آمریکا معمولاً برای مدیریت و خارج ساختن متحدان خود از بحران، راهبردهای مختلفی را در پیش میگیرد. فرمولسازی قطعنامه 598 ایران، یکی از راهبردهایی است که آمریکاییها از آن بهره میگیرند تا به جنگهایی که روند آنها برخلاف منافع آمریکا است، خاتمه دهند. این مدل علاوه بر جنگ ایران و عراق، در جنگ 33روزه لبنان در سال1385 (2006) نیز به کار گرفته شد.
تشکیل شورای عالی سیاسی و از سرگیری جلسات مجلس نمایندگان و در پایان، مأموریت بن حبتور برای تشکیل دولت نجات ملی، مصادیقی هستند که نهادسازی انصارالله در صحنه سیاسی را به اثبات میرسانند.
در متن منشور سازمان ملل، مکانیزمها و ابزارهای عملیاتی کردن قطعنامهها مشخصشده است اما با این وجود شورای امنیت از بهکارگیری این مکانیزمها برای پایان دادن به بحران یمن عاجز و ناتوان است. این مسئله نشان میدهد مقاومت و برتری میدانی، تنها گزینهای است که تضمینگر پیروزی و غلبه در بحران یمن خواهد بود.
تخلیه منطق جنوبی عربستان ضمن اینکه تهدیدهای ناشی از همپوشانی و همکاری عملیاتی و سیاسی شیعیان این کشور و یمن را خنثی میکند، این امکان را در اختیار آلسعود قرار میدهد تا در نبرد مرزی نیز قدرت و توان بیشتری داشته باشد.