای داعش برای انجام اقداماتشان از اسلام الهام می گیرند و آنها متون کتب اسلامی را از بیشتر مسلمان ها بهتر می دانند.
کریم سجادپور؛ وی کارشناس ارشد اندیشکده کارنگی در موضوع سیاست ایران و آمریکا در قبال غرب آسیا است. بنياد كارنگي -خصوصاً شخص كريم سجادپور- در رخدادهاي پس از انتخابات رياست جمهوري 88 بسيار فعالانه و با برگزاري نشستهاي مختلف از فتنهگران حمايت ميكردند تا جاييكه وزارت اطلاعات، آنها را در فهرست بنيادهاي موثر در اغتشاشات معرفي كرد. یادداشت ها و تحلیل های وی در نشریات و روزنامه هایی چون آتلانتیک، اکونومیست، فارن افرز، نیویورک تایمز و واشنگتون پست منتشر می شود. هم چنین او از افرادی است که به برنامه هایی چون چارلی رز و جی پی اس فرید زکریا دعوت می شود
علی شهابی؛ وی موسس، مدیر اجرایی و تحلیلگر مسائل عربستان سعودی در بنیاد عربی است. وی فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون و هاروارد است. شهابی دو کتاب دارد به نام های «پادشاهی سعودی: میان چکش جهادی و سندان ایران» و «بازی جنگ اعراب».
دالیا داسا کایه؛ وی مدیر مرکز سیاست عمومی خاورمیانه بنگاه رند است.وی در سال 2012 عضو موسسه بین المللی دانشگاه لس آنجلس بوده. خانم کایه هم چنین عضو شورای روابط خارجی وزارت خارجه هلند نیز میباشد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
تحلیل کلیات گزارش
با توجه به حجم کم گزارش سایت Avios به نظر میرسد به صورت قابل تاملی، نظرات کارشناسان مورد رجوع این سایت خلاصهسازی شده است. کسی چون سوزان مالونی، کارشناسی نیست که نظری تا این حد اجمالی و تا حدی غیرمنسجم را مطرح کند. لذا به نظر میرسد مسئولان سایت برای خلاصهسازی، تا حدی به چارچوب منطقی نظرات صدمه زدهاند. با این وجود، این گزارش باز هم حساسیتها نسبت به بحث جانشینی در ایران را نشان میدهد؛ مسالهای که برای چندمین بار است که طی ماههای اخیر مورد کنکاش قرار میگیرد. موضوع این گزارش اما تا حدی بدیع است چرا که بحث جانشینی را از مباحث داخلی ایران فراتر برده و بهصورت مشخص آن را در قبال یک پرونده در روابط خارجی ایران یعنی روابط با عربستان، طرح کرده است. با این وجود، آنجا که به صورت اجمالی به بررسی داخلی این دو بازیگر پرداخته شده، انسجام و صحت کافی را دارا نیست. بهعنوان مثال برای چندمین بار است که برخی کارشناسان از ضرورت صدور انقلاب برای تامین بقای جمهوری اسلامی ایران یاد کردهاند؛ جملهای که اگرچه واقعیت دارد اما تمام واقعیت نیست و الزاما در ایران، چنین تفکری بهعنوان تنها راه تقویت بقا مطرح نیست. نظرات کارشناسان ذکر شده در این گزارش هم عمدتا توصیفی است و کمتر به تجویز پرداختهاند. اما آنچه مشخص است اینکه چهار نفر از پنج کارشناس، بر افزایش تنش و تشدید رقابتها در شرایطی که هر دو کشور عربستان و ایران دارای رهبران جدیدی هستند، تاکید دارند. مالونی و سجادپور که تمرکز بیشتری بر روابط خارجی ایران دارند نیز حامی چنین مسالهای هستند. از نظر این چهار کارشناس، سطح اختلافات ایران و عربستان راهبردی است و از مولفههای متعددی تشکیل شده است. آنها معتقدند روابط تهران و ریاض با حاصلجمع جبری صفر است و کسب دستاورد از سوی یک بازیگر الزاما بهمعنای عقبنشینی بازیگر دیگر است. این کارشناسان سعی کردهاند اثر مولفههای دیگر را ثابت در نظرگرفته و در چنین شرایطی به بررسی روابط آتی ایران و عربستان بپردازند. اما نکتهای که حائز اهمیت است این میباشد که در خصوص ایران، به تغییر رژیم و یا تغییر رفتار ایران اشارهای نشده است. به عبارت دیگر، کارشناسان به این امر نپرداختهاند که ممکن است پیش از بحث جانشینی در ایران، تغییر رژیم و یا تغییر رفتارهای اساسی در این کشور رخ دهد و این در حالی است که بحث تغییر رژیم و تغییر رفتار میان کارشناسان آمریکایی، ضریب بالایی دارد.
تحلیل بخشهای گزارش
کریم سجادپور بهدرستی به این موضوع پرداخته است که مولفههای ژئوپلیتیکی سهم اصلی را در رقابتهای ایران و عربستان داراست و اساسا آنچه بهعنوان رقابتهای مذهبی و نژادی مطرح میشود، در زمینهای که مهمترین ویژگیاش اختلافات ژئوپلیتیکی است، جای گرفته و اثرگذار شده است. این به معنای نادیده گرفتن سهم رقابتهای مذهبی میان دو کشور نیست. اما وقتی مولفههای ژئوپلیتیکی مبنای اختلافات ریاض و تهران تلقی شود، عملا اختلافات آنها در سطح راهبردی مطرح و بسیار سخت قابل رفع خواهد بود. او در ادامه اگرچه به بحث جانشینی پرداخته ولی مناسبتر دیده تا با بیان اینکه «به یک میزان احتمال دارد که آیتالله خامنهای و محمد بن سلمان دهه آتی را صرف رقابت بر برتری در خاورمیانه نمایند»، به ادامهی وضعیت کنونی بپردازد. از نظر او بن سلمانِ مدرن در حال مدیریت یک جامعه سنتی است و رهبر سنتیِ ایران در حال مدیریت یک جامعه مدرن. او سپس با بیان بدگمانی عمیق رهبری ایران و قدرتطلبی بن سلمان، تاکید کرده که این ویژگیها باعث تشدید رقابت میان ایران و عربستان خواهد شد. اینکه سجادپور چه تلقیای از «سنتی» بودن دارد، محل سوال است اما واقعیت این است که محمد بن سلمان که اکنون عملا بر کرسی پادشاهی نشسته است، ناچار است رویهای متفاوت پیشه کند. او تا کنون برای کسب قدرت بیشتر، به اثبات خود برای بازیگران خارجی و داخلی نیاز داشت و لذا بلندپروازیها و طرح پروندههای جدید را در دستور کار قرار داده بود. اینک اما او پادشاه غیررسمی عربستان شده و اثبات خود را باید در چارچوب رفع موفق بحرانها در دستور کار قرار دهد. لذا ناچار است ولو به صورت تاکتیکی، رویهای متفاوت را از خود نشان دهد. بر این اساس تاکید سجادپور بر جوان بودن بن سلمان، حداقل در شرایط فعلی بروز و ظهور متفاوتی خواهد داشت.
سوزان مالونی مدعی است که تغییر رهبری در ایران، مدتهاست پیشبینی و بهقدت برنامهریزی شده است! او به همین دلیل، احتمال شورشهای خیابانی در سطح داخلی و احتمال ایجاد موقعیتهای مناسب برای رقبای منطقهای و فرامنطقهای ایران را بسیار اندک توصیف میکند. او بر این باور است که تنشهای فرقهای و رقابتهای راهبردی میان ریاض و تهران، به طور قطع به دوام این دو «حکومت دینی» میانجامد. منطقا معنای این جمله آن است که تا زمانی که دو کشور خواهان حکومت دینی با مختصات کنونی باشند، تنشها و رقابتها میانشان باقی مانده و تشدید خواهد شد. بر همین اساس است که مالونی میگوید «رهبری جدید تمایل یا قدرتی برای فائق آمدن بر مطلقگرایی فرقهای نخواهد داشت.» البته او به ضرورت مدیریت چالشهای داخلی و تغییرات نسلی برای بقای دو حکومت هم پرداخته است.
علی شهابی یک گزاره که مدتهاست در ادبیات کارشناسان خارجی مطرح میشود را دوباره تکرار کرده است: «بقاء حاکمیت ایران به صدور انقلاب اسلامی وابسته است.» چنین تلقیای اگرچه واقعیت دارد اما یک وابستگی تمام عیار و صرف نیست. تصویرسازی او از شکاف سیاسی شدید در ایران هم نادرست است چرا که با وجود اختلافات سیاسی در صحنه داخلی ایران، سازوکارهای تعیین جانشین رهبری در لحظه مورد نیاز، مشخص و اقتدار کافی برای عملیاتیسازی این سازوکارها وجود دارد. به نظر میرسد برخی گزارشهایی که کارشناسان آمریکایی در خصوص «دولت عمیق» در ایران نگاشته و سناریوهای مختلف را بررسی کردهاند، برآوردهای دقیقتری نسبت به سخنان شهابی دارد. او حتی وقتی به بحث سیاست خارجی هم ورود میکند، مداخلهجویی ایران را برای رهبری مشروعیتساز معرفی میکند. در پایان، او جملهای میگوید که نشاندهنده عدم اطلاعش از ایران است: «در ایران بدون هیچ جانشین مشخصی، جناح های ایرانی در راستای ایجاد اعتبار انقلابی برای رهبر بعدی در داخل، جهت افزایش سیاستهای فرقهای در خارج با یکدیگر رقابت خواهند کرد.» گویا بخشی از رقابت گروههای داخلی در ایران، تشدید سیاستهای فرقهای در خارج است تا گزینهی مطلوب خود را به مقام رهبری برسانند!
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
برنارد هیکل با ادبیات خود، به گزاره درستی اشاره میکند: «برای تهران دست کشیدن از مشی تهاجمی در منطقه درحالیکه دستاوردهای بسیاری را اخیرا در عراق، سوریه، لبنان و یمن به همراه داشته، دارای مفهوم و منطق نیست.» واقعیت این است که ایران اکنون موفق شده دستاوردهای میدانی و سیاسی در منطقه کسب کند. هرگونه عقبنشینی از این دستاوردها به بهانه تنشزدایی نامعقول است. مهم، تثبیت دستاوردها و سپس وارد شدن در فرایند تنشزدایی است. البته بخشی از این تثبیت با توجه به موضوع خاص، میتواند با تنشزدایی حاصل شود اما قاعده اصلی،چنین نیست. به نظر میرسد بازسازی و فعالسازی دیپلماسی میتواند بخش مهمی از این تثبیت را در کنار نهادینهسازی دستاوردهای میدانی به ارمغان آورد. این منطق، عمومی است و سایر بازیگران هم بسته به دادهها و ستاندههای خود و ضرورتهای متناسب با خود، از آن پیروی میکنند. هیکل البته در ادامه یکی از دلایلی عدم عقبنشینی طرفین از موضع خود را، تدافعی تلقیکردن جایگاهشان میداند. از نظر او تهران و ریاض چون خود را در حالت تدافعی میدانند، عقبنشینی نکرده و عملا بازی با حاصلجمع جبری صفر ادامه خواهد یافت.
دالیا داسا کایه از منظری متفاوت به روابط ایران و عربستان نگریسته است. او با بیان اینکه این دو کشور از تعصبات فرقهگرایانه برای اعمال نفوذ بهره میبرند، به تحولاتی میپردازد که به زعم او میتواند این مساله را تضعیف نماید؛ تنشزدایی، تغییرات در جنگهای منطقهای و تغییر سیاست ایالات متحده. کایه معتقد است اختلافات شیعه و سنی شدت میگیرد و این امر غیرقابل اجتناب است مگر اینکه رهبران جدید به دلیل فشار جوانان و چالشهای اقتصادی، منافع و حیات خود را در دوری از فرقهگرایی ببینند. به نظر میرسد فهم کایه از سطح و عمق اختلافات تهران و ریاض چندان دقیق نیست. نگاه عملگرایانه او به تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران و عربستان، اگرچه دور از واقعیت نیست اما آنچه او بهعنوان مواردی که میتواند منجر به کاهش فرقهگرایی شود، عنوان کرده، بعضا قابل تحقق نیست. منافع راهبردی آمریکا در منطقه در دوری ایران و عربستان از یکدیگر طراحی شده و طبیعی است که واشنگتن نسبت به هرگونه همگرایی میان این دو حساس است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نتیجهگیری و جمعبندی
واقعیت این است که رقابت ایران و عربستان ماهیتی ساختاری دارد. اگرچه در این حوزه، کارگزاران نیز حائز اهمیت هستند اما عمدتا این ساختارها هستند که به رفتار کارگزاران جهت میدهند. عمدهی کارشناسانی که نظراتشان در خصوص آیندهی روابط ایران و عربستان با پیشفرض قدرتگرفتن رهبران جدید در هر دو کشور، در وبسایت Avios منتشر شده، در چنین چارچوبی به ارائه نظر پرداختهاند. برخلاف نظری که ماهیت تعارض میان ریاض و تهران را مولفههای مذهبی میداند، چندین کارشناس برجسته از جمله سجادپور و مالونی، اختلافات ژئوپلیتیکی را عنصر اصلی میدانند که البته تعارضات مذهبی نیز بر شدت آن افزوده است. لذا به نظر میرسد حتی در صورت همگرایی مذهبی (که امری بعید است)، باز هم رقابت ایران و عربستان پابرجا خواهد ماند. در چنین شرایطی، رهبران جدید در هر دو کشور هم ناچارند به این مسیر ادامه دهند، اگرچه تغییراتی هم ایجاد نمایند.