اندیشکده راهبردی تبیین- «احمد ناجی» و «بادرالسیف» پژوهشگران مطرح مرکز بیروت اندیشکده «کارنگی» در گزارشی[۱] تحلیلی برای «موسسه مطالعات سیاسی و بینالمللیISPI» با عنوان «بایدن در یمن؛ وقتی سیاست پایان جنگ، جنگهای بیشتری به همراه میآورد»، این بحث را مطرح کردهاند که سیاست دولت بایدن در قبال جنگ یمن سبب شده تا انصارالله با جسارت بیشتری به توسعهطلبی سیاسی و میدانی در یمن بپردازد و این مسئله موجب میشود نه تنها جنگ در این کشور پایان نیابد بلکه جنگهای بیشتری به بار خواهد آورد. در ادامه بخشهای اصلی این گزارش به صورت اجمالی میآید.
شروع ناموفق بایدن در جنگ یمن
تصمیماتی که دولت بایدن برای پایاندادن به جنگ در یمن اتخاذ کرده، از قضا نتیجه عکس دارد. تشدید کارزار نظامی بیسابقه در درون یمن، قربانیان بیشتر و وخیمتر شدن بحران انسانی. این شروع ناموفق باعث افزایش خطر در بدترین بحران انسانی جهان میشود.
اگر آمریکا در پایاندادن به جنگ جدی است، باید بلافاصله تاکتیکهای خود را تغییر دهد. سیاستهایی مبتنی با واقعیات میدانی را دنبال کند و فشار خود را بر همه طرفهای درگیر، به ویژه انصارالله که مقاومت بیشتری در برابر پذیرش آتشبس نشان میدهد، به طور متعادل اعمال نماید. سیاستی موفق خواهد بود که برای پایداری صلح در یمن تلاش کند. این امر زمانی اتفاق خواهد افتاد که آمریکا منافع ملی یمن را در اولویت قرار دهد.
دولت جدید آمریکا از همان ابتدا سیاست خاورمیانهای خود را معطوف به یمن نمود و با اعلام قطع حمایت از ائتلاف سعودی و تعیین نماینده ویژه در امور یمن و خارج کردن انصارالله از فهرست گروههای تروریستی به دنبال افزایش شانس برای راهحلهای دیپلماتیک و پایان جنگ بود. اما این سیاست تأثیرات معکوسی را ایجاد نمود و موجب شد آمریکا توان تأثیرگذاری خود را بر انصارالله از دست بدهد. آمریکا با خروج خود از ائتلاف، ناخواسته انگیزههای بیشتری به انصارالله داد و جسارت آنها را برای گسترش اقدامات نظامی افزود. در واقع تصمیمهای اخیر آمریکا دعوت به گسترش جنگی بود که در آغاز هفتمین سال ورود به آن هستیم.
تنها سه روز پس از سخنرانی بایدن، حوثیها حمله بزرگ و سراسری خود را علیه مأرب که آخرین پایگاه دولت منصورهادی در شمال است و بزرگترین اجتماع آوارگان داخلی در آن ساکناند، آغاز کرد که از شدیدترین نبردها از ابتدای جنگ است. پیامد تصمیمهای غلط بایدن فقط در کارزار مأرب نبود، بلکه تعز نیز پس از سه سال وقفه شاهد درگیریهای شدید بود. تصمیمات کوتهبینانه آمریکا نقش برجستهای در شروع مجدد جنگ در تعز داشته و تأثیرات مخربی از جمله تلفات غیرنظامی ها و سوقدادن یمنیها به سمت مارپیچ جنگ بی پایان داشته است.
حوثیها سیاستهای تغییریافته آمریکا را به نفع خود میدانند. این تلقی تنها بر یمن تأثیر منفی نداشته و پیامدهای منطقهای نیز داشته است. طی ماههای اخیر انصارالله صدها حمله موشکی و پهپادی علیه شهرهای مختلف عربستان ترتیب داده است. جدیترین و خطرناکترین این حملات به پالایشگاههای نفت در شرق عربستان در رأستنوره و ریاض بوده است.
به طرز متناقضی سیاستهای اخیر آمریکا، سبب از بین رفتن تلاشهای دیپلماتیکش و ایجاد بنبست بیشتر در جنگ شده است. آمریکا فاقد هرگونه اهرم فشار موثر بر انصارالله است. انصارالله آمریکا را بازیگری بیطرف و میانجی نمیدانند، بلکه آنها را رهبر ائتلاف نظامی سعودی علیه خود و یک دشمن میدانند. انصارالله به عنوان یک بازیگر غیردولتی تمایلی به پایان جنگ ندارد، زیرا پیشرفت خود را در پیگیری راهبرد نظامی در میدان میداند. بر این اساس نه اعمال تحریم علیه آنها و نه قطع حمایت از ائتلاف سعودی نمیتواند تغییری در عزم آنها ایجاد نموده و موجب پایاندادن به جنگ شود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
آمریکا باید از افتادن به دام بیان اظهارات صرف دیپلماتیک اجتناب نماید و اقدامات عملی مفید را نیز پیگیری کند. زیرا نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن هم دقیقاً در همین دام افتاد.
پیشنهادات جدید
بر این اساس پیشنهاد میشود آمریکا راهبرد جدید خود را بر اساس این دو پارامتر تغییر دهد:
پارامتر اول– صلح بدون ایجاد یک محیط مساعد در میدان غیرممکن است. این امر زمانی اتفاق نمیافتد که انصارالله اقدامات اخیر آمریکا را به نفع خود و در جهت توانمندسازی بیشتر آنها تلقی کند. بر این مبنا حفاظت از مأرب و جلوگیری از تصرف این شهر توسط انصارالله یک شروع اساسی در این راستاست. این اقدام موجب میشود انصارالله بفهمد راهحل نظامی بینتیجه است و به این ترتیب به روند مذاکره سوق پیدا کند. باید بدانیم پیروزی انصارالله در مأرب قدرت آنها را در معادلات داخلی یمن افزایش داده و صلح را بیشتر از قبل از دسترس خارج میکند.
پارامتر دوم– ضروری است یمن از دیگر پروندههای منطقه جدا شود زیرا اکنون در آنها غرق شده است. دولت اوباما و ترامپ هر دو مداخله سعودی را در یمن امکانپذیر کردند و الان هم دولت بایدن با ارائه رایگان دست برتر به انصارالله و ضمیمه نمودن پرونده یمن به پرونده مذاکرات خود با ایران، این نقش را به ایران منتقل نموده است.
باید بپذیریم با وجود دخالت جدی بازیگران منطقهای مانند عربستان، امارات و ایران دست یافتن به یک راهکار داخلی برای پایان دادن به جنگ دشوار خواهد بود و این نیز روشن است که بینالمللی شدن یک منازعه تنها موجب طولانی شدن آن خواهد شد. به همین دلیل است که آتشبسهای تکراری که با ابتکار طرفهای منطقهای ایجاد میشوند، عملاً مرده متولد میشوند. برای اطمینان از پایان دائمی درگیری باید این مسیر تغییر کند و راهکارها معطوف به بازیگران محلی و داخلی شود و پس از آن به سراغ بازیگران منطقهای بروند.
گرچه ضروری است یک پیام روشن در مورد نقشهراه ایالاتمتحده برای صلح در یمن به همه طرفها ارسال شود، با این حال قبل از آن واشنگتن نیاز به تدوین چنین طرحی دارد! تاکنون که سیاست فعلی بایدن در یمن فقط جنگ را تشدید کرده که هیچ پایانی برای آن متصور نیست؛ لذا این یک سیاست برای صلح نیست!
ارزیابی و نتیجهگیری
با تغییرات به وجود آمده در سیاست حمایتی دولت آمریکا از ائتلاف سعودی از یک سو و پیروزیهای چشمگیر انصارالله در عرصه سیاسی و میدانی در یمن و ضربات چشمگیری که بر پیکره حکومت سعودی وارد نموده، نخبگان و رسانههای همسو با عربستان و دولت مستعفی یمن به تکاپو افتاده و به انتقاد تند از سیاستهای آمریکا پرداختهاند و معتقدند آمریکا باید به نقش حمایتی خود از ائتلاف سعودی و دولت منصورهادی بازگردد تا جلوی پیشرویهای انصارالله در حوزههای مختلف گرفته شود.
منبع
[۱] https://www.ispionline.it/it/pubblicazione/biden-yemen-when-end-war-brings-more-wars-30208?s=09