افغانستان همواره از جايگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژيكي بالايي در سياست خارجي روسيه برخوردار بوده و هست. بااینکه روس‌ها از قِبَل حمله به افغانستان و اشغال اين كشور در دهه هفتاد ميلادي قرن بيستم (1979 تا 1989) متحمل هزينه‌هاي راهبردي و به‌نوعی زمينه‌ساز فروپاشي بلوك شرق به رهبري اتحاد جماهير شوروي شدند، اما بااین‌حال، تحولات سياسی- امنيتي افغانستان، همواره در كانون توجهات روسيه قرار داشته است.
برنامه‌ریزی برای توانمندسازی زنان مسلمان افغانستان جدای از یک ضرورت عقلانی، یک امر دینی به نظر می‌آید چرا که رد تسلط فکری غرب بر زن افغانستان، خود نوعی نفی سبیل تلقی می‌گردد. زن تربیت شده در دامن غرب، فرزندی غربی را در دامن خود تربیت می‌کند.
تحولات عراق با همه پیچیدگی‌های میدانی، سیاسی و حتی هویتی‌ای که داشت اکنون دارد به یک نقطه روشن نزدیک می‌شود؛ نقطه روشنی که برخلاف جنجال‌های رسانه‌ای یک ائتلاف پرهیاهو به نام «ائتلاف بین‌المللی علیه داعش»، کاملاً ملموس است.
جریان محافظه‌کار و همپیمان‌های لبنانی آن برای ضربه زدن به جریان مقاومت موجب گسترش گروه‌های سلفی و تکفیری در شمال لبنان شدند و اکنون توان اداره این بحران را از دست داده‌‌اند و شروع به فرافکنی کرده و حزب الله لبنان را مقصر جلوه می‌دهند در حالی که برای از بین بردن این گروه‌ها نیاز به یک عزم جدی از سوی همه طرف‌ها درگیر در خاورمیانه دارد تا امنیت دسته‌جمعی حفظ شود.
